هنگام بازگشت از شهرستانها با چند کیلو نامه مردمی میآمد/میگفت در قیامت درباره تبعیت از آیتالله خامنه ای سئوال میکنند
فرزند مرحوم شجونی در اولین سالگرد رحلت پدرش ابعاد مختلف شخصیت این روحانی مبارز و انقلابی را بازگو کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم -مهدی مشکینی:یکسال از درگذشت حجت الاسلام شیخ جعفرشجونی گذشت؛ روحانی، انقلابی، مبارز و مجاهدی که رهبر انقلاب در پیام تسلیت درگذشت او، فرمودند: "آن مرحوم از مبارزان دیرین با رژیم طاغوت و از وفاداران به امام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی در سراسر عمر تبلیغی خود بود. منبرهای روشنگر و بیان صریح و شیرین او خاطرههای ماندگاری در ذهن و دل آشنایان این روحانی شجاع بر جای گذاشته است."
شیخ جعفر شجونی را همه با خاطرات مبارزه با پهلوی، صراحت کلام در مواجه با مسائل سیاسی و البته شوخ طبعیهایش میشناسند. روحانی مبارز و مجاهدی که تا آخرین لحظه عمر خویش دست از مبارزه و روشنگری برنداشت و حتی در آخرین مصاحبه خبری خود که چند روز قبل از رحلت بود، گفت که همواره با مبارزات دوران پهلوی و البته حمایتهای صریح از انقلاب اسلامی، امام و رهبر معظم انقلاب افتخار و برای قیامت خود ذخیره کرده ام.
بیشتر بخوانید: سران فتنه باید به اشد مجازات برسند
مصطفی شجونی فرزند مرحوم حجت الاسلام شجونی
برای آشنایی بیشتر با ابعاد زندگی حجتالاسلام جعفر شجونی با مصطفی شجونی فرزند آن مرحوم گفتوگویی صورت گرفته که در ادامه ملاحظه میکنید:
تسنیم: آقا مصطفی، شما به عنوان یک فرزند چه شناختی از پدرتان داشتید؟
شجونی: از وقتی که پدرم را شناختم او را فردی دغدغهمند برای نظام اسلامی و مردم دیدم. پدرم همواره به گذشته خود افتخار میکرد و میگفت که شکنجههای فراوانی که در زندان رژیم پهلوی دیده را برای قیامت ذخیره کردهاست. ایشان در تمام طول عمر شریف خود میگفتند که کاری برای انقلاب نکرده و بدهکار انقلاب است.
تسنیم: مرحوم آقای شجونی به عنوان یک روحانی ولایتمدار برای مردم شناخته شده است، تصور شما از نوع ولایتمداری ایشان چیست؟
شجونی: پدرم همواره سخنرانیهای مقام معظم رهبری را استماع میکردند و حتی بعد از سخنرانی، سعی میکردند مکتوب بیانات ایشان را نیز مطالعه کنند و میگفتند که در قیامت درباره تبعیت از رهبری سوال خواهند کرد. به همین دلیل من خود را ملزم به تبعیت از آقای خامنهای میدانم؛ پدرم میگفتند من با آقای خامنهای دوستی دیرینه و خاطرات زیادی از ایشان دارم؛ بخشی از جوانی خود را باهم گذراندهایم اما امروز من ایشان را به عنوان امام خود قبول دارم و تابع اوامر ایشان هستم. مرحوم پدر تا آخرین لحظه و آخرین نفس میفرمودند دفاع از رهبری و آرمانهای امام از اوجب واجبات است، میفرمودند کاری نکنیم که فردای قیامت جلوی شهداء سرافکنده باشیم.
تسنیم: علیرغم اینکه آقای شجونی از نزدیکان به حضرت امام و جریان نهضت بودند چرا هیچ گاه مسئولیت مهم سیاسی یا حکومتی نداشتند؟
شجونی: ایشان، هـیچ وقت دنبال پست و مقام نبود، چندین بار نمایندگی پستهای مختلف به ایشان پیشنهاد شد، اما قبول نمیکردند و میفرمود مسئولیت شرعی دارد؛ من باید کار تبلیغی و روشنگری کنم. پدرم به آقایانی که پیشنهاد مسئولیت به ایشان داده بودند، گفته بود که روضهخوان امام حسین(ع) هستم. این برای دو دنیاییم کفایت میکند و نوکری امام حسین(ع) بالاترین پست و جایگاه دنیاست.
**مرحوم شجونی میگفت به آنچه میگویم اعتقاد دارم
تسنیم: برخی میگفتند که آقای شجونی بعضا مواضع تندی دارد، آیا خود ایشان چنین نظری را قبول داشتند؟
شجونی: برخیها به ایشان میگفتند که بعضاً تندروی میکنید اما همواره میگفتند من در خط آرمانها و ارزشها هستم و حرف خودم را به عنوان یک روحانی میگویم. برای خوشایند کسی حرف نمیزنم و به آنچه میگویم اعتقاد دارم.
تسنیم: مشهور بود که از هر شهری برای یادواره شهدا، همایش سیاسی یا گردهمایی فرهنگی که از ایشان دعوت میشد، به کسی "نه" نمیگفت و سعی میکرد در همه مراسمها شرکت کند؟ به نظرتان دلیل استقبال ایشان از اینگونه مراسمها و دعوتها چه بود؟
شجونی: خدا شاهد است که هرکس تماس میگرفت و از او دعوت میکرد، اولین جملهاش این بود که آدرس را بگو. شهادت میدهم که ایشان عاشقانه به جمع نیروهای انقلابی و متدین میرفت. میگفت من نروم چه کسی برود. میگفت وقتی از من خواستهاند که بیا سخنرانی کن، اگر نروم قیامت جواب امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) را چگونه دهم؟ اگر بگویم کار داشتم شاید بگوید کار شما چقدر واجب بود که به بچههای انقلاب و متدین گفتی کار دارم.
** برای سلامتیش در ایام فتنه هر روز صدقه میدادیم
تسنیم: یکی از مباحث درباره آقای شجونی، مواضع انقلابی و بی نظیر ایشان در فتنه 88 است. از همان ابتدا ایشان خیلی صریح حتی برخی شخصیتهای خاص انقلاب را به دلیل سکوت در قبال فتنه 88 نقد میکردند و تقریباً اهل هیچگونه ملاحضهای نبودند؟ فکر میکنید چه عاملی ایشان را مجاب کرده بود تا این حد صریح عمل کند؟
شجونی: ایشان در فتنه 88 بسیار تکاپو داشتند تا جایی که هر شب برای سلامتیشان صدقه میدادیم.برخی روزها برای سخرانی به سه تا چهار شهر میرفت. یادم هست میگفت انقلاب ما مثل "نوزادی" میماند تا بزرگ شود، انواع بیماریها را میگیرد و باید مراقبش باشیم تا بزرگ شود. یا میگفت برخی میخواهند انقلاب را مصادره کنند و انقلاب را از مردم بگیرند اما نباید اجازده دهیم؛ چون این انقلاب حاصل رنجهای علمای بزرگ است. پدرم میگفت من شجونی هستم، رفیق و همرزم شهید نواب. ساواک دیدم، شکنجههایی شدم که شاید کمتر کسی شده باشد. از هیچکس جز خدا نمیترسم و برای انقلاب حاضرم جلوی تک تک کسانی که میخواهند انقلاب را زمین بزنند، بایستم.در ایام فتنه یکبار شیشههای ماشین ایشان را شکستند، پدرم رو به ما کرد و گفت "من که هیچ، خوردوی من هم انقلابی است که شیشههایش را شکستند؛ اگر جزو خواص مردود بود، برخی تحویلش میگرفتند و میبردندش کارواش."
تسنیم: مرحوم آقای شجونی بیشتر به روحانی روضهخوان در قبل انقلاب مطرح بودند اما هرکجا که دعوت میشدند معمولا سیاسی صحبت میکردند کسی به ایشان بابت این روش اعتراض نمیکرد؟
شجونی: ایشان میگفت هر جا برم که از امام حسین (ع) حرف بزنم از نظام هم حرف خواهم زد. نه تنها مجلس امام حسین(ع) بلکه مجلس ختم هم که میرفتند سیاسی صحبت میکردند؛ یکبار بالای منبر گفت"قبل منبر به من گفتند که سیاسی صحبت نکن اما من به ایشان گفتم که مگر مرا نمیشناسید که دعوت کردهاید. من آخوند هستم و حرف سیاسی میزنم، هر کجا بلندگو گیر بیاورم، از انقلاب و شهدا صحبت خواهم کرد." میگفت، نسبت شجونی به عقایدش "هدفی" است نه "علفی" که با بادها بلرزد. عاشق خانواده شهدا بود و اعتقاد داشت اگر مسئولان نظام اسلامی هر کاری بکند، بازهم نمیتوانند مجاهدت شهدا را جبران کند.
** هنگام بازگشت از شهرستانها با چند کیلو نامه میآمد
تسنیم: بعید است کسی در مردمی بودن آقای شجونی تردید داشته باشد؛ فکر میکنید مهمترین دلیل مردمی بودن ایشان چه بود؟
شجونی: ایشان خودشان میگفت آخوند یعنی مردم، آخوند باید مردمی باشد. بارها میدیدیم برخی نصف شب با ایشان تمام میگرفتند و مشکلاشان را میگفتند؛ پدرم حتی نیمه شب با گشادهرویی جواب تلفن میداد. خدا شاهد است وقتی برای سخنرانی به برخی از شهرستانها میرفت؛ هنگام بازگشت چند کیلونامه همراهش بود. تک تک نامهها را میخواند و با آنها تماس میگرفت، حتی با برخی از آنها تماس میگرفت و میگفت من شرمنده شما هستم که نمیتوانم کاری برایتان انجام دهم.
