تغییر موضع دشمنان سوریه تاکتیکی است/ فتح دیرالزور شکست طرح قطع زنجیره مقاومت بود/ «تسنیم» واقعیتهای سوریه را منتقل میکند + فیلم
وزیر آشتی ملی سوریه تاکید کرد شاهد بهبود اوضاع سوریه و وضعیت میدانی و حتی در بعد سیاسی هستیم که نتیجه دستاوردها و موفقیتهای دولت و ملت سوریه از طریق ارتش، رهبری و عملکرد و نتیجه حمایت کشورهای دوست و همپیمان و در راس آنها ایران است.
«غصون الماضی»، خبرنگار خبرگزاری تسنیم، دمشق : دکتر «علی حیدر» وزیر آشتی ملی سوریه در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار تسنیم در دمشق به سئوالات مختلف درباره آخرین وضعیت میدانی، سیاسی و همچنین روند آشتی ملی در این کشور پاسخ داده است.
وی تاکید دارد: به طور کلی شاهد بهبود اوضاع سوریه و وضعیت میدانی هستیم، چه در بعد سیاسی یا در بعد فعالیت میدانی یا حتی جزئیات اساسی دیگر مربوط به مرزها، گذرگاهها و سخن گفتن از امکان ازسرگیری بحث و بررسی تحریمهای اقتصادی اعمال شده علیه سوریه و محاصره سیاسی ظالمانه این کشور، تمام این موارد نتیجه دستاوردها و موفقیتهای دولت و ملت سوریه از طریق ارتش، رهبری و عملکرد و نتیجه حمایت کشورهای دوست و همپیمان و در راس آنها ایران است.
مشروح این مصاحبه را در ویدئوی زیر دنبال کنید:
علی حیدر: در آغاز به شما خیرمقدم میگویم، من همواره گفتهام که خبرگزاری تسنیم را یک خبرگزاری ملی به تمام معنا برای خودمان قلمداد میکنیم، رسانهای که واقعیتهای سوریه را منتقل میکند، در حالی که تمام جهان به نقل دروغ و ریاکاری میپردازند، تسنیم از رسانههای نبرد واقعی و دفاع حقیقی از ملت سوریه و آنچه در سوریه میگذرد، به شمار میرود، همواره به تسنیم در خاک سوریه خوشامد میگوییم.
سوالمان را درباره دیرالزور آغاز میکنیم، در سال گذشته میگفتیم که دوران پس از آزادی حلب همانند قبل از آن نخواهد بود و امروز میگوییم که دوران پس از دیرالزور همانند قبل از آن نیست، به نظر شما، بُعد سیاسی که پیروزی تاریخی بر واقعیت سوریه ترسیم خواهد کرد، چیست؟
البته نبرد دیرالزور از نبردهای مهمی است و اگر بخواهیم درصدی حساب کنیم، میتوانیم بگوییم که نبرد دیرالزور 30 درصد پیروزی نهایی را در فعالیت نظامی در تمام خاک سوریه تشکیل میدهد، زیرا آنهایی که خبر ندارند، باید بدانند که دیرالزور در حقیقت مشکل و مانعی بود که توانستیم با عبور از آن به چشمانداز جدیدی از فعالیت نظامی به سمت مرزهای عراق برویم و این مسئله بسیار مهمی است، زیرا جزئی از طرح دشمن قطع ارتباط کامل میان سوریه و عراق بود که زنجیری در حلقه مقاومت تشکیل میدهد که از ایران آغاز میشود و از عراق عبور میکند تا به سوریه و لبنان برسد.
پیروزی دیرالزور به معنای ازسرگیری ارتباط این زنجیر(در محور مقاومت) است و قطعا این مسئله با پیروزیهای ارتش عراق و حشد شعبی همزمان و همگام شده و در حقیقت فعالیت و تلاش زیادی برای جلوگیری از رسیدن آن به مرزهای عراق انجام میشد و در مقابل از سمت سوریه هم تلاش میشد از ورود نیروها به سمت الشدادی(شمال دیرالزور) جلوگیری شود و نیز برای ایجاد نبردهای جدید صوری(از سوی آمریکا) به نام جنگ با داعش برای قطع زنجیره این پیروزی صورت گرفته است.
پیروزی دیرالزور از نظر نظامی بسیار مهم است، زیرا ما را به مرزهای عراق میرساند، و از سوی دیگر ما را به کرانه شمالی رودخانه فرات برای اولین بار منتقل میکند که به نوبه خود فضاهای جدیدی را در مقابل ما باز خواهد کرد که بخشی از وطن سوریه است. برخی گمان میکردند که این مناطق خارج از سیطره و کنترل دولت سوریه و خارج از محاسبات سیاسی دولت سوریه است تا اینکه بر همه این حقیقت روشن شد که این مسئله کاملا برعکس است، ما پس از آنکه راه را باز و فرودگاه را آزاد کردیم، همه فهمیدند که ما عملیات عبور به سمت کرانه شمالی رود فرات را آغاز کردیم و افق و چشمانداز جدیدی برای نبردها ایجاد شد که در زمینه نظامی و اقتصادی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، ما میادین نفت و گاز بسیار مهمی در این مناطق در اختیار داریم و تصمیم دولت بر بازپسگیری آنها بود، همچنانکه این مسئله در سیاست مورد بهرهبرداری قرار میگیرد مبنی بر اینکه خطوطی که برخی(اشاره به آمریکا) دچار این توهم بودند که خطوط قرمز است، شکسته شد و اصل اساسی که بر آن پافشاری میکنیم، این است که سوریه از نظر جغرافیایی یکپارچه و مردم این کشور هم متحد هستند.
اظهارات مقامات غربی پس از پیروزی دیرالزور کاملا با قبل از آن مغایر و متفاوت بود از جمله این افراد رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه بود که گفت پیروزی سوریه در دیرالزور، پیروزی همپیمانانش است و همچنین گفت هیچ تحلیلگر سیاسی گمان نمیکرد ارتش سوریه به دیرالزور برسد، علت این تغییر به ویژه با توجه به اینکه اولین بار است که شاهد تحول کیفی یا اعتراف به پیروزی سوریه هستیم، چیست؟
در حقیقت، هیچ تحلیلگری از ائتلاف یا جبهه آنها انتظار این پیروزی را نداشت، ولی همه ما میگفتیم که ایمان داریم، ایمانی که به غیب نزدیکتر است به اینکه قطعا به دیرالزور خواهیم رسید و آن را آزاد میکنیم، در نتیجه این مسئله برای ما عجیب یا غیرمنتظره نیست، اما برای آنها(غرب) غیرمنتظره بود، زیرا طرحهای آنها را به طور کامل درهم شکست به ویژه اینکه تنها صحنهای که امروز آمریکا میتواند در خاک سوریه بازی کند، صحنه شمال شرقی مربوط به ما بعد دیرالزور است.
در حقیقت، من هیچ اعتمادی به آمریکاییها نه امثال فورد و دیگر مقامات غربی ندارم، به اینکه آنها(مقامات غربی) تغییر کرده و یا موضع خود را در قبال آنچه در سوریه جریان دارد و در قبال راه حلهای واقعی که از ملت سوریه حمایت میکند، تغییر داده باشند، اعتمادی ندارم. زیرا این کشورها همچنان به منافع خود فکر میکنند و راهبرد آنها همانند گذشته تغییر نکرده است، شاید تغییری در تاکتیک خود داده باشند و من آن را سازگاری با واقعیت سوریه مینامم، زیرا پس از طرح موسوم به «الف، ب و ج» اکنون آنها در خط دهم هستند و همچنین طرحهای جدیدی را تجربه میکنند و تغییر میدهند.
چنین اظهاراتی، ما را مغرور نمیکند و فریب نمیدهد،بلکه با احتیاط به آن نگاه میکنیم و کسانی را که شکست خود را از طریق این اظهارات میبیند، تحت نظر داریم، ما همچنان در نبردی قرار داریم که آمریکا تمام وسایل و ابزارش را آزموده است و بهترین دلیل این است که تسلیم این نکته نشده است که برای دور جدید آماده میشود. لحظاتی پیش درباره الشدادی(شمال دیرالزور) و آمادهسازی برای انتقال شماری از افراد مسلح از منطقه جنوبی به سمت الشدادی صحبت کردم، همچنین سخن از جنگ با داعش در جبهه شرقی و شمالی دیرالزور است در نتیجه اظهارات فورد بیشتر یک رفتار در صحنه سیاسی است تا در صحنه میدانی، تصور میکنم امروز آمریکا در سیاست با واقعیت سوریه سازگارتر و هماهنگتر است و تلاش میکند با کمترین خسارتها و بدون اینکه تمام برگهای برنده را تسلیم کند، خارج شود.
درباره نقشه ترکیه؛ ترکیه هم همانند آمریکا هر آنچه را این کشور امتحان کرد، آزمود و تجربه کرد و همچنین هر بار تمام برگهای برنده خود را از دست داد، همه میدانند که تمام تدابیر و اقداماتی را که برای کنترل اوضاع در ادلب یا تبدیل به یکی از ناظران و حامیان نشست آستانه از طریق کنترل وضعیت میدانی و نظامی داخل ادلب وعده داد، همگی شکست خورد و آخرین مورد آن تلاش برای تشکیل شورای نظامی اسلامی در مقابله با جبهه النصره بود که این شورا پیش از آنکه شکل بگیرد، شکست خورد. و در مقابل، جبهه النصره همچنان به توسعهطلبی خود ادامه میدهد و همچنان نقش اساسی در ادلب ایفا میکند با وجود تمام شایعات و اظهاراتی که درباره بروز شکافها گفته میشود که مهمترین آنها استعفای عبدالله المحیسنی(قاضی به اصطلاح شرعی جبهه تروریستی النصره که سعودیالاصل است) و همچنین حرفهایی که درباره جزئیات و درگیریهای داخلی در این گروه گفته میشود.
بر خلاف برخی که میگویند جبهه النصره به سمت اعتدال حرکت میکند، این گروه درگیریهای داخلی را تشدید خواهد کرد، حتی اگر بخشی از آن متلاشی و جدا شود، تا کنون این ساختاری است که کنترل آن خارج از توان ترکیه است در نتیجه هر گونه تدابیر میدانی لجستیکی در سطح میدانی در راستای مناطق کاهش تنش در سایه واقعیتهای موجود و در سایه ناتوانی ترکیه برای مهار این وضعیت ممکن نیست.
درباره ادلب و جبهه النصره، اخیرا نشستی میان سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه و عادل الجبیر همتای سعودی وی انجام شد، آیا استعفای المحیسنی(تروریست سعودی) نتیجه این نشست بوده یا نتیجه اختلافات میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس یا جداییها در داخل جبهه النصره بوده است؟
در عربی ضربالمثلی وجود دارد، که چه بسا چیزی ضرر داشته باشد، ولی در حقیقت سودمند و نافع باشد، قطعا نزاع میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، نزاع و درگیری دشمنان سوریه است که توان دخالت در امور داخلی سوریه را کاهش داده است، هر یک از دو طرف سعودی و قطری میخواهد طرف دیگر را متهم کند به اینکه حامی تروریسم است و از آن حمایت مالی میکند، در نتیجه فقط لحن اظهارات(ضد سوری) آرام شد، ولی نمیتوانیم در عمل جز از ناتوانی جزئی در پیگیری آنچه قبلا رخ میداد، حرف بزنیم، ولی مقاصد و نیتها همچنان به قوت خود باقی است و نمیتوانیم از تحول و دگرگونی در موضع سعودی و یا حتی قطر سخن بگوییم.
از شدت لحن اظهارات سعودیها کاسته شد، چرا که آنها در حال حاضر اعتنایی به وضع ادلب ندارند، عربستان خارج از چارچوب ادلب است و منفعتش در این است که تلاشهای قطر و ترکیه در ادلب با شکست روبرو شود، همچنانکه مصلحت و منفعت ترکیه و قطر در این است که تلاشهای سعودی در غوطه شرقی دمشق از جمله درباره مناطق کاهش تنش شکست بخورد در نتیجه من همواره به آنچه در پس اظهاراتی که اینجا و آنجا میشنویم، نگاه میکنم، میگویم که درست است نوعی سازگاری و همچنین ناتوانی در اینکه نقش موثری داشته باشند، در آنها میبینیم که این مسئله کاملا با این باورها تعارض دارد که گفته میشود آنها تغییر کردهاند یا رویکرد مثبتتری در قبال بحران سوریه اتخاذ میکنند، باید بگویم که موضع و رویکرد آنها مثبت نشده است، بله، با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند، ولی در ضدیت با منافع ملت سوریه اختلافی ندارند، هیچ یک از آنها فهم یا درک یا واقعبینی بیشتری در قبال بحران سوریه برای حل آن ندارند و تا کنون هیچ تغییری در مواضع آنها در قبال سوریه ایجاد نشده است، بلکه این تغییرات همچنان بیش از آنکه راهبردی باشد کُند و تاکتیکی است.
ما به زمان بیشتری نیاز داریم تا نتایج آن را در عمل مشاهده کنیم، این تغییرات در نتیجه ناتوانی آنها و نه در نتیجه تحول و دگرگونی مطلوب است، فرق است میان اینکه ما تمایل داشته باشیم یا قدرت و امکان داشته باشیم، آنها در حال حاضر هیچ قدرت و توانی ندارند، ولی تا این لحظه تمایل دارند که نقش موثرتری داشته باشند.
شکی نیست که به طور کلی شاهد بهبود اوضاع سوریه و وضعیت میدانی هستیم، چه در بعد سیاسی یا در بعد فعالیت میدانی یا حتی جزئیات اساسی دیگر مربوط به مرزها، گذرگاهها و سخن گفتن از امکان ازسرگیری بحث و بررسی تحریمهای اقتصادی اعمال شده علیه سوریه و محاصره سیاسی ظالمانه این کشور، تمام این موارد نتیجه دستاوردها و موفقیتهای دولت و ملت سوریه از طریق ارتش، رهبری و عملکرد و نتیجه حمایت کشورهای دوست و همپیمان و در راس آنها ایران است، همه از روز نخست بحران و حتی پیش از اولین روز میدانستند که ایران در صدر حامیان قرار دارد و دوستان روس هم نقش قابل ملاحظهای در برهه گذشته داشتند، تمام این موارد به خاطر دستاوردهاست نه طرف دیگر که نباید هیچ سهمی از پیروزیهایی را که در صحنه میدانی رقم خورد برای آنها قائل شویم.
توافق مناطق کاهش تنش در غوطه شرقی دمشق را چگونه ارزیابی میکنید، بدیهی است که تاکنون مسیر اجرای این توافق به شکل خوبی پیش میرود، معمولا در آتشبسهای قبلی شاهد نقض آن و آمادهسازی برای فعالیت نظامی از سوی گروههای مسلح یا حملات خمپارهای آنها به پایتخت بودیم، آیا توافق کاهش تنش در مناطق غوطه شرقی به خوبی پیش میرود؟
تا حدی، بله، تا کنون وضعیت خوب است، ولی معیار کیفیت از نظر من، فقط در توقف تشدید اقدامات نظامی نیست، بلکه معیار کیفیت و ارزیابی، رفتن به سمت اتخاذ اقدامات دیگری است که این توقف موقت-را که در هر حال فقط تا شش ماه تمدید میشود، ممکن است تمدید شود و ممکن است تمدید نشود-، به آشتی واقعی تبدیل کند، به همین سبب اکنون تلاش میکنیم که آنچه را منطقه کاهش تنش مینامیم به سمت آشتی واقعی و راه حل دائمی در سطح منطقه به پیش ببریم.
انتهای پیام/.