آغاز کدنویسی آمریکا برای جهان جدید از شرق آسیا

شرق آسیا همانگونه که مبداء زایش­‌های استراتژیک در نظم بین الملل آینده است، مرجعی برای اولین کدنویسی واشنگتن برای جهان جدید و حفظ آمریکا به عنوان قدرت مسلط در این شرایط جدید نیز خواهد بود.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، اگرچه اولین سفر دونالد ترامپ پس از به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری در آمریکا به خاورمیانه بود، اما به نظر می‌رسد که این سفر عملاً از محتوای استراتژیک خاصی که بتوان نام "استراتژی" را بر آن اطلاق کرد، برخوردار نبود. این مسئله اما در سفر 12 روزه دونالد ترامپ به شرق و جنوب شرق آسیا کمی متفاوت بوده و به نظر می­‌رسد که شرق آسیا همانگونه که مبداء زایش­‌های استراتژیک در نظم بین‌الملل آینده خواهد بود، همچنین مرجعی برای اولین کدنویسی واشنگتن برای جهان جدید و حفظ آمریکا به عنوان قدرت مسلط در این شرایط جدید نیز خواهد بود.

اولین سیگنال این فرمول نویسی جدید را می‌توان به تلاش دونالد ترامپ برای ارائه یک طبقه بندی جدید ژئوپلتیک در منطقه مربوط دانست که بسیار نگرانی تحلیلگران و استراتژیست‌های چینی را هم فراهم آورده است. اگرچه آمریکایی‌ها مسائل مختلفی مانند بحران کره شمالی، افزایش پیوندهای تجاری و اقتصادی آمریکا با کشورهای منطقه را به عنوان اهداف این سفر یاد کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد که آنچه برای تحلیلگران مختلف به خصوص تحلیلگران چینی در ارتباط با این سفر حائز اهمیت بوده و باعث شده تا بخش زیادی از ادبیات تحلیلی و رسانه‌ای این کشور بر آن متمرکز شود، مطرح کرده مبحث استراتژی "Indo-Pacific" است که توسط دونالد ترامپ در ژاپن و البته قبل از آن هم توسط رکس تیلرسون مطرح شده بود، است.

از منظر این تحلیلگران زمان زیادی است که آمریکایی‌ها برای بیان سیاست‌ها و اقدامات خود در این منطقه از واژه و اصطلاح "آسیا – پاسفیک" استفاده می‌کردند، اما در سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه، این کشور برای بیان سیاست‌ها و اهداف خود در منطقه از اصطلاح "Indo-Pacific" که مفهوم گسترده تری است، استفاده کرده است. از منظر تحلیلگران چینی این مسئله در واقع نشان دهنده تلاش آمریکا برای ایجاد یک طبقه بندی ژئوپلتیکی جدید و تلاش برای تئوریزه کردن آن است. 

پژوهشگری به نام "ژوفنگ" از دانشگاه نانجینگ چین در همین رابطه بیان می‌دارد که به کار بردن این اصطلاح توسط دونالد ترامپ صرفاً یک مفهوم جغرافیایی نیست، بلکه نشان از تلاش آمریکا برای ایجاد یک طبقه بندی جدید ژئوپلتیکی است. به بیان دیگر وی معتقد است که آمریکا با این کار تلاش خواهد کرد تا سازماندهی مجددی از توازن قدرت منطقه‌ای به وجود آورد. سازماندهی که باعث گسترده‌تر شدن الگوی امنیت منطقه‌ای آمریکا از آسیا–پاسفیک به "Indo-Pacific" خواهد شد.

تاکید رکس تیلرسون در 18 اکتبر 2017 و در هنگام صحبت در مورد روابط آمریکا و هند در قرن آینده و به کار بردن این اصطلاح نشان دهنده این تلاش و تمایل آمریکا می‌تواند باشد. بر اساس سخنان رکس تیلرسون می‌توان گفت که هسته اساسی سیاست آسیایی دونالد ترامپ "استراتژی "Indo-Pacific" است که از دو ستون اساسی تشکیل شده است. اولین ستون مهم این استراتژی تلاش برای نقش دهی و فضا سازی برای افزایش نفوذ هند در منطقه و همراهی این کشور با استراتژی جدید آمریکا در افغانستان، همچنین تعمیق روابط سیاسی و امنیتی با این کشور است.

در همین ارتباط نیز رکس تیلرسون بیان داشت که آمریکا و هند متحدان طبیعی با ارزش‌های دموکراتیک مشترک هستند و از این رو نگرانی‌های امنیتی هند می‌تواند نگرانی امنیتی آمریکا نیز باشد. از طرف دیگر چنین برجسته سازی و تلاش برای تصویر سازی از هند به عنوان یک بازیگر مولد امنیت می‌تواند نیازمندهای نظامی و امنیتی هند به تکنولوژی و تسلیحات آمریکایی را نیز افزایش داده و در آینده نزدیک شاهد خرید حجم بیشتر از تسلیحات توسط هند به خصوص از آمریکا بود. دومین ستون این استراتژی را می‌توان به پیشنهاد تشکیل گروه "چهار" مربوط دانست.

مسئله حسیاسیت زای دیگری که در کنار استراتژی "Indo-Pacific" آمریکا که توجه تحلیلگران مختلف به خصوص تحلیلگران چینی را به خود جلب کرده است، به پیشنهاد تشکیل "گروه چهار" که توسط شینزو آبه در سال 2006 مطرح شده بود و به نظر می‌رسد مجدداً توسط دونالد ترامپ احیا و پیشنهاد داده شده است، برمی‌گردد. گروه چهار در واقع متشکل از کشورهای آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند است که تلاش دارند تا علاوه بر گسترش روابط و همکاری‌های تجاری و اقتصادی، همکاری‌های دفاعی و امنیتی را نیز ایجاد و گسترش دهند.

به نظر می‌رسد که تحلیلگران چینی در این میان بیش از پیش نسبت به هند و رفتارهای این کشور به خصوص فاصله گرفتن این کشور از سیاست سنتی عدم تعهد نگران هستند و معتقدند که چین می‌بایست هوشیاری بیشتری در این ارتباط به خرج دهد. نهایی و تکمیل شدن این استراتژی عملاً می‌تواند پروژه حصر ژئوپلتیکی چین را که این کشور سال‌ها است تلاش دارد تا با حضور در محیط امنیتی غربی خود از آن بگریزد را بیش از پیش معنادار خواهد کرد و گریز چین از این پروژه را نیز بیش از پیش دشوارتر خواهد کرد.

در این چارچوب می‌توان گفت که ژاپن لنگرگاه شرقی، هند لنگرگاه غربی و استرالیا نیز لنگرگاه جنوبی مهار و مدیریت چین خواهند شد. به بیان دیگر می‌توان گفت که چین و آمریکا به خصوص در سطوح منطقه‌ای دو هدف متضاد را دنبال می‌‌کنند. هدف اساسی چین همانگونه که بارها در اسناد رسمی و همچنین سخنان مقامات این کشور قابل مشاهده است، تمرکز بر تلاش برای گسترش پیوندها و تعاملات اقتصادی و همگرایی منطقه‌ای است تا از چرخش رقابت‌ها و حساسیت‌های منطقه‌ای به حوزه رقابت‌های ژئوپلتیک جلوگیری کند، این درحالی است که تمایل و هدف اساسی آمریکا آن است که ذهنیت ایجاد این رقابت‌های ژئوپلتیک میان چین و همسایگان این کشور را برجسته و بیش از پیش تقویت کند. گروه چهار و روابطی که در این قالب شکل خواهد گرفت هم به نوعی تقویت و تحریک افزایش ذهنیت رقابت‌های ژئوپلتیک میان چین و همسایگان این کشور و ضرورت مهار چین است.

یادداشت از محمد زارع، دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

انتهای پیام/