از ماجرای «قرآن جیبی» تا نجات زائران خدا
به رزمندگانی که سواد درستی نداشتند و یا درس خواندن را رها کرده بودند، توصیه میکرد که درس بخوانند و همواره به رزمندگان میگفت که «وقتی شما در جبهه میجنگید، عدهای که رنگ جبهه را ندیدهاند درس میخوانند و در آینده پست میگیرند...
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جامعه قرآنی کشور، چهارشنبه 24 آبانماه در دیدار با خانواده معظم شهید «سید کمالالدین کامروا»، ضمن ادای احترام به مقام شامخ این شهید والامقام که در حادثه تروریستی سال 66 مکه مکرمه، مظلومانه به دست مستکبران و مزدوران سعودی به شهادت رسید، با خانواده این شهید گفت و گو کردند.
حجّی که بوی خون گرفت
ششم ذیحجه سال 1407 مصادف با سال 1366 هجری شمسی، زائران ایرانی مثل سالهای قبل، خود را آماده برگزاری مراسم برائت از مشرکان کرده بودند. این مراسم هر سال در طول مراسم حج برگزار میشد. عنوان برائت از مشرکان در آیات متعدد قرآن و در سورههایی مثل نسا، انعام، یونس، حجر، قصص، روم، فصلت، توبه، بینه و احزاب آمده و این عمل ریشه در سنت ابراهیمی دارد. برابر با مفاد آیات سوره ممتحنه برای اولینبار حضرت ابراهیم بیزاری خود را از مشرکان و بتهایی که مورد پرستش قرار میدادند اعلام کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) به استناد این سیره علوی طی پیامی موقعیت خطیر جهان اسلام را متذکر شد و از حجاج بیتالله الحرام خواست در این همایش بزرگ مسائل و مشکلات جهان اسلام را بازگو کنند.
از آن پس بود که مراسم برائت از مشرکان از سوی زائران ایرانی همه ساله و پیش از شروع مراسم حج برگزار میشد. زائرانی از ایران و دیگر کشورها طی این سالها ضمن برگزاری راهپیمایی آرام و سردادن شعارهایی علیه آمریکا و اسرائیل به عنوان مسببان اصلی تیره روزیهای مسلمانان جهان از محل استقرار خود حرکت میکردند و آرام به محل معینی که از قبل تعیین شده بود میآمدند و بعد از سخنرانی مدعوین و قرائت بیانیه مراسم، بدون کوچکترین تنشی به محل استقرار خود برمیگشتند.
این روال تا سال 66 ادامه داشت. برنامه راهپیمایی ساعت 16 و 30 دقیقه شروع شد. زائران ایرانی و خارجی با پلاکاردهایی که مضامین ضدآمریکایی و اسرائیلی داشت به سمت محل معین حرکت میکردند و آرام شعار میدادند. بعد از رسیدن راهپیمایان به محل مورد نظر، ابتدا پیام امام (ره) به کنگره حج خوانده شد و سپس سخنرانی نماینده امام شروع شد. ساعت 18 و 10 دقیقه که سخنرانی در حال اتمام بود زائران به آرامی برای مراجعه به محل استقرار خود به سوی سه راهی شعب ابوطالب در حال حرکت بودند. 18 و 40 دقیقه پایان مراسم اعلام و بیمقدمه حمله نیروهای پلیس به تجمعکنندگان شروع شد. پلیس سعودی باتون به دست حجاج را مورد حمله قرار داد. از ساختمانهای اطراف هم سنگ و آجر به سمت حجاج پرتاب میشد. کمی بعد پلیس سعودی با گازهای سمی و خفهکننده و شلیک رگبار، زائران را مورد هدف قرار داد.
در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه، آمار تلفات این حادثه 402 کشته اعلام شد که 275 نفر آنان ایرانی و نیمی از آنان زن بودند و 649 زخمی. آمار اعلام شده البته از سوی ایران مورد تشکیک واقع شد و منابع ایرانی از کشته شدن 325 نفر با تفکیک 203 زن و 122 مرد خبر دادند.
رزمندگان هم باید بجنگند و هم باید درس بخوانند
همسر شهید «سید کمالالدین کامروا»:
شهید پسرخاله من بود که در 19 خردادماه سال 1338 مصادف با عید سعید قربان در آبادان به دنیا آمد؛ کمالالدین در خانوادهای مذهبی پرورش یافت و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه «عدل» واقع در خیابان پاسداران تهران گذراند. پدرش کارمند شرکت نفت بود و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات مقید بود. همسرم معتقد بود که رزمندگان هم باید بجنگند و هم باید درس بخوانند. همسرم در اوایل انقلاب، در رشته کشاورزی دانشگاه تهران قبول شده بود، قبل از اینکه در دانشگاه قبول شود از جبهه برگشت و حدود 10 روز درس خواند. زمانی که در جبهه، عملیاتی نبود، به رزمندگانی که سواد درستی نداشتند و یا درس خواندن را رها کرده بودند، توصیه میکرد که درس بخوانند و همواره به رزمندگان میگفت که «وقتی شما در جبهه میجنگید، عدهای که رنگ جبهه را ندیدهاند درس میخوانند و در آینده پستهای مهم کشور را در اختیار میگیرند» و معتقد بود که رزمندگان هم باید بجنگند و هم باید درس بخوانند.
سید کمالالدین بعد از اینکه مدرک لیسانس خود را گرفت، در آزمون دانشگاه تربیت مدرس شرکت کرد و از میان 3 هزار نفری که در آن آزمون شرکت کرده بودند، جزو سه نفر دانشجویی شد که دانشگاه میخواست جذب کند، ما به او میگفتیم که؛ بیخودی خودت را خسته نکن، شما که قبول نمیشوی و او نیز جواب میداد «حالا که این طوری میگویید من باید حتما قبول شوم». برای همین 10 روز از جبهه مرخصی گرفت و درس خواند و قبول شد.
سید کمالالدین انسانی بسیار خوشاخلاق، اهل نماز شب و قرآن بود، قرآن روزانهاش هیچ وقت ترک نشد و به قرآن سبز کوچکی که همیشه همراهش بود، وابسته شده بود. زمانی که به جبهه میرفت، از طرف جهاد سازندگی در ستاد کربلا فعالیت داشت و مقدمات و سنگرسازیها را انجام می دادند. سال 1366 به علت فعالیتهایی که در جبهه داشت، از طرف بعثه حضرت امام خمینی (ره) برای تبلیغات به حج تمتع اعزام شد وگرنه خودش میگفت که پولی برای این سفر ندارد. همسرم تمام خاطرات سفر حج خود را از زمانی که سوار هواپیما شد یادداشت کرده که این خاطرات در قالب کتابی نیز منتشر شده است. وی در خاطراتش مینویسد که وقتی به حج رفت، تمام وسایلش، حتی قرآن سبزی که همیشه همراهش بود گم شد، به همین خاطر خیلی پریشان خاطر شده بود و نوشته بود که «خواست خدا است که قرآنم گم شود، خدا میخواست که فقط خودم باشم و خودش و از علایقم دل ببرم». همچنین، در خاطرانش مینویسد که وقتی وارد مسجدالحرام شد، اصلا به کعبه نگاه نکرد و درحالی که سجده کرده بود، تا فراز پنجم دعای «جوشن کبیر» را خواند و دیگر دلش طاقت نیاورد و زیرچشمی به کعبه نگاه کرد و در این لحظه بود که نوشته است «روح از بدنم جدا شد و دوباره برگشت».
در جریان این سفر، شب قبل از اینکه مأموران سعودی زائران را در راهپیمایی برائت از مشرکین به خاک و خون بکشند، چند زائر ایرانی از جمله سید کمال الدین را بازداشت و زندانی کرده بودند که با مذاکره مسئولین آزاد شدند؛ اما سعودیها آنها را شناسایی کرده و فردای آن روز این افراد را به شهادت رسانده بودند. سعودیها میگفتند که زائران به دلیل ازدحام جمعیت کشته شدهاند؛ اما جنازه عدهای را تحویل نمیدادند، تا اینکه 20 روز بعد، با مذاکره مسئولین، جنازههای این افراد را تحویل دادند که معلوم شد این افراد با گلوله مستقیم به شهادت رسیدند، همسرم نیز جزو این شهدا بود. دوستانش میگویند که وی در درگیریها شهید نشد و برگشت و مدام گریه میکرد و میگفت خانمها زیر دست و پا ماندهاند و برخی نیز حجابشان برداشته شده است در این جا بود که برای نجات زائران رفت و شهید شد.
در ابتدای این دیدار مرتضی و مصطفی یادگاری از قاریان ممتاز کشورمان به تلاوت آیاتی از کلامالله پرداخت و در ادامه نیز محسن آقایی مداح اهلبیت(ع) مجلس را با مرثیه خوانی و ذکر مصیبت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عطرآگین کرد.
در پایان این دیدار هدایایی از سوی نمایندگان نهادهای قرآنی و فرهنگی کشور از جمله معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد، سازمان قرآن و عترت بسیج و شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور به خانواده معظم شهید سید کمال الدین کامروا اهداء شد.
انتهای پیام/