«زخمهای استوایی» روایتگر ظلم علیه مسلمانان میانمار است
روهینگیا نام اقلیت مسلمانی است که در کشور میانمار زندگی میکنند، اقلیتی که سالهاست از تعصبات نژادی حاکم بر این کشور رنج می برند. «زخمهای استوایی» عنوان مستندی بلند به کارگردانی مجتبی رضوانی است که رنجهای مسلمانان میانمار را روایت میکند.
خبرگزاری تسنیم-محمود شم آبادی:
روهینگیا نام اقلیت مسلمانی است که در کشور میانمار زندگی می کنند، اقلیتی که سال هاست از تعصبات نژادی حاکم بر این کشور رنج می برند. «زخم های استوایی» عنوان مستندی بلند به کارگردانی مجتبی رضوانی است که رنج های مسلمانان میانمار را روایت می کند.
روزه سکوت
اولین بار که با نام میانمار آشنا شدم، به واسطه زنی بود که در رسانه ها تبدیل به نماد مظلومیت شد. آن زن، خانم آنگ سان سوچی زندانی سیاسی میانماری بود که چند وقت بعد جایزه صلح نوبل را هم گرفت. آن روزها در خیلی از روزنامه ها و رنگین نامه ها سخن از میانمار و زنی مظلوم بود.
چند سال بعد فجیعترین جنایات علیه مسلمانان میانمار رخ داد ولی صدایی از کسی برنخاست. لابد در منظومه فکری روشنفکران، حقوق بشر فقط با معیار های فرانسه و آمریکا و کشورهای غربی قابل تعریف است. شبه روشنفکران وطنی هم در برابر این جنایات روزه سکوت گرفتند.
گویی کشتار، تجاوز و آواره کردن مسلمانان میانمار، ظلم به حساب نمیآید. مستند «زخمهای استوایی» ظلمی کمتر دیده شده به مسلمانان روهینگیایی میانمار را روایت میکند و از این بابت فیلم شریفی است که روایتگر دردهای انسانهایی است که هیچ رسانهای صدای مظلومیتشان را فریاد نمی زند.
قصه آوارگی
با دوربین در خیابانهای شلوغ هند همراه می شوی، انگار نفس توست که در پی حقیقت به این سوی عالم گسیل شده است. ابتدای فیلم بسیار هوشمندانه و با به تصویر کشیدن مردمان بودایی، هندو و مسلمان شروع می شود. تلمیحی زیرکانه از ترکیب جمعیتی میانمار. هرم مذهبی میانمار متشکل از بوداییها، هندوها و مسلمانان است اما اقلیت مسلمان از هرگونه حقی محروم هستند.
داستان از آوارگی مسلمانان میانماری شروع می شود و هجرت. آوارگانی که برخی از آن ها حتی 23 روز را با گرسنگی طی کردهاند تا به هند برسند.
وقتی در سرزمین مادریت، خانهات را ویران کنند و به جرم عقیده، خودت را آواره، چاره ای نداری جز هجرت. از میانمار به هند، از میانمار به تایلند، از میانمار به هر جای عالم جز خانه خودت.
چشم های کم فروغ
بسیاری از مسلمانان میانماری به هند مهاجرت کردهاند. محله بالاپور حیدر آباد، پناهگاه آوارگان میانماری شده است. آوارگان در خانه های محقری ساکن شدهاند که هیچ کدام خانه نیستند بلکه ویرانههایی هستند که قبلاً محل نگهداری دام بوده است.
مگر برای آوارهای که از سرزمینش رانده شده، خانهای جز همین ویرانه هست؟ با تمام این سختیها و محرومیتها، زندگی در این وضعیت را بر کشته شدن در میانمار ارجحیت دارد. به چشم های کم فروغ آوارگان که خیره می شوی، تنها چیزی که نمی بینی امید و شور زندگی است.
دوربین ثابت می شود و مسلمانان میانماری از رنج هایی که بر آن ها رفته، می گویند. شاهدان عینی یک جنایت در برابر دوربین قرار گرفتهاند و فرصتی پیدا میکنند که از زخمهایشان بگویند. زخمهایی که هیچگاه کهنه نخواهد شد. مسلمانان عدالت خواهی می کنند و بغض های فروخورده را می شکنند.
از آتش زدن منازل و مساجد تا قتل و تجاوز، جنایتی نبوده که بوداییها علیه مسلمانان میانماری انجام نداده باشند. مادری از طفل خود می گوید که در راه میانمار به هند بر اثر گرسنگی مرده است. دیگری از کوچ اجباری مسلمانان روهینگیایی به دستور دولت میانمار میگوید. پیرزنی هم از ترس دیوانه شده، ترسی که حاصل تعصب و ظلم بوداییها است.
بودای بی درد
در این مستند علاوه بر کشتار مسلمانان میانمار، به خشونت بین ادیان هم پرداخته شده است. آیین بودایی معروف به صلحگرایی و پرهیز از آزار موجودات است اما آن چه در میانمار رخ می دهد خلاف این اعتقادات است. «در زبان های شرقی بودا یعنی بیدار و من نمی دانم که این بودایی که در حیدرآباد قد علم کرده، خواب است یا بیدار.»
«زخم های استوایی» برای حل کردن تعارضات آموزه های بودیسم و جنایات بوداییان، به سراغ یکی از کاهنان اعظم بودایی تایلند می رود. از حرف های کاهن بودایی چنین بر می آید که آیین بودا مجوز خشونت را به هیچ کدام از پیروانش نداده است. هیچ دین و آیینی ابزاری برای خشونت نبوده و اگر پیروانش خطایی انجام دهند؛ نباید آن را به حساب آن دین گذاشت.
دین یعنی درد داشتن
هنری که بی دردی را ترویج دهد، قطعاً هنری متعالی نخواهد بود و این فیلم دردهای اقلیت مسلمان میانمار را به خوبی به تصویر کشیده است. «زخم های استوایی» مستندی به مثابه بیدار کردن وجدانهای خفته است.
ما از یاد بردهایم که در گوشه دیگری از عالم، مسلمانانی هستند که تنها به جرم مسلمانی، حتی زنده زنده سوزانده می شوند. در میانمار مصائب مسلم بودن، کم نیست، فقط وجدانی بیدار می خواهد که به فریاد این مصائب برسد.
یکی از نقاط قوت فیلم، گفتار متنهای سنجیده و حساب شده است، در قسمتی از فیلم می شنویم: «دین یعنی حساسیت، یعنی اگر شنیدی خلخالی از پای زن یهودی ربودهاند یا مرد مسلمانی را در میانمار زنده زنده سوزاندهاند، اگر از غصه بمیری سرزنشی بر تو نیست.» اگر هر انسانی به فریاد ستمدیدهها میرسید، هیچ گاه بنیاد ظلم چنین استوار نمیشد. این فیلم دعوتیست برای دغدغه مند بودن، بی درد نبودن، شنیدن صدای مظلومان و یاری آنها.
انتهای پیام/