بهشت اصفهان در نگاه کودکان دیروز لهستان؛ "کودکان لهستانی" به اصفهان بازگشتند
نشست عصری با نگاهی به کتاب "تو به اصفهان بازخواهی گشت" نوشته مصطفی انصافی به یاد سفر کودکان لهستانیها به اصفهان در جنگ جهانی دوم در موزه عصارخانه شاهی اصفهان برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم در اصفهان، برنامه عصری با داستان با نگاهی به کتاب «تو به اصفهان باز خواهی گشت» چهارشنبه شب به همت سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان در عصارخانه شاهی برگزار شد، مصطفی انصافی نویسنده کتاب «تو به اصفهان باز خواهی گشت» در این برنامه حضور داشت و علی خدایی نویسنده استاد ادبیات او را همراهی کرد.
انصافی پیرامون داستان خلق این داستان اظهار داشت: یکی از مهمترین تفریحات من دیدن فیلم مستند است در سال 1387 در فیلمی مستند با آرامگاه لهستانیهایی آشنا شدم که در جنگ جهانی دوم به ایران آمده بودند، در سال 1392 تصمیم بر نوشتن این رمان گرفتم.
وی در مورد گردآوری مطالب تاریخی کتاب «تو به اصفهان باز خواهی گشت» گفت: متأسفانه منابع آرشیوی کمی وجود دارد، آنها وقتی وارد ایران شدند ایران در تسخیر متفقین بود و سندی در این مورد وجود ندارد، اما در این زمینه مطالبی در آرشیوهای بریتانیایی و آمریکایی وجود دارد که در دسترس ما نیست، بیشتر منبع من خاطراتی است که به زبان انگلیسی از این میهمانان ایران به جا مانده است.
این نویسنده جوان جایگاه تاریخ در بین رمان نویسان امروزی را مرتفع دانست و افزود: این روزها نگاه به تاریخ در رمان ایرانی باب شده و دلیلش تحولات جامعه ماست، جوانان را به این فکر وامیدارد که به تاریخ فکر کنند، برخی شخصیتها در ذهن ما رسوخ میکنند، این شخصیتها در هنگام نوشتن رمان ممکن است تکثیر شوند و یا باهم ترکیب شوند. دوست داشتم شخصیتی داشته باشم با مهاجران لهستانی ارتباط داشته باشد و دوست داشتم که رمانم خواندنی باشد، کلاسیک فکر میکنم و کلاسیکترین نوع قصهگویی را دوست دارم.
وی در ادامه به خوانش بخشهایی از کتاب پرداخت و گفت: این داستان بسیاری از لهستانیهاست، آنها را سوار کامیون میکردند و میگفتند ما شما به مسکو میبریم اما آنها را به مسکو نبردند آنها به شمال روسیه برده شدند و در مکانهایی که دماهای آن به چند ده درجه زیر صفر میرسد ساعتها در اردوگاه کار اجباری کار میکردند. زنها و مردها را هم جدا کرده بودند و گاهی خانواده نمیدانستند همسرانشان کجا هستند.
انصافی پیرامون حضور جهانپهلوان تختی در کتاب خود اظهار داشت: درگیر تاریخ بودم و پرسشهای بسیاری برایم مطرح بود، گاهی هرچه بیشتر میخوانیم تاریخ کمتر به ما میگوید و مرگ تختی از این سؤالهاست که ما هنوز با آن درگیر هستیم. جنازه تختی در هتل آتلانتیک در خیابان تخت جمشید یا طالقانی امروز پیدا شد، یکی از شخصیتهای لهستانی را بهعنوان پیشخدمت هتل گذاشتم و این فصل را وارد رمانم کردم، زمانی که تختی جنازهاش پیدا میشود هوا سرد بوده است به این فکر کردم وسیله گرمایشی چه بوده است نخستین چیزی که به ذهنم رسید بخاری نفتی بود.
وی شیوه ورود شخصیتها به ایران را اینگونه تشریح کرد: لهستانیها عده از دریا به بندر انزلی سپس به رشت قزوین و تهران رفتند و عده از طریق ترکمن چای وارد میشوند، شخصیتهای داستان من از بندر انزلی وارد میشوند، داستان 20 اسفند شروع شده و فروردین 1321 لهستانیها وارد ایران میشوند. آنها در کمپهای صلیب سرخ اسکان داده میشوند، سپس در تمام آن پراکنده میشوند و عدهای هم در ایران ماندگار میشوند.
وی در ادامه اظهار داشت: هنوز یکی از لهستانیها در مشهد زندگی میکند، یکی از مهمترین این لهستانیها که بهتازگی فوت شد، «هلن استلماخ» به دلیل فعالیتهای پسرش رضا نیک پور و کتابی که از او نوشته شد که خاطرات هلن با عنوان «از ورشو تا تهران» در آن ثبت شد.
وی افزود: هلن در نزد من سبب شکلگیری شخصیت باربارا شد، باربارا ترکیبی از چند زن لهستانی است، شخصیت من شمیم زمانی که نوجوان است به خانه باربارا رفتوآمد میکند و عشق نوجوانانهای بین او دختر بابارا به نام آدریانا شکل میگیرد، این راه آشنایی فرهنگها با یکدیگر است.
انصافی در مورد انتخاب نام کتاب خود گفت: یکی از دغدغههایم در آخرین مراحل کتاب نگران این بود که اصفهانیها ناراحت نشوند، در انتهای کتاب شعری است از یک شاعر لهستانی که نام آن با نام کتاب یکی است، اصفهان به استعارهای از خانه وطن تبدیل میشود.
انتهای پیام/