جمله معروف استاد شهریار به کسانی که پزشکی قبول می‌شدند


قائم مقام و معاون کل وزارت بهداشت در اختتامیه نخستین جشنواره شعر جامعه پزشکی "نبض واژگان" به بیان خاطراتی از استاد شهریار و پدر مرحومشان که از شعرا بود، پرداخت.

به گزارش سلامت خبرگزاری تسنیم، ایرج حریرچی اظهار داشت: پدر بنده استاد ادبیات و شاعر بود، از این رو از کودکی به تکرار به حضور استاد شهریار می رفتیم و هرگاه ایشان مهمانی داشتند، شعر حیدر بابا را می‌خواندم.

حریرچی با بیان اینکه پدرشان نیز از شعرا بودند و ایام سالگرد فوت شان است، با بیتی از پدر مرحومشان یادی از ایشان کرده و گفت: نه فقط تنگی این تنگ قفس می کشدم، که ز بس تنگ بود سینه، نفس می کشدم، غمم این نیست که خونین دل و بشکسته پرم، غم مرغان گرفتار قفس می کشدم.

وی در ادامه به بیان خاطره ای از استاد شهریار پرداخت و گفت: به یاد دارم، وقتی در دانشگاه رشته پزشکی قبول شدم، خدمت استاد رسیدم، ایشان گفتند، شما هم پزشکی قبول شدی، می روی و عاشق می شوی و از دوران تحصیل خود در رشته پزشکی یاد کردند.

سخنگوی وزارت بهداشت خاطره دیگری از استاد شهریار بیان کرد و گفت: آن روزها که برای خدمت به جبهه می رفتم و گاهی تا چندماه به تهران و تبریز نمی رفتم، هر زمان که تماس تلفنی برقرار می کردم، پدرم با هر بهانه ای مرا دعوت به بازگشت می کردند، روزی گفتند، استاد شهریار خواب تو را دیده است و خواسته به تبریز بیایی، من هم قبول کردم و بعداز آن هر دو بزرگوار نصیحت کردند که دیگر به جبهه نرو. اما در توصیف این ماجرا باید چند بیت تضمین استاد از سعدی را بخوانم؛ تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه، مرغ مسکین چه کند گر نرود از پی دانه، پای عشاق نتوان بست به افسون و فسانه، ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه، ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجایی.

انتهای پیام/