بودائی‌های افراطیِ میانمار، خدای اسلام را به مبارزه طلبیدند/انتقام خدا چه زمانی فرا می رسد؟

یک پژوهشگر علوم قرآن و حدیث با تأکید بر اینکه انتقام خدا از قاتلانِ مسلمانان بی‌گناه و غیرمسلح میانمار نزدیک است، گفت: هیچ بعید ندانیم که خدا، به زودی دست غیبی خویش را به وسیلۀ لشگر شهداء، برای هلاکت این مزدوران به کار گیرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بحران نسل‌کشی مسلمانانِ میانمار که از چند سال پیش در سطح رسانه‌‌ها مطرح شده بود، در روزهای اخیر مجدداً شدت گرفته و اخبار ناخوشایندی از کشتاری بی‌رحمانۀ مردم مظلوم روهینگیا توسط بودائیان افراطیِ تحتِ حمایتِ ارتشِ مزدورِ این کشور، به جهان مخابره می‌شود، این در حالی است که مجامع بین‌المللی حقوق بشر، نسبت به این آدم کشیِ وحشیانه، در سکوت و بی‌تفاوتی کامل و تعجب برانگیزی به سر می‌برند.

این روزها وضعیت زندگی مردم میانمار خوب نیست و نه تنها با فقر و کمبود سطحی‌ترین امکانات زندگی و دارو، مواجه هستند، بلکه با عده‌ای افراد جاهلِ تاریک دل و ظالم نیز مواجه‌اند و در میهن و خانۀ آبا اجدادی خود هم امنیتی ندارند، لذا بسیاری از مظلومانِ درمانده، میهن‌شان را به اجبار، به قصد مهاجرت ناخواسته به بنگلادش و یا هر نقطۀ دیگری ترک می‌کنند، تا شاید ذره‌ای آرامش و امنیت یابند! شاید ...

 این در حالی است که کشورِ فقیر بنگلادش نیز با منابع محدودش، برای حمایت از این مهاجران در تنگناست، همچنین وهابی های افراطی آنجا نیز سد راه آوارگان هستند، لذا این آوارگان مظلوم را که تا دیروز برای خود زمین حاصلخیز و خانه و کار و ثروتی داشتند، را نمی‌پذیرند. این وضعیت ناخوشایند مسلمانان میانمار مربوط به این یکی دو ماه اخیر نیست، بلکه حدود پنج سال است که استان‌های شمالی و حاصلخیز میانمار، روهینگیا و راخین، پیوسته صحنه‌های نزاع و کشتار و نا امینی را شاهد است. به همین مناسبت، با آقای گیلانی،‌ مدیرکل سابق خبر برون‌مرزی صدا و سیما که از دانشجویان فعال شبه‌قاره هند و از پژوهشگرانِ علوم قرآن و حدیث نیز هستند، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

* تسنیم: حضورِ اسلام و گرایش مردم به دین اسلام را در سرزمینی همچون میانمار چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابتدا از شما و عزیزان رسانه تشکر بسیار دارم که بنا به وظیفه مقدس قرآنی، به روشنگری پرداخته‌اید تا سهمی در پشت جبهۀ حق علیه باطل ایفاء کنید. مستحضر هستید که حدود 850 سال پیش، عالمِ عامل، مرحوم شیخ احمد قمی از ایران برای تبلیغ اسلامِ عزیز، به شرق آسیا هجرت کرد و از مسیر جادۀ ابریشم آن زمان، به سرزمین‌هایِ چین، تایلند، اندونزی و برونیی و میانمار وارد شد و الحمدلله بسیار هم اثرگذار بود. 

می‌دانید که از اوایل قرن 17 اسلامِ عزیز در شرق آسیا رواج پیدا کرد. احمد قمی در کسوت یک تاجر مسلمانِ موفق، با ادب و خوش‌خلقی و دانشش، همچنین تعامل دلنشین برگرفته از سیرۀ نورانیِ رسول الله(ص) و اهلبیتِ مطهرشان(ع)، دوستی مستحکمی را میان همگان بنا کرد. به تبع خدمات بی‌پیرایه و مخلصانه‌اش میان مردم و دربار سلاطین، همچنین مهرورزی‌هایِ بی‌منت، از سوی یک عالم موحد و آشنا به ادیان و مذاهب، مردم سرزمین‌های مختلف از دین و مذهب و روحانیتِ شیخ خوششان آمد و بسیاری مشتاقانه به دین اسلام و مذهب اهل‌بیت رسول‌الله(ص) روی آوردند و روز به روز تعداد این شیعیان در شرق آسیا و میانمار فزونی گرفت.

اکنون نیز اکثر مردم شافعی مذهب و مؤمن به اهل‌بیت رسول‌الله(ص) هستند و افتخار می‌کنند که نام فرزندانشان را با نام اهل‌بیت(ع) مزین کنند، همچنین مقبرۀ زیبایِ شیخ عباس قمی در برونیی به زیارتگاهِ مهمی برایِ حاجت‌مندان و سیاحان تبدیل شده است. طی این سال‌ها، نگارش و زبان فارسی در سرزمین میانمار هم رواج زیادی پیدا کرد و دلیل بر این سخن وادعا، مکان‌ها و قبرهایِ بسیاری است که بر روی آنها اشعارِ نغزِ جنابِ سعدی و حافظ نگاشته شده است تا اینکه پایِ نحسِ استعمار مکار و خونریز وحشیِ اروپا، یعنی انگلیس شیطان صفت به منطقه باز شد و اتحاد و دوستی و عشق و ایثار و همزیستی مسالمت‌آمیز میان اقشار گوناگونِ مردم، با هر فرهنگ و اعتقاد، خدشه‌دار شد و آسیب جدی دید. تاریخ و مردمِ نجیبِ میانمار، خوب به یاد دارند که طی چند قرن گذشته، مسلمانان و بودائی‌ها و فرق دیگر،‌ زندگی مسالمت‌آمیز و بسیار دوستانه و محترمانه‌ای در کنار یکدیگر داشتند، اما انگلیسِ جنایت‌پیشه و آدم‌کش‌پرور به حیله‌ها و بهانه‌های مختلف مردم را به جان هم انداخت و با ایجاد تفرقه میان آنان، حکومت استعماری خود را پیش برد.

* تسنیم: در اخبار مطرح شد که مسلمانان میانمار جمعیت بسیار کمی از سرزمین میانمار را تشکیل می‌دهند و حتی گفته شد یکی از دلایل اصلی این خشونت‌ها علیه آنان، این است که آنان در اقلیت هستند، آیا این موضوع صحت دارد؟

منطقۀ حاصلخیز «آراکان»، سرزمینی است که قرن‌ها در آن مسلمانان و فرق گوناگون در کنارِ هم بدون ناامنی و ناراحتی ساکن بودند. به شهادت تاریخ و اسناد معتبر بین المللی، مسلمانان آنجا شهروندانِ نوظهوری نیستند، بلکه اجدادشان قرن‌ها در آنجا ساکن و فعال بودند. اینکه حالا بدون سند و مدرک، شایعه می‌‌کنند که این مسلمانان، شهروند این کشور نیستند، دروغی بزرگ است.

اصلاً قبول کنیم که این مظلومان اهل آنجا نیستند، خب؛ به چه دلیل و قانون و اخلاقی باید اینگونه ثروتشان بر باد رود؟ به ناموسشان بی حرمتی شود؟ کاشانه‌شان به آتش کشیده شود؟ فرزندانشان تکه تکه شوند؟ انسانها را بسوزانند و ... . این اعمال وحشیانۀ غیر انسانی را در تاریخ از اسکندرها و چنگیزخان‌ها و مغول‌ها و صلیبی‌های افراطی و هیتلر و صرب‌ها و در این چند ساله از دست‌پرورده‌های غرب همچون: وهابی‌های ظالم و القاعده و طالبان و داعش و النصره و بوکوحرام و... شاهد بوده‌ایم. مگر آقای ترامپ در حضور رسانه‌ها و مردم نگفت که داعش را حزب دموکرات آمریکا به مدیریتِ آقایِ اوباما و خانم کلینتون، وزیر خارجه‌اش پدید آوردند!؟ 

* چرا بودایی‌ها هم کودک‌کش شده‌اند؟

همین هفته گذشته هم در رسانه‌ها گفته شد تعدادی از سران گروهک داعش که در دیرالزور به محاصره رزمندگان اسلام در آمده بودند، با هلی‌برد توسط آمریکایی‌ها از معرکه و مرگ، نجات داده شدند تا آشکارتر نشود که بسیاری از سران و فرماندهان اصلیِ داعش، از افسران عالی رتبۀ اسرائیلِ کودک‌کش و ارتش آمریکا هستند. آری؛ همانطور که داعش بی‌رحمانه می‌کشد و سر می‌برد و انسان‌هایِ بی‌گناه غیر مسلح را آتش می‌زند، این بودائیان مشرک و افراطیِ تحریک شده نیز همانگونه عمل می‌کنند، گویا مربی و فرمانده‌شان یکی است، در حالیکه، غرب به مدیر میدانی بودائیان در منطقه، مدال نوبل می‌دهد. آقای اوباما رئیس جمهور آمریکا و خانم سوچی، در پیش چشم همگان و رسانه‌ها، دست در گردن هم می‌اندازند و آرام راه می‌روند و می‌خندند، خب این ظالمان باید هم دروغ بگویند، تا ظلم و قتل عامشان را توجیه کنند، در حالیکه مظلومان میانمار، سابقۀ قرنها حضور در برمه و میانمار داشته و دارند و قبور اجدادشان نیز گواهِ این ادعایِ صادق است.

از طرفی اگر این افراد، بسیار اندک هستند، پس چرا از اینان اینقدر در هراسند؟! پس ماجرا چیز دیگری است، فریب حجمِ بسیار اخبار رسانه‌هایِ دشمن را نخوریم که اکثراً متعلق به صهیونیست‌هاست، باید هوشیارانه توجه داشته باشیم که این منطقۀ آراکان، از لحاظ ژئوپلوتیک در منطقه جنوب شرق آسیا، بسیار مهم است و بعد از جنگ جهانی دوم نیز مورد توجه بسیاری از استعمارگرانِ شرق و غرب قرار گرفت.

میانمار حدود 60 میلیون جمعیت دارد که 10 درصد آن مسلمان هستند، مسلمانان میانمار بسیار خوش‌ فکر و با سواد و اهل کار و فن‌آوری و ثروتند و مناطق حاصلخیزی داشتند، اما بسیاری از آنان به خاطر ناامنی و ملاحظاتی، در تقیه گذران می‌کنند تا به فرزندانشان آسیب نرسد و کشته و سوزانده و قطعه قطعه نشوند و ثروتشان هم به تاراج نرود. امروزه دولت نظامی میانمار مانند استعمارگران به دروغ می‌‌گوید: تعداد مسلمانان آنجا بسیار اندک است، به خصوص می‌‌گویند از تعداد مسیحیان هم کمتر است تا امتیازی برای مسلمانان نباشد و تحت فشار بیشترشان قرار دهند ـ البته آمار مسلمانان در اکثر کشورها کمتر اعلام می‌شود و این یک روال دیرین استعماری است ـ نظامیان میانمار حقایق را کتمان می‌کنند و دروغ آشکار می‌‌گویند تا بتوانند خواسته‌های خودشان را اِعمال کنند و مسلمانان را بیشتر در تنگنا قرار دهند.

ما در رسانه‌ها عده‌ای بی‌خانمان را می‌بینیم و شاید تصور کنیم اینان فقیران و بی سوادان آنجا هستند، نه؛ این چیزی است که رسانه‌های دشمن در پی آن هستند تا با القایِ آن، نابودی ستمدیدگان را توجیه یا کمرنگ نشان دهند. به راستی چه تعداد عکاس یا مستندساز و هنرمند و ... از ایران به منطقه رفته و آثارشان را می‌بینیم؟ متأسفانه ما همواره در این موارد، از تولیداتِ دروغین یا لوث شده دیگران تغذیه می‌شویم و دولت ما و جبهۀ فرهنگی ما برنامه‌ای در این باره نداشته و یا ندارد.

بسیاری به یاد دارند قبل از انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی، که نگاهش مدام به خارج از ایران بود و اجازۀ رشد به مردم و به خصوص جوانانِ داخل کشور را نمی‌داد، از کشورهای بنگلادش، هند، پاکستان، فیلیپین و میانمار یعنی برمۀ قدیم، پزشک و متخصص به ایران می‌آورد تا کمبودهای داخلی را کمی کاهش دهد و جلوی اعتراض‌ها و پچ‌پچ‌ها را بگیرد که چرا برنامه‌ریزی نمی‌شود تا جوانان ایرانی پزشک و مهندس شوند و به هم میهن‌هایشان کمک کنند. جالب است در زمان طاغوت، تعدادی از مسلمانِان متخصصِ ایرانی‌تبار از میانمار برای کار به ایران آمدند و نقش خوبی در ساخت و تعمییر و نگه‌داری پالایشگاه آبادان داشتند و حتی مسجد زیبایی را هم در آنجا بنا کردند تا به عباداتشان بپردازند.

پس مردمی که امروزه می‌بینیم آواره و بی چیز و نیازمند شده‌اند، مردمی فرهیخته و متخصص و ثروتمند و باهوش و متدین هستند که ارادۀ شیطانی بلوک غرب و چین آنها را به فلاکت کشانده است، لذا بجاست که برای صحت و سلامتی و عزت رهبر عزیزمان بیشتر دعا کنیم و به فرزندان ایثارگر و فداکارمان، همچنین خانواده‌های بی ادعا و صبورشان، بیشتر بها دهیم و احترام گذاریم.

* تسنیم: «آنگ سان سوچی»، رهبر غیررسمی میانمار پیش از اینکه در انتخابات پیروز و برندۀ جایزۀ صلح نوبل شود، وعدۀ حل مشکلات این کشور از جمله وضعیت مسلمانان روهینگیا را داده بود که بعد پیروزی او در انتخابات، هیچ تغییر خاصی ایجاد نشد و وضعیت مسلمانان میانمار نه تنها بهتر نشد، بلکه چند سالی است رفتارهای خشونت‌آمیز نسبت به آنان زیادتر شده و امروزه شاهد مسلمان‌کشی در آن سرزمین هستیم! به نظر شما این فرد در در شکلگیری این فاجعۀ انسانی چه نقشی دارد؟

بله، به نکتۀ خوبی اشاره کردید که لازم است در این باره نکاتی بیان شود: خانم «آنگ سان سوچی» دختر یکی از نظامیان میانمار است که می‌بینید پس از این همه کشتار وحشیانه، توسط غربِ به اصطلاح متمدنِ طرفدار حقوق بشر و آزادی، مورد تشویق هم قرار گرفته است، مثلاً در اواخر هفته گذشته، او در مجلس نمایندگان انگلیس مورد تشویق فراوان و اغراق آمیز قرار گرفت. خانم سوچی، مجری اهداف غرب است، او سال‌های متمادی در آمریکا و انگلیس اقامت داشته و برای این روزها و این رفتارهای خشونت‌بار علیه مسلمانان تربیت و مأمور شده است. خوب هم می‌داند اگر به سازِ غربی‌های استعمارگرِ منفعت جو نرقصد، بلافاصله کس دیگری را جایگزینش می‌کنند، لذا عجیب هم نیست که آقای اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری خود، دو مرتبه به میانمار رفت و با این خانم مزدور و قاتل، ملاقات‌های کاری و محرمانه انجام داد. سؤالی که برای اهل اندیشه و تحلیل مطرح است، این است که چرا این خانم در این چند ساله اینقدر مهم شده است؟!

توجه کنید که در این چند سالِ اخیر، از قدرتِ مطلقۀ نظامیان میانمار کمی کاسته شده و از طرف دیگر، مردم و سیاسیون از سوچی به خاطر وعده‌هایش، مطالباتی دارند. حال او به بهانه‌های مختلف و برای محکم کردن جایگاه خود، سعی می‌کند نظر بودائیان را که اکثریت مردم میانمار را تشکیل می‌دهند، جلب کند تا در انتخابات، قدرت بیشتری به دست آورد، به این خاطر، دربارۀ جنایاتِ وحشیانۀ ارتش و شبه‌نظامیان افراطی میانمار نسبت به مسلمانان، متعمداً واکنش نشان نمی‌‌‌دهد و دست آنها را برای افزایش این فاجعۀ انسانیِ غرب‌پسند، باز گذاشته است.

* فیلم بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارۀ کشتار مسلمانان میانمار:

* هدف اصلی آمریکا در میانمار، حمایت از نظامیان مسلمان‌کش است

هدف اصلی آمریکا هم در جنوب شرق آسیا، در وهلۀ نخست، حمایت غرب زدگان و نظامیان مسلمان‌کش است و در مرحلۀ بعد، رصد قدرت چین و ناکارآمد کردن قدرت اقتصادی چین. توجه کنیم که بیش از 80 درصد واردات نفتیِ چین از طریق تنگۀ مالاکا صورت می‌گیرد و سالانه بیش از 50 کشتیِ بزرگ از این تنگۀ مهم و استراتژیک عبور می‌کند، پس هر کشور یا قدرتی که بر این تنگه کنترل داشته باشد، گلوگاه انرژی چین را نیز در اختیار خواهد داشت. آمریکا مدت‌هاست که برایِ تصرف این منطقۀ حساس نقشه می‌کشد و در این راه هرچه آدم از بین رود و قوانین جهانی خدشه‌دار شود، اصلاً برایش مهم نیست، آری این است فرایند محصول تربیت لیبرالیسم جهنمی و انسانِ لیبرال و دموکرات مسلک.

از آن طرف، پس از تحولات در منطقۀ ما و حضور رسمیِ آمریکا در عراق و تسلط بر چاه‌های نفت منطقه، چین هم حضورش را در در کشورهای منطقه تقویت کرد تا مانع دستیابی آمریکا بر تنگۀ مهم مالاکا شود و دریافت نفتش با خدشه روبرو نشود، لذا کوچ اجباری مسلمانان و یکسان‌سازی قومی و مذهبی در میانمار، در دستور و برنامۀ چین قرار گرفت و فجایعِ وحشتناک و غیر انسانی در میانمار و کشته و شهید شدن مسلمانانِ بی‌گناه در روز روشن و در جلویِ دیدگان خواب‌آلودِ مدعیان حقوق بشر و حفظ محیط زیست و آزادی و برابری، هر روز قتل عام و در بدر می‌شوند.

خطرناک‌تر از همه اینکه در هفتۀ گذشته اعلام شد 200 تروریست‌ طالبان و 300 چچنیِ داعشی به سوی میانمار حرکت کردند، عقل سلیم متعجب می‌شود، این گروه‌ها که همگی ساخته و پرداختۀ خود غرب هستند و هنوز از باتلاقِ عراق و سوریه رهایی نیافته‌اند که توان جنگی دیگر داشته باشند! مگر اینکه حیلۀ شیطانی دیگری برنامه‌ریزی شده باشد و این بدبخت‌هایِ حلقه به گوش آمریکا، باز باید در صحنۀ شطرنج سیاست و منافع شیطان بزرگ، پیش‌مرگ شوند و سربازان آمریکا دور از خطر بمانند، آمریکا هدف‌مندانه چین و نظامیان میانمار را وادار به انجام کاری کرد که خودش درصدد انجام آن بود، آمریکا دوست ندارد که مسلمانان در کنار بودائی‌ها، همچون گذشته زندگی مسالمت‌آمیز و شرافتمندانه‌ای داشته باشند. اکنون آمریکا برای به زانو در آوردن چین و جلوگیری از رشد اقتصادی چین، دست به هر عمل نفرت‌انگیزی می‌زند.

* تسنیم: به نظر شما، مردم مسلمان و شیعۀ کشورهای دیگر باید چه رفتار و عکس‌‌العملی نسبت به اینطور اتفاقات داشته باشند؟ در حقیقت، ما مسلمانان و شیعیان باید در قبال این نسل‌کشی‌ها چگونه رفتار کنیم؟

به کارنامه‌مان در این چند سال گذشته نگاه کنیم و ببینیم ِآیا کار ثمربخشی برای مسلمانان میانمار انجام داده‌ایم یا نه؟ وقتی به مردم کشورهای همسایه یا حتی اروپایی نگاه می‌‌کنیم که چطور با محدودیت‌هایِ دولت‌هایشان، خطر را به جان خریده و غوغایی در حد وسعشان به راه انداخته‌اند، شرمنده می‌شویم، آیا شنیده‌اید خانم اردوغان از ترکیه به منطقه رفته و فعالیت داشته است، ما چه کرده‌ایم؟ به راستی این سازمان‌هایِ زنان و کودکان ما چه کرده و می‌کنند؟ کاش علمای بزرگوار و محبوب ما به صحنۀ عملی می‌آمدند و با تحصن و نامه‌نگاری و روشنگری با حوزه‌های علمیه جهان و علمای متعهد و اندیشمندان و صاحب‌نظران جهانی، طرحی نو فراهم می‌کردند،  چقدر جایی میرزای شیرازی و آیت‌الله بروجردی و شهید مطهری خالی است.

کاش اساتید دانشگاه‌های ما با ارتباط و هماهنگی با دانشگاه‌ها و اساتید صاحب نفوذ جهان به میدان می‌آمدند، کاش دولت ما درخواست جلسه اضطراری در کنفرانس اسلامی و جنبش غیر متعهدها و سازمان ملل و... را جدای پیگیر می‌شد، کاش مجلس شورای اسلامی ما از طریق بین المجالس اسلامی و غیر اسلامی، تلاشی قابل قبول می‌داشت، چراکه ایران اسلامی، ام القراء است. کاش قوه قضاییه ما با ارتباط با همتایان خود و مجامع و افراد حقوقی جهان، خواستار عدالت و باز شدن پرونده حقوقی برایِ مجرمان و آدم‌کشان حرفه‌ای می‌شد و خود در این راه و محاکمه، پیش‌قدم می‌شد. کاش صدا و سیمای ما، از سویِ اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های مناطق و جهان به اقدام هماهنگ و مفید دست می‌زدند. کاش مستندسازان و فیلم‌نامه‌نویسان و هنرمندان تجسمی با پا به میدان گذاشتن، باز ردای انقلابی به تن می‌کردند و با ارتباط و همکاریِ هنرمندانِ دنیا، طرحی نو آماده می‌کردند و لبخند بر لبان شهید آوینی، خالقِ اثر زیبایِ «خنجر و شقایق» می‌نشاندند.

کاش رسانه‌های ما با پرچمداری در دریدن ماسک به ظاهر زیبای جلادان، لرزه بر اندامِ خونخوارانِ می‌انداختند و همکارانشان در جهان را به مدد فرا می‌خواندند. ای کاش دانشجویان ما بالاخره بغض فروخفته‌شان را آزاد می‌کردند و بر همگان باز پیشی می‌گرفتند و آرزوی امام خمینی(ره) را در راه‌اندازی هسته‌های مقاومت در جهان به منصه ظهور می‌رساندند. 

«امداد غیبی»، اثری از عبدالحمید قدیریان

یک لحظه چشم فرو بندیم و فکر کنیم، پدر یا مادر یا فرزند یا نوه‌مان را بکشند، تکه تکه کنند، بسوزانند یا ما را از خانه و کاشانه و دیارمان بیرون کنند، بدون اینکه پول و لباس و آذوقه و آینده و حمایتی داشته باشیم، آیا همینطور عمل می‌کردیم یا تصمیمی دیگر می‌گرفتیم؟! جالب و حیرت‌آور است که تا دیروز تبلیغ می‌شد بودائی‌ها آرام‌ترین و مسالمت‌آمیزترین افراد روی زمین هستند، اما با خونریزی‌های این چند ساله متوجه شدیم که آن جوسازی و تبلیغات چقدر از حقیقت فاصله دارد و یاوه‌ای بیش نبوده است. همینطور تبلیغ می‌شد که اگر بر گونۀ یک مسیحی سیلی نواخته شود، او آن طرف صورت خود را می‌آورد تا سیلی بخورد، اما در ماجرایِ بوسنی هرزگوین معلوم شد مسیحیان چه موجوداتی هستند.

* تسنیم: به نقل از بخش عرب زبان شبکه تلویزیونی «بی.بی.سی»، عاملان این جنایت‌های هولناک به و مسلمانان مظلوم میانمار گفته‌اند: «خدایتان چه کاری می‌تواند برایتان انجام دهد؟ ببینید ما همه کار می‌توانیم بکنیم». از آن جایی که شما از فعالان و پژوهشگران علوم قرآن و حدیث نیز هستید و مطالعاتی قوی در این راستا داشته‌اید، می‌خواهم این سؤال را بپرسم که آیا می‌توان در قرآن مشابه این رفتارها را یافت؟ اگر جواب مثبت است، رفتار خدا در قبال اینطور آدمها چگونه است؟

بله، باز در گوشه‌ای از جهان، و این بار میانمار! یهودیانِ افراطی به پشتیبانی شیطان بزرگ آمریکا و جاده صاف‌کنیِ اعرابِ مرتجع، فساد غم‌انگیزی را پیش روی عالمیان قرار داده‌اند. اگر از منظر قرآن حکیم به رخدادهای اطرافمان شفاف بنگریم، تحلیل ماجراها و وظیفه‌مان نیز آشکار می‌شود. در آیۀ 2 سوره عنکبوت می‌خوانیم: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ»؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مى‌شوند و مورد آزمایش قرار نمى‌گیرند؟ از زمانیکه به دنیا می‌آییم تا هنگامی که از دنیا می‌رویم، خدا خواسته تا مدام در فتنه و امتحان باشیم، اکنون هم فتنه و آزمونِ میانمار میان‌مان گذاشه شده تا هر کسی بر اساس اعتقاد و ایمانش، عملی انجام دهد، خواه با سکوت، خواه با یا یاری دشمن و خواه با عملی خداپسندانه به نفع مظلومان میانمار. فراموش نکنیم که شهید بهشتی می‌گفت: بهشت را به بها دهند و نه به بهانه. 

خدا در آیه 38 سوره مدثر می‌فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»؛ هر کسى در گرو دستاورد خویش است، لذا واکنش ما در حوادث پیش رو، بسیار برایِ دنیا و آخرتمان اثرگذار است و بر اساس آن، جایگاه‌مان نزدِ خالقِ آسمان‌ها و زمین مشخص می‌شود، خواه مسلمان باشیم و خواه اهل کتب آسمانی دیگر. البته قانون خدا را هم هرگز فراموش نکنیم که در آیۀ پایانی سورۀ بقره فرمود: «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ»، خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى‌اش تکلیف نمى‌کند، آنچه [از خوبى‌] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى‌] به دست آورده به زیان اوست. یعنی هر کس با هر بضاعتی که دارد، بهشت و جهنمش را خودش می‌سازد، خدا هم به اعمال و واکنش‌های ما در صحنه‌های گوناگون، در رعایت بایدها و نبایدهای الهی جزا می‌دهد، اگر صحیح عمل کنیم: «لَهَا مَا کَسَبَتْ» به نفع خودمان و اگر خدای ناکرده بد عمل کنیم، «عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» به ضرر خودمان است.

با این مقدمۀ کوتاه، بسیاری از پرسش‌هایی که امروزه در شبکه‌های اجتماعی یا میان مردم فهیم و پرسشگرمان مطرح است یا حتی تشکیک‌هایی که دشمن مکار فعال، سؤال‌پروری می‌کند، پاسخ داده می‌شود، اما این مباحث بسیار مفید و آینده‌ساز نباید ما را از سرچشمه‌ای که گل‌آلود است، غافل کند یا به موارد فرعی سوق دهد. همواره در دنیا، یهودیانِ بی‌ایمان و افراطی، آتش‌فشانی می‌کنند و خداوندِ قادر هم، آتش‌نشانی می‌کند. چنانکه در آیۀ 64 سورۀ مائده به این موضوعِ عجیب و درس‌آموز در طولِ تاریخ بشریت، در برافروختن شعلۀ آتش جنگ، توسط یهودی‌ها و اطفاء و خاموش کردن آتش جنگ توسط خداوند، اشاره شده است: «کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ»، هر بار که {یهودیان} آتشى براى جنگ برافروختند، خدا آن را خاموش کرد، لذا چاره کار این است که سرچشمه آلوده، نابود و محو شود تا هر از چند گاهی، آتش، دامن‌گیر این و آن نشود. به جنگ‌های جهانی توجه کنید، به پدید آمدن اردوگاه سوسیالیست و کمونیست نظر بیاندازید، همه فسادها از این یهودیان افراطیِ بی‌دین و ایمان است. هرچند در میان مؤمنان، خود را به ظاهر مؤمن نشان می‌دهند، اما هر از چند گاهی خداوند در صحنه‌ای خباثت و خشونتشان را برملا می‌کند، مانند کشتار مردم عادی بی سلاح در صبرا وشتیلا، یا کودک‌کشی و جنایات وحشیانه در نبردهای 33 و 22 روزه در لبنان و غزه.

طبق وعدۀ خداوند در ابتدایِ سورۀ اسراء، فساد یهودیان، جهانی خواهد شد و خدایِ خالق آسمان‌ها و زمین، در دو صحنه، در آستانۀ آخرالزمان، به وسیله «عِبَادًا لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» ابتدا دولت یهود، سپس قومِ یهود را نابود می‌کند، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» البته یهودیان هم از این موضوع به خوبی آگاهند، لذا باید به آنها آیه آخر سوره طه را یادآور شد؛ «قُلْ کُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدَى»؛ بگو: همه در انتظارند، پس در انتظار باشید، به زودی خواهید دانست که یاران «صراط سوی» چه کسانی هستند و چه کسى راه‌یافته است. می‌دانید که «صراط سوی» یکی از نام های امام زمان (عج) است.

* گزارشی از کشتار مسلمانان میانمار و حمایت مردم از آن مظلومان در فضاهای مجازی:

 

 * انتقام خدا از عاملان مسلمان‌کش میانمار نزدیک است

در آیۀ 16 سورۀ مبارکۀ اسراء آمده است: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً»؛ و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا مى‌داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم شود، پس آن را [یکسره‌] زیر و زبر کنیم. اینکه مجرمان و قاتلان در میانمار، مردم مظلومی را می‌کشند و شاد و خندان از کنار آنها عبور می‌کنند و همان موقع عذاب الهی بر آنان جاری نمی‌شود، به معنای صحیح بودن کار آنها یا ناتوانی خالق آدمیان و آسمان‌ها و زمین نیست، بلکه خدا این مهلت را قرار داده تا انسان‌ها خودشان را در صحنه‌ها، فتنه‌ها و آزمون‌ها نشان دهند. آن مجرمانِ بدبخت به جای توبه و پشیمانی، از این مهلتی که خدا به آنها داده مغرور شده‌اند، اما به زودی به قعر جهنم کشیده می‌شوند و یاوری هم نخواهند داشت. چنانکه دیگر ظالمان را خدا در وقتش هلاک کرد و کسی نتوانست مانع کار پروردگار شود.

کشته شدگانِ مظلوم نیز به بهشتِ جاودان هدایت می‌شوند، به جای اینکه چند روز کوتاهی روی زمین زندگی کنند و معلوم نباشد سرانجامشان چیست، از سوی دیگر، عاملان و مجرمان نسل‌کشی میانمار مصداق آیۀ 35 سورۀ سبأ هم هستند: «وَ قَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»، و گفتند: «ما دارایى و فرزندانمان از همه بیشتر است و عذاب نخواهیم شد». آری جلادان میانمار نیز به کثرت خودشان فخر می‌کنند و می‌‌گویند به خاطر کثرتشان عذاب نخواهند شد. به یاد داشته باشیم، همانطور که در کتاب‌های آسمانی تذکر داده شده، اموال و اولاد و مقام و... چیزی نیست که انسان را به خدا نزدیک کند، بلکه این ایمان صحیح و عمل صالح است که قرب به خدا را در پی دارد و بهشت را نصیب فرد می‌کند، اما شیطان ملعون، بسیاری را در جهل مطلق فرو برده تا آنان را به جهنم بکشاند.

* تسنیم: ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

در روزهای گذشته با شهادت شهید حججی، قلوب انسان‌ها از هر صنفی، متأثر و به هم بسیار نزدیک شد، نقش شهید حججی چه بود و چگونه عمل کرد؟ با اینکه او در دنیا نیست و دیده هم نمی‌شود، این نکتۀ مهمی است که باید به آن توجه داشته باشیم. از دوران انقلاب تاکنون حدود 300 هزار شهید داده‌ایم، خدای بی‌نیاز می‌‌گوید این شهدا نمرده‌اند، بلکه طبق کلام صریح قرآن کریم حیّ هستند و در حال بهره‌مندی از ارزاق الهی‌اند. 

بسیاری از خانواده‌های شهدا نیز از حضور شهیدانشان در کنار خود و اثرگذاریشان در حل برخی مشکلات و خواسته‌ها می‌‌گویند. به عنوان یک پرسش و نظریه، آیا امکان دارد خدایِ قادر متعال، به این 300 هزار شهید اجازه دهد تا در موضوعات اجتماعی هم اثرگذار باشند، مانند ماجرای عبرت‌آموز شهید حججی؟ اگر چنین شود، مؤمنان، لشگری برزخی خواهند داشت، در حالیکه شیاطین، این قوت و سلاح را ندارند.

به عنوان مثال، به آیات 26 و 40 سوره توبه توجه عمیق‌تری کنیم، خدا با عبارت «جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا» از جنود و لشکریانی سخن می‌‌گوید که به چشم سر دیده نمی‌شوند، اما هرگاه خداوند اراده کند آنها به نصرت بندگان خدا می‌آیند. در جنگ تحمیلی 8 ساله‌مان، از اینگونه امدادهایِ غیبی بسیار دیده و شنیده‌ایم و هنوز ورد زبان رزمندگان مخلص خداست و بسیارشان هنوز شهید نشده‌اند و با ما زندگی می‌کنند. یادمان هست که در دوران جنگ 33 روزه و 22 روزه هم، مبارزان مسلمان ـ چه شیعه و چه سنی ـ شهادت می‌دادند که در میدان جنگ افرادی غیر خودمان می‌آمدند و ما را کمک می‌کردند. جالب است که حتی خود یهودی‌ها و اسرائیلی‌ها نیز می‌گفتند: در جنگ افرادی را می‌دیدیم و از شدت ترس و رعب، مجبور می‌شدیم تسلیم شویم.

 این گزارش‌ها واقعیت دارد و حتی این نوع گزارش‌های فراوان از زبان دوست و دشمن قابل تأمل است و خوشبختانه این سخنان افراد مختلف، کتاب هم شده و در اختیار عموم قرار گرفته است. آری اگر خدا بخواهد، این اثرگذاری لشگر شهدا می‌تواند باز مشاهده و تکرار شود و هیچ بعید ندانیم که اگر مشیت خدا بر این تعلق گیرد، با دست غیبی خودش، به وسیلۀ لشگر شهدا، برای هلاکت این جانیان و عاملان کشتار در میانمار هم عمل می‌کند و قدرت و امدادش را مانند ماجراهای جنگ تحمیلی 8 ساله یا جنگ‌های 33 و 22 روزه نشان خواهد داد.

لذا در این زمانه حساس، بسیار دعا کنیم و خواستارِ «جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا» و نصرت‌هایِ الهی باشیم. البته این دعا و نیاز و تضرع، نباید لحظه‌ای ما را از وظایف خطیرمان غافل کند، بلکه از ما حرکت و از خدا برکت و در هر حالتی راضی باشیم به رضایت خدای حکیم و مهربان. حال در پایان به عنوان مثال، به یکی از خاطرات و گفته‌های خود سربازان رژیم صهیونیستی اشاره‌ای می‌کنیم: با پایان یافتن تجاوز رژیم صهیونیستی که با شکست نیروهایِ ورزیده و زبدۀ این رژیم همراه بود و بعد از سؤال و جواب از افسران میدانی، 300 تن از سربازان اسرائیلی شرکت‌کننده در نبردهای بنت جبیل، الخیام، یعترون و مارون الرأس که از نیروهای یگان ایگور و گولانی بودند، برای معالجه راهی مراکز درمانی اروپا شدند. این افراد مطالب عجیبی را به روزنامه‌ها گفته بودند که فرماندهان آنها مورد سرزنش واقع شدند، چراکه گفته می‌شد آنها مسئول دیوانگی و جنون این سربازان شده‌اند.

سرباز اسرائیلی: ما می‌دیدیم اشباحی با ما می‌جنگند!

مجری: چگونه؟ می‌توانی توضیح بدهی؟

سرباز اسرائیلی: بارها به فرماندهان گفتیم که این مسأله واقعیت دارد، اما آنها ما را بدونِ دلیل، به مصرف مواد مخدر و قرص‌های روانگردان متهم کردند.

برای صحت این موضوع، معاینه‌های پزشکی بسیاری روی ما انجام می‌دادن.

مجری: تو می‌دانی که اشباح وجود خارجی ندارند؟ می‌توانی درباره توان استتار و خیزش رزمندگان حزب‌الله برایمان توضیح بدهی. سخن گفتن از این اشباح غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

سرباز اسرائیلی: من مطمئنم که آنها شبح بودند، چراکه آنها در آسمان پرواز می‌کردند.

با این گفته سرباز اسرائیلی، مجری و برخی از حاضران می‌خندند و مجری رو به سرباز دیگری به نام راقی کرد و گفت:

تو در گزارشت گفته‌ای که مبارزانی بدون سر دیده‌ای؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟

راقی: تنها من آنها را ندیده‌ام. تمام افراد یگان من این صحنه را دیده‌اند.

مجری: با دیدن آنها چه کار کردید؟

راقی: فرار کردیم!

مجری: آیا این امور به خاطر ترس، اضطراب و پریشانی میدان نبرد نبوده است؟

راقی: باید به شما بگویم نه تنها من، که تمامی سربازان دیدند که مبارزانی بدون سر به ما حمله می‌کنند.

  • مصاحبه از امیرمحسن شیخان

انتهای پیام/