۲ لبه گازانبر غرب برای حذف مقاومت فلسطین

آمریکا و رژیم صهیونیستی دو لبه یک گازانبراند که با یک بازی زرگری قصد دارند مقاومت را در این میانه از بین ببرند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از سال 2011 که آغاز خیزش بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا بود اوضاع منطقه غرب آسیا به‌گونه‌ای تغییر کرد که چینش‌ها و محاسبات غرب را در این منطقه برهم زد. ملت‌ها، حکومت‌های دست‌نشانده غرب را سرنگون کردند. با به وجود آمدن جریان های مقاومتی و مردمی، غرب علاوه بر آنکه نگران طرح‌های درازمدت خود در این منطقه بود، یک نگرانی جدید هم برای آنها به وجود آمد و آن هم نگرانی از آینده رژیم صهیونیستی بود. غرب و در رأس آنها آمریکا برای رفع این نگرانی طرح‌هایی را اجرا کرد که یکی از مهمترین آنها در فلسطین و به‌طور خاص برای از بین بردن مقاومت فلسطین بود.

در دو بخش قبل به روش‌شناسی رژیم صهیونیستی و آمریکا در مقابله با مقاومت و بیداری اسلامی اشاره کردیم. با پیروزی‌هایی که جناح مقاومت در عراق و سوریه به دست آورد، آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی طرح‌های خود را رو به شکست دیده‌اند، لذا پیش از آنکه این جریان، از حیث جغرافیایی به مقاومت فلسطین پیوند بخورد طرحی پیچیده را با کمک صهیونیست‌ها رقم زده‌اند تا از طریق آن مقاومت فلسطین را از این عرصه جدا کنند. در این بخش به دو لبه گازانبر غرب برای به شکست کشاندن مقاومت فلسطین اشاره خواهیم کرد.

گام نخست؛ رژیم صهیونیستی

همان‌گونه که در روش‌شناسی رژیم صهیونیستی اشاره شد، صهیونیست‌ها در زمانی که مسیر حرکت یک جریان را در راستای اهداف خود می‌بینند با آنکه از آن خشنود هستند اما از آن ابراز ناخشنودی می‌کنند و با ارائه پیشنهادات جدید خواستار عقب‌نشینی‌های جدید از سوی حریف خود می‌شوند.

در جریان آشتی ملی اخیر فلسطین، مصر به‌سرپرستی دستگاه امنیتی خود، این نشست‌ها را سرپرستی می‌کند. نشانه‌هایی از زمان به قدرت رسیدن السیسی در مصر وجود دارد که نشان می‌دهد وی هیچ اقدامی را بدون هماهنگی با رژیم صهیونیستی انجام نمی‌دهد. هماهنگی کامل السیسی با صهیونیست‌ها در جریان واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر این مسئله را به‌خوبی نشان داد، حال در آشتی ملی فلسطین نیز این مسئله محرز است.

صهیونیست‌ها با کمک السیسی و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، اهداف خود را در جریان آشتی ملی جسته‌اند. آنها با قرار دادن 7 شرط برای دولت آشتی ملی فلسطین، اعلام کردند هر که این 7 شرط را بپذیرد، مورد پذیرش آنها خواهد بود. یکی از این شرایط به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و دیگری کنار گذاشتن سلاح از سوی مقاومت است.

آنچه برای صهیونیست‌ها نگران‌کننده است، سلاح مقاومت است و این مسئله ریشه در سیطره امنیتی حماس بر نوار غزه دارد. با واگذاری گذرگاه‌های غزه، خیال رژیم صهیونیستی از بخشی از این آسوده شده است، تا جایی که مسئولان امنیتی و نظامی این رژیم اعلام کرده‌اند با برچیده شدن گیت‌های حماس، پشت گذرگاه‌های نوار غزه، این رژیم بابت کنترل امنیتی حماس آسوده‌خاطر شده است.

این اتفاق که خیال صهیونیست‌ها را راحت کرده، در حالی رقم می‌خورد که این رژیم خواستار از بین رفتن سیطره امنیتی حماس بر نوار غزه است. حال که این اتفاق افتاده، تشکیلات خودگردان اعلام کرده است بدون سیطره کامل امنیتی تشکیلات خودگردان بر نوار غزه، امکان ارائه خدمات کامل دولت وفاق ملی، به نوار غزه وجود ندارد. این مسئله در حالی از سوی تشکیلات خودگردان مطرح شده است که پیش از این قرار نبود از پرونده امنیتی در این مرحله سخنی به میان آید و با واگذاری گذرگاه‌ها، دولت وفاق ملی خدمت‌رسانی به نوار غزه را از سر بگیرد.

در حقیقت باید گفت این همان روش صهیونیست‌ها است که با عقب راندن حریف، با تغییر موضع، خواستار عقب‌نشینی‌های جدید و واگذاری امتیازات تازه‌ای هستند، امتیازاتی که با هستی حریف ارتباط دارد و در صورتی که حریف به این امتیازات تن دهد با هویت خود معامله کرده است و استحاله خواهد شد. در حقیقت صهیونیست‌ها با گامی که از سوی تشکیلات خودگردان به جلو نهاده‌اند خواستار استحاله مقاومت هستند. اگر حماس امروز به سیطره تشکیلات خودگردان تن دهد، باید در حقیقت سلاح خود را که ماهیت مقاومت است واگذار کند.

لبه دوم، آمریکا

در لبه دوم گازانبری که غرب برای مقاومت فلسطین ترسیم کرده است، روش آمریکایی‌ها قرار دارد. به‌خلاف صهیونیست‌ها که اعلام کرده‌اند، هر دولتی را که 7 شرط آنها را قبول کند، به‌رسمیت خواهند شناخت، آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند دولتی را که حماس در آن حضور داشته باشد به‌رسمیت نخواهند شناخت. آمریکایی‌ها در ادامه پروژه حذف اخوان المسلمین در منطقه، حماس را که برخاسته از اخوان المسلمین است، بخشی از این پروژه می‌دانند لذا موضع آنها در این راستا طبیعی است.

اما نقش آمریکایی‌ها در فلسطین کمی پیچیده‌تر از این ظاهر ساده است. براساس روش صهیونیست‌ها، این رژیم زمانی که حریف یک قدم عقب‌نشینی کند، موضع خود را تغییر می‌دهد و طرف سومی را پیش می‌فرستد که خواسته این طرف سوم بیشتر از صهیونیست‌ها است و با این اقدام تلاش می‌کند به حریف اعمال فشار کند. در حقیقت آمریکا، همان طرف سومی است که پای خود را فراتر از تمام خواسته‌ها قرار داده است، لذا صهیونیست‌ها منتظر می‌مانند تا حریف آنها، که در این مقطع حماس است، موضع رژیم صهیونیستی را به موضع شدید آمریکا ترجیح دهد.

این همان نقطه‌ای است که اگر رقم بخورد و حریف، از فشار آمریکا فرار کند و به دامان صهیونیست‌ها بگریزد، باید ماهیت و هویت خود را ببازد و با شرایط صهیونیست‌ها رقم بخورد.

این بار همچون دوره‌های قبل، صهیونیست‌ها در موضع فرادست قرار دارند و حماس در موضع فرودست قرار گرفته است؛ از یک سو، به‌دلیل محاصره 10ساله و بسته شدن کامل گذرگاه‌ها، وضعیت معیشت و زندگی در نوار غزه بسیار بغرنج است و از سوی دیگر با فشاری که از سوی کشورهای منطقه به حماس آورده‌اند این جنبش که رأس مقاومت محسوب می‌شود، در موقعیت سختی قرار گرفته است. فشاری که آمریکایی‌ها به قطر برای اخراج رهبران حماس از این کشور و خارج کردن دفتر سیاسی حماس وارد کردند در همین راستا بود.

جمع‌بندی

صهیونیست‌ها در این طرح نقش پلیس خوب را بازی می‌کنند و راه را برای حماس باز می‌گذارند. آمریکا پلیس بد این طرح است و به‌عنوان طرف سومی که در عرصه حضور مستقیم ندارد، تلاش می‌کند با اعمال فشار غیر قابل تحمل، مقاومت را به‌سمت رژیم صهیونیستی سوق دهد. در این میان مصر، واسطه‌ای است که با تفسیر و تعریف آمریکا و رژیم صهیونیستی مذاکرات را پیش می‌برد. تشکیلات خودگردان، با ارائه یک دیدگاه ملی، براساس مشی مذاکراتی صهیونیست‌ها دیدگاه‌های صهیونیست‌ها را به‌مرور مطرح می‌کند. برای اثبات این امر می‌توانیم به تغییر مواضع تشکیلات خودگردان در جریان مذاکرات نگاهی بیندازیم که با جلو رفتن در هر مرحله، امتیازات بیشتری را درخواست می‌کنند.

نتیجه

اگر میان آشتی ملی فلسطین، مقاومت هوشیار نباشد با فشاری که در حال اعمال به این جریان است، ممکن است ناخواسته یا از روی ناچاری در این پروژه قرار گیرد، لذا هوشیاری و هم‌فکری با هم‌اندیشان منطقه‌ای باید در رأس اقدامات مقاومت قرار گیرد. نکته بسیار مهم این است که اگر مقاومت در این مسیر قرار گیرد، امکان برگشت برایش وجود نخواهد داشت، زیرا این مسیر یک مسیر یک‌طرفه است که توان بازگشت را به شما نمی‌دهد و مانند باتلاق هر روز موجب فرو رفتن بیشتر می‌شود تا جایی که از هستی ساقطش کند.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط