ماجرای پزشکی که ۳۵ سال بدون مطب به درمان بیماران پرداخت


عبدالرسول طالعی از جراحان برجسته استان فارس که نام و آوازه‌اش مرزهای ایران را درنوردیده، ۳۵سال در مراکز دولتی به ارائه خدمت مشغول بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، همیشه در دنیا کسانی بوده‌‌اند که با دانش‌اندوزی و خدمت به بشر، چراغ انسانیت را روشن و تابنده نگه داشته‌اند، کسانی که روزها و لحظه‌های خود را به پای علم ریخته‌‌اند تا دنیای فانی جای زیبایی برای زیستن باشد.

عبدالرسول طالعی، استاد بخش جراحی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، یکی از برجسته‌ترین اساتید علمی جهان در حوزه غربالگری سرطان سینه است. وی در سال 1383 نسبت به تأسیس مرکز غربالگری سرطان سینه اقدام کرد.

طالعی متولد لارستان است و دوران کودکی و تحصیل خود را در همان منطقه گرم و محروم گذراند، اما پشتکار و نگاه امیدوارانه به آینده، توأم با انگیزه خدمت به انسان‌های دردمند، سکان هدایت زندگی را به‌گونه‌ای چرخاند تا راه به مراکز آموزش عالی را پیدا و پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری سپری کند. آوازه این استاد ممتاز از مرزهای فارس و ایران فراتر رفته است، همین موضوع بهترین انگیزه برای این گفت‌و‌گوی مختصر شد.

تسنیم: از دوران آموزگاری تا پزشکی چگونه سپری شد؟

طالعی: آن زمان که آموزگار بودم، هدفم این بود که در سیستم آموزشی ادامه تحصیل دهم، هرچند با گذشت زمان به این باور رسیدم که مردم زادگاهم نیازهای درمانی بسیاری دارند و تعداد پزشکان موجود در این شهر اندک و انگشت‌شمار است. اگر در لارستان پزشکان متخصصی هم وجود داشت معمولاً از کشورهای خارجی می‌آمدند.

همین عوامل سبب شد تصمیم بگیرم برای رشته پزشکی کنکور دهم و پزشک شوم. تلاش‌ها و مطالعات ادامه‌دار نتیجه داد و همان سال با رتبه اول وارد دانشگاه فردوسی و رشته پزشکی شدم، دوره‌ای که 7 سال به‌طول انجامید و نتیجه‌ای که می‌خواستم و دنبال می‌کردم به دست آمد.

تسنیم: چطور شد که تصمیم گرفتید جراح شوید؟

طالعی: از همان روز اول که فارغ‌التحصیل شدم به‌مدت 4 سال به‌عنوان پزشک عمومی انجام وظیفه کردم و تمام‌وقت در اختیار سیستم هلال‌احمر بودم تا اینکه در سال 60 به این نتیجه رسیدم که در یکی از دوره‌های تخصصی امتحان دهم. با توجه به شرایط جنگ و حجم بالای مجروحان، متوجه شدم تنها کسانی که می‌توانند بیشترین خدمت را به مجروحان جنگی ارائه دهند جراحان عمومی هستند.

تسنیم: آیا شرایط جنگ تحمیلی سبب شد شما جراحی را انتخاب کنید و ادامه دهید؟

طالعی: بله. شرایط جنگ و مجروحان دیدگاهم را تغییر داد و برای رشته جراحی عمومی در دانشگاه شیراز داوطلب شدم. در همان سال 60 در این رشته پذیرفته شدم و جراحی عمومی را شروع کردم. سرانجام در اسفند سال 64 دوره جراحی عمومی را با رتبه دوم به پایان رساندم.

تسنیم: در همان زمان مسئول دانشگاه شدید؟

طالعی: در 35سالگی از طرف دکتر مرندی، حکم ریاست دانشگاه را به‌رغم میل باطنی دریافت کردم. هدفم این بود که جراح عمومی شوم و به شهرم لار برگردم و خدمت کنم، زیرا شهرم به‌‌شدت نیازمند جراح بود.

همان‌طور که عنوان شد، آن زمان بیشتر پزشکان خارجی بودند و اگر هم ایرانی بودند، حدود یک یا 2 ماه برای سپری کردن دوران طرح می‌آمدند و می‌رفتند. با اصرار دکتر مرندی و دوستانی که در دانشگاه بودند، مدیریت دانشگاه را به‌عهده گرفتم.

تسنیم: در چندسالگی آموزگاری را رها و در کنکور پزشکی شرکت کردید؟ به‌نظر شما آیا پزشکی بر آموزگاری مقدم است؟

طالعی: حدود 19 یا 20 سال داشتم. زمانی که آموزگار بودم، احساس می‌کردم اطلاعات بسیاری در فضای آموزشی به دست آورده‌ام، با همین رویکرد در کنکور شرکت کردم و بعد از پذیرش در دانشگاه متوجه شدم در دوره‌های تعلیم و کلاس‌های برگزار‌شده ضعف کمتری نسبت به دیگران در یادگیری دارم.

زمانی هم که عضو هیئت علمی شدم، همین احساس را داشتم. بی‌شک، این حس مربوط به 2 سال آموزشی سپری‌شده در دانشسرای مقدماتی بود.

تسنیم: دلیل اینکه فقط در مراکز دولتی خدمت کرده‌اید و مطب نداشتید، چیست؟

طالعی: تا 3 سال پیش مطب نداشتم. 35 سال برای دولت کار کردم، زیرا دیدگاهم این بود که تمام‌وقت در خدمت مردم باشم و در سیستم دولتی این امکان میسر است.

با این شرایط می‌توان به کسانی که توانایی مادی کمتری دارند، خدمت کرد؛ اما اکنون چون وقت بازنشستگی‌ام است، باید جایگاهی داشته باشم، با این دید به‌دنبال راه‌اندازی مطب رفتم. بازنشسته هستم، اما دعوت به کار شده‌ام و 3 روز در هفته مطب و 3 روز در خدمت دانشگاه هستم.

تسنیم: در این سال‌ها که مهم‌ترین خدمات درمانی را ارائه کرده‌اید چه خاطره‌های خوب و بدی دارید؟

طالعی: در رشته پزشکی به‌ویژه جراحی که با عواقب خوب و بد بسیاری همراه است تقریباً همه روزها با خاطرات شیرین و تلخ سپری شد. زمانی که یک بیمار را با شرایط سخت از مرگ نجات می‌دهیم، لحظه شیرینی است.

در زمان جنگ، وقتی مجروحان را با جراحی از مرگ نجات می‌دادیم، همه خاطره‌ها خوش بودند و هستند. بهبودی جوانان شور و شعف خاصی در من به وجود می‌آورد و من این حس خوب را همیشه در یاد خواهم داشت.

خاطره تلخ مربوط به زمانی است که یک تصمیم غیرمنطقی از روی بی‌تجربگی می‌گیریم و با وجود همه تلاشی که به‌کار بسته‌ایم، نمی‌توانیم سلامتی را به بیمار برگردانیم.

گفت‌وگو از محمد شبیری

انتهای پیام/*