اولین زائر کربلا کیست؟

علامه مجلسی روایتی را در بحارالانوار نقل می‌کند که بر اساس آن اولین زائر کربلا مشخص می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا موضوع عبور پیامبران از کربلا و آشنایی ایشان با امام حسین(ع) از مسائلی است که شاید تاکنون بارها از منابر و یا مراسم‌های مذهبی آن را شنیده‌ایم، اما باید بررسی کرد این موارد تا چه حد صحت دارد و دیگر اینکه آیا مصادیقی در احادیث اهل‌بیت(ع) وجود دارد یا خیر.

امام محمدباقر(ع) ضمن روایتی طولانی نقل می‌کند، امام حسین(ع) قبل از شهادتشان به اصحاب فرمود: «رسول خدا(ص) (به من) فرمود: اى فرزندم، همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد و آن زمینی است که انبیاء و اوصیاى انبیاء با آن ملاقات کردند و آن زمینی است که«عمورا»نامیده می‏‌شود؛ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّکَ سَــتُسَاقُ إِلَى الْعِرَاقِ وَ هِیَ أَرْضٌ قَدِ الْتَقَى بِهَا النَّبِیُّونَ وَ أَوْصِیَاءُ النَّبِیِّینَ وَ هِیَ أَرْضٌ تُدْعَى عَمُورَا». (الخرائج و الجرائح قطب راوندی، ج‏2، ص848؛ مختصرالبصائر، ص139) بر اساس این روایت پیامبر(ص) می‌توان فهمید خداوند تمام پیامبران و اوصیای آن‌ها را از کربلا عبور داده است که در این رفتار حتماً حکمت‌هایی نهفته است که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.

در منابع روایی شیعه مثل جلد 44 بحارالانوار علامه مجلسی، برخی از داستان‌های مربوط به گذر برخی پیامبران(ص) از کربلا و آشنایی ایشان با ماجرای امام حسین(ع) نقل شده و نعمت‌الله جزائری همین روایات را در کتاب «ریاض‌الأبرار» آورده است. سید جزائری از شاگردان علامه مجلسی است که در فقه و حدیث و روایات و تفسیر و سایر علوم متداوله مهارت داشت. اکثر اصحاب تراجم علما، وى و خاندان و نیاکان و نوادگان او را در ردیف اعلام بزرگ شیعه ذکر کرده‌‏اند. محدث قمى ضمن شرح مفصلى از حالات و مقامات او مى‏‌نویسد او در شب جمعه بیست ‏و سوم شوال سال 1112 در قریه جایدر( جزائر) وفات کرد.

علامه مجلسی به سند مرسل نقل می‌کند:
«هنگامى که حضرت آدم علیه‌السلام به زمین هبوط کرد حضرت حواء را ندید، آن حضرت براى یافتن حواء شروع به جستجو کرد. موقعى که عبور آن بزرگوار به کربلا افتاد بدون جهت اندوهگین و نفس در سینه‌‏اش تنگ شد. وقتى به محل شهادت امام علیه‌السلام رسید، پاى مبارکش صدمه دید و خون از آن جارى شد و سر مقدس خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا! آیا گناهى از من سرزد که تو مرا عقاب کردى؟ زیرا من کلیه زمین را گشتم و دچار چنین مصیبتى که در این زمین دیدم، نشدم.

خطاب رسید: یا آدم، گناهى از تو صادر نشده. ولى چون فرزندت حسین‏ علیه‌السلام به ظلم در این زمین شهید مى‏‌شود، لذا خون تو جارى شد تا با خون حسین موافقت کرده باشد. حضرت آدم علیه‌السلام فرمود: آیا این حسین پیغمبر است؟ خطاب آمد: نه، ولى سبط حضرت محمّد است. حضرت آدم گفت: قاتل این حسین کیست؟ خطاب شد: یزید قاتل آن حضرت است که اهل آسمان‌ها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت آدم به جبرئیل گفت: من چه بگویم؟ فرمود: یزید را لعنت کن؛ حضرت آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد. سپس چند قدمى راه رفت تا به عرفات رسید و حضرت حواء را در آنجا یافت.

أَنَّ آدَمَ لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ لَمْ یَرَ حَوَّاءَ فَصَارَ یَطُوفُ الْأَرْضَ فِی طَلَبِهَا فَمَرَّ بِکَرْبَلَاءَ فَاغْتَمَّ وَ ضَاقَ صَدْرُهُ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ وَ عَثَرَ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ حَتَّى سَالَ الدَّمُ مِنْ رِجْلِهِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی هَلْ حَدَثَ مِنِّی ذَنْبٌ آخَرُ فَعَاقَبْتَنِی بِهِ فَإِنِّی طُفْتُ جَمِیعَ الْأَرْضِ وَ مَا أَصَابَنِی سُوءٌ مِثْلُ مَا أَصَابَنِی فِی هَذِهِ الْأَرْضِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا آدَمُ مَا حَدَثَ مِنْکَ ذَنْبٌ وَ لَکِنْ یُقْتَلُ فِی هَذِهِ الْأَرْضِ وَلَدُکَ الْحُسَیْنُ ظُلْماً فَسَالَ دَمُکَ مُوَافَقَةً لِدَمِهِ فَقَالَ آدَمُ یَا رَبِّ أَ یَکُونُ الْحُسَیْنُ نَبِیّاً قَالَ لَا وَ لَکِنَّهُ سِبْطُ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ فَقَالَ وَ مَنِ الْقَاتِلُ لَهُ قَالَ قَاتِلُهُ یَزِیدُ لَعِینُ‏ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَقَالَ آدَمُ فَأَیُّ شَیْ‏ءٍ أَصْنَعُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ الْعَنْهُ یَا آدَمُ فَلَعَنَهُ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ وَ مَشَى خُطُوَاتٍ إِلَى جَبَلِ عَرَفَاتٍ فَوَجَدَ حَوَّاءَ هُنَاک‏.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط