مسافرت به‌سبک مرد نخستین + تصاویر

برخی هموطنان ما خیال مى‌کنند هدف از سفر به یک مملکت توسعه‌یافته فقط خرید کردن است و حیف از عمری که این‌طور تلف شود، درحالی که ما با پروفسور حسابی از تهران به‌سمت مثلاً رشت که مى‌خواستیم برویم ۱۵ روز در راه بودیم!

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، پروفسور محمود حسابی که در پایه گذاری بسیاری از خدمات و دانش در ایران نقش بنیانگذار را داشته است، از جمله پایه‌گذاری علوم نوین، تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکده‌های فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش ده‌ها کتاب، راه‌اندازی و پایه‌گذاری فیزیک و مهندسی نوین و ... به نوعی نیز به مرد نخستین ایران لقب گرفته است.

همچنین یکی از نکات پندآموز زندگی این دانشمند ایرانی؛ نوع سفر کردن‌های او است که در مطلب پیش رو؛ ایرج حسابی - فرزند پروفسور حسابی به گوشه‌های از سبک سفرهای این فیزیکدان، سناتور و وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق می‌پردازد.

ایرج حسابی: شخصى به آقاى پروفسور مى‌گفت من در عرض سه ساعت از تهران به چالوس رفتم و آقاى دکترحسابی پاسخ داده بود مگر مسابقه کورس و رالى است؟!

ما از تهران به سمت مثلاً رشت که مى‌خواستیم برویم 15 روز در راه بودیم! آقاى دکتر از محلى‌ها خانه کرایه مى‌کردند و به ما مى‌گفتند شما با بچه‌هایشان دوست شوید که اینها دوست‌هاى آینده‌تان شوند، من نیز با مردهایشان دوست مى‌شوم و واژه‌هاى اصیل و فارسی را جمع مى‌کنم و مادرتان نیز با زن‌هایشان، دوست شود تا غذاهاى محلى ایرانى را یاد بگیرد و بعد شما با یک روش زندگى به‌غیر از روش زندگى خودتان آشنا مى‌شوید و از غریبگى با مردم ایران در مى‌آیید.



ایرج حسابی: یک نمونه دیگر از سفرهای پروفسور حسابی مربوط به حضور وی در کنفرانس‌های ژنو بود. همان طور که مى‌دانید آقاى دکتر حسابی 17-18سال نماینده ایران در کنفرانس‌هاى اتمى بودند ( 12-13سال فضا و 7-8سال لایه ازن) بودند که در کشورها و شهرهاى مختلف مانند وین، اتریش، پاریس، لندن، بروکسل، بلژیک که البته بیشتر سوئیس و ژنو بود، شرکت می‌کردند.

بلیط های سفرمان نیز بدون هزینه بود. مادر ما چمدان‌هایمان را مى‌بست و مى‌رفتیم فرودگاه؛ و چون مادر ما، آیت الله زاده بود و اهل نجس و پاکى - مى‌گفتند «فرنگى‌ها نجس هستند و من با شما نمى‌آیم!» و من و خواهرم وبال گردن آقاى دکتر مى‌شدیم و به اروپا مى‌رفتیم و بعد از برگشت، مادرمان مى‌گفت: «باید بروید مشهد تا پاک شوید!» خلاصه ما سالى 30 بار به مشهد مى‌رفتیم (با خنده)

ایرج حسابی: با آقاى دکتر براى کنفرانسی به ژنو رفته بودیم. ایشان صبح تا ظهر در کنفرانس بودند. نهار براى ما یک موز و کوکا مى‌خریدند که ما وقت‌مان در رستوران تلف نشود و بتوانیم جاهاى دیدنى و قشنگ را ببینیم.

یک روز موز و کوکا خریده بودیم و کنار ساعت گل ژنو نشسته بودیم ( ساعت گل در ژنو ساعتى ساخته شده از گل‌هاى طبیعى است که اینجا هم در میدان همت چنین چیزى داشتیم اما متاسفانه ترجیح دادیم پلاستیکى اش کنیم) ... دو خانم ایرانى کمى دورتر از ما نشسته بودند و چون من، خواهرم و آقاى دکتر موهاى طلائى و روشن داشتیم، متوجه نشدند ما هم ایرانى هستیم. یکى از خانم‌ها به دیگرى می‌گفت: «مرده شور ژنو را ببرد، اینهمه راه خرج کردیم و اینجا آمدیم همین دو بوتیک را دارد؟!

... رنگ آقاى دکتر پرید. دست در جیبشان کردند و کاغذى را در آوردند که حدود 30 الی 40 جا را لیست کرده و نوشته بودند و به ما گفتند که اینها را یادداشت کرده‌اند که در این 6 یا 7 روزى که در ژنو هستیم، این مکان‌ها را بازدید کنیم و دلم شور مى‌زند که آیا براى دیدن همه اینها زمان کافى داریم یا ممکن است نتوانیم از همه این مکانها دیدن کنیم.

حال این در شرایطی است که برخی هموطن‌هاى ما خیال مى‌کنند هدف از سفر به یک مملکت توسعه یافته فقط خرید کردن است و حیف از عمری که این طور تلف شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط