حاکمیت باید یک تجدیدنظری در تئاتر دینی و دفاعمقدس بکند/حرف من این است اگر شما متولی هستید چه میکنید؟
مهرداد رایانی مخصوص در مقام نویسنده، کارگردان و البته مشاور در حوزه تئاتر معتقد است آنچه موجب وضعیت کنونی تئاتر دینی یا دفاعمقدس شده است فقدان برنامه و سند بالادستی است. او از فقدان وحدت در میان دستگاههای فرهنگی میگوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در باب وضعیت کنونی تئاتر دینی و دفاعمقدس، به عنوان بخشی از هویت فرهنگی انقلاب اسلامی، در گفتگو با شخصیتها و صاحبنظران مختلف ابعاد گوناگونی از ماجرا مشخص میشود. اینکه چرا و چگونه یک جریان در دهه شصت با گذشت سه دهه وضعیت سینوسی پیدا کرده است. روزی اوج میگیرد و روزی در حضیض به سر میبرد.
امیر دژاکام معتقد است مشکل از کارشناسانی است که تبحری در تئاتر ندارند و بیش از آنکه هنر را ارزیابی کنند، مسائل خارج از آن را مدنظر قرار میدهند.
بیشتر بخوانید: متأسفانه به کسانی پول میدهیم که تخصص ندارند
در سوی دیگر قطبالدین صادقی از انحصاری شدن تئاتر دینی به یک ایدئولوژی خاص میگوید. او معتقد است جریان تئاتر دینی نتوانسته در اختیار تمامی اندیشههای قرار بگیرد و نتیجه آن وضعیت کنونی است.
بیشتر بخوانید:ورود تئاتر دینی به چالشهای ایدئولوژیک به اصل موضوع لطمه وارد کرد
در این میان اما مهرداد رایانی مخصوص نگاه متفاوتتری دارد. او که در دورههایی رابطه مستقیمی با دستگاههای تصمیمگیرنده داشته است، همانند دفتر بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی یا مسئولیت بخش پژوهشی این مرکز و همچنین مدیریت تئاتر شهر، معتقد است تئاتر ایران فاقد برنامه است و این وضعیت برای تئاتر دینی و دفاعمقدس نیز صادق است. با اینکه این تئاتر متولیان متعددی دارد.
گفتگوی پیشرو بخش نخست مصاحبه با مهرداد رایانی مخصوص است که علاوه بر زبان نقادانه، نگاهی حمایتگونهای نیز دارد. او برای رسیدن به یک فرصت بهتر پیشنهاد میدهد. او مدعی است عملگراست و گفتههایش نیز بوی عملگرایی میدهد.
***
تسنیم: شما در این سالها هم در تئاتر شهر بودید و هم در دلِ مرکز هنرهای نمایشی. مهمتر آنکه مدرس دانشگاه بودید و در فضای ژورنالیسم فعال بودید. شما وضعیت دو گونه تئاتری دفاع مقدس و دینی را در شرایط کنونی چگونه میبینید؟
حاکمیت باید یک تجدیدنظری در تئاتر دینی و دفاعمقدس بکند
رایانی مخصوص:یکطوری با هم پیوند دارند برای اینکه به لحاظ مبانی فکری و مبانی فلسفی هر دو در یک ریل قرار میگیرند؛ ولی آنچه باعث میشود در فضای کاری ما کمرنگ شود یا مورد توجه برای تولید و عرضه قرار نگیرد، فکر میکنم حاکمیت باید یک تجدیدنظری در این قضیه بکند، یعنی این را طوری نچیند که فقط برای من است. حاکمیت جاهایی که تلاش کرده است از بنیهٔ ملی استفاده کند و موضوعی را عطف کند به سمت داشتههای ملی، آن مسئله حفظ شده است. الآن مثلاً شهید حججی برای چه کسی است؟ برای همه مردم است. یا جریان غواصان، کسی احساس نکرد این برای حاکمیت است، میگفتند برای ماست وقتی این کار را بکنیم. جنبهٔ ملیش را تقویت بکنیم. قدر مسلم تقویت میشود و موردتوجه و بحث و گفتگو قرار میگیرد.
تسنیم: همین الآن یک هنرمند احساس کند برای شهید حججی باید یک تئاتر بسازد بعد پیش خودش فکر میکند باید پولم را از دولت بگیرم، یعنی این احساس وجود دارد که هنرمند باید همیشه از دولت و حاکمیت یا ارگانهای متولی حمایت مالی بگیرد، اینجا هم ایرادی وجود دارد.
رایانی مخصوص: نه! زمانی که شما میگویید اینطوری بگو من میگویم پولش را بدهید تا اینطوری بگویم؛ ولی اگر اجازه بدهید خودش با آن تعریفی که خودش دارد و با شناختی که خودش به دست آورده جلو برود دیگر مشکلی نخواهیم داشت. یعنی مشکل سر همین نکته است. سردار باقری در شبکه 3 یک گفتگویی داشتند. در مورد جنگ گفتند ما از سال 65 رو به پایین بودیم. جنگ سال 67 تمام شد. ایشان گفت یک سراشیبی بود و یک جملهای به کار بردند و من حیرت کردم. گفت امام فرمودند جنگ جنگ تا پیروزی؛ ولی ما سال 65 رو به سقوط بودیم. آقایی که گفته من نامه نوشتم و به امام دادم و گفتم لطفاً قطعنامه را بپذیر، در حقیقت باعث این آن نامه نبوده. ما از سال 65 گفتیم داریم رو به پایین میرویم و وضعیت خوبی ندارم و بچهها مانند برگهای خزان دارند فرومیافتد و هیچ امکاناتی نداریم. ایشان این حرف را گفته است.
چه میشود اگر آدمهای دیگر این نقد را بکنند مورد بیمهری قرار میگیرند؟
شما تردید دارید این حرف ایشان برای براندازی جمهوری اسلامی است؟ صددرصد تردید ندارید. من فکر نمیکنم کسی تردید کند. برای چه این حرف را میگوید؟ برای چه این نقطهٔ انتقادی را مطرح میکند؟ دلیل دارد. میگوید اگر شرایط اینگونه نبود ما هرگز جنگ را تمام نمیکردیم؛ بنابراین شرایط، شرایط خوبی نبوده که ما قطعنامه را پذیرفتیم. یکطور روایتهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد را طرد میکند. یک نقدی میکند، نه اینکه صورتمسئله را از بین ببرد. یعنی میگوید اینقدر گلوبلبل نبوده است. چه میشود اگر آدمهای دیگر این نقد را بکنند مورد بیمهری قرار میگیرند؟ از واژه سیاهنمایی استفاده میکنیم و میگوییم چیزی که شما میگویید خدشه وارد میکند و از این دست حرفها یا نقد یکسویه است و یا غیره. واقعاً پیدا کردن اینکه چگونه میتوان نقد کرد که محکوم به این نشویم سخت است. محکوم به این دسته از واژگان منفی نشویم. واقعاً یک تبحر میخواهد و من واقعاً نمیدانم چگونه و برای این فرمول ندارم.
تئاتر دفاعمقدس دهه سوم نزول پیدا میکند؛ چون زمانی است که اتفاقاً شما تحلیل و نقد کنید ولی نمیشود
این اتفاق قرار است در یک سری از نمایشها رخ بدهد، یعنی با همین رویکرد. من سه مرحله برای جنگ قائل میشوم، مرحلهای که در ایام جنگ بود و بیشتر کارهای تهییجی زمان جنگ ارائه میشد. بعد از آن دهه دوم میرود به سمت اینکه این فضا را تبیین کند، ارزشهای و غیره دهه دوم میشود و اتفاقاً اینجاست که دفاع مقدس پا میگیرد، واقعاً فضای بسیار خوبی را ایجاد میکند و بعد دهه سوم مرتب نزول پیدا میکند؛ چون زمان، زمانی است که اتفاقاً شما تحلیل و نقد کنید ولی نمیشود.
تسنیم: چه موانعی وجود داشت؟
نقد و تحلیلی که ارائه میشود برای عدهای خوشایند نیست
رایانی مخصوص:نمیگذارند به دلایل متعدد؛ چون نقد و تحلیلی که ارائه میشود برای عدهای خوشایند نیست و فکر میکنند با آن ارزشها همگون است. درصورتیکه اگر شما قبول داشته باشید آدمهایی که در این فضا دارند کار میکنند مانند نمایش «سردار» به این فضا اطمینان داشته باشید. بچههای این زمین و خاک هستند، اتفاقاتی بیفتد همینها هستند که جلو میروند و وحدتشان را حفظ میکنند. الآن همینها هستند که نسبت به آقای ترامپ 90 تا 95 درصد واکنش منفی دارند. این چیز ملی است. جاهایی که وفاق ملی سر یک موضوعی ایجاد میشود یعنی ما درست عمل کردیم؛ ولی جاهایی که این درصد به هم میریزد خراب میشود.
من نمیگویم همیشه اکثریت درست میگویند. منظورم این است گاهی اوقات اکثریت اشتباه میروند که نمونهٔ شاخص این بحث میتواند نمایشنامه دشمن مردم باشد. دشمن مردم یک آدم است جلوی یک شهر میایستد و ما میدانیم این شهر دارد اشتباه میرود ولی آقایی که نامش دکتر استوکمان راستترین است و حرفش درستترین است؛ ولی تنهاست و تنهایی کارش جلو نمیرود. البته خانوادهاش همراه او هستند. منظور من اکثریت و اقلیت نیست. وحدت ملی و رساندن این خرد و این دریافت و این همافزایی که این داشته، داشتهٔ همهٔ ماست. یک پدر و مادر در خانه دربارهٔ بچهشان چطوری عمل میکنند؟ گاهی او را نصیحت میکنند، گاهی نیاز به تنبیه دارد، او را تنبیه میکند. مثلاً یک هفته حق نداری تلویزیون نگاه کنی. یک زمانی او را نقد یا ستایش میکنند. اینها همه با هم اتفاق میافتد. نمیشود فقط یک قسمت را انجام داد. در حوزهٔ نمایشهای دینی و دفاع مقدس این اتفاق افتاده است. این فضا و مسائل دور آن پیچیده است. کمتر اتفاق میافتد و اجازه داده میشود بروز و ظهور پیدا کند. اگر هم مواردی است، شما نگاه بکنید اصولاً با مشکلاتی مواجه بوده است. اگر هم نبوده بد رفع شده است.
تسنیم: اصولاً نمونههای تحلیلی بودند که ماندگار شدند؟
رایانی مخصوص:بله همان میماند.
تسنیم: نمایش تهییجی همانند کانال کمیل هم شاهد نبودم به شکل جدی باز اجرا شود.
رایانی مخصوص:بله آنها هم ارزش دارد، شما خورشید کاروان دارید هر سال هم اجرا میشود و هر سال هم تماشاگر دارد. شما نمیتوانید بگویید تماشاگر ندارد. آنها هم که میگویند اتوبوسی میآیند وقت میگذارند دیگر. دارند میآیند میبینند. چطوری است پر میشود؟ الآن بسیاری از تالارهایی که ما داریم خالی است، 10، 20 نفر تماشاگر دارد با اتوبوس هم نمیآیند. بلیت رایگان هم بدهید نمیآیند دلیلی دارد...
تسنیم: چرا باید از آن همه مجموعه نمایشنامههایی که وجود داشته فقط علیرضا نادری خوانش شود؟
وقتی شما برای یک جریانی متولی میگذارید دیگر جریان آن را جلو میبرد
رایانی مخصوص: وقتی شما برای یک جریانی پیشانینوشت میگذارید و برای آن متولی میگذارید دیگر جریان آن را جلو میبرد. یکطوری سعی میکنیم آن را تافتهٔ جدا بافته کنیم و این خوب نیست. یعنی همین حرف من است اگر شما بیایید به آن فقط توجه خاص بکنید و اجازهٔ ورود به افراد دیگر ندهید یا اگر کسی ورود پیدا نکرد إنقلت برای آن بیاورید نمیآیند طرفش. یک بار این کار را میکنند اذیت میشود دیگر نمیآید.
تسنیم: پشت آقای نادری متولی بود؟
رایانی مخصوص: آقای نادری نبود. شما با یک دانه نمیتوانید جلو بروید. خود آقای نادری چون علاقهمند بود، نمایشنامهنویس بود، درگیریهایی هم داشت، در جبهه سرباز بود، آمد از همانها استفاده کرد و نوشت و کارش گرفت و جلو رفت. البته شرایط و اقبال هم است و همهٔ اینها با هم است؛ وگرنه نمایشنامه موفق در عرصهٔ دفاع مقدس داریم.
تسنیم: چه مثالی میتوانید بگویید که الآن دیده نشده است و خوانده نمیشود؟
رایانی مخصوص: من از خانم یثربی نمایشنامه خوب خواندم. از آقای خانیان نمایشنامه خواندم. از محمد ابراهیمان نمایشنامه خوب خواندم. سعید تشکری نه زیاد، خوب. چیترا نادری یک کار خوب مینویسد، اهل کرج است. همسر آقای احمد ایرانیها خیلی خوب مینویسد. اینها دفاع مقدس مینویسند.
تسنیم: شما اینها را میشناسید و آنها را کشف کردید، چرا این همه متنها تاکنون از سوی این متولیان بازخوانی نمیشدند؟ چرا در جشنوارهها حاضر نبودند دوباره این متنها اجرا شود؟
حرف من این است اگر شما متولی هستید چه میکنید؟
رایانی مخصوص: اینها را باید از آنها بپرسید من متولی نیستم. پیشنهاد عملیاتی من این بود، گفتم قبول، شما متولی هستید. دو تا متولی شاخص داریم انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، یکی هم بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس که اینها هر کدام برای خودشان یک زیرمجموعههایی دارند. حرف من این است اگر شما متولی هستید چه میکنید؟ ابتداییترین و سهلالوصولترین کاری که آنها میکنند این است که شعبههایشان را در هر استان راه بیندازند. مثلاً تالار اسوه که بالای میدان فردوسی هم بود الآن من شنیدیم آن را تخریب کردند و برداشتند. این را کنداکتور کنید در سال 12 نمایش اجرا برود. الآن این کار را نکنید، بروید اسوه این کار را بکنید.
تسنیم: این کار را کردند چرا به نتیجه نرسیدند؟
رایانی مخصوص:برای اینکه نمیکنند. شما برای اینکه به نتیجه برسید باید یک محصولی ارائه بدهید. اخیراً رفتیم انجمن تئاتر انقلاب دفاع مقدس 10 شب تعزیه گذاشته بودند. مضامین عاشورایی را با مضامین دفاع مقدس تلاش کرده بودند با هم پیوند بدهند. در یک دورهای از جشنواره تئاتر دفاع مقدس «جشنواره تئاتر عاشوراییان» چنین زیرتیتری میرفت و اجرا میشد و اگر در این فضا میرفتید یک امتیازی قائل میشد. در سال 52 هفته داریم شما روزهای جمعه یا شنبه یا هر روزی دیگر 52 تعزیه...
تسنیم: به آنها پیشنهاد دادید؟
نسخهٔ جدید یا مضمون جدید دفاع مقدس تولید کنید، چه مشکلی دارد؟ چرا ایجاد نمیکنند؟!
رایانی مخصوص: بله. الآن 52 تا را بگذارید، جایتان را هم نگه دارید چقدر میشود؟ 52 تا 2 میلیون میشود 104 میلیون بابت این تعزیهها، من قول میدهم ابتدا 10 نفر تماشاگر بیشتر نخواهید داشت؛ ولی بعد که آدمها مطلع میشوند اینجا تعزیه است - چون جای دیگر تعزیه ندارید- میآیند. این همه دانشجوی تئاتر، تاریخ و نمایش تعزیه میخواند، اینها میآیند میبینند. اگر معلمها متوجه شوند چنین تولیدی ارائه میشود آنها را میآورند. این یک قسم آن است. دومین قسمش آدمهای دیگری که علاقهمند این فضا هستند میروند موزه میبینند. مطلع شوند چنین چیزی است آنها هم میآیند میبینند. سومین قسم کسانی که توریست هستند و علاقهمند هستند میآیند میبینند؛ ولی اینها طول میکشد نه یک یا دو هفته، 4 یا 6 ماه برپا کنید، بعد بکوبید دوباره. نه دیگر شما باید یک سال دو سال بروید بعد سال دوم بگویید از این تعزیه ما چند تعزیه ارائه کردیم. 52 تا نصفش را نگه دارید، 26 نسخه را بردارید از همان قبلیها استفاده کنید. 26 تا را تولید کنید. نسخهٔ جدید یا مضمون جدید دفاع مقدس، مرتبط با دفاع مقدس از این نوع چیزها تولید کنید. چه مشکلی دارد؟ چرا ایجاد نمیکنند؟!
تسنیم: طرحهای خوبی بود. چه مانعی سر راه است که بدین سمت نمیروند؟
عاقلیزاده آمد، یک طرحی داشت همه رفت روی هوا
رایانی مخصوص: من نمیدانم چرا نمیشود! من کسی نیستم که تصمیمگیرنده و انجامدهنده باشم. یک بخشی شاید عدم وجود مدیریت کارآمد باشد، کارآمدی که بتواند رصد کند و انجام بدهد. من یک آدم پراکتیکالی (عملگرا) هستم، بگویم انجام هم میدهم. اگر انجام نشود باید بیایم بیرون؛ ولی آدمهای دیگر را واقعاً نمیدانم چرا انجام نمی دهند! مثلاً آقای بعد از مدیر بعدی بعد عاقلیزاده آمد، یک طرحی داشت همه رفت روی هوا. آقای جعفری دارند میروند موزه دفاع مقدس جابهجا میشوند، یکی این است. ایشان یکسری ایدهها و بحثها داشت، یکسری وظایفی به ما گفته بودند آمده کنید و بدهید و ما بهعنوان مشاور عمل میکنیم.
تسنیم: شما برای اینکه از این وضعیت خارج شوید چه پیشنهادی به ایشان دادید؟
رایانی مخصوص: خیلی. به نظرم ایراد اول این است که مدیریت ثبات ندارد، دوم دستور کار برای آن وجود ندارد. دستورکار یعنی یک مرکزی که این جریان را رصد کند و دیکته کند که ما باید مثلاً کارهای 1 تا 10 را انجام بدهیم و برویم به سمتش. دیکته یعنی برنامهٔ کاری داشته باشیم. یک زمانی شما ابتدا چشمانداز دارید یا سندی دارید براساس این سند یا چشمانداز شما برنامه میسازید تا آن رخ بدهد، مثلاً شما میگویید ما باید دربارهٔ تئاتر دفاع مقدس در منطقه آسیا نفر اول شویم. برای اینکه اتفاق بیفتد چه برنامههایی دارید؟ میگویید مثلاً باید سالیانه 50 نمایش اجرا کنیم.
برنامه، کسی ندارد. یک جایی که تصمیمگیرنده و برنامهنویس و سندنویس باشد نه تنها در دفاع مقدس نداریم؛ بلکه اساساً در تئاترمان نداریم، تعطیل است. یعنی یک جایی که همه جا آن را قبول داشته باشد. الآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک راه میرود، نیروهای مسلح یک مسیری میرود، بنیاد شهید یک مسیر دیگری میرود، حوزه هنری یک مسیر دیگری میرود یک جایی که بیاید اینها را به لحاظ برنامهاشان، یک برنامهریزی مشخص برای آنها تعیین کند و پولهایی که دارد هزینه میشود در این راستا باشد نیست، جایی که میتواند به اینها خطوربط بدهد القاعده طبق چارت موجود در کشور و مناسبات ما شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
تسنیم: نقش آن چقدر است؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی متناسب با نیازهایی که در سطح چیز وجود دارد تصمیمگیری نمیکند
رایانی مخصوص: هیچی انجام نمیشود، آن هم دلیل دارد گیر و گور دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی متناسب با نیازهایی که در سطح چیز وجود دارد تصمیمگیری نمیکند. یعنی ما یک مصوبه داریم به نام تئاتر در مدارس، میگوید تئاتر در مدارس راه بیفتد تصمیم هم گرفته است، شورای عالی انقلاب فرهنگی دیکته کرده مشی آن را هم داده است؛ ولی بخواهد انجام شود باید بلهای از وزارت آموزشوپرورش بگیریم. شما وقتی میگویید تئاتر در مدرسه باید حداقل یک تالار کوچک 20 در 20 داشته باشید. حداقل باید یک معلم هم در مدرسه داشته باشید. این یعنی چه؟
تسنیم: خیلی برای آنها هزینه دارد.
رایانی مخصوص: بله پس با یک خط نمیشود آن را جلو برد. من مدتها در آموزشوپرورش کار کردم. معلم تئاتر در مدرسه بودم و هم مسئول تئاتر منطقه 11 آموزشوپرورش بودم. ما هیچ موقع معلم تئاتر نداشتیم؛ اما در ساعات فوقبرنامه بعضی از مدارسی داشتند که پول داشتند.
تسنیم: الآن آقای امینی روی قضیه تئاتر در مدارس خیلی حساس شده است و تلاش میکند دوباره شکل بگیرد؛ ولی معتقد به سالن نیست. او میگوید من از حیاط مدرسه هم استفاده میکنم.
رایانی مخصوص: باشد از حیاط مدرسه استفاده کند، یک معلم که میخواهد.
تسنیم: او میگوید نیرو زیاد است.
تئاتر خصوصی ما الآن شده معاملات ملکی ما، هدف که این نبوده!
رایانی مخصوص: نیرو زیاد است، پولش؟! برنامهریزی آن؟! شما میگویید ایجاد کنید میشود تئاتر خصوصی ما، تئاتر خصوصی ما الآن شده معاملات ملکی ما، هدف که این نبوده! هدف این بوده که با طرف میخواهید صحبت کنید. میگوید کارتت را بکش تا با تو صحبت کنم! این گارارژ و بنگاه معاملات ملکی شده است، هدف که این نبوده! چرا اینطوری شده؛ چون ننوشته شده است. دستورالعمل، سند و برنامه میخواهد. یعنی قرار است من 100 تا تئاتر راه بیندازم در سال 90 تا 95 در استان تهران، در فلان شهرستانها. چه میگوید. این باید صد تا شود، نیازسنجی شده است؟ یعنی حداقل یک گروهِ روانشناسی، یک گروه جامعهشناس، یک گروه تئاتری با هم نشستند صحبت کنند که ببیند چنین نیازی است که میگویید صد تا؟
ایراد این است شما این را ندارید بعد میگویید راه بیفتد. همینطوری خودجوش میرود، میگویید برو این بشو، بعد میگوید کارت بکش. کارت میکشید بعد از دست در میرود دیگر نمیتوانید جلوی آن را بگیرید و هیچ کاری نمیتوانید بکنید؛ چون هیچ کدامشان بر پایهٔ مطالعه نیست. یعنی شما سرفصل را ندارید، هدف چیست؟ برای چه میخواهید آن را راه بیندازید؟ چگونه میخواهید آن را راه بیندازید؟ تئاتر دینی هم همین است، میخواهید چه کنید؟ یک سند به من بدهید؟ سندش کجاست؟ اینکه دوست داریم اینها ارزشهاست، این دیگر تمام شد دیگر از این حرفها نگویید، به من برنامه بدهید بعد چشمانداز و سند، ما الآن این را نداریم. وقتی شما این را داشته باشید حالا میدانید این را چقدر جلو ببرید. کل تئاتر و مقولهٔ فرهنگی ما متأسفانه اسیر این موضوع است؛ چون به خاطر اینکه آن مغزِ متفکری که بتواند این خوراک را تغذیه کند و بگوید و همه گوش کنند نیست. ما نهادهایی داریم که مشروعیت حاکمیتی دارند، نهادهایی داریم که مشروعیت دولتی دارند، هر دو هم برای یکجا هستند، هر دو هم مشروع هستند؛ ولی یک جایی که بتواند آنها را وحدت بدهد کیست؟ بهزعم من میتواند شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد؛ چون هم مشروعیت حاکمیتی دارد و هم مشروعیت دولتی. ولی تا آن انسجام در آن حاصل نشود این مصیبت را در همهٔ حوزهها داریم.
تسنیم: این مصوبهای که گفتید پشت آن گروه روانشناس و جامعهشناس نبوده؟
میگوید تئاتر باید رشد و توسعه پیدا کند، دفترچهاش کجاست؟ راز است؟
رایانی مخصوص: بوده یا نبوده نمیدانم؛ ولی این نشان میدهد نیست، چرا نیست؟ چون انجام نمیشود. من خودم بهعنوان کسی که بیرون این مقوله ایستادم نگاه میکنم من در مصوبه هیچ دخالتی نداشتم. در آموزشوپرورش هم هیچ دخالتی ندارم؛ ولی از بیرون بهعنوان کسی که این منظره را دارد میبیند، میدانم که اینها اگر بخواهند آن را انجام بدهند n تومان پول است. فکر نکنید این میزان پول در جیب است، نه! اگر درست برنامهریزی شود 10 برابر آن برمیگردد. عایدی برای شما دارد. هم از لحاظ فرهنگی، آموزشی، اخلاقی، دینی، معرفتی. من برای شما اثبات میکنم عایدی دارد؛ ولی شما این را به من نشان بدهید که پشتوانههای آن کجاست. سندهای بالادستیاش کجاست؟ تحلیلها و آنالیزهایش کجاست؟ دفترچهای که این را تبیین کند کجاست؟ اینها باید بیرون بیاید، میگوید تئاتر باید رشد و توسعه پیدا کند، دفترچهاش کجاست؟ راز است؟ اینها راز نیست باید بیرون بیاید. من کسی بودم که روی تئاتر خصوصی حساسیت داشتم و دارم. دوست داشتم و الآن هم دوست دارم؛ ولی هدف و پژوهش نداشته باشید. چشمانداز نداشته باشیم، جلو نمیرود، همین میشود، میشود خواربارفروشی. ما 10 سال قبل سمینار تئاتر خصوصی داشتیم.
تسنیم: نتیجه آن چه بود که این شد؟
رایانی مخصوص: من برگزارکنندهٔ سمینارم، من سمینار را برای چه برگزار میکنم؟ یک خوراک پژوهشی مهیا شود که صددرصد هم نیست. چون همه که در آن نیستند و یا همهچیز که دیده نشده است فقط دست بالا میآید. چه کسی باید از آن استخراج کند؟ من نمیدانم!
تسنیم: 10 سال پیش که بحث شد خروجی مباحث چه چراغهایی نشان دادند و به شما گفتند به کدام سمت بروید؟
رایانی مخصوص: شما من را مدیر اجرایی میگذارید مگر من مدیر تئاترم؟! مدیر وقت که حسین پارسایی بود. من آن زمان مدیر پژوهش و انتشارات مرکز هنرهای نمایشی بودم که فصلنامه و مجله و انتشارات همه زیرمجموعه ما بود. ما یک شورایی با مشورت خود آقای پارسایی شکل دادیم. من برنامهٔ 4 سالهام را دادم. دفترچه ندادم. برنامهام را دادم. در یک صفحه A4 تمام برنامههایی که نیاز داشتیم انجام شود. یک شورای 5 نفره مرکب از آقای دکتر مجید سرسنگی، دکتر سجودی، دکتر خبری، نصرالله قادری و خود بنده، نشستیم این را مدون کردیم. یک صفحه A4، گفتیم این را میخواهیم مدون کنیم. این برنامهٔ 4 ساله ماست. این تعداد کارها و غیره اینها تعداد برنامهها آمد بیرون. هر چه هم به ما پیشنهاد میشد میگفتیم در این راستا است یا نیست. ما میخواهیم این را پوشش بدهیم. کارهای دیگری را فعلاً نمیخواهیم اجرا بکنیم. من متأسفانه 2 سال بیشتر آنجا نماندم. از مرکز رفتم دوباره برگشتم رفتم تئاتر شهر و شخص دیگری مسئولیت آنجا را بر عهده گرفت و یک تغییراتی صورت گرفت؛ ولی هدف خودم را مشخص کردم. تصویبش کردم، چکوچانههایش را زدم، مدیریت بالادستی هم تأیید کرد. یکی از مواردی که من شخصاً با آقای پارسایی صحبت داشتم در مورد تئاتر خصوصی بود. آن زمان اصلاً تئاتریها باور نمیکردند که میشود. میگفتند این اصلاً امکانناپذیر است و نباید بشود و ما همهٔ استدلالهایمان را میکردیم.
ادامه دارد...
==================
مصاحبه از احسان زیورعالم
==================
انتهای پیام/