گریه بر مصائب اباعبدالله مدافعان حرم را تا قتلگاه برد/شعر در عالیترین جایگاه با دلها سر و کار دارد
میزگرد تخصصی شعر آیینی «کشته اشک» که بهصورت مجموعهای در خبرگزاری تسنیم برگزار شد، در آینده میزبان شاعران آیینی دیگری نیز خواهد بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، قلمرو شعر آئینی و شعر هیئت بسیار گسترده است و شعر آیینی فقط منقبت و مدیحهسرایی نیست و تمامی عرصههای دین را شامل شده و پایانی برای آن قابلتصور نیست. با توجه به این موضوع لزوم تبیین این جایگاه توسط کارشناسان شعر آیینی و هیئت احساس میشود.
به همین منظور خبرگزاری تسنیم در میزگردی با حضور قاسم صرافان، هادی جانفدا و محمود حبیبی کسبی شاعران آیینی به بررسی شعر هیئت پس از انقلاب پرداخته است.
بخش اول این میزگرد «کشته اشک» را میتوانید از اینجا بخوانید.
بخش دوم میزگرد آیینی «کشته اشک»
تسنیم: اشک ریختن در عزاداری امام حسین(ع) چه جایگاهی دارد؟ آیا این گریه نشانه ضعف است؟
جانفدا:این گریه برای اهل بیت(ع) است که این مکتب را جلو برده بعضیها فکر میکنند هر گریهای از ضعف است، ما گریه از شوق و محبت داریم من یک مثال میزنم سید الشهدا به یکی از اصحابشان در روز عاشورا فرمودند "امروز ما را میکشند، زنت را پیش بنیاسد بگذار و برگرد" گفت "چشم"، در خیمه رفت و به زنش گفت "حاضر شو برویم" زن گفت "کجا؟" گفت "حضرت فرموده تو را پیش بنیاسد بگذارم". ناگهان این زن گریه میکند و از خود بیخود میشود و سرش را به ستون خیمه میکوبد و میگوید "تو چطور میتوانی این حرف را بزنی که کنار حسین رستگار بشوی و من پیش بنیاسد بروم؟ چطور در صورت حضرت زینب نگاه بکنم؟"، این مرد با دیدن این حالت زنش گریهاش میگیرد، خدمت حضرت میآید و داستان را تعریف میکند و حضرت هم اشک میریزد و میگوید "خدا رحمتتان کند و درود خدا بر شما". آیا این گریه از ضعف است؟ اگر یکی محقق باشد و تحقیق کند شاید بیش از بیست نوع گریه باشد، مگر هر کسی گریه میکند از روی ضعف و ذلت است؟ آنچه در احادیث از اهل بیت رسیده گریه بر اهل بیت است آنجا که امام صادق(ع) میگوید «خدا را شاکرم که برای ما کسانی قرار داد که مدح و مرثیه ما را میگویند»، امام حسین میفرمایند «هر زمانی آب نوشیدید مرا یاد کنید و بر مصائب من گریه کنید»، بعضیها متوجه نمیشوند که گریه همان حماسه است. چهکسانی شهید شدهاند؟ نظریهپردازان مدافع حرم شدند یا هیئتیها؟ البته آتش عزای حسین خاموششدنی نیست این وعده رسول خداست و هیچ نفع دیگری در این سخنان نیست.
صرافان:در هیئات بنا بر این است که مردانگی و آزادگی را در جان آدمها بنشانیم نه تنها در ذهنشان. قرار است عشق به آزادگی را به قلب و روح آدمها منتقل کنیم نه اینکه فقط در مورد آزادی حرف بزنیم. اینجاست که اشک و احساس اهمیت خودش را نشان میدهد. وقتی کسی در طول سال با آن شور و حسوحال سینه میزند، اشک میریزد روح و جانش با این حقیقت گره میخورد. این اشک خودش دریایی از شور و حماسه است. بهنظرم میرسد شاید بعضی از این آقایان اصلاً این حسوحالها را تجربه نکردهاند و الّا مگر میشود این حسوحال و تأثیر ناب و بینظیر این اشکها را کسی تجربه کرده باشد و بعد بهراحتی آن را کوچک بشمارد و از کنار آن بهسادگی بگذرد.
تسنیم: برخی افراد اعتقاد دارند که معرفت واقعی از مطالعه در مورد اباعبدالله بهدست میآید تنها یک نماد ظاهری است؟
جانفدا:چهکسانی انقلاب کردند؟ پدربزرگ من در زمان رضا شاه که عزاداری ممنوع شد، در باغهای اطراف قم در یک طویله سینه میزدند و عزاداری میکردند، همانها انقلاب کردند، آنهایی که در کتابخانهها بودند نیامدند، و کسانی که آن شور و حرارت حسینی در جانشان بوده در خیابانها ریختند و قیام کردند. همین الآن جوانان در دفاع از حرم شهید میشوند آیا کتابهای آسیبشناسی خواندند؟ یا کتابهای معرفتی خواندند؟ بلکه معرفتی که از روضه و گریه عزاداری بر جانشان نشسته بود آنها را بهسمت قتلگاه برد.