تسنیم:آقای شجونی، دفتر ازدواج و طلاق داشتند؛ شنیدیم دفتر ایشان در ازدواج بسیار فعال و در طلاق بسیار کمرنگ بود با آماری که ما از وضعیت طلاق داریم دفتر ایشان چگونه میتوانست چنین آماری داشته باشد؟
شجونی: دقیقا همین بود. به ما میگفت وقتی میبینیم دو جوان که همدیگر را دوست دارند، نمیتوانند ازدواج کنند، افسوس و غصه میخورم. بعضا به برخی دختر و پسرها در خیابان توصیه میکرد که به دفتر بیایید؛ با آنها آنقدر درباره ازدواج صحبت میکرد که کارشان به عقد میرسید. اما درباره طلاق، وقتی دو جوان برای طلاق به دفتر میآمدند یا کسانی را میدید که برای طلاق اقدام کردهاند، سعی میکرد هر طور شده منصرفشان کند.
میگفت جگرم کباب میشود وقتی میبینم این جوانها از هم جدا میشوند. بهتر بگویم برخی طلاقها را آنقدر کش میداد که طرفین از طلاق منصرف میشدند. آخر کار به خودشان میگفت من شما را سرکار نگذاشتم خواستم اینقدر طول بکشد که شما بفهمید زندگی کردن و دوست داشتن بهتر از جدایی و طلاق است.از ازدواج جوانها بسیار خوشحال میشد، یادم هست مراسم عروسی یکی از خبرنگاران خبرگزاریها بود که از صبح میگفت شب باید عروسی بروم. آن شب همراهش بودم، به خدا قسم با تمام عشق به مراسم عروسی آن خبرنگار رفت و هنگام برگشت نیز بسیار خوشحال بود.
تسنیم: خاطره خاصی در این باره از ایشان دارید؟
شجونی: یکبار یک دختر و پسر را دید که باهم در حال قدم زدن هستند، حاج آقا صدایشان زد و بعد از خوش و بش گفت کی برای ازدواج اقدام میکنید؟ آنها هم گفتند به زودی. حاج آقا گفت یعنی الان به هم "محرم" نیستند؟ اینکه که خیلی بد است؛ زود باشید من هم کمکتان میکنم که بتوانید ازدواج کنید. برخی کارهای خیر را یواشکی انجام میداد و ما به تازگی بعضی از این کارها راکشف کردیم.
یکبار جوانی به آقای شجونی گفته بود که به من وام ازدواج نمیدهند؛ حاج آقا تحقیق کرده بود و میگفت خیلی سختگیری میکنند. یکبار به یکی از مراسمها برای سخنرانی در جمع کارکنان بانکها دعوت شد که با اصرار رفت. بالای منبر وقتی کارکنان آن بانک میگفتند مرگ بر اسرائیل؛ گفتند، شما بگویید مرگ بر اسرائیل اما من میگویم مرگ بر برخی بانکیها. مرگ بر کسانی که ربا میدهند و ربا میگیرید اما نمیتوانید 5 میلیون وام ازدواج به یک جوان دهند. خیلی تند صحبت کرد. در ماشین که نشستیم گفتم حاج آقا چرا اینطوری گفتید.گفت من به اینها گفته بودم بیایم سخنرانی همه چی نثار این نظام بانکی میکنم، فکر کردن که شوخی میکنم.
تسنیم: درباره علاقه ایشان به طلاب و علما بفرمایید؟ میگفتند مرحوم آقای شجونی به علمای انقلابی علاقه بیشتری دارد؟
شجونی: هر بار که طلاب جوان را میدید با آنها صحبت میکرد که رابطه با جوانها را تقویت کنید؛ مردمی باشید تا مردم برای درد و دل به سراغ شما بیایید. در بین علما، میگفتند من مرید حضرت امام(ره) هستم و بعد از امام نیز مدام از علاقه به رهبر معظم انقلاب سخن میگفتند؛ در بین مراجع هم ایشان علاقه بسیار زیادی به حضرت آیتالله بهجت داشتند.8 سال شاگرد خصوصی حضرت آیت الله بهجت بودند و میگفتند حضرت امام (ره) را در منزل آقای بهجت شناختم.درباره علامه مصباح نیز زیاد برای ما خاطره تعریف میکردند چرا که ایشان واقعا از علاقمندان به علامه مصباح بودند.
انتهای پیام/