دلجویی پدرانه نماینده ولی فقیه از دو خانواده شهید
نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و نماینده مردم بیرجند، درمیان و خوسف در مجلس و جمعی از مسئولان استان به دیدار خانواده شهیدان درویشی و حاجیپور رفتند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، قرار دیدار با خانواده شهدا ساعت 17:30 بود تصمیم داشتم زودتر از میهمانان خود را به خانه شهید برسانم تا از نزدیک با این خانواده صحبت کنم. قلم و دفترم را برداشته و به سمت خانه پدر شهید رفتم، ترافیک سنگین بود و عقربههای ساعت پشت سر هم یکی یکی جلو میرفت زمان برایم تند سپری میشد.
از تاکسی پیاده شدم تا از مسیر فرعی خود را زودتر به محل قرار برسانم. زنگ خانه را زدم خانمی مرا به خانه فرا خواند بدون مقدمه رو به من کرد و گفت: به خانه خوش آمدید پدرم سن و سالی از او گذشته است و مادرم در بیمارستان بستری است شاید نتواند خیلی جواب سوالات شما را بدهد.
وارد حیاط خانه که شدم احساس لطیفی مرا آرام میکرد پیرمردی که عمامهای سفید بر تن داشت با لبخند و دستهای لرزان در حیاط خانه ایستاده بود گویا منتظر میهمانان بود.
به من خوشامد گفت از او خواستم از شهیدش برایم بگوید چفیهاش را اندکی جابهجا کرد و گفت: دوران دبستان را در مدارس ابتدایی در امیرآباد گذارند و از کلاس چهارم به مدرسه حافظ بیرجند آمد.
سعید عاشق اسلام و انقلاب بود
وی گفت: سعید عاشق اسلام و انقلاب بود و یکی از پیروان مخلص امام و ولایت بود که در زمان جنگ به فرمان امام (ره) از اولین نفراتی بود که در صفوف بسیج مردمی برای اعزام به جبهههای حق علیه باطل شتافت.
پدر شهید درویشی میگوید: شهادت افتخاری است که نصیب هر کسی نمیشود و افتخار بزرگتر حفظ و نشر خاطرات شهدا است.
در حال گفتن خاطرات بود که میهمان ویژهاش که نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی بود وارد خانه شد و او با چشمانی اشک بار به استقبال آیتالله عبادی رفت و ایشان و همراهان خوشآمدگویی کرد.
برای سلامتی مادر شهید دعا کنید
پدر شهید درویشی از دیدن آیتالله عبادی بسیار خوشحال بود و اولین سخنش از همسر با وفایش بود با بغضی رو به آیتالله عبادی کرد و گفت: برای مادر شهید دعا کنید آقا جان شما سید خدا و بزرگوار هستید، مادر شهید در بیمارستان بستری است برایش خیلی دعا کنید. خدواند به شما توفیق دهد تا بتوانید خط ولایت فقیه را به طور معنوی حفظ کنید.
وی با بیان اینکه ولایت مداری نباید ولایت شعاری باشد افزود: امروز ولایت فقیه بسیار مهم است و خدواند شما را برای مردم استان خراسان جنوبی حفظ کند که امروز شما نماینده رهبر ما هستید.
پدر شهید درویشی با نقلی از خاطرات فرزند شهیدش گفت: فرزند شهیدم در راه پیروی از ولایت خیلی ثابت قدم بود و همیشه از پیروان خط امام و ولایت فقیه بود و دیگران را هم به این امر سفارش میکرد.
وی اظهار داشت: از جمله سفارش فرزند شهیدم این بود که اگر روزی خدواند توفیق شهادت را به من نائل کرد مرا در طبقه اول قبر دفن نکنید مرا در طبقه دوم به خاک بسپارید که مبدا نامحرمی را در آن مکان بالا دفن کنند.
