آرش عباسی: مرادخانی هیچ وقت تقاص لطماتی که به تئاتر کشور زده را پس نخواهد داد
آرش عباسی، کارگردان و نویسنده تئاتر معتقد است مشکل پیش آمده در تئاتر خصوصی محصول مدیریت غلط در معاونت هنری است. او معتقد است اگر علی مرادخانی هم از معاونت هنری برود، باز هم تقاص خطاهای خود را نخواهد داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، روز یکشنبه حمیدرضا نعیمی و اشکان خطیبی در گفتگو با تسنیم از اتفاقات مالی مبهم در مجموعه تماشاخانه شهرزاد سخن گفتند، صحبتهایی که با عدم پاسخگویی مجموعه دنبال شد. اما گویا وضعیت شکل گرفته باعث شده است برخی از هنرمندان لب به سخن بگشایند.
در حالی که نعیمی و خطیبی از شرایط عجیب قراردادهای شهرزاد سخن گفتهاند، آرش عباسی ریشه مسئله تئاتر خصوصی را زیر سؤال میبرد. او در گفتگوی خویش با خبرگزاری تسنیم ارکان حرکتی را مبهم میداند که علی مرادخانی با شعار «اقتصاد تئاتر» مطرح کرد و نتیجه آن گویا شرایط امروز تئاتر خصوصی ایران است.
آنچه میخوانید شرح کامل گفتگوی تسنیم با آرش عباسی است که چندی پیش در تماشاخانه شهرزاد نمایش «آناکارنینا» را روی صحنه برده بود.
تسنیم: بحث سر این است که جریان تئاتر خصوصی درست است یا نیست. شما به هر حال یک تجربه خیلی خوبی در ایتالیا دارید که آنجا بدنه اصلی را همین کمپانی های شخصی دارد اداره میکند. کلاً این جریان تئاتر خصوصی را چگونه میبینید؟
آرش عباسی: اولاً تعریف تئاتر خصوصی در ایران تعریف ناقصی است. ما اصلاً چیزی به نام تئاتر خصوصی نداریم. به خاطر این که آخرش این دولت است که مجوز اجرا را صادر میکند، این مشکل اول. دولت است که میتواند هر لحظه تئاتری را ببندد یا باز بگذارد یا یک نمایشی را اجازه دهد یا ندهد؛ ولی ما میپذیریم. در جایی زندگی میکنیم که قانونمان این را دارد میگوید و ما هم باید به آن احترام بگذاریم و با این شکل قرار است کار کنیم. منتهی بحث سر این است که آیا در جاهای دیگر جهان هم تئاتر خصوصی وجود دارد یا نه؟ به نظر من بخش عمدهای از چیزی که در دنیا داریم میبینیم با کمک دولتها دارد میچرخد. این دولت البته که قطعاً وزارت فرهنگ و هنر آن کشور نیست، دولت یک مجموعه بزرگی است که تمام دستگاهها اعم از شهرداری ها، استانداری ها، وزارتخانه های مختلف را شامل میشود و اینها حامی تئاترها هستند.
آنجا دولتها نمیآیند به یک نمایش خاصی کمک کنند. این چیزی است که ما در تئاتر ایران نخواستیم عملیش کنیم. آنها میآیند به یک تئاتر کمک میکنند، یعنی میگویند فلان تئاتر، فلان کمپانی، شما در طول سال یک بودجهای به این مبلغ دارید، هر کاری که دوست دارید با آن انجام دهید. هر برنامهای که میخواهید با آن بچینید. در همه جای دنیا این شکل درست حمایت از تئاتر است. ما متأسفانه در ایران بنا به سلیقه خودمان بنا به اینکه کاری قرار است با ما همخوانی داشته باشد، حرف ما را بزند، از یک شخص حمایت میکنیم یا از یک نمایش حمایت میکنیم و پول را به شخص میدهیم. این عقبماندهترین سیستمی است که در دنیا ممکن است وجود داشته باشد، یعنی فکر میکنم کف جهان سوم را نگاه کنیم. می شود این نوعی که ما داریم. حالا خدا را شکر که الان چند سال است با حضور آقای مرادخانی اساساً حمایتهای مادی از تئاتر برداشته شده است. یعنی حداقل بخش عمدهای از آن برداشته شده و خیلی حمایتها کوچک شدند. در این شکل طبیعی است که تئاتر باید راه خودش را ادامه دهد. آدمهایی هستند که زندگیشان با تئاتر دارد میگذرد و مجبورند که به سمت سالنهایی بروند که باید هر شب برایش بها بدهیم. الان به طور میانگین شما اگر نمایشی را کار کنید هر شب اجرایتان یک میلیون تومان هزینه در برخواهد داشت. حداقل دارم برای یک سالن معمولی با گنجایش مثلاً صد و خردهای نفر میگویم.
تسنیم: مثلاً یک جایی شبیه تئاتر باران.
آرش عباسی: بله. حدود یک میلیون شما باید هزینه کنید برای هر اجرا . بحثم این است یک مقدار زیادی از یک میلیون تومان برای اجرای سالن باید باشد و بقیهاش هم خرجهای روتین هر اجرایی است. این خیلی شکل بد و خطرناکی است. این باعث شده که ما برویم به سمت تئاتر بازاری و باید کاری کنیم که تماشاگر را به هر ضرب و زوری شده بکشانیم تا هزینه جاری را دربیاوریم. در این شرایط اصلاً به نظر من حرف زدن در مورد تئاتر جدی نمیتواند باشد؛ چون ما دیگر تئاتری را نخواهیم داشت که کارگردان و خالق اثرش با فراغبال کاری را و انتظار تأثیرگذاری داشته باشد و انتظار داشته باشد که کارش بر یک جامعهای بر یک جماعتی تأثیر بگذارد، بر خودش تأثیر بگذارد و بر اجتماعش تأثیر بگذارد. بر هر چه. آن ایده اولیهای که تئاتر دارد. پس ما میرویم به سمت تئاتری که اصلش بر تفریح است و قرار است یکسری تماشاگر را بکشاند در سالن و بخندند یا اگر هم نخندند چهرههایی باشد که اینها را صرفاً توانسته در پرده سینما ببیند، حالا الان به خاطر اینکه زندهاشان را ببیند، میآید در سالن مینشیند و اینها را میبیند. به همین دلیل است که دوباره رسمی در ایران مد شده و باب شده که در هیچ کجای دنیا شما نمیتوانید ببینید ما پیشرو هستیم. در این چیزهای عجیب و غریب از جمله اینکه یک بازیگری در این سالن دارد اجرا میکند بعد بدو بدو برای اجرا میرود به سالن دیگر. اصلاً با هیچ عقل سلیمی که چه عرض کنم با عقل ناقص هم همچین چیزی در نمیآید، این دیگر اسمش تئاتر نیست این که شما مجبور باشید نمایش را الان ساعت شش اجرا کنید، بعد دکور را جمع کنید تا ساعت هشت نمایش بعدی اجرا شود. این تئاتر نیست. این یک چیز عجیب و غریب و مندرآوردی ایرانی است. میگویم ایرانی چون هیچ جای دیگر نمیتوانیم نمونهاش را پیدا کنیم. پس ایرانی است. مگر میشود کارگردانی صحنهاش را یعنی تفکری داشته باشد برای صحنهاش و این را هر شب علم کند و هر شب جمع کند. بله درست است. خیلی کارها ممکن است باشد که با صحنه خالی بسته شده باشد؛ ولی آن هم فکر شده است. آن هم حتماً نیازهایی دارد که باید برآورده شود. من در سالنی اجرا کردم که چهار نمایش در آن اجرا میشده یعنی من دومین اجرا بودم و دو اجرا هم بعد از من اجرا داشت .
تسنیم: همین اجرای شهرزادتان؟
آرش عباسی: بله . این فاجعه است. در سالنی که چهارتا نمایش اجرا میشده ما داشتیم اجرا میکردیم. تنها آن نیست. بقیه سالنهای خصوصی هم همین مسئله است. من به آنها هیچ خردهای نمیگیرم، یعنی اساساً من هیچ موقع به تئاتری که روی پای خودش ایستاده و دارد کار مرکز هنرهای نمایشی و وزارت ارشاد را انجام میدهد خردهای نمیگیرم؛ حتی اگر بدترین رفتار را با من داشته باشد. چون میگویم آن کارش خیلی ارزشمند است؛ ولی به آن متولی تئاتر و به آن کسی که وظیفهاش این است که فضا را مهیا کند به او خرده میگیرم و معترض هستم و با صدای بلند هم اعتراض میکنم. او کارش را درست انجام نداده که این تئاترها گسترش پیدا کردند. اینها باید پولش را در بیاورند. در صورتیکه همین تئاترهای خصوصی، ببینید هر کسی که آمده یک بنایی را به اسم سالن تئاتر درست کرده باید از او حمایت شود، یعنی دولت موظف است به او پول دهد. باید به نوعی از او حمایت کند. سوبسید باید بگیرد. در واقع مجبور نباشد بالاترین حد ممکن را از تئاتری بگیرد و سهتا چهارتا اجرا را در سالن داشته باشد. اگر دولت کارش را درست انجام میداد آن کسی که قدم برداشته و سالن درست کرده و دارد کار میکند باید یک جوری مورد حمایت قرار میگرفت که به همان یک اجرا قانع میشد و بعد هم شرایطی فراهم میشد که میتوانست واقعاً پول کمتری بگیرد. چون پول اصلی را قرار نیست از هنرمند تئاتر دربیاورد. دولت از او حمایت میکند. تعریف دیگری دارد میشود. کارآفرینی می شود و هزار چیز دیگر.
تسنیم: حالا یک پرسش روشنگرانه. شما با آقای کاستالوچی ارتباط برقرار کردید که احیاناً صاحب یک کمپانی تئاتر است. آیا ایشان در یک مکان خاصی کار میکند یا نه مثل کارگردانهای ایرانیاز این سالن به آن سالن میرود؟
آرش عباسی: ببینید سیستم آنها خیلی متفاوت است. مثلا من الان بیشتر با خواهر کاستالوچی در ارتباط هستم و او قرار است بیاید کار کند. البته رومئو هم قرار است بیاید؛ ولی نمیدانم چه اتفاقی بیفتد. منتهی کاستالوچی کمپانی دارند. بله، آنها محل دارند. مدرسه تئاتری دارند و خودشان سالن دارند.
تسنیم: و دولت از آنها حمایت میکند.
آرش عباسی: بله دولت از آنها حمایت میکند. تمام تئاترها در مثلاً ایتالیا با بودجههای دولتی، بودجههای شهرداریها سرپا هستند وگرنه هیچ کسی نمیآید تئاتر کار کند. مثلا خودش خرج خودش را در بیاورد. واقعاً نمیشود. حداقل کار هنری نمیشود انجام داد. ممکن است سیرک بشود راه انداخت که هر جایی علمیش کنیم و ملت بیایند و بخندند و کیف کنند و پول بدهند؛ ولی تئاتر نمیشود کار کرد برای همین است که آنجا مثلا سه تا اجرا میروی از نمایشتان در یک سالن و بعد با فراغ بال میگردی سالن بعدی را در یک شهر دیگر پیدا میکنید و میروید یک جای دیگر اجرا میکنید؛ ولی ما متأسفانه این قوانین را نداریم. ما تئاترمان به مرحله خطرناک رسیده است. به جایی رسیده که اصلا بیهویت شده است. اصلاً مرزی میان هنرمندی که برای دلش کار میکند با هنرمندی که دارد برای جیبش کار میکند مخدوش شده است. معلوم نیست چه کسی دارد چه کار میکند. من عامل اصلی همه اینها را مدیریت غلط و ضعیف میدانم. یک نکتهای را باید بگویم. من خیلی متأسفم که الان بالاخره چند ماهی است که دولت کارش را آغاز کرده، دولت دوازدهم و وزیر جدید آمده؛ ولی متاسفانه ظاهراً آقای صالحی هیچ خیالی ندارد، هیچ برنامهای برای بخش هنری ندارد و فکر میکنم معاون هنری او هم اینگونه است که داریم میبینیم. قصدی به عوض کردنش ندارد و این اگر اینگونه باشد به نظر من سود کردن جایز نیست؛ چون به اندازه کافی آقای مرادخانی در چهار پنج سال گذشته که هیچ قدرتی توان عوض کردنش را نداشت. حداقل به اندازه چهل سال آینده به تئاتر این مملکت ضربه زده و فکر میکنم دیگر کافی باشد. درست است که هیچ وقت تقاص این کارهایی را که انجام داده و لطماتی که به تئاتر کشور زده را پس نخواهد داد؛ ولی به هر حال حضورش از اینجا به بعد به نظرم خیلی سوالانگیز است و اگر وزیر کاری نکند حقیقتاً باید یک فکری کرد و اعتراض جمعی کرد. نمیدانم با هر مدلی که باشد باید به نظر من به آنها اعتراض کرد و این بیتفاوتی آقای وزیر واقعاً شگفتانگیز است.
انتهای پیام/