ماموریت محرمانۀ شهید سردار علی هاشمی به دستور محسن رضایی
شهید علی هاشمی و یارانش سالها در گمنامی ماندند؛ خانواده و همرزمانشان در کوچههای غربت پی یارانشان میگشتند تا این که در اردیبهشت سال ۸۹ این بزرگواران پرده پنهانی را کنار زدند و پس از ۲۲ سال به آغوش خانواده بازگشتند و بهشتی دیگر آفریدند.
شهید علی هاشمی و یارانش سالها در گمنامی ماندند؛ خانواده و همرزمانشان در کوچههای غربت پی یارانشان میگشتند تا این که در اردیبهشت سال 89 این بزرگواران پرده پنهانی را کنار زدند و پس از 22 سال به آغوش خانواده بازگشتند و بهشتی دیگر آفریدند.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس میگوید: کاوش که شروع شد، در کنار سنگر اورژانس، چسبیده به سنگر، در یک فضای تقریباً مثلثی شکل، در حدود 100 متر مربع، شهدا پیدا شدند...
در عملیات تک دشمن در سال 1367 نیروهای دشمن قصد هلیبرن داشتند به همین دلیل با بالگرد روی جاده نشستند و نیروهایشان را پیاده کردند تا بتوانند راه را ببندند.
شهید علی هاشمی براساس همان منطق «هیهات من الذله» با ماشین به این بالگرد عراقی زد و آنها را به هلاکت رساند.
این صحنه نشان میدهد که وی برای این که به اسارت در نیاید، این عملیات شجاعانه و شهادت طلبانه را انجام داده است.
زندگینامه اجمالی از سردار هور شهید علی هاشمی:
در سال 1340، کودکی درشهر اهواز چشم به جهان گشود که نامش را علی نهادند. کودکی او مصادف با دوران سیاه ستمشاهی بود، و علی هاشمی از همان زمان با افکار سبزو روشن اسلام پیوندی عاشقانه یافت.
وی ارتباط تنگاتنگ خویش را با کوثر زلال وحی از همانین سنین حفظ نمود و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامه های مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی که به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد.هاشمی پس از پیروزی انقلاب با تکیه بر مطالعات عمیق و آگاهی های دینی خود در بحث های گروهک های مختلف شرکت کرده و با بحث های منطقی آنان را به تسلیم در برابر اسلام وا می داشت. وی از همان زمان ابتدا عاشق و دلباخته امام (ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام وارد کمیته انتقلاب شد و سپس به همراه حسین علم الهدی، آقایی و .... جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاش های بسیاری نمود.
زندگی در جنگ مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضور حاج علی در دنیای خاکی بود اوج ایثار و رشادت او در شناسایی هایش نمایان بود، آنچنان که تمام طرح های عملیاتی اش را با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام می رساند. با گسترش محورهای عملیاتی، حاج علی تیپ 37 نور را در محور حمیدیه تشکیل داد. و پس از عملیات بیت المقدس توانست سپاه بستان و هویزه را تشکیل دهد. ایجاد پاسگاه های مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیت های دیگر او بود.
وی پس از تشکیل قرارگاه «نصرت» و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و بدر، مسؤولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهده دار شد که حاصل آن سازماندهی 13 یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان بود و شاید به همین دلیل او را سردار هور نامیدند. سرانجام قرارگاه نصرت در محاصره دشمن قرار گرفت و تعدادی از نیروهای اسلام به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و علی هاشمی چهره محبوب و خندان عرصه های عشق و ایمان سرانجام به آسمان پیوست و نامش ستاره درخشانی شد بر تاریک تاریخ ملت ایران تا نسل فردای ایران راه درست زیستن را از او بیاموزند.
ماجرای کشف پیکر سرلشگر شهید علی هاشمی:
سردار علیپور از همرزمان شهید علی هاشمی که پیکر شهید را بعد از سالها مفقودالاثر بودن پیدا کرده بود، پیرامون شخصیت شهید علی هاشمی و نحوه شناسایی پیکر او سخن گفت.
وی با اشاره به فعالیتش در کنار شهید علی هاشمی گفت: من در جنوب به عنوان مسئول تخریب قرارگاه کربلا و همچنین به عنوان مسئول تخریب سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) در کنار شهید علی هاشمی انجام وظیفه میکردم. در لحظاتی که در قرارگاه کنار ایشان بودم در مورد طرح پیشگیری از نفوذ نیروهای عراقی به جزایر شمالی و جنوبی جلسهای داشتیم. این جلسه در اواخر عمر او برگزار شد وظیفه سنگینی بر دوشم نهادند و آن این بود که میبایست تمام راههای نفوذی که به جزایر شمالی و جنوبی منتهی میشد را منفجر میکردند به طوری که عراقیها نتوانند پل بزنند.
همرزم شهید علی هاشمی افزود: این کار بسیار سخت بود و تقریباً مواد منفجرهمان تمام شده بود در آن شرایط و در نبود امکانات شهید علی هاشمی دلگرمی بسیاری به ما میداد. گاهی اوقات من خسته میشدم و اجازه استراحت میخواستم اما ایشان اجازه نمیداد و میگفت باید تا صبح بیدار باشیم و مأموریتمان را انجام دهیم. 500 تا 700 متر را توانستیم در این مسیر منفجر کنیم به صورتی که عراقیها نتوانستند کاری بکنند. این نتیجه تدبیر و مدیریت علی هاشمی بود. همانطور که بر خیبر در کارهای شناسایی فوقالعاده سری به ما دستوراتی داد و توانستیم به موفقیت دست پیدا کنیم در آن مأموریت نیز کار سختی را انجام دادیم.
علیپور با اشاره به نحوه کشف پیکر سرلشکر علی هاشمی گفت: من سالهای بسیاری را با شهید علی هاشمی دوست بودم؛ در جبهه هر زمان دلتنگ میشدم نزد او رفته و او مرا دلداری میداد. سال 81 اعلام شد وزارت نفت مأموریت سنگینی را در حورالعظیم پیشبینی کرده است که کشف فنی نفتی بود. در این عملیات باید هر کدام از مسیرها را به عرض 40 متر از مواد منفجره پاکسازی میکردیم. در سال 82 میانه همین عملیات به خطوط مرزی رسیدیم و من به همه نیروهای تحت امرم دستور داده بودم که در مسیر به هر اسکلت یا پوتینی برخورد کردند مرا در جریان بگذارند.
وی افزود: در آن مسیر خطی به نام پنج هزار داشتیم که از صفر مرزی عبور میکند. دوستان در مجموعه نفت گفتند نمیتوانیم به علت مرزی بودن منطقه کار را ادامه دهیم. مسیر را 200 متر عقب کشیدند و دقیقاً پشت قرارگاه خاتم قرار گرفتند؛ من در کمپ نفت بودم که از بیسیم صدا بود خودتان را سریع برسانید ما به یکسری استخوان برخورد کردهایم.
همرزم شهید علی هاشمی در ادامه تصریح کرد: خطی را که پاکسازی کردیم منظره مورد اشاره را در آن دیدم به همراه دوستان با دستمان استخوانها را جمع کردیم و بلافاصله دوستان تفحص را در جریان قرار دادیم. به ایشان تأکید کردم قطع به یقین یکی از این شهدا شهید علی هاشمی است به این ترتیب کشف پیکر ایشان در سال 82 اتفاق افتاد. علی هاشمی فرماندهی بود که تا آخرین فشنگش با نیروهای عراقی مبارزه کرد و نحوه پیدا شدن پیکرش نیز گویای همین امر بود.
منبع:جهان نیوز
انتهای پیام/