ماجرای یخ زدن سعید در سردخانه
پدر شهید درویشی گفت: فرزند شهیدم در احکام اسلام خیلی پایبند بود. وی 7 سال در بنیاد شهید خدمت کرد و جزو نیروهای مخلص بود که سپاه او را به سمت خود فرا خواند و در قسمت سردخانه شهدا مشغول به کار بود. یک روز تعداد زیادی شهید آورده بودند و او در سردخانه تنها بود در هنگام گذاشتن جنازهها داخل قفسهها سعید خسته میشود و هرچه برای کمک صدا میزند کسی نیست که درب را به رویش باز کند.
وی افزود: فرزندم در سردخانه بر زمین میافتد و بدنش یخ میزند تا اینکه بعد از چند ساعت یکی از دوستانش یادش میآید که سعید در سردخانه تنها است و احتیاج به کمک دارد، به سردخانه میرود و هر چه درب را فشار میدهد درب باز نمیشود چون سعید با بدن یخ زده پشت درب افتاده بود. بدنش را از سردخانه بیرون میآورند و در داخل حمام برده و با زدن ضربات و تنفس به هوش میآید.
دست بوسی مادر عادت همیشگی شهید
وی بیان کرد: صبح بعد از اتفاق یخ زدن سعید در سردخانه به خانه آمد و مادرش را صدا زد "مادر کجایی، بیا دستت را ببوسم" مادرش که از ماجرا بی خبر است میگوید چه شده فرزندم چرا دستت اینقدر سرد است سعید از ماجرای سردخانه به ما چیزی نمیگوید و تنها در جواب حرف مادر میگوید: "از سردخانه تا خانه پشت موتور آمدهام و دستانم سرد شده است" او به شکرانه زحمات و دعای خیر مادر همیشه دستان مادرش را بوسه میزد.
پدر شهید درویشی با بیان اینکه سعید در برخی از عملیاتها با شهید چمران همرز بود افزود: در جبهه چشمش دچار موج گرفتگی میشود اما به ما چیزی نمیگوید چون او میخواست عملش همیشه پاک وبیریا و برای رضای خدا باشد.
وی با نقل خاطرات از فرزندنش اظهار داشت: یک شب فرزندم شهیدم را در خواب دیدم که در یک باغ انگور قدم میزند و جلوی من آمد و یک خوشه انگوار سیاه به من داد به او گفتم بیا به خانه برویم سعید در جوابم گفت: نه پدر باید بروم که دانشگاه دارم.
در جواب این خاطره پدر شهید درویشی آیتالله عبادی گفت: دانشگاه صحیح همان خط و سیری است که شهدا انتخاب کردهاند.
پدر شهید دوریشی ادامه داد: در یکی از عملیاتها که به گمانم عملیات کربلای 5 بود سعید فرمانده آن عملیات بود در زیر بمباران دشمن با وجود اینکه قد نسبتاً کوتاهی داشت افرادی که زخمی میشدند را بر دوش میگذاشت تا به پشت خط بیاورد که در حین عبور از آب داخل آب میافتد و چون کسی از او خبر نداشت 12 روز داخل آب بود و منطقه زیر گلوله باران دشمن قرار داشت.
وی افزود: شب شهادت سعید همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) بود و من خواب دیدم در روستایمان از درب مسجد تا قبرستان منبری برپا شده و مرحوم آیتالله سیدمهدی عبادی بر بالای منبر برای ما موعظه میکردند و مرغی سفید را به من دادند اما از آن مرغها هیچ خونی نمیآمد و سالم بودند که روز بعد خبر شهادت سعید را برایم آوردند.
پدر شهید درویشی: خداوند آیتالله عبادی را برایمان نگه دارد
پدر شهید دوریشی که سخنمیگفت آیتالله عبادی به دقت به سخنانش گوش میداد گویا خاطرات زیادی با هم داشتند و هر از چندگاهی پدر شهید نیز نگاهی به آیتالله عبادی میانداخت و میگفت "خدا یا شکر، خداوند شما را برای ما نگه دارد".
آیتالله عبادی خطاب به پدر شهید دوریشی اظهار داشت: شما در مقام تقوا و عمل و پرهیزگاری بسیار انسانی برجسته هستید چون با خدمت رسانی در جامعه توانستهاید اینگونه فرزندی را پرروش دهید و در کشاورزی هم در نوع خود بینظیر هستید.
نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی گفت: کشاورزی پدر شهید درویشی انسان را به یاد زحمات حصرت علی(ع) در نخلستانها میاندازد.
پدر شهید دریشی خطاب به آیتالله عبادی گفت: نظام و انقلاب در بیرجند هرچه دارد به واسطه زحمات و تلاشهای آیتالله عبادی و خاندان این بزرگواران است چون کمک و خدمات زیادی برای پایداری نظام و مکتب داشتهاند.
در پایان این دیدار صمیمی آیتالله عبادی یک قرآن نفیس به پدر شهید هدیه داد.
دیدار بعدی آیتالله عبادی منزل پدر شهید حسن حاجیپور بود.
مادر شهید درحالی که یک دستش گچ گرفته بودبه استقبال میهمانان آمد و بعد از خوشآمد گویی از فرزند شهیدش گفت: شهید حسن حاجیپور در 2 فروردین ماه سال 1344 در منصور آباد متولد شد و چون در شب شهادت امام حسن مجتبی به دنیا آمد، نامش را حسن گذاشتیم.
مادر شهید حاجیپور اظهار داشت: حسن تحصیلات خود را تا دوم دبیرستان ادامه داد. فرزندم پسر با ادبی بود و در همه مراسم از جمله ایام محرم در سینه زنیها شرکت میکرد و فرایض دینی را به جا میآورد و همواره از خواهر و برادر خود مراقبت میکرد.
مفقود بودن پیکر شهید حاجیپور تا 13 سال
وی با بیان اینکه فرزند شهیدم عضو پایگاه بسیج بود بیان کرد: 4 مرتبه به جبهه رفت و آرپی جی زن بود تا اینکه در تاریخ 18 فروردین ماه سال 64 در منطقه هورالهویزه به شهادت رسید اما پیکرش 13 سال مفقودالاثر بود تا اینکه در سال 76 پیکرش پیدا و در قطعه دو شهدا بیرجند به خاک سپرده شد.
مادر شهید حاجیپور گفت: فرزندم همیشه در وصیت نامههای خود میگفت "خدایا مرا لحظهای به خود وا مگذار، دوست دارم مرگم در شهادت باشد و مرا توفیق دهد تا بتوانم به پدر و مادرم نیکی کنم".
وی با بیان اینکه هرجا که مسجدی بود حسن در آن مسجد کمک میکرد اظهار داشت: یادم میآید دفعه آخری که از جبهه آمد چون دلم برایش تنگ شده بود رختخوابش را کنار رختخواب خود پهن کردم اما او رختخوابش را برداشت و به اتاق دیگر برد و به من گفت "مادر جان من میدانم که دیگر از جبهه باز نمیگردم نمیخواهم این آخرین خاطرهای باشد که در کنار شما خوابیدم".
آیتالله سید علیرضا عبادی نیز در این دیدار اظهار داشت: دانشگاه صحیح همان خط و سیری است که شهدا دنبال کردهاند و امام خمینی(ره) تداعی کننده این دانشگاه بود.
وی افزود: بزرگترین نعمت الهی فرزند صالح است که خانوادههای شهدا با داشتن فرزندان صالحی که به فیض شهادت نائل شدند به این امر دست یافتند.
نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی گفت: نقش مسیحایی امام(ره) به گونهای بود که تقوای امام آنچنان در نوجوانان آن زمان اثر گذاشت که امروز هم آثار آن وجود دارد به گونهای که شهید حججی نمونه اخلاص، شهادت و شهامت است.
آیتالله عبادی افزود: شخصی محضر امام صادق(ع) رفت و از ایشان خواست تا برایش دعایی بکند و ایشان برای آن شخص دعا کرد تا خداوند فرزند خوب نصیبش کند چون شجره طیبه که مثمر است برای پدر مادر خیر است و هرکس فرزند صالحی دارد خداوند پدر و مادر او را نیز مورد رحمت قرار میدهد.
نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی اظهار داشت: شهدا مایه برکت هستند و در زندگی خود شهادت در راه خدا را انتخاب کردند و به خواسته خود رسیدند.
انتهای پیام/