خلق گونه جدید در ادبیات عاشورایی/ نگاهی به اولین تجربهها از «اربعین حسینی»
بنا بر آمار، استقبال از پیادهروی اربعین نسبت به دهه ۸۰ با رشد ۵۰برابری همراه بوده است، موضوعی که بستر خوبی برای خلق آثار ادبی در این حوزه شده است. به نظر میرسد «اربعین» در سالهای آینده به یکی از شاخههای قوی ادبیات عاشورایی تبدیل شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد بستر مناسب برای رشد و بالندگی ادبیات و هنر دینی، آثار متعددی با بهرهگیری از موضوعات جدید و با رویکردی نو خلق شد. در این میان، شاید به گزافه نباشد این حرف که ادبیات عاشورایی بیش از دیگر حوزههای ادبیات آئینی، رشد داشته و در قالبهای جدیدتری عرضه شده است. از جمله موضوعاتی که اخیراً در قالبهای ادبی به آن پرداخته شده، «اربعین حسینی» است.
هرچند خلق اثر ادبی درباره اربعین حسینی در ادب فارسی سابقه دارد، اما در سالهای اخیر و با استقبال مردمی از مراسمهای این ایام، این دسته از آثار از نظر کمی و کیفی رشد داشته است؛ به طوری که در آینده به عنوان یکی از شاخههای قوی حوزه شعر عاشورایی معرفی خواهد شد. گذشته از شعر، که بیشترین آثار در رابطه با اربعین در این قالب تولید شده، «سفرنامه» و «خاطرات» بیشترین آثار را به خود اختصاص دادهاند.
گفته میشود در حال حاضر استقبال از پیادهروی اربعین نسبت به دهه 80، با حدود 50 برابر رشد همراه بوده است. استقبال اینچنینی و از سوی دیگر، حضور نویسندگان و شاعران در پیادهروی اربعین خود زمینهساز خلق آثار ادبی در این رابطه شده است. آثاری که هم از حیث ادبی اهمیت دارند و هم از حیث اجتماعی.
«کنار قدمهای جابر»
در سال جاری و در آستانه اربعین حسینی، آثار متعددی با این موضوع منتشر شد که نسبت به سالهای گذشته با رشد چشمگیری همراه بود. از جمله این آثار میتوان به کتاب «کنار قدمهای جابر» اشاره کرد. این اثر که از سوی انتشارات مجنون به چاپ رسیده، دربردارنده 14 خاطره از زائران اربعین حسینی است.
محمدحسین دهقان، مدیر روابط عمومی انتشارات مجنون، در این رابطه به تسنیم میگوید: انتشارات مجنون در سال 94 فراخوانی را به منظور جمعآوری بهترین خاطرات پیادهروی اربعین در سایت خود منتشر کرد. علاقهمندان می توانستند در مدت یک سال، یعنی تا اربعین سال 95، آثار خود را هم به صورت مکتوب و هم از طریق فضای مجازی به انتشارات ارسال کنند. در این مدت، حدود چهار هزار خاطره به دست انتشارات رسید.
دهقان ادامه داد: با بررسی اولیه، تعدادی از خاطرات ارسال شده که شرایط ابتدایی برای بررسی آثار را نداشتد، کنار گذاشته شدند. در نهایت حدود 300 اثر گزینش شد و در اختیار کارشناسان ادبی و جمعی از اهالی فرهنگ قرار گرفت. از این تعداد نیز در نهایت 14 خاطره انتخاب شد.
«درنگی در نجف»
کتاب «درنگی در نجف» از دیگر سفرنامههایی است که امسال به چاپ رسیده است. این اثر را که جواد کلاته عربی تدوین و از سوی انتشارات 27 بعثت به چاپ رسیده، روایتگر اولین سفر نویسنده به کربلای معلی است.
نگارنده در شرح دلایل تدوین این اثر در سرآغاز کتاب آورده است: «چندسالی بود که چیزهایی از مراسم پیادهروی اربعین میشنیدم. خبرهایی میشنیدم با واسطه کسانی که رفته بودند و اخبار و برنامههایی از تلویزیون. اما مواجهه جدیام با این مساله، اربعین سال 1393 بود که تعدادی از همکارانم در این مراسم معنوی شرکت کردند. آنها به من هم پیشنهاد دادند، اما نرفتم. یعنی آنقدر دلیل و انگیزه نداشتم که راهیام کند. اما خیلی زود پشیمان شدم. تا آن موقع، کربلا نرفته بودم.
جواد کلاته با نثر صمیمی، در معرفی کتاب آورده است: «اما کمی درباره کتاب. سعی کردهام فارغ از اصول سفرنامهنویسی که چیز چندانی هم از آن نمیدانم، فقط روایتی روان و تصویری شفاف از لحظه لحظه حضورم در این سفر معنوی بهعنوان یک «زائر» و «خادم» ارائه کنم. اما خودم را در لحظات ثبت خاطرات و در فرآیند بازنویسی متن، به رعایت اصول ملزم کردم که برخی از آنها عبارتاند از ثبت خاطرات «در لحظه»، توجه به عنصر «مشاهده» در ثبت و بازنویسی اطلاعات و تکیه بر آن، استفاده از نقشه راهها و مکانها در زمان بازنویسی متن، برای دوری از ارتکاب اشتباه در بیان اطلاعات مرتبط، تحقیق از منابع اینترنتی زمان بازنویسی، برای برخی توضیحات پانویسها، به «مشاهده» بهعنوان اصیلترین و اصلیترین عنصر در ثبت و بازنویسی خاطراتم باور داشتم و آن را با وجود نواقص احتمالیاش، اساس کارم قرار دادم.» نگارنده در تدوین کتاب از 20 قطعه عکس استفاده کرده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«سکوتی که بعد از ساعت نهونیم بهیکباره خودش را نشان داد، یادم آورد کمی تفکر و توجه هم بد نیست. هر کسی قبل از انجام یک کار، حتماً برای خودش دلیلهایی دارد؛ اگر چه درست و نادرست، جدی یا نهچندان جدی. اما وقتی در میدان عمل قرار میگیری و سختیهایی را به جان میخری، این فکرها خیلی جدیتر به سراغت میآید. به جواب بعضی از چراها رسیدهای که عازم سفر شدهای. البته سهم این دلایل خیلی کمتر از کششی است که تو را از درون هل میدهد؛ اما بدون تردید، بعضی جوابها را نگه داشتهاند و در بین راه تقسیم میکنند. اینها دیگر از جنس دلیل و منطق نیستند؛ از جنس شهود و اشراقاند. آنها که از دور ایستادهاند و با داشتههایشان درباره زائران اربعین قضاوت میکنند، دستشان از بعضی چیزها خالی است. باید «شد» تا فهیمد.
در مسیر پیادهروی اربعین، وقتی ساعت از یازده شب گذشته، ذهن و ضمیر زائرهای خستهای که ساعتها راه آمدهاند، مستعد فهمهای عمیقتری است. حالا و در سکوت یازده شب به بعد، فقط صدای قدمها شنیده میشود و «راه» و «رفتن» بیشتر خودشان را نشان آدم میدهند. از آن همه گروهی که اسم بردم، الان فقط گروه آخری بیدار است و هنوز راه میرود؛ همانها که تنها آمدهاند، یا شاید هم چند نفری با هم هستند، اما حال و هوای «شب» و «راه» و «رفتن» گرفته است آنها را؛ مثل من و حسن که دو ساعت است خلوت کردهایم.»
***
«پادشاهان پیاده»
اما در میان آثاری که امسال به چاپ رسیده، شاید بتوان گفت که «پادشاهان پیاده» یکی از کاملترین کارها در حوزه مستندنگاری باشد. این اثر که به قلم بهزاد دانشگر و محمدعلی جعفری نوشته شده، دربردارنده خاطرات و صحبتهای اقشار مختلفی است که در راهپیمایی اربعین حضور دارند. نویسندگان کتاب، به همراه مترجمان عربی و انگلیسی، پای حرفهای زائرانی از دیگر کشورها نشسته و در این مسیر، با اقشار مختلف از پلیس و روزنامهنگار گرفته تا مجری و عکاس و موکبدار صحبت کردهاند.
«پادشاهان پیاده» را نشر عهد مانا به چاپ رسانده و در مدت کوتاهی به چاپ پنجم رسیده است. در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«هر مسافر قصهای داشت و گاه رازی یا ارادتی. آغاز قصۀ مسافرها با هم متفاوت بود. گاه از ایران بود، گاه عراق، از شهرهای کوچک و بزرگ، از شرق و غرب عالم...
اما پایان همۀ قصهها به یک جا ختم میشد؛ به سرزمینی در کرانۀ فرات و یادگاری که از دل بهشت بر این سرزمین باقی مانده؛ به کربلا ، به تربت سیدالشهداعلیهالسلام.
هر قصه روایتی بود از نیرویی که مسافر را برمیخیزانَد و میکشانَدَش تا نینوا.
این کتاب عرض ارادتی است به ساحت مولا و سرور آزادگان عالم، امام عشق، امام حسین و تلاشی است برای بازنمایی ارادت زائرانش در اجتماع اربعین. روایت ها با کمترین دخل و تصرف بیانی ساده از این ارادت و شیدایی است که چند روزی مانده به اربعین، شوری در دل ها می اندازد و می رود که عالمی را پر شور کند».
***
نگاهی به کتابهای تحلیلی
در کنار آثار داستانی و مستندنگاری، میتوان از کتابهای تحلیلی نیز یاد کرد. کتاب ارزشمند «ابعاد و اهمیت زیارت اربعین» از جمله این آثار است که با نگاهی به ابعاد زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین از سوی مرکز مطالعات حوزوی الهدی منتشر شده است. خواندن این اثر در کنار «جاذبه حسینی»، شامل دیدگاههای مقام معظم رهبری درباره «اربعین» و «شخصیت حضرت زینب(س)» میتواند در شناخت درست اهمیت زیارت اربعین از دیدگاه مقام معظم رهبری کمک شایانی کند.
کتاب «ابعاد و اهمیت زیارت اربعین» با همکاری مجموعهای از نویسندگان حوزوی نجف اشرف و رایزنی فرهنگی ایران در بغداد منتشر شده و شامل موضوعات متعددی است. در معرفی این اثر آمده است: رهبر معظم انقلاب نظامی را ترسیم و این زیارت را به عنوان محرک انقلابی و اجتماعی مهمی برای ملتها و نقطه التقای ملتها و وحدت کلمه آنان در مورد انقلاب و ارزشهای حسینی معرفی میکنند.
***
«رحمت واسعه»
از دیگر کتابهایی که میتوان آن را در زمره آثار تحلیلی درباره اربعین حسینی به شمار آورد، کتاب «رحمت واسعه» است. این اثر سال گذشته منتشر شد و با معرفی در پویش مطالعاتی روشنا، مورد استقبال مخاطبان به ویژه هیئات مذهبی قرار گرفت. هرچند «رحمت واسعه» در سال گذشته به چاپ رسیده، اما تاکنون به عنوان یکی از کتابهای پرمخاطب در حوزه ادبیات دینی مطرح است.
«رحمت واسعه» بیان خصایص واسعه خدا، حضرت سیدالشهدا(ع) در اشارات فقیه عارف، آیتالله العظمی محمد تقی بهجت قدس سره است که به کوشش گروهی از محققین، گردآوری و تنظیم شدهاست.
عشق به سیدالشهدا در حضرت آیتالله بهجت نمود بارزی داشت. این امر در شخصیت آن مرجع فرزانه، در دو بُعد، ظهور یافته بود: اول، سیره و روش و دوم، گفتار و بیان ایشان. کتاب پیش رو با تکیه بر همین دو بُعد گردآوری شدهاست تا به لطف پروردگار، گامی در همان مسیری باشد که آغاز آن از انبیا و اوصیایالهی (ص) بودهاست.
این کتاب سه بخش دارد: 1- روایتی کوتاه از سیره و روش آن عالم ربانی، 2- گزیدهای از بیانات حضرت آیتاللهالعظمی بهجت (ره) و 3- پرسشها و پاسخها.
بخشی از این کتاب را میخوانید:
رسولخدا (ص) فرمود: «اگر همۀ مردم بر محبت علیبنابیطالب (ع) گِرد میآمدند، هرگز خداوند آتش جهنم را نمیآفرید.»
ولی ما قدردان اهلبیت (ص) نیستیم، مثل کسانی که گنجی در خانه دارند؛ ولی گویا ندارند و از آن غافل محضاند! بلکه کار و حال ما بدتر از آنهاست. گویا مانند کسانی که به امامت اعتقاد ندارند، ما نیز امیرالمؤمنین (ع) را نداریم و مانند آنها زندگی میکنیم که آن حضرت را ندارند. بااینکه قرآن را در یک دست و عترت را در دست دیگر داریم؛ ولی گویا دستمان خالی است و هیچ نداریم و سنگینی آنها را احساس نمیکنیم. گویا چیزی در اختیار ما نیست!
از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) نقل شده که فرمود: «سنیها عترت را ضایع کردهاند و شیعهها قرآن را». ولی بنده به گمانم اگر کسی یکی از این دو را ضایع کند، دیگری را هم ضایع خواهد کرد و هر دو با هم وحدت دارند. انسان باید یا لجوج و معاند باشد یا جاهل که نفهمد علی و اولادش (ص) در صف عادلین و متّقین و صادقیناند و دشمنان آنها در صف فاسقین و فاجرین.
انتهای پیام/