راهبرد جدید آمریکا در مواجهه با جمهورى اسلامى ایران‌

راه درست در مقابله با ترامپى که ظاهرش دیوانه است اما کاملا باصطلاح عاقلانه رفتار مى‌کند، تقویت درون‌زایى اقتصادى است تا بتوانیم در مواجهات دست پرى داشته باشیم و مجبور به تصمیم‌گیرى بر اساس ضرورت‌ها و فشارها نباشیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، ترامپ روز جمعه گذشته از راهبرد جدید آمریکا در پسابرجام رونمایى کرد. چند نکته کلیدى در سخنان ترامپ برجسته بود که عبارت بودند از:

الف) ترامپ یک نیمه از برجام را پاره کرد و آن‌هم نیمه‌اى که حاوى تعهدات آمریکا در قبال این تعهد است، اما نیمه‌اى را که مربوط به تعهدات ایران است، حفظ کرد و گفت باید به تعهدات ایران بیفزاییم.
ب) او رسماً علاوه بر تحریم‌هاى گذشته، آغاز اجراى تحریم‌هاى موسوم به «کاتسا» را هم اعلام کرد!
ج) او با اعلام دروغ عدم پایبندى ایران به برجام، در مسند شاکى، قاضى و مجرى حکم، علیه ملت ایران نشست. بدون این‌که توجه کند آژانس 8 بار اجراى فراتر از تعهدات ایران را اعلام کرده است. او عملاً در حالى‌که جامعه جهانى در نقض برجام با او همراهى ندارد، از موضع بدهکارى خارج شد و خود را در جایگاه طلبکارى قرار داد!
د) ترامپ این نیت شوم را پنهان کرد که با اضافه کردن ماده و تبصره به برجام مى‌خواهد همچنان از آب گل‌آلود برجام، ماهى مقصود بگیرد.
ه‍) او با جعل عبارت خلیج «عربى» به جاى خلیج «فارس»، مقاصد شوم خود را در حمایت از قارون‌ها و دیکتاتورهاى منطقه اعلام کرد و عملاً دست به کار خطرناکى در آشوب‌آفرینى در منطقه زد.
و) ترامپ فوق‌العاده از نقش سپاه در سرکوب تروریسم عصبانى بود. وحشت رئیس جمهور آمریکا از بسط توسعه و نفوذ معنوى سپاه در منطقه، در نطق او آشکار بود. او گفت از خزانه‌دارى آمریکا خواسته است بخش‌هاى مختلف سپاه و نیز برنامه موشک‌هاى بالستیک ایران را مورد تحریم قرار دهد.
رئیس جمهور کشورمان بلافاصله پس از اعلام مواضع رئیس جمهور آمریکا، مواضع دولت جمهورى اسلامى ایران را در مورد بدعهدى کاخ سفید اعلام کرد. رئیس جمهور صریح گفت: ایران در برابر تروریسم در منطقه ایستاده و خواهد ایستاد.
وى بار دیگر از سپاه و فرزندان سلحشور اسلام دفاع کرد و پاسخ یاوه‌گویى‌هاى ترامپ را داد.
وى پذیرفت آمریکا همان راه قبل از برجام را ادامه مى‌دهد و عدم پایبندى به تعهدات در برجام را ترامپ رسماً اعلام کرده است. روحانى در پاسخ به تحریم‌هاى «کاتسا» به‌طور شفاف اعلام کرد ایران فعالیت‌هاى موشکى خود را با تلاش مضاعف‌ترى ادامه مى‌دهد و در برابر هیچ قدرتى سر تسلیم فرود نمى‌آورد.
روحانى خیال کاخ سفید و کنگره را راحت کرد و گفت: هیچ ماده و تبصره‌اى به برجام اضافه نمى‌شود و گفتگویى هم در کار نیست!
به نظر مى‌رسد با فشار مجدد سیاست‌هاى تجاوزکارانه آمریکا، باید فصل جدیدى از مناسبات ایران با غرب به‌ویژه آمریکا و نیز فصل جدیدى از تجدید نظر در سیاست‌هاى داخلى دولت ایجاد شود. باید به آمریکا و متحدان او تفهیم کرد که برجام سیاهچاله‌اى نیست که با آن‌همه مؤلفه‌هاى قدرت ایران در منطقه و جهان با شعبده‌بازى و اجراى شوى ترامپ بلعیده شود. سپاه و فرزندان سلحشور اسلام در ایران و منطقه به گفتگوهاى خود با آمریکا نه در روى میز مذاکرات بلکه در میادین نبرد ادامه مى‌دهند و سرنوشت این گفتگو در همه‌جاى منطقه در هوا، زمین و دریا به‌زودى معلوم مى‌شود و ایران پوزه تروریست‌ها را به خاک مى‌مالد.

روزجمعه گذشته راهبرد جامع «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ایران منتشر شد و کاخ سفید همان‌گونه که بارها پیش از این مطرح کرده بود، موضوع «تأثیرگذارى جمهورى اسلامى در منطقه»، «توان موشکى» و «سپاه پاسداران» را در صدر اصول بنیادى استراتژى خود براى تقابل با ایران اسلامى قرار داد. این در حالى است که کاخ سفید، قدرت منطقه‌اى و توان موشکى کشورمان را ناقض «روح برجام» تلقى کرده و به بهانه آن مى‌کوشد که از زیر بار تعهدات خود در توافق هسته‌اى شانه خالى کند.
به‌عبارت‌دیگر، تصمیمات جدید آمریکا در قالب استراتژى جدید برجامى و نیز ادامه بدعملى این کشور در انجام تعهداتش، در راستاى توقف رشد مؤلفه‌هاى قدرت جمهورى اسلامى به‌شمار مى‌آید تا به‌مرور، ایران را به‌زعم خود تسلیم خواسته‌هاى نامشروع خود کند.
به‌طور مشخص در 10سال اخیر، راهبرد آمریکا در قبال جمهورى اسلامى ایران مبتنى بر 2 بال اصلى بوده است؛ یک بال افزایش تحریم‌ها و به تبع آن افزایش فشارهاى اقتصادى علیه جمهورى اسلامى و بال دیگر پیشنهاد و انجام مذاکره و ایجاد محدودیت که نتیجه آن مذاکره و پذیرش محدودیت از سوى ایران بوده است. این دو بال اصلى سیاست خارجى آمریکا در اسناد رسمى آمریکا به‌صورت کاملا شفاف بیان شده است.
دولت آمریکا و شخص ترامپ هم در این مدت بر همین اساس پیش رفته، یعنى در مسیر افزایش تحریم‌ها گام برداشته و از طرفى این فشار را بهانه یا اهرمى براى مذاکره در حوزه‌هاى غیرهسته‌اى قرار داده است تا مذاکراتى را که منجر به محدودیت مى‌شود، آغاز کند. این همان حرکتى است که دولت اوباما هم آن‌را دنبال مى‌کرد که منجر به مذاکرات هسته‌اى شد و در نهایت برجام اتفاق افتاد.
دولت اوباما فرداى 26 دى‌ماه 94- یعنى یک روز بعد از اجرایى شدن برجام - دور جدید تحریم‌ها علیه ایران را آغاز کرد و تحریم‌هاى غیرهسته‌اى را افزایش داد. این‌ها بدان‌معناست که مسیر ترامپ در سیاست خارجى علیه ایران همان مسیرى است که اوباما نیز طى مى‌کرد و از نظر اقدام عملى نه تنها تفاوتى بین این دو وجود ندارد، بلکه مکمل هم و در یک مسیر هستند اما اتفاقى که در دوره ترامپ افتاده، شدت پیدا کردن اعمال فشار علیه ایران است که آن‌هم طبق قانون جدید تحریمى است که کنگره مردادماه آن‌را با عنوان قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم تصویب کرد و بر این اساس دولت ترامپ این اجازه را پیدا مى‌کند شدت عمل را علیه ایران افزایش دهد.
آنچه در روزهاى گذشته رخ داد، استفاده ترامپ از اختیارى بود که کنگره به او داده بود تا تحریم‌هاى جدیدى را علیه ایران اعمال کند و دستور داد این مسیر به‌طور جدى دنبال شود.
ترامپ در سخنان خود بر این‌راهبرد تأکید کرد: «ما مى‌خواهیم تحریم‌هاى جدى‌تر و محکم‌ترى را علیه ایران اعمال کنیم و براى اعمال این تحریم‌ها هم با اتحادیه اروپایى و متحدان‌مان به اشتراک نظر و جمع‌بندى رسیده‌ایم.» این گزاره بدان‌معناست که وجود یا گسترش این فهم که «ترامپ بدون انجام محاسبات راهبردى دست به اقدام زده است» صحیح نیست.
رفتار ترامپ نشان مى‌دهد در همان مسیرى گام برمى‌دارد که هیأت حاکمه آمریکا در این 10سال علیه ایران دنبال کرده است، لذا در این فضا به‌هیچ‌وجه به‌دنبال از بین بردن چارچوب برجام نیست، بلکه برجام تا مادامى که محدودیت‌هاى هسته‌اى ایران در آن پایدار باشد و آمریکا نیز همزمان به تعهدات خود عمل نکند، بلکه تحریم‌هاى جدیدى علیه ایران اعمال کند، باقى مى‌ماند؛ به‌عنوان چارچوبى محکم و محدودکننده براى ما و به جهت نقض مکرر متن توافق، کاغذپاره‌اى براى آمریکا.
پس سیاست ترامپ و به‌طورکلى آمریکا در قبال ایران و برجام سیاستى مبتنى بر استفاده حداکثرى از ظرفیت‌هاى برجام مانند قضیه بازرسى‌ها و گلوگاه‌هایى که در حوزه تحریم‌ها ایجاد شده و کنترل‌هایى که به‌دست آوردند و افزایش فشار در خارج از چارچوب برجام از طریق اعمال تحریم‌هاى جدید بوده است.
آمریکا در نهایت مى‌خواهد ایران را براى موضوعات باقیمانده به میز مذاکره برگرداند که شامل موضوعات موشکى، منطقه و بحث‌هاى حقوق بشر است. این فهم اگر به‌درستى در کشور اتفاق نیفتد، مطمئنا تصمیم‌سازى‌هاى غلطى رخ مى‌دهد و بر اساس آن هم تصمیمات غلط گرفته مى‌شود.
ما اگر بخواهیم به‌درستى با ترامپ مقابله کنیم، در قدم اول باید درست او را بفهمیم و در قدم دوم باید بدانیم دعوا و اصل مبارزه در صحنه اقتصادى است و ما تا مادامى که در صحنه اقتصادى، معادلات را تغییر ندهیم این مسیر؛ مسیر مناسبى براى ما نیست. ما بدون کار جدى در حوزه اقتصاد نباید به فکر مذاکره باشیم. پس راه درست در مقابله با ترامپى که ظاهرش دیوانه است اما کاملا عاقلانه رفتار مى‌کند، تقویت درون‌زایى اقتصادى است تا بتوانیم در مواجهات دست پرى داشته باشیم و مجبور به تصمیم‌گیرى بر اساس ضرورت‌ها و فشارها نباشیم.


بررسى رفتار غرب با ایران در 40 سال گذشته و تلاش گسترده براى نابودى نظام اسلامى یا استحاله جمهورى اسلامى نشان مى‌دهد که:
1 -     غرب هرگز به ایران نگاه راهبردى نداشته و روابط خود را با ایران بر اساس ارتقاى منافع یک‌سویه تنظیم کرده و می‌کند.
2 -     برخلاف واقعیات موجود و قدرت نفوذ بالا و عمق استراتژیک ایران در منطقه، غرب با وجود این‌که به نقش برجسته و منحصر به فرد ایران اذغان دارد ولى حاضر نیست براى ایران «به‌عنوان بازیگر اصلى در مناقشات منطقه» نقشى قائل باشد.
3 -     غرب، ایران را به‌عنوان فرماندهى محور مقاومت، مانع اصلى تحقق دکترین و اهداف «استعمارى» خود در غرب آسیا مى‌داند.
4 -     غرب، ایران را تنها دشمن واقعى و تمام‌عیار رژیم صهیونیستى و حامى اصلى محور مقاومت (به‌زعم غرب؛ تروریسم) مى‌داند.
5 -     غرب بر راهبرد تشکیل خاورمیانه جدید (مبتنى بر تضمین اقتدار و عزت رژیم صهیونیستى از طریق تشکیل کشورهاى کوچک ضعیف و فاقد اقتدار منطقه‌اى) اصرار دارد و ایران را تنها مانع تحقق این‌راهبرد مى‌داند.
6 -     غرب تسلط بر منطقه غرب آسیا را مهم‌ترین عامل بازگشت به هژمون خود مى‌داند و نظام اسلامى ایران را مهم‌ترین و بلکه تنها مانع بازگشت این هژمون مى‌داند.
7 -     غرب باور دارد که جمهورى اسلامى ایران با رویکرد اسلام انقلابى حضرت امام خمینى سلام الله علیه، قدرت بسیج توده‌ها و مستضعفان عالم و مدیریت بیدارى اسلامى در جهان اسلام را دارد، به‌همین‌دلیل نظام اسلامى ایران را بزرگ‌ترین خطر براى منافع خود در جهان مى‌داند.
8 -     غرب به ویژگى‌ها و مختصات منحصر به فرد ایران از حیث ژئوپلتیکى و ژئواستراتژیکى و ظرفیت‌هاى دینى و فرهنگى ایران و قدرت الگوسازى دموکراسى خدامحور و دینى به‌عنوان مهم‌ترین خطر براى به چالش کشیدن دموکراسى غربى و لیبرال سرمایه‌دارى واقف است.
*    آیا ترامپ واقعا دیوانه است؟
سخنان دونالد ترامپ در روز جمعه 22 مهر 96 که سرشار از لفاظى‌هاى توام با اهانت، ناسزا و غوغاسالارى بود آنچنان جامعه جهانى و حتى ناظرین داخل ایران را به خود مشغول داشت که کمترکسى توانست به واقعیت راهبرد دقیق و هوشیارانه آمریکا که در لابلاى مطالب جنجالى دونالد ترامپ ریس جمهور آمریکا پنهان شده بود پى ببرد.
برخى تحلیل‌گران اگرچه ترامپ را یک دیوانه مى‌دانند و معتقدند که رئیس جمهور آمریکا دیوانه‌اى است که تصمیمات غیرقابل پیش‌بینى و جنون‌آمیز وحتى خلاف منافع آمریکا مى‌گیرد، اما تحلیل رفتارهاى ترامپ و دیگر مقامات ارشد آمریکایى در تصمیم‌گیرى‌ها نشان مى‌دهد که ساختار تصمیم‌گیرى در این کشور طورى تنظیم شده و استقرار یافته است که رییس جمهور آمریکا صرفا نقش بازى مى‌کند و مطلقا نمى‌تواند و اجازه ندارد که خلاف راهبردهاى اتخاذشده توسط صاحبان واقعى قدرت تصمیم بگیرد و یا عمل کند.
در رابطه با موضوع هسته‌اى ایران نیز نگاه آمریکایى‌ها به مذاکرات هسته‌اى از ابتدا این بوده و هست که با آوردن جمهورى اسلامى به پاى میز مذاکره او را وادار کند تا درمقابل «کدخداى جهان» سرتسلیم فرود آورده و از اصول و ارزشهاى خود که در تقابل با اصول حاکم بر آمریکاى مستکبر مى‌باشد، دست بردارد و دیگر مدعى استکبارستیزى و سلطه‌ستیزى با مستکبران عالم نباشد.
براى جمهورى اسلامى نیز تنها راه، مقاومت و ایستادگى و تکیه بر منابع و امکانات داخلى خود مى‌باشد تا زمانى که بتواند اقتصادى خودکفا و مقاوم ایجاد کند و تحریمها را نه به‌عنوان تهدید بلکه فرصت تلقى نماید و در آن صورت است که غرب به ناکارآمدى تحریمهاى خود پى برده و از فشار بر ایران قدرتمند دست برمی‌دارد.
*    هدف آمریکا از تروریست معرفى کردن سپاه‌
تلاش براى معرفى سپاه به‌عنوان یک سازمان تروریستى از سوى آمریکا، با چندین هدف و منظورهاى گوناگون دنبال مى شود. یکى از اهداف راهبردى آمریکایى‌ها از این اقدام شیطانى و برخلاف حقوق و عرف بین‌الملل، منزوى ساختن سپاه در کشور است. آمریکا به‌دنبال آن است که با اعمال تحریم‌هاى تروریسم علیه سپاه، در واقع اقتصاد ایران را با تحریم‌هاى بیشتر و فشارهاى سنگین‌تر مواجه ساخته؛ سپاه را براى مردم و دولت به یک مسأله و عامل تولید مشکل تبدیل نماید. دلیل اصلى این رفتار آمریکا در قبال سپاه؛ موقعیت‌یابى راهبردى ایران در منطقه و جهان، به برکت مجاهدتها و فداکارى‌هاى چندین ساله سپاه است.
نگاه دولتمردان و سیاستمداران آمریکایى به ایران را مى‌توان در سخنان سفیر پیشین ایالات متحده در کشورهاى عراق، ترکیه و آلبانى ملاحظه کرد. آقاى «جیمز جفرى» در نشست کمیته امور خارجى مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید: «ایران همراه با هم‌پیمانانش به‌زودى به قدرتى برتر در منطقه تبدیل خواهد شد. آمریکا باید ایران را نخستین و مهم‌ترین اولویت خود در منطقه قرار دهد.» معناى دقیق سخنان آقاى جیمز و صدها سخن مشابه وى در این‌خصوص مبنى بر تبدیل ایران به قدرت برتر در منطقه راهبردى غرب آسیا (خاورمیانه)؛ با توجه به اصل نسبى بودن قدرت، یعنى پایان یافتن دوران جولان‌دهى و سلطه‌گرى قدرت‌هاى غربى و ازجمله آمریکا در منطقه است و معناى دقیق‌تر این سخنان، یعنى یک شکست استراتژیک براى ایالات متحده که چاره‌اى جز پذیرش آن و خداحافظى با رهبرى جهان ندارد. آمریکایى‌ها براى این‌که به‌دنبال انقلاب اسلامى، سلطه بر منطقه راهبردى غرب آسیا را به‌عنوان شرط لازم براى سلطه بر جهان از دست ندهند؛ به نقل از آقاى ترامپ شش تریلیون دلار (معادل شش هزار میلیارد دلار)؛ خرج جنگ‌هاى این منطقه طى یک دهه گذشته کرده‌اند اما بر خلاف تصورات پیشین آمریکایى‌ها مبنى بر رسیدن به سلطه کامل در این منطقه؛ اکنون در همه‌جاى این منطقه دچار شکست‌هاى راهبردى شده و همه‌چیز را باخته‌اند. آمریکایى‌ها در برآوردهاى راهبردى خود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را عامل اصلى شکستهاى خود ارزیابى‌ می‌کنند.
شوراى روابط خارجى آمریکا در گزارش تحلیلى خود، این واقعیت را چنین گزارش مى‌دهد؛ «سپاه پاسداران در خط مقدم مقابله با آمریکا در منطقه قرار دارد و معتقد است که ایالات متحده قدرتی ‌بى‌رمق و از پا درآمده‌اى در خاورمیانه است. آن‌ها پس از دستگیرى ملوانان آمریکایى در خلیج فارس در ژانویه جشن گرفتند و دریادار على فدوى به آمریکایى‌ها هشدار داد که سپاه از قدرت و توانایى لازم براى مقابله با آمریکایى‌ها برخوردار است.»
اندیشکده‌ها و مراکز مطالعاتى آمریکایى طى سال‌هاى اخیر صدها گزارش تحلیلى منتشر ساخته و در این گزارش‌ها غلبه آمریکا بر ایران و منطقه غرب آسیا را از میان برداشتن سپاه اعلام کرده‌اند. آمریکایى‌ها سپاه را عامل اصلى خارج ساختن خاورمیانه از چنگ ایالات متحده مى‌دانند. بر همین اساس به‌دنبال انتقام‌گیرى از سپاه و تضعیف آن از طریق اعمال تحریم‌ها هستند. وقتى آمریکایى‌ها قانونى تحت عنوان «قانون مقابله با اقدامات ثبات‌زداى ایران در منطقه» وضع مى‌کنند؛ منظورشان اقداماتى است که موقعیت و ثبات آمریکا و متحدینش همانند رژیم صهیونیستى را به خطر انداخته است. قانون تحریمى کاتسا، قدرت دفاعى و اقتدار نظامى جمهورى اسلامى و به‌ویژه سپاه را به‌عنوان عامل اصلى این اقتدار نشانه رفته است. در این قانون آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نه تنها نیروى قدس، مسؤول اجراى برنامه فعالیت‌هاى‌ بى‌ثبات‌سازنده، پشتیبانى از اقدامات تروریسم و برنامه موشکى بالستیک ایران است.» سناتور «باب سندرز» از دمکراتهاى مخالف برجام در سناى آمریکا و ارائه‌دهنده طرح تحریم کل سپاه مى‌گوید: «آمریکا نباید مقابل اقدامات منطقه‌اى ایران ساکت بنشیند و به همین علت است که لایحه تشدید تحریم‌هاى موشکى و تحریم کل سپاه پاسداران در دستور کار قرار گرفته است.»
اکنون که قانون کاتسا در آستانه اجرایى شدن قرار دارد؛ سؤال این است که آیا آمریکا به اهداف خود با تروریسم معرفى کردن سپاه و تحریم آن و ازجمله منزوى ساختن سپاه در ایران دست‌مى‌یابد؟

به‌طور قاطع مى‌توان گفت؛ آمریکایى‌ها نه تنها به آنچه از تضعیف سپاه مى‌اندیشند دست نخواهند یافت بلکه سپاه دهه آینده، به‌مراتب توانمندتر و با نفوذتر از سپاه کنونى، در ایران، منطقه و جهان خواهد بود. این یک روند تجربه‌شده است که جمهورى اسلامى با نردبان اشتباهات آمریکا بالا و بالاتر مى‌رود. آمریکایى‌ها با برآوردهاى غلط به‌دنبال معرفى سپاه به‌عنوان یک گروه تروریستى هستند و مى‌خواهند سپاه را تحقیر و تضعیف کنند، اما با همین کار اشتباه آنان، سپاه بزرگتر، توانمندتر و محبوب‌تر خواهد شد. در روزهاى اخیر و به‌دنبال موضع‌گیرى سرلشکر جعفرى در قبال قانون کاتسا مبنى بر هم‌سنگ شدن ارتش آمریکا با داعش در صورت معرفى سپاه به‌عنوان یک گروه تروریستى، شاهد شکل‌گیرى امواج حمایت‌ها از سپاه در داخل کشور بودیم. این حمایت‌ها که قطعا روزافزون خواهد بود، نشان مى‌دهد که آمریکا دچار چه اشتباه بزرگ و راهبردى شده است. مواردى از این حمایت‌ها عبارت است از:
1.     دکتر حسن روحانى رئیس جمهور: «اگر آمریکا بخواهد خطاى بعدى را مرتکب شود و علیه سپاه پاسداران اقدامى کند، این دیگر خطا اندر خطا است. سپاه پاسداران تنها یک واحد نظامى نیست، بلکه سپاه پاسداران در دل این مردم بوده و در همه روزهاى خطر از منافع ملى ما دفاع کرده است. سپاه نه تنها محبوب ملت ایران، بلکه محبوب مردم عراق هم است چون بغداد را نجات داده؛ محبوب کردهاى عراق هم هست چون اربیل را نجات داده؛ محبوب مردم دمشق و سوریه هم است چون دمشق را نجات داده؛ محبوب مردم لبنان هم است چون طرفدار حیثیت و استقلال لبنان بوده است؛ سپاه همیشه کمک مظلومان بوده و در برابر تروریست‌ها ایستاده است. آمریکایى‌ها به‌دلیل آن‌که‌ می‌خواستند داعش را 20 سال در این منطقه نگه دارند و از این ابزار استفاده کنند، حق دارند از سپاه عصبانى باشند، چراکه سپاه با برنامه‌ریزى و حمایت خودش از ملت عراق، سوریه و لبنان، داعش را ذلیل کرده است.»
2.     دکتر على‌اکبر ولایتى عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: «آمریکا باید بداند که سپاه پاسداران نماینده مردم ایران در جبهه مقاومت در برابر زیاده‌خواهى‌ها و توسعه‌طلبى‌هاى آمریکا و رژیم صهیونیستى خواهد ایستاد. سپاه استوانه مقاومت در ایران و منطقه است و بدون‌شک اگر تدابیر سپاه نبود، امروز داعش بر عراق و سوریه حکمرانى مى‌کرد. آمریکا کوچک‌تر از آن است که بخواهد اقدامى بر علیه سپاه پاسداران انجام دهد چراکه تمام مردم ایران یکپارچه و متحدند و از تمامیت ارضى نظام جمهورى اسلامى ایران حمایت مى‌کنند، لذا هرگونه مخالفت با سپاه پاسداران، به‌معناى مخالفت با مردم ایران است.»
3.     محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه: «این تحرکات دولت ایالات متحده هیچ نفعى براى آمریکا نخواهد داشت. همه دنیا اذعان دارند که برادران ما در سپاه بیشترین حمایت را از کشورهاى همسایه در مقابل تروریسم داشته‌اند. هرگونه حرکت علیه این مردان غیور ما صرفا باعث روشن‌تر شدن ماهیت آن‌هایى مى‌شود که این حرکت‌ها را مى‌کنند.»
4.     در بیانیه کمیسیون امنیت ملى و سیاست خارجى و در راستاى حمایت از مواضع سپاه مبنى بر هم‌سنگ دانستن ارتش آمریکا با داعش و ضرورت انتقال پایگاه‌هاى آمریکا به خارج از برد موشک‌هاى ایران تا شعاع 2000 کیلومترى آمده است: «... کمیسیون از هر اقدام متقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى علیه نیروهاى آمریکایى که طبق ماده 4 قانون مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا حامى گروه‌هاى تروریستى هستند، حمایت مى‌نماید و اعلام مى‌کند، سپاه حق دارد همانگونه که با گروه‌هاى تروریستى برخورد مى‌کند، با آن‌ها نیز برخورد نماید.»
5.     امیر حاتمى وزیر دفاع: «سپاه قدرتمندترین نهاد ضدتروریستى است و در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارد. ...ترامپ تصمیمى را اتخاذ نکند که برکنارى او از قدرت به مطالبه‌اى جهانى و اقدامى ضرورى براى پایان جنگ، خشونت و ناامنى قلمداد شود.»
6.     بیانیه ارتش در حمایت از سپاه: «ارتش و سپاه همواره در بحران‌هاى مختلف دوشادوش هم در حفظ هویت و اقتدار نظام جانفشانى کرده‌اند و هم‌دل و متحد، مدافع آرمان‌هاى والاى نظام مقدس جمهورى اسلامى بوده و خواهند بود.»
موارد مذکور نمونه‌هایى از اظهارنظرهاى روزهاى گذشته در حمایت از سپاه بوده و این حمایت‌ها نشان مى‌دهد در جمهورى اسلامى، همه احزاب، گروه‌ها و افراد با هر گرایش سیاسى، به نقش و موقعیت سپاه در دفاع از منافع ملى، تأمین امنیت، حفظ استقلال و عزت ملى و مبارزه با تروریسم واقف هستند. حضور حماسى مردم در مراسم تشییع جنازه معجزه جارى انقلاب اسلامى یعنى شهید حججى در چهار شهر مشهد، تهران، اصفهان و نجف‌آباد، نشان داد که ملت و خصوصا جوانان، چگونه قدردان سپاه پاسداران و خصوصا مدافعان حرم و شهداى مظلوم این‌راه نورانى هستند. بنابراین با این حمایت‌ها و پشتیبانى‌هاى ملت و دولت از سپاه، توطئه جدید آمریکایى‌ها علیه سپاه، فرجامى جز شکست و نتیجه عکس دادن ندارد.
هیچ قرارداد صلح و توافقى در جهان از آدم تا خاتم و از خاتم تا کنون، یک‌سویه اجرا نشده است مگر این‌که یک طرف ذلت و خوارى تسلیم را پذیرفته باشد. دولت و ملت ایران هیچ‌گاه زیر بار ذلت اجراى تعهدات یک‌سویه برجام‌ نمی‌روند.
یک وقتى شهید مطهرى در معنا و مفهوم صلح و کسانى‌که در توهّم صلح با دشمن غدّارى چون یزید به‌سر مى‌بردند، فرمود: «صلح غیر از تسلیم است. معناى صلح، همزیستى شرافتمندانه است. با همزیستى‌اى که از یک طرف‌ بی‌شرفى و تجاوزگرى است، صلح تحقق پیدا نمى‌کند. اگر دشمن به مال و ثروت و حریت و آزادى و آقایى ما چشم دوخته و می‌خواهد آن‌را از ما سلب کند، کسى نمى‌تواند بگوید ما نمى‌جنگیم و اهل صلح هستیم. این حرف مسخره است.» (ص 221 مجموعه آثار، جلد 20)

انتهای پیام/