شبهژانرهای خفته
تئاتر دینی و دفاعمقدس هر از گاهی نشانههایی از آنها در سالنهای تئاتر دیده شود. این دو گونه تئاتری در روزگار چالشبرانگیز خود به سرمیبرند.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
همه چیز با یک انقلاب آغاز شد. تئاتر جایی بود که انقلاب در آن تأثیر روشنی گذاشته بود. تئاتر ایران به سمت سنت پیش نرفت. خبری از بازگشت نمایشهای ایرانی نبود. با اینکه در سنگلج تئاتر ملی تلاشهایی برای ایرانیزه کردن تئاتر در پیش گرفته بود؛ اما آنچه در نهایت مورد توجه مسئولان فرهنگی آن دوران قرار گرفت اشکال تئاتر مدرن بود. خبری از تعزیه نبود. خبری از سیاهبازی نبود.
جریان انقلابی چندان با جریانهای تئاتری پیش از انقلاب موافق نبود. با این حال نیروهای انقلابی تعریفی جامع برای تئاتر نداشتند. آنان صرفاً در پی تغییر بودند و این تغییر را در ژانر ایجاد کردند تا در فرم. ژانرهایی که آنان برگزیدند در شکل تفاوت چندانی با نمایشهای مدرن آن روزگار نداشتند. تفاوت در محتوا بود. اختلال نیز از همانجا شروع شد. ژانر امری فرمی بود تا محتوایی و این فرم ژانر بود که محتوای آن را میساخت.
با این حال انقلاب و سپس جنگ تحمیلی فضا را برای شکلگیری دو شبهژانر فراهم کرد: تئاتر دینی و تئاتر دفاعمقدس. فضای آن روزها منجر به تمایل هنرمندان و البته شوق مدیران فرهنگی آن دوران به تولید چنین آثاری منجر میشود. کافی است به دوره نخست جشنواره تئاتر فجر نگاهی بیاندازیم تا دریابیم چرا «مظلوم پنجم» رضا صابری موفقیتترین اثر آن روزها تلقی میشود. اثری که بازاجرای آن در سال 94 نشان میدهد که با اقبال با آثار مدرن تئاتر بوده است.
نکته مهمی که آن روزها شاید مغفول میماند ریشههای تاریخی درام جنگی و دینی بود. هر دو تئاتر ریشه در تئاتر یونان داشت و حتی در برهههای خاصی بر خود نام و عنوان میدید.. از نمایشنامه پارسیان تا «آدم آدم است» برشت، جنگ همواره دستمایه نمایشنامهنویسان جهان بوده است.
با این حال شرایط در ایران به نحوی است که مدام از ژانر سخن به میان میآید. جشنوارهها و نشستها و جلسات متعدد برای اثبات ژانر بودن دو حرکت آن روزها باعث میشود بخش عمدهای از بدنه تئاتر کشور بر دفاعمقدس و نمایشهای دینی تمرکز کند. برای ساختن آنها بودجه مناسبی تدارک دیده میشود. هنرمندانش ستاره میشوند. جشنوارههایش به سبب قدرت مالی محبوب هنرمندان میشود و استقبال از آنها افزایش پیدا میکند. آثار مهییج روی صحنه میآیند؛ اما در بخش مکتوب کسی به تئوریزه کردن دو گونه مذکور نمیپردازد. همه چیز به یک سنت شفاهی بدل میشود. فقط میدانیم وجود دارد. از دست جامعه تئاتری خارج میشود. اعمال سلیقه غیرتئاتریها - به سبب دخالتهای مالی - بر آن زیاد میشود. دوران افولش کلید میخورد. در این بین باز کسی نپرسید چرا این دو گونه تئاتری چنین مدرن بودند.
این روزها از تئاتر دینی و دفاعمقدس نمیتوان با قدرت صحبت کرد. همه چیز به تقویم خلاصه شده است. ایام محرم و صفر که میرسد یادمان میافتد که قرار است ذکر مصیبتی روی صحنه ببینیم. نمایشهایی که قصه ندارند و تنها به روایت آنچه در کربلا رخ داده است میپردازد. برخلاف نمایشهای مرسوم و حرفهای مملو از رقص و موسیقی هستند و البته با واژه تئاتر فیزیکال از شر واژه رقص میگریزند.
تئاتر دفاعمقدس نیز در وضعیت خوبی به سر نمیبرد. مأمن این گونه تئاتری، یعنی جشنواره تئاتر مقاومت وضعیت روشنی ندارد. در حالی جشنواره دو سالانه شده بود که آذرماه نزدیک است و فراخوان آن به سال سوم موکول شده است.
البته درباره فروش آثار دفاعمقدس وضعیت جالب است. در سال کنونی دو نمایش «ترن» به کارگردان حمیدرضا آذرنگ و «پچپچههای پشت خط نبرد» نوشته علیرضا نادری با فروش بالا دست یافتهاند. اما گفتن یک نکته ضروری است. هر دو نمایش با نگاهی انتقادی روایت خود را پیش میبرند. یعنی به نظر جامعه تئاتربین از انتقاد به برخی ابهامات جنگ یا رفتارهای پس از آن استقبال میکنند. البته باید گفت در هر دو نمایش ستارگان سینمایی بازی کردهاند.
آنچه مشهود است تئاتر دینی و دفاعمقدس در شرایط مساعدی به سر نمیبرند. نمیتواند به آن فضای هیجانی سابقش بازگردد. بدون حمایت دولتی نمیتواند جذب مخاطب کند. پس از گذشت چهل سال هنوز دارای هویت مکانی نیست. در حالی که در بهترین موقعیت تاریخی پارکینگ سابق تئاتر شهر میتوانست تبدیل به یک تکیه برای اجرای نمایشهای دینی بدل شود، این فرصت با کشوقوسهای سیاسی منجر به چیز دیگری شد. با اینکه مسجد ولیعصر (عج) کنونی گویا فضای اجرای تئاتر را در دل خود دارد؛ اما کسی درباره آن سخن نمیگوید. کسی از توانایی مکانی آن برای احیا و تئوریزهسازی تئاتر دینی نمیگوید.
در این وانفسا افول ارزشهای هنری این نمایشها نیز قابل تأمل است. نمایشهای به انتزاع و انفعال سوق پیدا کردهاند. اگر روزی شما را به نبرد دعوت میکردند، این روزها به اشک و لابه دعوت میشوید. نمایشها مجموعهای از رقص و نور و آواز هستند. داستانی در دل خود ندارند و با تمسک همان تکنیکهای مداحی صرفاً اشکزا شدهاند. نمیتوانند ارزشهای فکری دینی را به مخاطب انتقال دهند، آنچه رسالت تئاتر به حساب میآید، درگیر کردن ذهن.
این حساسیت موجب آن شد تا پروندهای با موضوع آسیبشناسی جریان تئاتر دینی و دفاعمقدس تدارک ببینیم. این حساسیت زمانی حادتر میشود که سال 96 سالی است که نشان میدهد دیگر تقویم هم تمایل چندانی به نمایش مطرح شده ندارد. این پرونده شامل چند یادداشت و مصاحبه است. در این گفتارها موافقان و مخالفان هر یک از دریچه نگاه خود چالشهای پیشرو تئاتر دینی و دفاعمقدس را بررسی خواهند کرد.
انتهای پیام/