یک مشت دلال «انیمیشن‌» را از بچه‌ها دریغ کردند/بعضی از مدیران حق واقعی در سینما را از مردم گرفته‌اند

یک مشت دلال «انیمیشن‌» را از بچه‌ها دریغ کردند/بعضی از مدیران حق واقعی در سینما را از مردم گرفته‌اند

سید رضا اورنگ گفت: در شورای تأیید فیلمنامه‌های صدا و سیما افرادی حضور دارند که به‌جرأت می‌توانم بگویم که یک نامه هم در زندگی‌شان ننوشته‌اند چه برسد به فیلمنامه.

باشگاه خبرنگاران پویا؛ حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سید‌رضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سید‌رضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌و‌گو نشستیم.

چندی پیش بخش اول این گفت‌وگو منتشر شد که می‌توانید آن را «اینجا» بخوانید.

در ادامه بخش دوم گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با سید رضا اورنگ را می‌خوانید:

****

*تسنیم: الان سوئد سومین صنعت سینمای دنیاست و چین بازار تولید بسیار خوبی دارد چون تعامل تولید را دوطرفه کرده‌اند. 

در حال حاضر سینمای کره شمالی به کلی تعطیل شده است، شما از سینمای کره شمالی چه دارید؟ فیلمی بود به نام «دختر کبریت فروش» که سال‌های بسیار دور در سینمای کره شمالی تولید شد، اتفاقاً در سینما چقدر پرمخاطب فراوانی داشت، کلی فروش کرد مردم هم کلی با آن گریه کردند. در ایران سالن‌هایی که این فیلم را اکران می‌کردند پر از مخاطب بود. برخی­‌ از مخاطبان فیلم هم چند دفعه آنرا تماشا کردند. فیلم «دختر کبریت فروش» به شدت سیاسی و تبلیغاتی بود و تمام بدبختی­‌هایی که سر این دختر می­‌آمد بعد انقلاب کره شمالی تغییر می­‌کرد و خوشبخت می­‌شد، فیلم صددرصد تبلیغاتی بود. وقتی فیلم­‌های هالیوود به چین آمد سینمایشان خیلی پیشرفت کرد. در حال حاضر بازیگران چینی در هالیوود نیز ایفای نقش می­‌کند؛ از طرفی دیگر برخی از کارگردانان چینی بهترین فیلم­‌های اکشن خارجی را کارگردانی می­‌کند. سینمای روسیه وقتی فیلم‌ خارجی اکران کرد، کم کم پیشرفت کرد و فیلم­‌های زیادی با تکنیک بالا ساخت.

سینمای آلمان در اوایل دهه 20 سینمای مهمی بود مثلاً مطب دکتر کالیگاری فیلمی است که اگر هر کس بخواهد سینما بخواند باید آن را دیده باشد؛ بسیاری از فیلم‌های محبوب سینمای هالیوود از این فیلم الگو برداری کرده‌اند.بعد از جنگ جهانی سینمای آلمان کم کم ضعیف شد؛ ولی کارگردانان معروف آن رفتند هالیوود مثلا فریتس لانگ یا خیلی افراد دیگر رفتند در هالیوود فیلم ساختند و دوباره برگشتند. هالیوود جایی بود که اگر فیلمسازانی توانایی داشتند می­‌رفتند و در آن کار می­‌کردند. بزرگان سینمای هالیوود نمی­‌گویند تو چون فریتس لانگ هستی فیلم بساز، می­‌گویند بیا و خودت را نشان بده. شیامالان، یک فیلم با 6 میلیون دلار ساخت بعد نزدیک 70 میلیون دلار فروخت، بعد فهمیدند شیا مالان کیست.

انحصار طلبان  در کشور با اکران نکردن فیلم‌های خارجی می‌خواهند هنر را محدود کنند, مگر می‌شود هنر را محدود کرد؟ ما حق انتخاب را از مردم گرفته‌ایم و به آن‌ها می‌گوییم فیلم خارجی نبینند. جوانی که می‌خواهد در آینده کارگردان سینمای ایران شود باید سینما را از کجا بشناسد؟ فیلمسازی را از سینمای ایران بیاموزند؟

*تسنیم: اینکه جوانان نمی‌توانند با سینما جهان آشنا شوند، خودش تهاجم نیست؟

بدتر از تهاجم است.

*تسنیم: به نظر می‌رسد این تهاجم زمانی معنی پیدا می­‌کند که شما بازار اصلی را ببندید و بعد یک بازار قاچاق عظیم از دهه 60 تا الان ادامه پیدا کند بعد برسید به اینجا که مردم ایران در هفته اول فیلم سینمایی مومیایی 2017 تام کروز را طبق آمار رسمی خود نهادهای مربوط در ایران 7 میلیون نفر در ایران دانلود کردند یا 27 میلیون نفر در ایران فقط سریال بازی تاج و تخت را دانلود کردند که مبنای سریال در تعارض با فرهنگ عمومی ماست  و وجود این بازار قاچاق به این  دلیل است  که نمی­‌گذارند محصولات خوب را مردم ببینند و مردم سراغ این نوع کارها می‌‌روند؟

بله؛ وقتی چیزی که حق مردم است به آن‌ها نمی‌دهیم، از جای دیگر آن را تهیه می­‌کنند. شبکهنمایش خانگی را برای چه  هدفی تاسیس کردند؟ برای این که فیلم­‌های خارجی که تلویزیون نشان نمی­‌دهد را مردم از آنجا تهیه‌ کنند، حالا یا دی وی دی‌اش را بخرند یا این که پولش را بدهند و آن را دانلود کنند، این اتفاق خوبی بود که می‌شد پول فروش فیلم خارجی وارد سینمای ایران شد. ما کاری کردیم که به جایی این که پول وارد سینمای ایران شود، داخل جیب افراد واسطه‌گر می‌رود. یک مثال ساده می­‌گویم ما یکسری داروها را در کشور تولید می­‌کنیم، یکسری داروها را نداریم چه می­‌کنیم؟ وارد می­‌کنیم. من به عنوان یک مخاطب سینما فیلم ترسناک، فیلم فانتزی و فیلم علمی تخیلی می­­‌خواهم، از کجا باید آن را تماشا کنم؟ سینمای انیمیشن یکی از سینما‌های جذاب در دنیاست، کودک و بزرگسال هم ندارد، همه سنین علاقه‌مند به دیدن آن هستند، اما متأسفانه کشور ما در این عرصه تولیدات آنچنانی ندارد، نمی‌خواهد این خلل را با انیمیشن‌های خارجی پر کند.

من فیلم حضرت محمد را تماشا کردم، با آن که هزینه بسیاری برای ساخت آن شده بود، اصلاً قصه و فیلمنامه نداشت. در بخش جوانی،­‌ حضرت محمد(ص) کنار ساحل روی صخره می­‌ایستد، ماهی­‌ها بیرون می­‌آیند یک ایرادِ خیلی بزرگی در آن وجود دارد، تمام ماهی­‌هایی که بیرون می­­‌افتند پرورشی است،  دریا به این عظمت یکی دو نوع ماهی دارد آن هم پرورشی! چند تا ماهی حلوا، یا شیرماهی نگذاشتند که ترکیب درست شود همۀ ماهی­‌ها پرورشی هستند، من چون فیلم خارجی دیدم و رشته­‌ام سینماست ایرادات را در فیلم دیدم. اگر فیلم‌های خارجی در سینمای ایران اکران شوند، آگاهی مردم بالا می‌رود و این بالا رفتن آگاهی باعث می‌شود که دیگر فیلم‌های ضعیف در کشور ساخته نشود، چرا که اگر ساخته شود دیگر مخاطبان علاقه‌ای به دیدن آن‌ها نشان نمی‌دهد.من سال‌هاست فیلم ایرانی نمی­‌بینم، چون دلم برای سینمای ایران می­‌سوزد من می­‌خواهم سینمای ایران در دنیا جایگاهی همیشگی داشته باشد، نه اینکه هر از گاهی در یک جشنواره­‌ جایزه‌­ای بگیرد.

***نباید برای رفتن به هر جشنواره سینمایی التماس کنیم!

*تسنیم: نظرتان راجع به حضور ایران در جشنواره­‌ها چیست؟ به نظرتان تحقیرآمیز نیست وقتی ما اکران نداریم به ما سینما نمی­‌دهند بعد با احشام طلایی مختلف ما را گول می­‌زنند که به ما سالن سینما برای اکران فیلم ایرانی ندهند.

در حال حاضر اگر من بخواهم فیلمی بسازم، ایده خودم را در آن پیاده سازی می‌کنم. زمانی که هم ایده و هم ساخت از من باشد، می‌شود فیلم من. اینکه شما صاحب جشنواره هستید و به من ایده بدهید چه فیلمی بسازم دیگر من کارگردان و صاحب ایده نیستم، حالا بروم تمام دنیا جایزه بگیرم، من خودم نیستم، شما خودتان ایدۀ خودتان را بسازید تا جشنواره­‌ها التماس کنند بگویند فیلم­تان را بدهید ما نمایش دهیم. رفتن به جشنواره‌ها ایرادی ندارد، فیلمِ جشنواره‌ای ساختن ایراد دارد. دنیل دی لوئیس فیلم  بازی می­‌کند که جایزه اسکار بگیرد؟ اسکور سیزی فیلم می­‌سازد که جایزه اسکار بگیرد؟ اما فیلم خودش را می­‌سازد و بعد آنها التماس می­‌کنند بیا، حالا ما التماس کنیم ما بیاییم به جشنواره های شما؟! فیلم­‌هایی که در جشنواره هم نمایش داده می­­‌شود با فیلم­‌هایی که صرفاً برای حضور در جشنواره‌ها له له می‌زنند، متفاوت هستند. یک فیلمسازی که در حال حاضر خارج است برای من تعریف می‌کرد که فیلم‌هایش را وی اچ اس می‌کرد و به تمام جشنواره‌ها می‌فرستاد، با این تصور که یکی از این فیلم‌ها بگیرد و معروف شود، بعد از سال‌ها یکی از آن فیلم‌ها گرفت و معروف شد. در حال حاضر آن فیلم ساز چه می‌کند؟چند فیلم ساخته است؟ این فیلمسازان وقتی اسمشان مطرح می‌شود   به جاده خاکی سیاسی می‌زنند، دیگر هنری برای آن‌ها باقی نمانده که بتوانند بار دیگر با سینما اسمشان را زنده کنند. در حال حاضر شما امیر نادری دارید؟ امیر  نادری در ایران فیلم­‌های خوبی هم ساخته است الان در خارج چه می­‌کند؟

مجموعه فیلمسازان جشنواره ای خیلی ژست محدودیت می‌گیرند؟

کسی از محدودیت­‌ها صحبت می­‌کنند، اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، فیلم­نامه­‌نویس که با چارچوب‌ها دراماتیک سرگرم کنند  آشنا باشد، از این حرف‌ها نمی‌زند، این همه موضوع در کشور وجود دارد. فیلمنامه­‌نویسی که بگوید من محدودیت موضوع دارم اصلاً فیلم­نامه­‌نویس نیست، به نظرم تا الان قلم دستش نگرفته است، کارگردانی که می‌گوید محدودیت ، کارگردان نیست.کشورهایی بسیاری در دنیا هستند که با این که در چارچوب­‌های سیاسی­شان محدودیت‌های زیادی هستند، کارگردانان بزرگی در سینمای آن کشورها کار می‌کنند. مثلاً در آلمان و جاهای دیگر، این محدودیت فکری ماست که نویسنده­‌ای  بگوید من ایده ندارم، نویسنده نیست.   تلویزیون با بودجۀ کم خودش دارد هدر می­‌دهد با فیلمنامه نویسانی که آنچنان خلاق نیستند و خود را محدود می‌بینند، واقعاً فیلم­‌ها و سریال­‌ها دیدنی است؟!  اگر تلویزیون کابلی شود کسی می­‌رود پول بدهد تلویزیون ایران را ببیند؟ متأسفانه نگارش فیلمنامه فیلم‌ها و سریال‌ها را به  برخی از افراد می‌دهند که نمی­‌دانند فیلم و سریال چیست. در شورای تایید فیلمنامه‌های صدا وسیما افرادی حضور دارند که به جرأت می‌توانم بگویم که یک نامه هم در زندگیشان ننوشته‌اند چه برسد به فیلمنامه! این افراد چه چیزی را می‌خواهند تایید کنند؟

*تسنیم: شما سالها روزنامه‌­نگار حوزۀ سینما بودید دبیر تحریریه بانی­ فیلم بودید، مدرس و فیلم­نامه­‌نویس بودید، هیاهویی که منتقدان برای فلان فیلمسازان ایرانی مثل کیمیایی، بیضایی و غیره درست می‌کنند، واقعی است؟ این‌ها واقعا اینقدر بزرگ هستند؟

به نظرم این بزرگ انگاشتن افراد در سینمای ایران اشتباه است. منتقدان باید به اثر نگاه کنند، نه به آدم‌ها.

*تسنیم: الان آدم مهمتر از اثر شده ؟

بله؛ وقتی اثر خودش خاصیتی ندارد، چرا می­­‌خواهیم با سازنده آن بی‌خودی بزرگش کنیم، کارگردانان بزرگ دنیا خودشان قبول می­‌کنند که یک فیلمشان ضعیف‌تر از فیلم دیگرشان است.

*تسنیم: اینجا اصلاً قبول ندارند.

یکبار یک جایی بودیم یکی از همین به اصطلاح نام آوران سینما گفت ایراد ما فیلمسازان این است که نباید بعد از انقلاب فیلم می‌­ساختیم، گفتم پس باید چه می­‌کردید؟ وقتی کارگردانی موضوع و ایده ندارد چرا باید فیلم بسازد؟ وقتی موضوع نیست نباید فیلم بسازید، وقتی آمادگی ندارید، کناره گود بنشیند. همه چیز از درون اتفاق می­‌افتد، وقتی از درون آمادگیِ فیلم ساختن ندارید، نباید فیلم بسازید،   با این سن و سال در سینما توسط عده‌ای منتقدان جوان هو شدن خیلی بد است. این آقا را با اینهمه سوابق فیلمسازی مسخره کردند، سوت برایش زدند  و فیلمش را هُو کردند. وقتی بازیگر یا فیلم­نامه­‌نویس یا کارگردان آمادگی­‌اش را ندارند نباید کار کنند که منتقدان تمسخرش کنند. چرا باید یک کارگردان هر چه فیلم می­‌سازد فلان منتقد تعریف می­‌کند؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ اصلاً چنین چیزی می­‌شود؟

*تسنیم: چرا سالها از بیضایی تعریف می­‌کنند فیلم آخرش هم بد بود؟

من همیشه گفتم بیضایی آدم بزرگ و محققی است باید به او احترام گذاشت  اما در نمایشنامه.

***خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می-‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

*تسنیم: فقط در نمایشنامه و تئاتر؟

 من از فیلم­‌های بیضایی رگبار اولین فیلم سینمایی او را در سینما دیدم، شاید وقتی دیگر خیلی ریتم کندی داشت، طولانی بودم. یک چیزی را هم درنظر داشته باشید ممکن است یک فیلمی بهترین فیلم دنیا شود من دوست نداشته باشم، بقیه منتقدین بزرگ دنیا چه می­‌کنند؟ فیلم را بررسی می­‌کنند از بیرون به فیلم نگاه می­‌کنند نه اینکه از داخل دفتر تهیه کننده، فیلم را تماشا کنند. خیلی از منتقدان ایرانی از ابتدا می­‌دانید طرفدار چه کسی هستند و با چه کسی بد هستند، اینکه یک منتقدی فیلم را ندیده می­‌گوید بروید این فیلم را ببینید یا فلان فیلم را بکوبید، این آدم چطور می‌‌تواند خودش را منتقد بنامد؟

 منتقد کسی است که سره از ناسره را تشخیص دهد، یعنی شما باید بگویید این فیلم محاسنی داشته، معایبی هم داشته است. بعد تهمت هم می­‌زنند بعد می­‌گویند تو که راجع به فلان کس می­‌نویسی چقدر از او پول می­‌گیری؟ مگر می­‌شود تمام آثار یک کارگردان خوب باشد؟ ایراد در کار وجود دارد ما هیچ وقت بی­‌طرف نیستیم، ما وقتی معروف می­‌شویم منفی­‌ها را فقط غلیظ می­‌کنیم ما وقتی به عنوان منتقد منصف از یک فیلم خوب تعریف کنیم معروف نمی­‌شویم اما اگر یک فیلم را بکوبیم معروف می­‌شویم، با بدی­‌ها می­­‌خواهیم این کار را انجام دهیم، مثلاً در برنامه هفت اشتباه بزرگ این بود منتقد را جلوی فیلمساز قرار می‌دادند، منتقد در دنیای دیگری ست، فیلمساز هم در دنیای دیگری است، اصلاً چرا کارگردان باید جواب منتقد را بدهد؟ در کجای دنیا جواب می­‌دهند؟ کارگردان فیلم را ساخته است و مردم هم دیدند من که فیلم تمام شده است و مردم دیدند اصلاً کار منتقد است اصلاً تند بنویسد من برای چه باید جواب بدهم؟ در برنامه هفت برای چه منتقد باید روبروی کارگردان باشد؟ اگر قرار است فیلم نقد شود دو منتقد را روبروی هم قرار بدهید راجع به فیلم هم صحبت کنند، چرا که زبان هم را می­‌فهمند کارگردان هم زبان کارگردان را نمی­‌فهمد.

* تسنیم: اینکه کارگردانان ایرانی از نقد بدشان می­‌آید به ضعف سینمای ما برنمی­‌گردد؟

به ضعف کلی سینما برمی­‌گردد، چرا بدشان می­‌آید؟ می­‌گوید رضا اورنگ از من بدش می­‌آید مطمئناً حقیقت را راجع به من نمی­‌نویسد، در خارج از کشور منتقدان یک راهنما هستند، حتی در تئاتر منتقدان  از بازیگران و کارگردانان، خودشان را بالاتر می­‌دانند، وقتی از کار ایراد می‌­گیرند، ایراد فنی می­‌گیرند و آنها هم قبول می­‌کنند، حداکثر دو اتفاق در نقد می­‌افتد یا نقد شما نقدِ خوبی است به پیشرفت کار من کمک می­‌کند یا از آن استفاده می­‌کنم یا استفاده نمی­‌کنم، این دعوا و درگیری و رسانه­‌ای کردن می­‌خواهد؟ این وقت تلویزیون را گرفتن می­‌خواهد؟ منتقد کار خودش را انجام می­‌دهد چرا باید چنین اتفاقی در سینمای خودمان بگذاریم.

*آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می¬‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم‌های خارجی را روی پرده ببینند.

*تسنیم: برگردیم به بحث اکران فیلم خارجی . چرا ضررهایی برای ما داشته است ؟

الان بیشتر سینماهای ما تعطیل شده است به خاطر نداشتن فیلم­‌های خارجی است، لاله­‌زار ما تعطیل شده است سینماهای شهرستان­‌ها یکی یکی تعطیل می­­‌شود این بحثی که ما  در کمبود سالن سینما داریم چیز خنده­‌داری است، اگر کمبود داریم چرا سالن سینماها تعطیل می­‌شود؟ اگر فیلم خوب داشته باشیم همه راغب می­‌شوند سالن سینما بسازند، الان خود آقایانی که باعث شدند سینمای اکران فیلم خارجی ممنوع شود، خودشان در ماه یا هر چند ماه یکبار می­‌روند دبی یا جاهای دیگر تا فیلم­‌های خارجی را روی پرده ببینند، شما که دوست دارید بروید ببینید چرا اینجا مخاطب نباید روی پرده ببیند؟ قرار است تهیه­‌کننده فیلم بسازد پول بگیرد چرا همه دست­شان دراز است سمت فارابی و وزارت ارشاد که پول بگیرند؟ پس این پول­های میلیاردی کجاست؟ اگر در سینما آمده من نباید دستم را جلوی فارابی دراز کنم از بودجۀ دولتی این آدم­ها چاق شدند، کمتر تهیه­‌کننده­ای داریم که از سرمایه خودش آمده باشد فیلم ساخته باشد و صاحب پول شده باشد ولی قبلاً اینطوری نبود اگر کمکی بود وام بود، الان آمار می­‌دهند فیلم ما اینقدر فروش کرده است، طرف اسپانسر بود می­‌گوید اینقدر فروش کردید پول و سود من را بدهید، بعد می­‌گوید نه این حرف‌ها نیست.

فیلم خارجی باید اکران شود کسانی که باعث ممنوعیت آن شدند باید محاکمه شوند و باید جواب پس بدهند چون به سینمای ما لطمه وارد کردند به بازیگری ما، به کارگردانی ما، به گریم و تدوین ما، ما به روز جلو نرفتیم، یک خیانت بزرگ به جوانان شده که نتوانستند بروند فیلم خارجی ببینند.

*تسنیم: به لحاظ سیاسی اولین کسی که امضاء کرد و اکران فیلم خارجی را ممنوع کرد چه کسی بوده است؟

سیاسی نبود.

*تسنیم: ممنوعیت فیلم خارجی در دهه 60 با دستور آقای خاتمی انجام شد.

مثلاً فرض کنید من یک وزیر دارم یک مشاور دارم به مشاور اعتماد می­‌کنم من به آدم­ها کاری ندارم، اصلاً ممنوعیت گذاشتن خوب نیست هر کشوری سیاست و چارچوب خودش را دارد، الان چرا ما فیلم توقیفی داریم، سینما باید قانون داشته باشد، قانون باید در هیئت دولت تصویب شود برود صحن مجلس رای بگیرد بشود قانون، آن زمان من بشوم یا شما مدیربشوید تفاوتی ندارد، دو تا اتفاق برای فیلم توقیفی افتاده است، یا کارگردان یا فیلمساز چارچوب را رعایت نکرده است یا مدیر سینمایی اِعمال سلیقه کرده است هر دو هم به این برمی­‌گردد به اینکه ما قانون محکمی نداریم.

*تسنیم: به نظر من این دو گزینه مردود است چون فیلم ایرانی اگر متشنج­‌ترین و ملتهب­‌ترین موضوعات را هم مطرح کند باز هم درنهایت فیلم نیست چون استاندارد سینما را ندارد.

فیلم باید استانداردش را داشته باشد، فیلم ساخته می­‌شود شعار می­‌دهد من که این چیزها را در اطرافم می­شنوم یک هنرمند باید هنری صحبت کند به زبان هنر باید صحبت کند به زبانی که غیر از کوچه و بازار وجود دارد، این فیلم­ها اصلاً کمدی نیست، چارچوبی به نام کمدی ندارد و سریع هم شکست می­‌خورد، چرا یک فیلم توقیف است یک سازمان سینمایی یا یک معاون سینمایی دیگری می­­‌آید می­‌گوید می­‌شود این فیلم را نمایش داد؟ مگر توقیف نیست؟ سینما جای تجربه کردن نیست، شما می­‌توانید فیلم کوتاه بسازید، نیمه بلند بسازید، مستند بسازید تجربه کسب کنید بعد در ایران چون فیلمی نفروخته می‌‌شود هنری.

آن زمان اگر یک وزیر مشاورهای خوبی داشته باشد و وقتی شما وزیر می­‌شوید در همۀ زمینه­‌ها و حوزه­‌ها مسلط نیستید در بعضی از حوزه­‌ها تخصص دارید و در بقیه اظهارنظر کلی می­‌کنید آن مشاوره­‌ها کار را خراب می­‌کنند تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد دوستان تهیه­‌کننده هم فشار آوردند و چنین چیزی را دادند و او هم امضاء کرده است با اعتماد به معاون­‌های خودش و با اعتماد به معاون خودش، کدام وزیر در تمام حوزه­‌ها تخصص دارد؟ در کل دنیا چنین اتفاقی ندارید او هم آمده و امضاء کرده است همیشه حرف بدی می­‌گویند. اگر آدمی باشد توانایی مدیریت داشته باشد، کدام کارگردان، کارگردانی را رها می­‌کند برود پُست مدیریتی بگیرد؟ تمام مدیران هالیوود یا اقتصاددان هستند یا حقوقدان هستند، همۀ اتفاقات در چارچوبش می­‌افتد، شما در هالیوود سندیکا دارید؟ سندیکا می­‌گوید من خودم سینما دارم، من خودم استودیو و بازیگر و فلان دارم من تصمیم می­‌گیرم، هنوز سینمای آمریکا تصمیم­‌گیری نمی­‌کند در مورد چیزی که دست خودش است تصمیم­‌گیری می­‌کند هیچ وقت نمی­‌گوید در کل آمریکا هر چیزی که من بگویم باید باشد و اتفاق بیفتد. من دوست ندارم سیاست را در سینما دخالت بدهم ولی متاسفانه دخالت می­‌دهند. الان یکسری آدم­‌های بزرگ گفتند به او رای ندهید ولی مردم رای دادند. حالا بعضی از هنرپیشه­‌ها گفتند شما که نمی­‌توانید اینقدر مقبولیت ندارید که بر روی چند میلیون آدم در سینما تاثیرگذار باشید که به فلان رئیس‌جمهور بگویید ما تو را روی کار آوردیم؟ شما حتی یک کدخدای روستا را نمی­‌توانید تغییر بدهید، چون توانایی ندارد وقتی نمی­‌توانید تماشاگر سینما را جذب کنید چگونه می­‌توانید روی سیاست مردم تاثیرگذار باشید؟ چه کسی شما را می­‌شناسد، کار خودتان را انجام بدهید، بازیگر هستید با بازی مردم را جذب کنید، کارگردان هستید با کارگردانی جذب کنید، همه آدم­‌هایی که باعث شدند فیلم خارجی ممنوع شود یک مدیر بود که مدیر خوبی بود و اگر الان هم بود وضع سینمای ایران بهتر بود، الان چند کارگردان خودشان را قیم هم چیز می‌دانند و همه کاری می­‌کنند جیب­شان هم پر پول است با سینمای ایران کاری ندارند با جیب خودشان کار دارند.

 

ادامه دارد... .

****

------------------------------------------

*گفت‌وگو از امید سهرابی و رضا حمیدی

------------------------------------------

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران