واکاوی رمز و راز ماجرای «غدیر» / پیامبر(ص) در غدیر اقامه ولایت کرد نه دعوت به ولایت
پژوهشگر معارف دینی میگوید برادران اهل سنت معتقدند درغدیر دعوت به ولایت مطرح شد؛ در حالی که باید گفت موضوعِ «دعوت به ولایت امیرالمؤمنین(ع)» همواره از صدر اسلام توسط پیامبر(ص)مطرح میشد و در غدیر«اقامه ولایت»صورت گرفت؛ لذا باید مفهوم اقامه را فهم کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا روز عید سعید غدیر خم به دلیل انتصاب امیرالمؤمنین(ع) به خلافت عالم و آدم از سوی خداوند و ابلاغ پیامبر گرامی اسلام(ص) به استناد آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ اى پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى رسالتش را به انجام نرساندهای»، مهمترین عید مسلمانان به خصوص پیروان اهلبیت عصمت و طهارت(ع) محسوب میشود. شدت تأکید بر این مسأله به قدری زیاد است که خداوند به پیامبر(ص) میفرماید اگر این کار را انجام ندهی، بدان که رسالت خدا را انجام ندادهای و تمام رسالت 23 ساله تو بیمعنا خواهد بود.
در مصاحبه گذشته (اینجا) به این فهم رسیدیم که واژگانی مثل «ابلاغ ولایت» و «اقامه ولایت» مهمترین کلیدواژههای ماجرای غدیر بود که رمز غدیر در همین مفاهیم نهفته بود. در این راستا مراحلی که باید برای تحقق کامل «ابلاغ» صورت گیرد و نیز مصادیق «ابلاغ» پیامبر(ص) که حضرت به دستور خداوند مأمور به انجام آن بود، مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم «اقامه کردن» و «نصب کردن» دو مورد از مصادیق ابلاغ هستند که با اقامه و نصب ولایت امیرالمؤمنین(ع) این ابلاغ تکمیل شد.
برای رسیدن به ابعاد وسیعتر این موضوعات و یافتن «رمز اصلی غدیر» گفتوگوی دوبارهای با علیرضا شریف، پژوهشگر قرآنی و دکترای تخصصی الهیات گرایش علوم قرآن و حدیث ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید.
تسنیم: شما در جایی بیان فرمودید در روز غدیر به استناد فرازهای خطبه غدیریه ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اقامه شد و این با «نصب» ولایت تفاوت دارد. تفاوت این دو مفهوم چیست؟
به نظر میرسد که واژه اقامه از واژه نصب کاملتر باشد. مثلاً فرض کنید که رئیس جمهور شخصی را به عنوان رئیس ادارهای منصوب میکند. این شخص نمیتواند ابتدا به ساکن به آن اداره برود و ریاست خود را شروع کند. نیاز است که فرد موجهی بیاید و به همراه آن شخص، به آن اداره برود و در آنجا طی مراسمی، مسؤول قبلی را تودیع کند و این شخص جدید را به عنوان مسئول معرفی کند. ضمناً به کارکنان، به خصوص به معاونین اداره بگوید که با ایشان همکاری داشته باشند؛ و به تعبیر دیگر با او بیعت کنند؛ او را بپذیرند و قول دهند که حرف ایشان را گوش کنند؛ و به کارکنان هشدار دهد که اگر کسی حرف او را گوش ندهد، چنین و چنان میشود و تنبیه خواهد شد. در این صورت میتوان اسم این رفتار آن فرد موجه را «اقامه» گذاشت. پس در مقایسه با «نصب»، میتوان گفت که «اقامه» یک مفهوم شاملتری است. به نوعی میتوان گفت که اقامه به دنبال نصب است، یعنی ابتدا «نصب» انجام میشود و پس از آن «اقامه» صورت میگیرد و به نوعی دیگر میتوان گفت که اقامه یک مفهوم شاملی است که قسمت اول آن، موضوع نصب است. و البته میتوان گفت که تبلیغ نیز قبل از نصب انجام میشود.
پیامبر(ص) در روز غدیر اقامه ولایت کرد نه دعوت به ولایت
تسنیم: آنچه که از سوی برادران اهل سنت درباره روز غدیر مطرح میشود، اینطور است که میگویند در روز غدیر دعوت به ولایت مطرح بود؛ در این باره چه میفرمایید؟
اینجاست که ضرورت بحث اقامه ولایت پیش میآید. باید عرض کنم اصلاً پیش از ماجرای غدیر، موضوع «دعوت به ولایت امیرالمؤمنین(ع)» مطرح بود و رسولالله(ص) پیوسته مردم را به ولایت ایشان دعوت میکرد. اما در روز غدیر خم «ولایتِ امیرالمؤمنین(ع) اقامه» میشود و این ماجرای بسیار مهمی است. در این ارتباط شایسته است که انسان بیشتر به ماجرای اقامه ولایت بپردازد و از خود سؤال کند که چرا باید ولایت اقامه شود؟ و اساساً چه نیازی به اقامه ولایت وجود دارد؟ چه تفاوتی میان تبلیغ ولایت و اقامه ولایت وجود دارد؟ همان طور که اشاره کردید یکی از موضوعاتی که باعث آشکار شدن مشکل میان شیعیان و اهل سنت میشود، همین موضوع است. اهل سنت میگویند روز غدیر روز دعوت بوده است و کار رسولالله(ص) در روز غدیر خم فقط این بود که مردم را دعوت به امیرالمؤمنین کردند. در پاسخ باید به ایشان گفته شود که در غدیر خم، اقامه ولایت صورت گرفته است. دعوت به ولایت امیرالمؤمنین موضوع جدیدی نبوده بلکه از همان روز اولی که رسولالله(ص) با مردم صحبت کردند، ایشان را به امیرالمؤمنین(ع) دعوت کردند. از اولین روز دعوت علنی در «یوم الانذار» که پیامبر نزدیکان خود را فرا میخواند، ایشان را به ولایت و امامت و وصایت و... امیرالمؤمنین(ع) دعوت میکند، اما در روز غدیرخم ما تحریص به ولایت داریم و این یک چیز دیگری است.
ابلاغ پیامبر(ص) به اقامه ولایت ارتباط دارد
یک نکتهی دیگر در ارتباط با «اقامهی ولایت» این است که خداوند میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ...» مشاهده میکنیم که تا آن زمان بسیاری از موضوعات دینی از طریق رسولالله(ص) ارسال و نازل شده بود، از جمله اینکه توحید به تمام و کمال درس داده شده است. نبوت به تمام و کمال مطرح شده است. تمام فروع دین و تمام موضوعاتی که ما آنها را به عنوان اصول دین میشناسیم، به تمام و کمال مطرح شده است. ولی یک موضوع وجود دارد که هنوز انجام نشده است و آن «اقامهی ولایت» است. لذا معرفی ولایت، آنقدر جایگاه ندارد که خداوند به خاطر آن آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» را نازل کند و از طرفی جایگاه ندارد که به صِرفِ معرفی ولایت، خداوند آیه «...الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً...»را نازل کند و بشارتِ اکمال دین و اتمام نعمت را بدهد، زیرا پیش از آن بارها و بارها ولایت امیرالمؤمنین(ع) اعلام شده بود و ایشان به عنوان ولیّ، معرفی شده است. بنا براین واژهی« بَلِّغْ» به «اقامهی ولایت» برمیگردد. یعنی ولایت چیزی است که تمام مقولات دیگر به واسطه آن معنا پیدا میکند؛ یعنی اگر ولایت نباشد، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» واقع شده است. یعنی اگر ولایت نباشد، توحید کنار میرود و فایده ندارد، نبوت فایده ندارد، معاد فایده ندارد، هیچکدام از اصول دین فایده ندارند. به این ترتیب شاید صحیح این باشد که بگوییم اصلِ دین، «ولایت» است و تمامی مقولات دیگر به «ولایت» وابسته است. اصول دین و فروع دین وابسته به «ولایت» است. با این حساب این روایت امام باقر (علیهالسلام) جایگاه پیدا میکند که فرمود «بناى اسلام روى پنج چیز است؟ نماز و زکاة و حج و روزه و ولایت. زراره به حضرت گفت کدام یک از اینها برتر است؟ فرمود: ولایت برتر است. زیرا ولایت کلید آنهاست و شخص والى دلیل و راهنماى آنهاست. یا امام صادق (علیهالسلام) در روایتی فرمود: «ماییم ریشه هر خیر و خوبی و همه نیکیها از شاخههاى وجود ما است و از جمله نیکیها یگانهپرستى، و نماز و روزه و .. است»
دین یک اصل دارد، آن هم ولایت است
تسنیم: اتفاقاً ما آنچه از اصول دین در منابع درسی و دانشگاهی خواندیم، این بود که همان پنج مقوله مشهور را اصل دین معرفی میکردند، اما وقتی به روایات رجوع میکنیم، میبینیم مقولات دیگری مطرح است که مهمترین آنها «ولایت» است. در این باره بیشتر توضیح میدهید.
کسی که اندکی مطالعه در منابع روایی کند به همین موضوع میرسد. همین که اشاره کردید ردی از این اصول را در روایات مشاهده نکردید، شهید مطهری همین را در جلد دوم کتاب «آشنایی با علوم اسلامی» میفرماید و نظر دارد این پنج اصل ساخته و پرداخته متکلمین است. بنابراین یک موضوع مهمی که در تفکر دینی ما باید اصلاح شود، این است که بدانیم «توحید، نبوت و معاد»، اصلِ دین نیستند. ولی بر طبق این آیه، دین یک اصل دارد و آن هم «ولایت» است. ما هزار و اندی سال است که در حال ضربه خوردن از این موضوع هستیم. دین فقط یک اصل دارد و آن هم «ولایت» است. البته باید توجه داشت که منظور از ولایت، تعریف و اعتقاد به ولایت نیست، بلکه منظور «اقامهی ولایت» است. عهد و میثاقی که در روز غدیر خم مطرح میشود، عهد و میثاقِ زمانِ معرفیِ ولایت نیست. اینگونه نیست که رسولالله(ص) پس از آنکه امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان ولیّ معرفی میکنند، به همگان بفرمایند که با ایشان عهد و میثاق ببندید و ماجرا تمام شود. اگر اینگونه باشد، این عهد و میثاق، عهد و میثاقِ مربوط به معرفیِ ولایت است. وقتی انسان به خطبه غدیریه نگاه میکند، مشاهده میکند که عهد و میثاقی که رسول الله(ص) از مردم میگیرند، بسیار کاملتر و جامعتر از عهد و میثاقِ مربوط به معرفیِ ولایت است. از کلام ایشان چنین بر میآید که ایشان از مردم در ارتباط با «اقامه ولایت» عهد و میثاق میگیرند و این دو گونه عهد و میثاق بسیار با یکدیگر تفاوت دارد.
قیمت اقامه ولایت از تمام دینیات بالاتر است
اکنون میخواهیم ببینیم که با توجه به خطبه غدیریه، عیدغدیر چهقدر قیمت دارد؟ همان گونه که تاکنون مشخص شد، تمام مقولاتی که در خلال 23 سال رسالت رسول الله(ص) به دنیا ارسال شد، وابسته به «اقامه ولایت» است و این «اقامه ولایت» در روز غدیر انجام شد. اقامه ولایت، اصل دین است.
علت «عید الله اکبر» بودن روز غدیر
اقامه ولایت چیزی است که اگر نباشد، همهی دینیاتی که در طی 23 سال تا آن زمان نازل شده، بیفایده خواهد بود. «عدمِ انجامِ اقامه ولایت» به منزله «عدمِ انجامِ رسالت» است و مانند این است که نعوذاً بالله گفته شود: «رسول الله(ص) اصلاً کاری نکردهاند». به این ترتیب، این ماجرا بسیار قیمت دارد و میتوان گفت که قیمت این ماجرا از تمام دینیات بیشتر است. لذا میتوان قیمت عید غدیر را نیز به همان میزان دانست. یعنی عید غدیر خم باید بزرگترین عید بشریت و بزرگترین عید مسلمانها باشد.
علی(ع) همواره ولیّ و خلیفه خدا بود و در غدیر اعلام شد
تسنیم: بیشتر در این باره توضیح میدهید.
برای فهم بیشتر مفهوم «اقامه ولایت»، مثال رهبر معظم انقلاب را از جنبهای دیگر نگاه کنیم. ایشان در زمان امام خمینی(ره) و توسط ایشان به عنوان جانشین و کسی که بعد از ایشان ولی فقیه هستند، معرفی شدند؛ با اینکه رهبر انقلاب معرفی شده و بعضی با ایشان بیعت کرده بودند و به این ماجرا اقرار داشتند، اما هیچ گاه ایشان در آن زمان کاری را تحت عنوان ولیِّ فقیه انجام ندادند. با حضور امام خمینی(ره) جایگاه ندارد که ایشان بخواهند تحت عنوان ولیِّ فقیه کاری انجام دهند. نهایتاً ایشان در حد رئیس جمهور کار انجام میدادند. آغاز رسمی انجام وظایف ایشان، تحت عنوان ولیِّ فقیه، از زمانی است که ایشان در مجلس خبرگان، به عنوان ولی فقیه منصوب شدند. در ماجرای امیرالمؤمنین(ع)، نیز ایشان از مدتها قبل یعنی از ازل به عنوان ولیّ، امیر، خلیفه و ... معرفی شدند. در طی آن 23 سال رسالت رسول الله(ص) نیز بارها و بارها این ماجرا مطرح شده بود. اما ایشان فقط مأموریتهایی را انجام میدادند که رسولالله(ص) به ایشان ابلاغ میکردند. به عنوان مثال رسولالله(ص) ایشان را میفرستادند تا بعضی از کارهایی که دیگران خراب کرده بودند را اصلاح کند. ایشان نیز راه میافتادند و به آنجا میرفتند و آن موضوع را اصلاح میکردند. یقیناً نمیتوان چنین کارهایی را ولایت بر عالَم و آدم نام نهاد.
علی(ع) در حیات پیامبر(ص) امام ساکت بود
مشابه این ماجرا در زمان امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) اتفاق افتاد. در زمان امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع) در حالی که امام بودند، ساکت بودند، زیرا بر طبق احادیث، در یک زمان نمیتواند دو امام وجود داشته باشد، مگر اینکه یکی از ایشان ساکت باشد. حسین بن ابى العلاء میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم، ممکن است زمین باشد و امامى در آن نباشد؟ فرمود: نه، گفتم: دو امام در یک زمان مىشود؟ فرمود: نه، مگر اینکه یکى از آنها خاموش باشد.
در زمان رسولالله(ص)، امیرالمؤمنین(ع) همه مناصب و مقامات را داشتند، اما امامِ ساکت و ولیِّ ساکت و امیرِ ساکت بودند. زیرا زمانی است که رسولالله(ص) حضور دارند، خود ایشان کارها را انجام میدهند. ولی از روز غدیر خم که رسولالله(ص) رسماً همه چیز را به ایشان تحویل میدهند و خودشان در عرض چند ماه به سمت رحلت از دنیا میروند، ایشان باید کارها را انجام دهند. اما برای اینکه این اقامه واقع شود، باید تمام علوم و میراث انبیاء(ع) به امیرالمؤمنین(ع) تحویل داده شود. منصب ولایت، منصب خلافت، منصب امارت و چند منصب دیگر باید برای ایشان قرار داده شود، سپس علی بن ابیطالب(ع) باید رسماً آغاز به کار کنند، یعنی باید از حالت سکوت بیرون بیایند و رسماً شروع به کار کنند. لذا در دعای ندبه امام صادق(ع) میفرمایند پیامبر علم و حکمتش را به علی(ع) به ودیعت گذاشت؛ «ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ» از طرف دیگر، مردم نیز باید با ایشان به عنوان کسی که از موقعیت سکوت بیرون آمده و رسماً ولایت و امامت و خلافت خویش را شروع کرده، بیعت کنند و به ایشان پایبند باشند؛ و در کل، مجموعه این موضوعات به معنای «اقامهی ولایت» است.
پس عید غدیر خم عید اقامهی ولایت است و از همین روست که برترین عید است پس از یک دوران لایتناهی، معرفی ولایت صورت میپذیرد. البته این به معنای آن نیست که ایشان قبل از آن ولیّ نبودند بلکه ایشان از ازل ولیّ و امام و امیر و خلیفه بودند، اما ولیّ ساکت و امام ساکت و امیر ساکت و خلیفه ساکت بودند.
پیامبر و علی(ع) در نهان انبیا را تربیت کردند
تسنیم: در اینجا مسئلهای مطرح میشود. از یک سو بیان میشود که امیرالمؤمنین(ع) قبل از غدیر خم در مقوله ولایت ساکت بودند، از سوی دیگر ایشان در بیاناتشان میفرمایند من در نهان با انبیاء بودم؛ تمام انبیاء(ع) به ولایت ایشان اقرار داشتند و از ولایت ایشان بهرهمند میشدند. اکنون سؤال این است که این دو موضوع چگونه قابل جمع است؟
بله حدیثی در جلد اول کتاب «بصائر الدرجات» است که امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ عَلَى وَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ أَخَذَ عَهْدَ النَّبِیِّینَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ ع؛ خداوند تبارک و تعالی از پیامبران بر ولایت علی میثاق و عهد گرفت». و در روایت مشهور «معرفت به نورانیت»، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در یک فراز فرمود «أَنَا مُعَلِّمُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُد». بنابراین ایشان همواره معلم و خلیفه الهی بوده است.
در پاسخ عرض کنم اگر بخواهیم این دو مطلب را با یکدیگر جمع کنیم، باید بگوییم که خود ایشان فرمودهاند: من در «نهان» با انبیاء بودم، یعنی ایشان در «ظاهر» با انبیاء نبودهاند و ولایت خود را از ابعاد بالاتر اِعمال میکردند. مشابه این ماجرا درباره نبوت رسولالله(ص) نیز وجود دارد. در احادیث آمده که از وقتی خداوند عرش را خلق کرد، نبوت رسولالله(ص) و ولایت امیرالمؤمنین(ع) بر روی آن نوشته شده بود. ولی با این وصف، رسولالله(ص) در دنیا در 40 سالگی به رسالت مبعوث میشوند. در اینجا نیز باید گفت که این ماجرا پیوسته در عوالم بالاتر مطرح بوده، ولی در دنیا رسالت رسولالله(ص)، در 40 سالگی ایشان واقع میشود. لذا میتوان چنین بیان کرد که اقامه ولایت علی بن ابیطالب(ع) نیز در روز غدیر واقع میشود.
لذا این سؤال برای انسان پررنگ میشود که چرا غدیر باید عید خوانده شود؟ وقتی انسان به خطبه غدیریه نگاه میکند، با مفهومی مواجه نمیشود که پیش از غدیر گفته نشده باشد. از این مطلب میتوان نتیجه گرفت که علت عید بودن روز غدیر خم، مفاهیم مطروحه در روز غدیر نیست، بلکه علت آن، وجودِ «رفتاری» است که در روز غدیر انجام شده و آن رفتار باعث شده روز غدیر خم از سوی خداوند به عنوان یک عید قرار داده شود. برای پی بردن به آن رفتار جدید و فهم این موضوع باید سراغ آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ...» و واژهی «بَلِّغ» رفت. به نظر میرسد که تمام رمز ماجرا در واژهی «بَلِّغ» باشد. زیرا تمام مفاهیمی که در غدیر مطرح شده، بارها و بارها در قبل از روز غدیر نیز ذکر شده است.
رسولان الهی از برنامههای خود در دنیا آگاهند
برای پیدا کردن مفهوم واژه «بَلِّغ»، انسان باید سراغ خطبه غدیریه برود، ولی پیش از آن، بیان یک مطلب خالی از لطف نخواهد بود. خداوند هیچ یک از انبیاء و رسل(ع) را پیش از آنکه دین را برای ایشان کامل کند، قبض روح نکرد و جان ایشان را نگرفت. اینگونه نبوده که خداوند عزرائیل را در خلال انجام وظیفه این بزرگواران به نزد ایشان فرستاده باشد و او جان ایشان را ستانده باشد. - این نکته بسیار جالب است و جای دقت و بررسی دارد و جالبتر اینکه این موضوع را در خود خطبه غدیریه نیز میتوان مشاهده کرد در روایات آمده است که: «داود(ع) در حال انجام کار خود بود که ناگهان عزرائیل میآید و به ایشان عرض میکند که آمدهام تا جان شما را بگیرم؛ و یا ادریس به آسمان چهارم رفته بود، که عزرائیل میآید و به ایشان عرض میکند که آمدهام تا جان شما را بگیرم؛ و یا سلیمان(ع) به عصا تکیه داده بود، عزرائیل آمد و به ایشان عرض کرد که آمدهام تا جان شما را بگیرم» اما خطبه غدیریه موضوع دیگری را به انسان یاد میدهد که با این روایات منافات دارد. در اینجا انسان میآموزد که تا زمانی که برنامه یک رسول کامل نشود، خداوند او را از دنیا نخواهد برد. این مطلب حاکی از آن است که همان گونه که در نظام الهی همه چیز دارای برنامه و حساب و کتاب است، زندگی رسولان و خوبان عالم نیز دارای برنامه بوده و نظام دارد و مادامی که برنامه ایشان به اتمام نرسیده باشد، عمر ایشان تمام نخواهد شد. این موضوع را خود رسولان نیز متوجه میشوند، زیرا حتی اگر ایشان به ماجراهای پیش رو علم نداشته باشند، ولی با برنامه خود آشنا هستند و با توجه به میزان تحقق برنامهشان، میدانند که آیا عمرشان به اتمام رسیده و یا هنوز برای تمام کردن برنامه خود مهلت دارند. این نکته بسیار مهم و کلیدی است و رسولالله(ص) نیز در فرازهای ابتدایی از خطبه غدیریه، در این زمینه صحبت میکنند. یعنی ایشان در مدینه و در عرفات از این مطلب سخن به میان میآورند. وقتی انسان به لطف خداوند به چنین مطلب مهمی دست مییابد، احساس میکند که بسیاری از مطالب برای او روشن شده و نوع تفکرش اصلاح میشود.
ابلاغ «حج» و «ولایت» دو مأموریت انتهایی پیامبر(ص) بود
اکنون با بیان این مطلب به سراغ خود رسولالله(ص) میرویم. سال دهم هجرت است و ایشان در مدینه هستند. دو برنامه از برنامههای ایشان باقی مانده و ایشان هنوز آن دو برنامه را به انجام نرسانده است. در این مرحله از کار، از سوی خداوند پیغامهایی میآید که شما دیگر اواخر عمرتان است، اما هنوز دو برنامه از برنامههای شما باقی مانده که باید آن دو را نیز انجام دهید. ایشان میدانند که تا این دو برنامه انجام نشود، عمر مبارکشان نیز تمام نخواهد شد. ایشان تمام کارها را انجام دادهاند و تنها دو مقوله «حج و ولایت» باقی مانده است. تا قبل از حجة الوداع، ایشان همه شرایع را به غیر از «حج و ولایت» به مردم ابلاغ کرده بودند. در این زمان و در مدینه، رسولالله(ص) از سوی خداوند، به حجةالوداع و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(ع)، امر میشوند. در پی این امر خداوند، رسول خدا(ص) میفرمایند: جار بزنید تا مردم جمع شوند. جار زده میشود و در مجموع 70 هزار نفر و به قولی تا 140 هزار نفر جمع میشوند و همراه رسولالله(ص) حرکت میکنند و مسیری در حدود 450 تا 500 کیلومتر راه را طی میکنند و به مکه میآیند. ابتدا زیارت میکنند سپس به سمت عرفات میروند تا مراسم حجة الوداع را از عرفات شروع کنند و برای اولین و آخرین بار حج را به صورت کامل به جا بیاورند و تعلیم دهند. هنگامی که به عرفات میرسند، آیه سوم سوره مائده نازل میشود. خداوند میفرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ».
ایشان در عرفات مراسم را به جا میآورند. از همان عرفات که میخواهند حرکت کنند، جبرئیل سه بار از سوی خداوند میآید و خطاب به رسولالله(ص) میفرماید: خداوند موضوع ولایت را به گونه بسیار خوبی پرداخت کرده است، شما موضوع ولایت را مطرح کنید. این ماجرا در فرازهایی از خطبه غدیریه مطرح شده و میتوان در این فرازها آن را مشاهده کرد. یک بار جبرئیل این موضوع را در عرفات مطرح میکند. بار دوم در مسجد خیف و برای بار سوم جبرئیل در «کَراعُ الغَمیم» میآید و میفرماید: خداوند امر فرموده که این کار را انجام دهید و ولایت علی بن ابی طالب(ع) را مطرح کنید. رسولالله(ص) از کفر مردم و عدم پذیرش ولایت امیرالمؤمنین(ع) ابراز نگرانی میکنند و از جمله علتهای نگرانی خود را کم بودن تعداد مؤمنین و زیاد بودن تعداد منافقین بیان میفرمایند. سپس دلایل دیگری را نیز مطرح میکنند و از خدا درخواست عصمت میکنند. این ماجرا سه بار ادامه پیدا میکند تا در روز غدیر و زمانی که 5 ساعت از روز گذشته، با نزول آیه 67 سوره مائده یعنی: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ»، حکم عصمت یعنی مصون بودن از گزند مردم، از جانب خداوند میآید.
تسنیم: شما اشاره داشتید برنامه ابلاغ «حج» و «ولایت» دو مأموریت نهایی پیامبر(ص) در دنیا بود؛ تفاوت این دو با توجه به مفهوم «بلّغ» در چیست؟
برای آشنایی با مفهوم «بَلِّغْ» و یا رفتاری به نام «بَلِّغْ» در حجة الوداع، میتوان از فرازهای موجود در خطبهی غدیریه استفاده کرد و با توجه به آن، این رفتار رسولالله(ص) در حجةالوداع را تصویر کرد و به این صورت دریافت که ایشان در قبال مفهوم حج چهکار کردهاند. با دقت در رفتار رسولالله(ص) در ماجرای حج، مفهوم « بَلِّغْ» را میتوان اینگونه دانست: «بَلِّغْ» یعنی اینکه ایشان با مردم همراهی کردند و شخصاً آنها را از مدینه به سوی مکه آوردند و تا انتهای مراسم، به همراه مردم در صحنه بودند. اینگونه نبود که ایشان در مدینه به مردم بگویند: «ای مردم! من در اواخر عمر خویش هستم و وقت زیادی ندارم! لذا در مدینه میمانم ولی شما به مکه بروید و به این صورتی که میگویم حج را به جا آورید»، این معنای « بَلِّغْ» نیست. مفهوم بلّغ یا ابلاغ این است که فرد ابلاغ کننده، خودش با دیگران همراهی کند و با آنها به درون صحنه برود. از فرازهای خطبه غدیریه چنین برمیآید که رسولالله(ص) با مردم همراهی کردند. در خلال مسیر و در خلال ماجرای حج، ایشان معالم حج را تا حدی که مردم خوب آن را فرا بگیرند، به ایشان تعلیم دادند. این همان مفهوم « بَلِّغْ» در ماجرای حج است.
اما بعد از این، رسولالله(ص) میخواهند در قبال ماجرای «ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»، رفتاری به نام « بَلِّغْ» را داشته باشند. توضیح این رفتار ایشان نیز باید از درون خطبه غدیریه استخراج شود. با توجه به این خطبه، مشاهده میشود که رسولالله(ص) در ماجرای غدیر، «20 رفتار» از خود نشان دادند و به خاطر اقامه ولایت است که گفته میشود، روز غدیر خم باید به عنوان بزرگترین عید مطرح باشد. این رفتارها را میتوان از میان فرمایشات رسولالله(ص) در خطبه غدیریه استخراج و مشاهده کرد.
اهمیت غدیر به خاطر رفتارهای جدید رسولالله(ص) است
اگر انسان به ماجرای غدیر اینگونه نگاه کند و از منظر این رفتارها، غدیر را مورد بررسی قرار دهد، در مییابد که اهمیت ماجرای غدیر خم به واسطه «رفتارهای جدیدی» است که از سوی رسولالله(ص) انجام گرفته است و این اهمیّت به خاطر «مفاهیم» مطرح شده در آن روز نیست، زیرا تمام این مفاهیم در پیش از این نیز مطرح بوده و هیچ مفهوم جدیدی مطرح نشده است. یکی از اشتباهات شیعیان و محبان اهل بیت(ع) این است که عموماً از جنبه معارفی به خطبهی غدیریه نگاه میکنند و در پی این هستند که مفاهیم قیمتی را از درون آن استخراج کنند، حال آنکه آن چیزی که باعث قیمت و اهمیّت غدیر خم میشود، نوع رفتاری است که رسولالله(ص) در این روز از خود نشان میدهند و به عبارت دیگر ایشان در این روز، «اقامهی ولایت» میکنند. اگر ما صرفاً به صورت «معارفی و مفاهیمی» به روز غدیر نگاه کنیم، شاید در مقابل این سئوال که «چرا این روز را عید مینامیم؟» پاسخی نداشته باشیم، زیرا تمام مفاهیمِ عنوان شده در این روز، در پیش از آن نیز مطرح شده بود.
تسنیم: شما مطرح کردید رفتارهای جدید پیامبر (صلی الله علیه و آله) به غدیر قیمت داد؛ یعنی رمز غدیر در همین رفتارهای جدید است؟
وقتی از منظر این «20 رفتار» به ماجرای غدیر نگاه میکنیم، درمییابیم که حقیقتاً ماجرای بزرگی در روز غدیر واقع شده است و جایگاه دارد که به خاطر این «20 رفتار»، روز غدیر را عید بدانیم و بلکه آن را بزرگترین عید بشماریم. اگر بخواهیم تمامی این رفتارها را جمع و یک عنوان برای آن انتخاب کنیم، باید بگوییم که تمامی این رفتارها به واسطه یک واژه محقق شده و آن واژه عبارت است از واژه «بَلِّغْ». به تعبیر دیگر تمام این رفتارها توضیح و بسط واژه «بَلِّغْ» در آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»، است.
اکنون خوب است برای توضیح بیشتر، مثالی مطرح کنیم. تصور کنید که یکی از دوستان شما که با کار شما آشنا نیست، در محل کارتان، مهمان شما باشد. مسئول شما به نزدتان میآید و به شما میگوید: «آن کار را انجام بده». مهمان شما، منظورِ مسئول شما را نمیفهمد ولی با خود میگوید: «از آنجا که دوست من فرد دقیق و وظیفهشناسی است، برای اینکه منظور مسئول او را متوجه شوم، به رفتار دوستم نگاه میکنم تا ببینم او چه کار میکند. مجموعه کارهایی که او انجام میدهد، مصداق همان کاری است که مسئول او، از او درخواست کرده است». خداوند در آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبّک» یک واژهای را به رسول خود فرموده است و آن واژهی «بَلِّغْ» است. ما برای اینکه مفهوم این واژه را متوجه شویم، کافی است که به صورت بسیار دقیق به رفتارهای رسولالله(ص) نگاه کنیم. میبینیم رسولالله(ص) بعد از این واژه، «20 رفتار» انجام دادند. پس «بَلِّغْ» یعنی این مجموعه رفتار و «ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» نیز «ولایتِ امیرالمؤمنین(ع)» است. یعنی رسولالله(ص) باید در قبال «ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»، رفتارِ «بَلِّغْ» را از خود نشان میداد. گمان ما بر این است که رمز ماجرای غدیر، در همین موضوع است.
انتهایپیام/