منتقد کانادایی: مقابله با قوانین ایران دلیل موفقیت سینمای «اصغر فرهادی» در جشنواره‌ها

یک منتقد آمریکایی مطلب کوتاهی را در مورد فیلم آذر منتشر کرد و آن را به دلیل آنکه تقلیدی از سینمای اصغر فرهادی است و به «قوانین دست و پاگیر کشور»! اعتراض دارد فیلمی خوب دانسته است.

سینمای ایران بیش از آنکه ژانر محور باشد مثل اغلب امور زندگی ایرانی‌ها پیرو مد است و هر چند سال یک بار درگیر یک ژانر و تم خاص می‌شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، چند سالی است که سینمای ایران به دلیل موفقیت یکی از کارگردان هایش در جشنواره‌های مطرح جهانی دنباله رو ژانر اجتماعی و یا بهتر است بگوییم ژانر سیاه اجتماعی شده است. این سینما امروزه اصطلاحا نیز به نام سینمای اصغر فرهادی شناحته می‌شود و حتی مورد کنایه برخی منتقدان خارجی نیز واقع شده.

اصغر فرهادی کارگردان ایرانی است که کار خود را از تلویزیون و با ساخت مجموعه‌ای به سفارش شبکه پنج آغاز کرد و بعد‌ها توانست با ساخت چند فیلم به جشنواره‌های جهانی راه پیدا کند. مهمترین حضور جهانی فرهادی از اسکار آغاز شد که با فیلم «جدایی نادر از سیمین» توانست جایزه بهترین فیلم بخش خارجی را ازآن خود کند. این فیلم که با کنایاتی آشکار و در فضایی تاریک به انتقاد علیه وضعیت کنونی جامعه و حاکمیت ایران می‌پردازد و داستانی برای مخاطب داخلی دارد در روزهای پس از فتنه
88 توانسته بود نظر معتبرترین جشنواره سینمایی آمریکایی را به خود جلب کند.

این موفقیت که برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران دست داده بود، موجی از توجه به این ژانر را در میان سینماگران ایرانی به راه انداخت و کم کم سینمای اصغر فرهادی را که با اهداف اصلی سینمای اجتماعی فاصله داشت و موجب ایجاد ناامیدی در جامعه ایران می‌شد شکل گرفت.

سینماگران ایرانی به خوبی دریافتند که جشنواره‌های خارجی به سینمای ایران توجه نمی‌کنند مگر آنکه تصویری چرک، محروم و آفت زده از زندگی روزمره مردم کشورمان به تصویر بکشد! بنابراین ساخت آثاری با این مشخصات و ارسال آن‌ها به جشنواره‌های خارجی کار خود را آغاز کرد.

پس از آثار فرهادی، افراد دیگری نیز توانستند با همین ویژگی‌ها نام خود را در میان برندگان جشنواره‌های مورد توجه خارجی ثبت کنند.

به تازگی نیز فیلم سینمایی «آذر» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و تهیه کنندگی «نیکی کریمی» که از زاویه‌ای دیگر سعی کرده تا تصویری هر چه تاریک‌تر از وضعیت زندگی مردم ایران به تصویر بکشد، حضور جهانی خود را در چند جشنواره خارجی آغاز کرده است.

جدیدترین حضور بین المللی این فیلم هفته گذشته و در جشنواره فیلم ونکوور اتفاق افتاد که به راه یابی اش در بخش برگزیدگان این رویداد سینمایی انجامید.

در حاشیه اکران این فیلم در جشنواره ونکوور یک منتقد آمریکایی مطلب کوتاهی را در مورد این فیلم منتشر کرد و آذر را به دلیل آنکه تقلیدی از سینمای اصغر فرهادی است و به «قوانین دست و پاگیر کشور»! اعتراض دارد و همچنین به دلیل آنکه بازی «نیکی کریمی» توانسته این اعتراض را به خوبی جلوه دهد فیلمی خوب دانسته است.

جنت اسمیت از منتقدان کانادایی که در جشنواره فیلم ونکوور حضور دارد در یادداشتش با عنوان «خانمی که شب‌ها به تنهایی در فیلم آذر پیتزا تحویل میدهد» نوشته است: «از لحظات آغازین واضح هست که شخصیت اصلی فیلم یک زن تیپیکال در یک جامعه‌ی مردسالار نیست؛ او یک قهرمان موتورسواری است! اما همانطور که داستان فیلم جلو میرود، روشن می‌شود که حتی زنی اینچنین قوی هم یارای مقابله با قوانین دست و پاگیر در تهران را ندارد.

او سخت در مغازه‌ی پیتزا فروشی شوهرش کار میکند و میجنگد تا آنجا را تنهایی بچرخاند. آن هم در کشوری که تحویل پیتزا توسط یک زن یک کارغیر عادی محسوب می‌شود.

شاید فیلم به ظرافت فیلم‌های اصغر فرهادی ساخته و پرداخته نشده، اما " آذر" هم همان پرسش‌های مشابه اجتماعی را مطرح میکند و بازی قوی و بی نظیر نیکی کریمی به این امر کمک می‌کند.»


جالب است که روابط عمومی فیلم «آذر» این یادداشت را به عنوان افتخاری برای این فیلم در اختیار رسانه‌ها قرار داده است!

«آذر» داستان زنی است که همسرش به جرم قتل بازداشت می‌شود و او مجبور است رستوران همسرش را به تنهایی اداره کند، او در ادامه مشکلات بسیار زیادی که دارد مجور می‌شود خودش به عنوان پیک موتوری غذاهای رستورانش را به دست مشتریان برساند و همچنین برای جلب رضایت خانواده مقتول تلاش کند.

نکته جالب توجه در ساخت این اثر سرمایه گذار لاکچری فیلم است. تناقض جالبی شاهد هستیم، «آذر» را که داستان زندگی سخت قشر متوسط رو به پایین جامعه است، گروه «عطر میثم» که مجموعه فروشگاه زنجیره‌ای عرضه لوازم آرایش و عطرهای لوکس خارجی است حمایت مالی کرده.

سینمای معروف به اصغر فرهادی سینمایی است که در تکمیل پازل تبلیغات رسانه‌های خارجی علیه ایران، تصویری از داخل کشور و اتفاقا توسط فیلم سازان ایرانی به تصویر می‌کشد که نشان دهد وضعیت زندگی اجتماعی و سیاسی مردم ایران در وضعیت بسیار نامطلوب و وحشتناکی قرار دارد.

تصویر چرک از زندگی مردم ایران با دقت و حتی در انتخاب لوکیشن‌ها و نورپردازی این آثار رعایت می‌شود. سینمای ایران امروز تبدیل شده به پیاده نظام هجمه‌های فرهنگی خارجی، آنجا که لازم است مردم کشور را هر چه بیشتر مصرف گرا و در موازات سیاست‌های تبلیغی خارجی ترغیب کند تصویری لوکس را روی پرده نقره‌ای می‌برد و آنجا که قرار باشد مخاطب خارجی را نیز در داشتن تصویری از ایران شریک کند، سراغ لوکیشن‌های تنگ و تاریک جنوب شهر رفته و تا آنجا که می‌تواند برای ترسیم «بدبخت» بودن مردم کشور تلاش می‌کند.

این آثار بدون هیچ روزنه امیدی و بدون ارائه کوچک‌ترین راه حل‌ها برای حل مشکلات مطرح شده نه تن‌ها به مخاطب خارجی تصوری غیر واقعی از زندگی مردم نشان می‌دهد بلکه مخاطب داخلی را نیز سرخورده و ناامید می‌کند، حال آنکه هدف از سینما هیچ گاه قرار نبوده این باشد.

متاسفانه روشن نیست تا چند سال دیگر باید شاهد تلاش سینماگران داخلی برای مطرح کردن نامشان در جشنواره‌های جهانی با تقلید از سینمای «اصغر فرهادی» باشیم.

منبع:خبرگزاری دانشجو

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها