تحول شگرفی که «طب سنتی» در درمان «بیماران قلبی ـ عروقی» ایجاد میکند/ علت کارشکنی در برابر توسعه طب سنتی
یک متخصص قلب و عروق و دستیار تخصصی طب سنتی با اشاره به ظرفیتهای شگرف طب سنتی در ایجاد تحول در حوزه درمان بیماریهای مختلف از جمله بیماران قلبی ـ عروقی به تشریح دلایل سرعت کند توسعه طب سنتی در کشور و مقاومت برخی در مقابل آن پرداخت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ طب سنتی ایران، مکتب طبی عمیق و دارای پتانسیلهای فراوانی است که میتوان از آن در شرایط امروز کشور هم در حوزه پیشگیری و هم در درمان بیماران بهره فراوران برد البته در برخی موارد، متخصصان طب نوین با طب سنتی مخالفتهایی دارند که این مخالفتها میتواند ناشی از عدم آگاهی و اشراف این افراد با حوزه طب سنتی باشد.
در این میان بسیاری از پزشکان عمومی و متخصصان رشتههای مختلف پزشکی به واسطه ورود به حوزه طب سنتی و صرفاً با طی دورههای کوتاه تخصص طب سنتی، توانستهاند تحولی شگرف را در حوزه درمان بیماران خود ایجاد کنند بگونهای که این دسته از پزشکان پس از آشنایی با طب سنتی، توانستهاند برای درمان بسیاری از بیماران خود، تجویز داروهای شیمیایی را کنار بگذارند و بسیاری از بیماران خود را از طریق تجویز دستورالعملهای تغذیهای، داروهای گیاهی با ترکیبات ساده، ارزان و در دسترس، درمان کنند و حتی نتایج حاصله در بهبود و درمان بیعارضه بیماران این دسته از پزشکان، بسیار چشمگیرتر از سایر پزشکانی بوده که صرفاً با توسل به مبانی طب نوین، سعی در درمان بیماران خود داشتهاند.
بسیاری از متخصصان طب سنتی و کارشناسان امر اذعان دارند که وجود برخی مخالفتها و سنگاندازیها در مسیر توسعه طب سنتی در کشور بیشتر به این دلیل بوده که توسعه واقعی طب سنتی، مانع انجام بسیاری از عملهای جراحی غیرضروری در کشور میشود یا تجویز بسیاری از داروهای شیمیایی معمول توسط پزشکان و متخصصین، کمتر یا قطع میشود همچنین گسترش طب سنتی مانع از تجارت بسیار پرسود و هنگفت دارو و عملهای پولساز میشود.
طب سنتی به واسطه درمان با داروهای گیاهی و اصلاح سبک زندگی مانع خروج ارز از کشور میشود و به معنای واقعی اقتصاد مقاومتی در حوزه سلامت که مورد تاکید مقام معظم رهبری است را اجرایی میکند در حالی که طب نوین با عملهای بیمورد و تجویز داروها و آزمایشات پاراکلینیکی، بیماران را سردرگم میکند و هزینههای سرسامآوری را به بیمار تحمیل میکند.
برای بررسی این موضوعات، گفتوگویی با دکتر «رحیم فیروزی»؛ متخصص قلب و عروق، فلوشیپ تخصصی اینترونشنال و دستیار تخصصی طب سنتی ایران و طب مکمل و سوزنی داشتیم؛ جالب اینکه دکتر فیروزی با وجود اخذ مدرک تخصص قلب و عروق، بسیاری از بیماران در حوزه تخصصی خود را با روشهای طب سنتی و رژیم غذایی درمان میکند و در نسخههای درمانی بیماران وی از تجویزهای شیمیایی رایج و حتی آنژیوگرافیهای معمول در حوزه قلب و عروق دیگر خبری نیست!
در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: آقای دکتر! حضرتعالی با وجود اینکه متخصص قلب و عروق هستید به واسطه تسلط به طب سنتی ایرانی، در درمان بسیاری از بیماران خود از روشهای بسیار ساده و بدون عارضه طب سنتی استفاده میکنید که این امر منجر به حذف بسیاری از روشهای پرخطر، پرعارضه و هزینهبر در حوزه قلب و عروق مانند آنژیوگرافی شده است؛ چرا ترویج چنین روشهایی در قالب کلان، تدوین و ابلاغ نمیشود و چرا در بخش حاکمیتی، هیچ حرکتی در راستای آموزش و ورود این روشها در نظام سلامت کشور را شاهد نیستیم؟
بله! در پاسخ به این سؤال، یک بحث مربوط به جهان و یک بحث مربوط به ایران است؛ در دنیا هم به نوعی این تقابل بین طب مکمل و طب کلاسیک وجود دارد؛ اگر برای همکارانمان چنین چیزی را مطرح کنیم خیلی از آنها گارد میگیرند، به دلیل اینکه در این حوزه قرار نگرفتند، مقابله میکنند و وارد این حوزه نمیشوند.
دو دانشگاه بزرگ در امریکا هستند که طب مکمل را در سیستم آموزشی خود قرار دادهاند؛ این دو مرکز یکی از غولهای دنیا در زمینه پزشکی هستند که خودشان در امریکا سیستم طب مکمل دارند حتی مقالهای در ISI هم چاپ شده که یک نفر علیه این 2 مرکز بزرگ مقاله نوشته بود که شما شارلاتانیسم را وارد پزشکی کردهاید!
پس میبینید که این تقابل برای آنها هم هست, خیلی از روشهایی که ما در طب سنتی داریم از لحاظ روششناسی با سیستم آماری و بررسی فعلی خیلی قابل ارزیابی نیست؛ الان اگر بخواهیم یک مطلب را اثبات کنیم، یکسری روشهای مطلعاتی داریم که در طب کلاسیک پذیرفته شده هستند به عنوان مثال فلان دارو برای چه چیزی مفید است؟ طب مکمل مطالبی دارند که اگر بخواهیم خیلی آنها را دقیقا ارزیابی کنیم، با این روشها نمیشود یعنی لازم است برای ارزیابیها باید یک سیستم جدید آماری یا روش شناسی وجود داشته باشد که بتوانیم به دقت آنها را بررسی کنیم اما چون آن را نداریم، ناچاریم آن طبهای کلنگر و طبهای مکمل را که میخواهیم بررسی کنیم، طوری کنترل کنیم که در غالب این بررسیهای کلاسیک قرار گیرد.
مطالب جدید پزشکی کلاسیک مدیون مطالعه برای کشف اثرات و علل طب چینی است, به نظرم تنها خدمتی که کمونیستها به دنیا کردند احیای طب چینی بود.
در مورد احیای طب سنتی، جدیت در حاکمیت نبوده یعنی هنوز به اهمیت موضوع پی نبردهاند هرچند که مقام معظّم رهبری تأکید کردند اما بسیاری از دستگاههای دولتی به این مسئله اعتقاد ندارند, به نظرم با وجود همه تحقیقاتی که انجام میدهیم و مقالات ISI، خیلیهایشان در واقع اتلاف انرژی است! منابع طب سنتی در حیطه پزشکی یک چیز بکری است که باید روی اینها یک تحقیقات شود که اولا تولید علم شود، علمی که در دنیا دسته اول باشد و دوما کاربردی که برای مملکت خودمان باشد, در حالی که الان خیلی از تحقیقات در جاهایی صرف میشود که ما فقط ادعا میکنیم ISI داریم و شاید نتیجه هم نمیگیریم و سودش را خارجیها میبرند.
طب سنتی ما یک جای بسیار بکر برای کار کردن است منتها اعتقادی وجود ندارد و مورد حمایت قرار نمیگیرد؛ اتلاف انرژی در حیطه تحقیقات زیاد دیده میشود چون تحقیقاتمان کاربردی نیست و این فایده ندارد، پول بیت المال به هدر میرود و نتیجهای در بر ندارد؛ در دولت قبل دکتر طریقت منفرد چون طب مکمل خوانده بود، آشنا بود و میدانست چه کاربردی دارد اما متاسفانه زمانشان کوتاه بود, اگر ایشان بود ما خیلی پیشرفت داشتیم, دولت وقت نسبت به طب سنتی آشنا نیست و اعتقادی هم ندارند.
بنده علاوه بر طب سنتی، طب چینی هم میخوانم و در واقع از مجموع طب مکمل استفاده میکنم که طب سنتی هم یک قسمتی از آن است؛ مثلا بیماری با فشار خون بالا مراجعه میکند، معمولا کاری که ما در طب کلاسیک میکنیم این است که قرص تجویز میکنیم و اگر خیلی خیلی بالا باشد داروهای قویتر میدهیم و این مرسوم است اما یکی از روشهای طب سنتی و طب مکمل، ماساژ است که این ماساژ میتواند بسیاری از مشکلات را رفع کند، اخیراً بیماری با فشار 18 مراجعه کرد، ابتدا خواستم دارو بدهم اما بدون تجویز دارو، شروع به ماساژ دادن معمولی کف پا کردم و فشار همین بیمار در عرض 120 ثانیه پایین آمد و کنترل شد، این یک کار اورژانسی در حوزه طب سنتی است.
تسنیم: یعنی اگر در رأس وزارت بهداشت فردی را داشته باشیم که قدر و قدرت طب سنتی کاملا آشنا باشد، اتفاقات لازم در پایین دست میافتد؟
بله! قطعا اتفاق میافتد.
الان چند سالی است که متخصصین طب سنتی فارغالتحصیل میشوند، خیلیهایشان افراد متفکر و نخبهای هستند یعنی به نظر من اینها میتوانند در رأس امور قرار بگیرند، اینها میتوانند حتی به عنوان رئیس دانشگاه باشند؛ اول اینکه مسولان بالادست با حوزه طب سنتی آشنا نیستند، اگر آنها را آشنا کنیم، خیلیهایشان ممکن است که به این خط بیایند که خیلی از متخصصین مثل من وقت گذاشتند و Phd طب سنتی را میخوانند و کارهایشان را رها کردند که قطعا از روی علاقه بوده و سود مادی ندارد و این رشته برای فردی مانند من همراه با ضرر مادی هم بوده است.
پتانسیل علاقمندی در این رشته هست, الان تصویب کردهاند که دو واحد طب سنتی برای دانشجویان پزشکی گذاشته شود اما هنوز کاملا اجرا نشده است؛ ما اگر بخواهیم یک کار اصولی انجام بدهیم باید کل دوره طب سنتی که دو تا سه سال است در دوره پزشکی عمومی تقسیم کنیم یعنی این طور نباشد که من تخصص خودم را در رشته پزشکی بخوانم و بعد وارد طب سنتی شوم, همان زمان که دانشجوی رشته پزشکی وارد میشود باید آموزش بگیرد که وقتی فارغالتحصیل میشود هم بابونه را میشناسد، هم استامینوفن را میشناسد و فرصتی هم هست که خیلی از چیزهای غیرضروری که فقط دانشجو باید حفظ کند را میتوان حذف کرد و وقتی فارغالتحصیل شد به اندازه متخصص طب سنتی مسلط باشد و اثراتش را ببیند که چقدر میتواند در کاهش مصرف داروها،کاهش درخواست آنژیوگرافی،کاهش درخواست رادیولوژی و امآرآی موثر باشد.
تسنیم: آقای دکتر! اشاره داشتید که بخشی از عدم پذیرش طب سنتی به دلیل عدم آگاهی مقام مسئول یا پزشکان متخصص است؛ آیا توسعه طب سنتی با منافع عدهای در تعارض قرار ندارد و آیا این امر در مقاومت برخی در مقابل طب سنتی نقش ندارد؛ خود شما مثال زدید که با گسترش و بهکارگیری طب سنتی، جلوی بسیاری از عملهای جراحی پولساز گرفته میشود، جلوی بخش زیادی از تجارت دارو نیز سد میشود و باعث قطع شدن رانتهای عدهای از رانتخوران در بخش واردات داروهای خاص میشود؛ احساس نمیکنید که این دلایل هم در لایههای پنهان و نامحسوس باعث مقاومت در مقابل ترویج و توسعه طب سنتی شده باشد؟
امروزه در طب سنتی، ما با آفتهایی روبهرو هستیم به عنوان مثال در مطب خودم خیلی از داروها را نمینوشتم و سعی میکردم بیمار را با روشهای غذایی درمان کنم و نتیجه خیلی خوبی هم میگرفتم, داروخانهای آنجا بود و زمانی که من به آنجا رفتم دیدم خیلی بیاعتنایی میکنند، گفتم چه شده؟ گفتند شما که بیماران را برای ما نمیفرستید!! چون برای آنها سوددهی نداشتم در حالی که یک پزشک عمومی آنجا بود و هر نسخهاش بسیار گران بود و در نسخههایش خیلی از مکملهای خارجی که همهشان ارزبری از مملکت دارد را تجویز میکرد!
ببینید این همه مجوز داروخانه و رادیولوژی صادر کردهاند، اگر به این سمت پیش رویم، داروخانه که چند صد میلیون سرمایهاش را گذاشته و تحصیل کرده یا متخصص آزمایشگاه که این همه هزینه گذاشته و بعد از پزشکی تخصص گرفته است یا رادیولوژی، اینها خیلیخیلی کم میشود؛ این به سیاستهای کلی تربیت ما برمیگردد یعنی بگوییم متخصص رادیولوژی و آزمایشگاه و داروساز بیکار شود که این خود فاجعه خواهد بود.
تسنیم: یعنی اگر طب سنتی به معنای واقعی توسعه یابد و ترویج شود، منجر به بیکاری و کاهش درآمد بخش زیادی از شاغلان در نظام سلامت طب نوین میشود؟
بله قطعا میشود؛ از آن طرف هم الان در طب سنتی چون اقبال مردم هم است و تاثیراتی دارد، مدعیان دروغین هم دارد یعنی بخشی از شارلاتانبازیها باعث شده که بیاعتمادی پزشکان را به وجود بیاورد, همان بلایی که طب کلاسیک دارد، طب سنتی دچار کمتر از آن بلا نیست یعنی این هم خودش یک فاجعه ایجاد میکند.
گروهی بدون مجوز و بدون نظارت، گیاهان دارویی میدهند که اینها بار میکروبی و قارچی دارند؛ پایه طب سنتی غذا است، رازی میفرماید تا جایی که درمان با غذا ممکن است نباید با دارو درمان کنید, دارو عوارض دارد، عوارض داروهای گیاهی هم کم نیست مثلا گل گاو زبان سمیّت کبدی دارد، فردی با خوردن گل ختمی دچار نارسایی کبد شده و فوت کرده است؛ پس کسی که آگاه نیست و بعد از دیدن دوره یک ماهه میگوید من حکیم شدهام به همین خاطر برخی از پزشکان اعتماد نمیکنند, من بیماری را دیدم که از بزرگان کشور و مفسّر نهجالبلاغه بود و متاسفانه ایشان آمبولی پا کرده بود و گفته بودند که باید پایش قطع شود ولی همسرش اجازه نداد و به قم آوردند و تحت نظر فردی مدعی قرار گرفت, بنده اواخر دیدم و بررسی که کردم سریعاً وی را برای جراحی فرستادیم تهران اما دیر شده بود و گفتند باید پا قطع شود اما باز همسرش نپذیرفت و در نهایت بیمار فوت کرد در حالی که اگر پایش قطع میشد، حداقل زنده میماند, این خیلی بد است که یک نفر ادعا کند و مردم را گمراه کند و این هم یک عارضهای است.
تسنیم: آقای دکتر مواردی که مثال زدید واقعا درست است؛ در این بین قربانی کیست؟ مردم هستند! سرمنشأ این مسئله را هم که بررسی میکنیم میبینیم که به خاطر عدم ایفای وظایف محوله در نهادهای حاکمیتی و دولتی است، اتفاق مثبت و خوبی در این سالها ندیدهایم و حرکت ما هم در این حوزه لاک پشتی بوده است، نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
دکتر عباسی و دکتر خدادوست در ادارهکل طب سنتی ووزارت بهداشت از دوستان بنده هستند؛ اینها چقدر با سیلی صورت خودشان را سرخ میکنند یعنی مثلا معاونتها و زیرمجموعههای وزارت با اینها همکاری نمیکنند؛ دکتر خدادوست واقعا ایثار کرد چون به هر حال قبلا معاون وزیر بود و الان به دفتر تنزل پیدا کرد و معاونتهای دیگر هم جواب سلامش را نمیدهند.
بالاخره این لاک پشتی رفتن هم با جانفشانی است؛ اینکه سال 86 بحث PHD طب سنتی مطرح شد و الان دانشجویان آن در حال فارغالتحصیل شدن هستند، این یک نقطه عطفی است و یک رخنهای در سیستم درمانی به نفع مردم میتواند ایجاد کند منتها آنقدر مقاومت زیاد است که اوضاع، اینگونه شده است.
مثلا من به عنوان یک پزشک عمومی، میخواهم PHD طب سنتی بخوانم و در دانشکدهای پذیرش شدم که رئیس دانشکده با مبانی طب سنتی مشکل دارد به هر حال در چنین دانشکدهای نمیتوان توقع داشت که علاقه من به یک سرانجام خوبی برسد و ممکن است باعث دلزدگی شود،گاهی حتی نقض غرض هم در دانکشدههای طب سنتی میبینیم.
قطعاً این مواردی که شما در سؤال خود به آنها اشاره کردید هست اما از آن طرف ببینید ما دو حوزه داریم؛ یک حوزه پزشکانی است که وارد حیطه طب سنتی شدهاند و یک حوزه کسانی که پزشک نیستند و وارد درمانگری شدهاند از جمله خیلی از روحانیون که به عنوان طب اسلامی وارد این حوزه شدند.
در نتیجه شما نمیتوانید سره را از ناسره تشخیص دهید و برخی که میلیاردی از تولید داروهای گیاهی سود میبرند؛ هر شخصی را که ادعایی کرد نباید پذیرفت، اینها برای خودشان کارتر دارویی دارند و این یک سیستم خطرناکی است؛ افرادی هم هستند که واقعا عاشق طب سنتی هستند و بیشتر در باب تحقیق فعالیت میکنند و اگر شما در اینترنت سرچ کنید اسمی از آنها پیدا نمیکنید یعنی افرادی هستند که واقعا دلسوزند و میتوانند به ما کمک کنند اما آنچه که الان رسانهای شده است باید به برخی از نیتهایشان شک کرد که در پشتپرده چیزهای دیگری وجود دارد.
حالا وزارتخانه باید چه کار کند؛ حداقلش این است که به نظرم چون معالجه در حیطه پزشک است، همین دانشکدههای طب سنتی ایجاد شده و هم پزشک هستند و قانوناً میتوانند طبابت کنند؛ ما این سیستم دانشگاهی را از درون وزارت رشدشان دهیم در عین حال آن افرادی که در طب سنتی هستند آنها را هم در سیستم دانشگاهی بیاورند همانطور که بعضی از اساتید وارد شده اند.
به این نحو میشود ساماندهی کرد؛ الان این اتفاق افتاده اما بسیار به کندی به طوریکه جلو نرفته است از آن طرف برخی حکیمنماها رشد کردند و وزارت جلوی آنها را نگرفته است؛ شما نگاه کنید هر عطاری گفته که حکیم است و شروع کرده به درمان کردن، حالا به هرکسی نمیتوان حکیم گفت؛ من مخالف نیستم که غیر پزشک درمان کند اما سره و ناسره را چه کسی باید تشخیص دهد؟ مردم نمیدانند، خرج میکنند و بعد میبینند کارساز نشد، 80 درصد درمانهای طب سنتی بدون دارو است.
به نظرم باید افراد غیرپزشک در حوزه طب سنتی را در جامعه گسترش دهیم، یک معلم یا خانم خانهدار باید مزاجشناسی بلد باشد، رابطه کسی که دارو را مینویسد با آن داروساز با سنتی و غیرسنتی فرقی نمیکند، همان رابطه کثیف برقرار میشود, وزارت بهداشت نه توانست آنها را ساماندهی کند و نه اجازه داد اینجا رشد کنند به همین دلیل آشوب و نابسمانی وجود دارد.
تسنیم: آقای دکتر! احساس نمیکنید که این نابسمانی که خود شما به آن اشاره داشتید، بهانه خوبی برای مخالفان طب سنتی برای ضربه زدن بیشتر به این حوزه است؟ یعنی برخی از متولیان امر در برهی از موارد میتوانند ساماندهی اصولی و بدون حب و بغض انجام دهند و این حوزه را ضابطهمند کنند اما ظاهرا ارتزاق برخی از مخالفان ترویج و توسعه طب سنتی در حفظ یا تشدید این وضعیت نابسامان است.
اگر بخواهیم بدبینانه نگاه نکنیم، میگوییم همت ساماندهی وضع موجود نیست و اگر بدبینانه نگاه بکنیم، میگوییم که عمداً گذاشتند تا طب سنتی زمین بخورد.
من شکی ندارم اگر بخواهد اصلاح شود باید یکی از متخصصین طب سنتی در رأس امور وزارتخانه قرار گیرد یعنی یک همت جمعی در سیستم نیاز است؛ لزومی نیست که شخص وزیر، پزشک عالیرتبه باشد، این یک سیستم مدیریتی است, الان این مدیر باید هم با طب سنتی و هم با طب کلاسیک آشنا باشد، فردی که در این سیستم قرار میگیرد باید دو زبانه باشد هم آن زبان را بلد باشد و هم این زبان را و قدرت مدیریت داشته باشد؛ از این دست افراد هم کم نداریم, پزشکانی داریم که قبلا مدیر بودند مثلا فرد، در دانشگاه در سیستمهای بالا مدیریت داشته و الان تخصص طب سنتی را میبیند و پزشک هم هست، این شخص قطعا میتواند این کار را بکند منتها مشکل از بالاست و همت نیست.
انتهای پیام/