صرافان: یک شاهد مثال خیلی خوب از خود آقا امام رضا علیه السلام داریم آن هم همان شعری است که دعبل بهخاطرش خلعت و صلهای هم از آقا هدیه گرفت. آن شعر، شعری سراسر مرثیه بود و خود آقا امام رضا علیه السلام هم یک بیت روضه به شعر اضافه کردند. آقا نفرمودند که "ای دعبل، آن ابیات اندیشهورزت کجاست؟"، جایگاه شعر، با جایگاه یک مقاله و منبر علمی و فلسفی و یا یک نوشته کلامی و تفسیری فرق میکند. آنچه از شعر انتظار داریم این است که بهگونهای حقیقت را به جان و دل آدمها بنشاند. وقتی دل بهواسطه این شعر و محبتش به امیرالمؤمنین(ع) زیاد شد و این عشق و محبت به دلش نشست، بعد از آن خود شخص، نهج البلاغه را با عشق میخواند و میفهمد و سعی میکند به آن عمل کند. ولی وقتی محبت نباشد معلومات و سواد و مطالعات، لزوماً منجر به شباهت در کردار و اخلاق نمیشود. آیا باور و تأثیرگذاری مباحثی مثل ولایت و غدیر و ظهور، تنها به مطالعه است؟! یک آیه قرآن را وقتی کنار دو بیت از حافظ و سعدی بگذاریم نتیجه زیبایی حاصل میشود. خداوند در آیه شریفه میفرماید «و ماخلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»، یعنی هدف خلقت عبادت است. حافظ میگوید: «عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید/ ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»، یعنی هدف هستی عاشق شدن است و سعدی توضیح میدهد که عبادت و عبد بودن همان عاشقی است: «سعدی! رضای دوست طلب کن نه حظ خویش / عبد آن کند که رأی خداوندگار اوست»، در حقیقت عبد همان عاشق است که رضای معشوق را به خودش ترجیح میدهد، بنابراین محبت توقفگاه نیست، مقصد است، مقصود است، این عشق ورای عقل و اصل قصه است و شعر در عالیترین و رفیعترین جایگاه با دلها کار دارد و این اشکها گواه این مدعا و تبلور همین حقیقتند.
جانفدا:حدیث معصوم میفرماید «هر چیزی اندازهای دارد جز گریهای که برای مصائب و مظلومیت ما باشد»، این اندازه ندارد این بینهایت است ما با چه جرئتی جلوی این حدیث با جهالت و بلاهتی میایستیم. کسی که کسی را دوست دارد نسبت به آنچه بر آن آدم گذشته حساس است؛ شعر نسبت به اتفاقات حساس است.
کسبی: گمانم این است که آقایان آسیبشناس طعم اشک بر اباعبدالله را نچشیدهاند کسی که یک بار طعم اشک عاشق در فراق معشوق و ماتم محبوب را بچشد، تا آخر عمر میدود برای اینکه تا باز هم یک لحظه در آن حالت قرار بگیرد. در این سالهای اخیر من با تعداد قابل توجهی از این آقایان شاعران و خطبا و نویسندگان آسیبشناس مواجهه داشتهام و مکالمه کردهام، گمان من این است که این آقایان نه از محبت بویی بردهاند و نه از علم سررشتهای دارند، اعم از علوم دینی و علم مقتلشناسی و... چنانچه سطح ادبی آقایان را هم دیدهایم. بنده بهجای آنها از رباعی عذرخواهی میکنم، از همه شاعران جهان عذرخواهی میکنم، که اسم شاعر روی این متشاعران هم هست، و فضا را بهگونهای مهیا میکنند که باب نقد فقط برای خودشان گشوده باشد، یعنی اصلاً اجازه نمیدهند به شما که وارد نقد شوید. چهکسانی از حرفهای آقایان آسیبشناس استقبال میکنند؟ چند سال پیش و دو سه روز بعد از اینکه یکی از همین متشاعران یک تعدادی رباعی ضعیف در آسیبشناسی عزای حضرت اباعبدالله(ع) منتشر کرد، با همین دو چشم خودم دیدم مجری شبکه کلمه که مبلغ رسمی وهابیت است، شعرهای ایشان را در تأیید حرفهای خود میخواند و خطاب به شیعه میگفت: «این هم شعرهای شاعران شیعه خودتان»! ما باید ببینیم با افعالمان، با گفتارمان و با اشعارمان چهکسی را شاد میکنیم و چهکسی را ناراحت. آیا با امثال این رباعیها اولیای خدا را شاد میکنیم؟ یا بساطی برای مبلغین وهابیت و دشمنان قسمخورده شیعه فراهم میکنیم.
جانفدا:حضرت آقا در دیدار با شاعران اهل بیت خاطرهای گفتند که: «کسی به من گفت که چرا شهید نمیشوم؟ گفت کلید شهادت اشک است»، خود رهبر انقلاب این حرف را میزنند. البته حضرت آقا جمله درستی گفتند ایشان فرمودند هیئت این نیست که یک سری بالا و پایین بپرند و بگویند حسین، اولاً ایشان نگفتهاند که کار بدی است، دوم درست است هیئت فقط این نیست اما چرا از این جمله سوءاستفاده میکنید؟ چرا پشت حرفهای ایشان پنهان میشوید؟ سخنان حضرت آقا خیلی شفاف و واضح است، خود ایشان هم در جلسه بیت بیش از همه اشک میریزند. حضرت صاحب روحی فداه میفرمایند که «آنقدر در عزای تو گریه میکنم که اشکم تمام شود تا خون گریه کنم». بعضیها یکسری کلمات در تقابل و تواجه با هم قرار میدهند میگویند "ما باید درست نگریستن را بیاموزیم نه گریستن را"، انگار فریفته زیبایی جناس بین دو کلمه شدهاند تمام دین خودشان را برمبنای این دو کلمه میگذارند.
تسنیم: آیا شما با این نوع نقد مشکل دارید یا نظرتان این است فضای شعر هیئت نقد برنمیتابد؟
صرافان:هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. همه سال بیایید جلسه بگذارید و نقد کنید. ما خودمان هم بیشتر از همه اهل نقد هستیم. این نیست که بگوییم نقد مشکل دارد یا فضای شعر هیئتی نقد برنمیدارد. آن شاعر به من میگوید که "شاعر بااندیشهای باش"، من هم قبول دارم. من بالاترش را میگویم، میگویم باید شاعر فهیمی باشم. فهم خیلی بالاتر از باسوادی است، چون سواد که یکسری معلومات است و اما فهم چیست؟ فهم اولینش همین است که جایگاه هر چیزی کجاست، آداب بیان هر مطلبی چیست، دیگر اینکه زمانی که به یک پدیده مینگرید از همه زاویهها بسنجید و همان طور که دو سه ایراد میبیند، صدها نقطه قوت و زیبایی را هم ببیند. اگر تهدید میبیند فرصت هم میبیند. ما تمام سعیمان را میکنیم که شاعران فهیمی باشیم و معتقدیم که منتقد هم باید به همان نسبت یا بیش از آن فهیم و جامع الاطراف باشد. وگرنه نقد تکبعدی نمیتواند نقد ارزشمندی باشد.
تسنیم: به قیام حضرت اباعبدالله باید از چه زاویهای نگاه کنیم که همهجانبه باشد؟
کسبی: این نگاهی که برخی از آسیبشناسها دارند، یعنی که تنها از زاویه سیاسی به حرکت حضرت اباعبدالله نگاه بکنیم و فقط برداشت سیاسی اجتماعی از نهضت حضرت اباعبدالله داشته باشیم. این نگاه نگاه جدیدی نیست و کاملاً مطابق با برداشت چپهاست، یعنی دقیقاً برداشتی که حزب سوسیالیستهای مسلمان از اهل بیت داشتند و بهتبع آنها منافقین و فرقان و گروهکهای چریکی دارند. منافقین هم در محرم مجلس میگیرند، ولی موضعشان دقیقاً همین است که "معارف و فضایل و اشک بر حضرات سودی به حال ما ندارد و فقط باید از بساط امام حسین وسیلهای ساخت برای مبارزه علیه ظالم و جائر زمان". اما این نگاه از کجا آمده؟ شما به هیچ وجه بین علمای تراز اول شیعه این نوع نگاه را نمیبینید. امکان ندارد کسی بگوید علامه امینی این نوع نگاه را به نهضت حسینی داشته، یا آیت الله بروجردی این نگاه را داشته است، امکان ندارد. جالب است یکی از این آقایان که ملبس هم هستند، ادعا کرده که سیدبن طاووس در لهوف مستندی ارایه نکرده است ولذا مقتل لهوف مستند نیست! گفتم خیلی خوب است تا به حال حرفشان این بود که روضة الشهدا و دیگر مقاتل متأخر سند ندارد و حال به لهوف رسیدهاند، درحالی که حضرت آقا در نماز جمعه وقتی میخواستند روضه بخوانند، از روی لهوف میخواندند. اگر بنا باشد که سیدبن طاووس را هم مستند ندانیم که دیگر چیزی از مقتل نمیماند.
تسنیم: در این مدت نقدهایی به جریان شعر هیئت وارد شده است آیا این نقدها را منصفانه میدانید؟
جانفدا:وقتی شعری منتشر میشود هر کسی دوست دارد نقد کند و وقتی اثری منتشر میکند همه دنیا این حق را دارند که نقد کنند کسی از نقد ناراحت نمی شود اما ذهن و نیتخوانی بحث دیگری است. ما از کجا میدانیم نیت هر فردی چیست. در مصاحبهای گفتند اینهمه جوان و شاعر وارد شعر اهل بیت میشوند که از این نمد برای خودشان کلاهی درست کنند، این حرف جفا به این جریان و مکتب نیست؟ 15 سال است برای اهل بیت شعر میگویم درست است که یک صلهای هم میدهند اما اگر کار و کاسبی دیگری داشتم وقتم را برای آن گذاشته بودم درآمد بیشتری داشتم. این معرفتی که این افراد مد نظرشان است یک بار در شعر خودشان بروز بدهند تا ما یاد بگیریم یک بار غزلی را که مملو از معارف حسینی باشد که جوانترها یاد بگیرند اوج شعر این است وقتی در شعر میگویید حداقل شبیه سلمان باشیم میخواهم بدانم حداکثر کجاست. این افراد یک بیت شعر ننوشتهاند و تنها آسیبشناس مکتب حسینی شدهاند.
کسبی: 90 درصد برآشفتگی آقایان برای این است که "چرا مداحان شعر من را نمیخوانند؟"، خب، برای اینکه اگر سرودههای شما را بخوانند، هیچ کس اشکی نمیریزد. وقتی شعرهایتان ضعیف است و ذرهای عاطفه در آن نیست، مداحان نمیتوانند استفاده کنند. شاید آن جوان 20ساله از شما بهتر شعر میگوید. قرار نیست ضعفهای خودمان را به گردن هفتاد میلیون نفر بیندازیم و بگوییم این آدمها اشتباه میکنند و امام حسین را نمیشناسند.
جانفدا:حضرت علامه طباطبایی با آنهمه سواد و معارف در قم از این روضه به آن روضه میرفت و عقیده داشته "میخواهم سیاهی لشکر باشم"، ایشان میگویند "امید داریم این کتیبهها ما را در روز قیامت شفاعت کنند". این افراد عظمت دستگاه حسینی را نشناختند.
کسبی: یک بخش از ناراحتی بنده هم برای این است که این آقایان به دنیا و آخرت خودشان آتش میزنند وگرنه بهبرکتی عزای اباعبدالله دارد سال به سال و روز به روز باشکوهتر برگزار میشود.
تسنیم: آیا همانطور که به شعرا نقد میکنند به مسئولان این حوزه هم نقد میشود؟
صرافان: بعضی از دوستان که خودشان مسئولیتهایی در حوزه شعر و ادب هم دارند و بسیار شعار میدهند که باید اندیشه عاشورا را گرفت آیا واقعاً خودشان حسینی زندگی میکنند یا تلاشی برای آن کردهاند؟ اگر قرار است به اندیشه امام حسین عمل کنیم شاید بعضی از این آقایان نباید آنجایی که نشستهاند، نشسته باشند. خود نشستن آنها در منصبی که صلاحیتش را ندارند و کفایتش را ندارند، ظلمی است که انجام میشود و کاملاً بهعکس اندیشه عاشورایی است. اینها به شعرا نقد دارند و میگویند سرانه مطالعه آنها کمتر از آن چیزیست که مقبول است. در این سی چهل سال که مسئولیت ادبی دست بعضی از این دوستان بوده است، چه زیرساختهایی برای مطالعه بیشتر شعرا و آموزش آنها آماده کردهاند؟
جانفدا: در تکمیل این صحبت قاسم این را بگویم در بزرگداشت یکی از شاعران معاصر یکی از مسئولین پشت تریبون رفت و گفت "ایشان هیچ وقت در بند مادیات نبودند تا آنجا که برای بچهاش که به یک بیماری مبتلا شده بود به بیمارستان رفت و در جیبش 8 هزار تومان پول داشت"، یکی از این شاعران پیشکسوت وقتی به پشت تریبون رفت، گفت: "شما الآن بیست سال است مسئول امور شعرا هستید، پس کلاهتان را بالاتر بگذارید که ایشان به بیمارستان رفته و تنها هشت هزار تومان پول داشته است"، اگر شعرهای امروز همه پر از خرافات و انحرافات و تحریفات است باید دید مسئولان بودجههای آموزشی که باید صرف آموزش جوانان برای خالی کردن ذهن آنها از خرافات باشد به کجا رفته است.
انتهای پیام/*