زلزله‌کرمانشاه| بوی زندگی در «ثلاث باباجانی»

زلزله‌کرمانشاه| بوی زندگی در «ثلاث باباجانی»

۲۰ روز از زلزله ازگله می‌گذرد، سرپل‌ذهاب و ثلاث باباجانی لرزید اما دل مردم این مناطق قرص و محکم مانده،‌ دلهای شکسته‌ای که حالا چشمشان به کمک‌های نه مردم بلکه مسئولان است.

گروه سیاسی خبرگزای تسنیم ــاحسان آریا:ثلاث باباجانی یا به‌زبان کردی همان سه‌لاسی باوه‌جانی، شهری که به‌سبب سکونت سه طایفه مهم باباجانی (باوه‌جانی)، قبادی و ولدبیگی، نام ثلاث به این شهرستان تعلق گرفته و در غربی‌ترین نقطه کرمانشاه جا گرفته است. لحظه‌ای را فکر کنید که صبح جمعه است و با دوستان خود قرار  گذاشته‌اید به کوه بروید، به پارک برای دویدن و ورزش بروید و یا برنامه‌ریزی‌هایی دیگری برای تفریح خود در نظر گرفته‌اید،‌ اما حال و روز مردم زلزله‌زده ثلاثه‌باباجانی این‌گونه نیست، آنها تفاوتی در روزهای هفته‌شان نیست، جمعه باشد یا سه‌شنبه! این روزها برای آنها یک چیز اهمیت دارد و آن تلاش برای زندگی و امید برای زنده ماندن.

صبح جمعه پرواز 620 شرکت هواپیمایی آسمان قرار بود به‌همت دبیرخانه شورای اطلاع‌رسانی دولت تعدادی از خبرنگاران را به کرمانشاه ببرد؛ ساعت 5:‌45 دقیقه فوکر100 تهران را به‌مقصد کرمانشاه ترک می‌کند اما 15 دقیقه پس از «تیک‌آف» از باند به‌دلیل نقص فنی در موتورهایش به مهرآباد برمی‌گردد، به همین دلیل نیز تعدادی از مسافران به‌دلیل ترس از اتفاقی ناگوار در پرواز بعدی، از ادامه سفر به کرمانشاه منصرف می‌شوند.

لغو پرواز ساعت 5:45 صبح جمعه باعث شد با پرواز دیگری و با 3 ساعت تأخیر به فرودگاه کرمانشاه برسیم، مسئول مربوطه در سازمان هلال‌احمر خبرنگاران را به‌سمت هلی‌کوپتر کلاس 412 متعلق به این سازمان هدایت می‌کند،‌ حوالی ساعت 9 صبح جمعه هلی‌کوپتر از فرودگاه کرمانشاه به‌سمت سرپل‌ذهاب پرواز می‌کند،‌ در داخل بالگرد یک مهمان مجلسی نیز به‌چشم می خورد؛ احمدی صفری نماینده مردم کرمانشاه نیز برای بازدید میدانی به‌همراه خبرنگاران سیاسی به روستاهای زلزله‌زده اطراف «ازگله» می‌رود.

ساعت 10 هلی‌کوپتر دقیقاً در میانه میدان ورزشگاه سرپل‌ذهاب به زمین می‌نشیند، همزمان با خاموشی صدای هلی‌کوپتر صداهای بلند اعتراضی به‌زبان کردی نیز به گوش می‌رسید، وقتی پیاده می‌شویم مردانی را که دستهایشان سفید شده بود می‌دیدیم که بلند بلند با مسئولان هلا‌ل‌احمر صحبت می‌کردند: "چرا اینجا نشستید؟ این‌همه زحمت کشیدیم؟ تمامی خط‌کشی‌ها از بین رفت،  چرا این‌کارها را می‌کنید جای دیگری می‌نشستید"! از قرار معلوم عصر همان روز تدارک یک بازی دوستانه فوتبال پیشکسوتان تیم ملی با منتخب سرپل‌ذهاب پیش‌بینی شده بود و اعتراض‌ها نیز به همین دلیل بود. به‌هرحال غائله با صحبت مسئولان و قول مساعد آنها برای بلند شدن هلی‌کوپتر قبل از برگزاری مسابقه فوتبال از زمین فوتبال ختم به خیر می‌شود.

 

به شهر زلزله‌زده رسیدیم؛ خیابان‌های سرپل‌ذهاب گویای واقعیت دیگری است، مردم این مناطق در سخت‌ترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند، هرچند آفتابی و مناسب بودن هوا باعث شده بود تا برخی از مردم این مناطق به‌سراغ ویرانه‌هایشان بروند تا وسایل موردنیازشان را که زیر آوار مانده‌اند پیدا کنند اما ترس و دلهره باعث شده بود حتی تعدادی که خانه‌هایشان نیز سالم مانده بود شب‌ها و صبح‌ها را در چادر بگذرانند، ترس از زلزله‌ای دیگر باعث شده بود تا مردم چادر را تنها محفلگاه نجات‌بخش بدانند.

پای صحبت‌های مردم که می‌نشستیم عموماً همگی آنان در عین ناراحتی و غمگینی اما تسلیم سرنوشت و تقدیر خداوند بودند، پیرمردی 77ساله که  خانه‌اش کاملاً ویران شده بود، می‌گفت: "کار کار خدا بود،‌ مگر می‌شود از کار خدا ایراد گرفت،  راضی‌‌ام به رضای خدا،‌ خانه‌ام خراب شده اما دوباره می‌سازم". هرچقدر به مناطق غربی شهر می‌رفتیم ویرانی‌ها و خرابی‌ها بیشتر از بخش شرقی بود،‌ مردم علت آن را ضعیف بودن خاک منطقه غربی می‌دانستند و فاصله زیادش با کوه. سقف چندین خانه به‌صورت کامل ستون‌ها را شکسته و به کف رسیده بودند.

 

 

سراغ مسکن‌های مهر نیز رفتیم،‌ ویرانی‌هایش همان‌گونه بود که در عکس‌ها منتشر شده بود؛ برخی از منازل شخصی‌ساز اطراف این مسکن‌ها نیز به‌طور کامل تخریب شده بود و ناگفته نماند که برخی نیز سالم مانده بودند. مردم از ترس فرو ریختن دیوارهای این مسکن‌ها جرئت نمی‌کردند داخل آن بروند اما تعدادی دیگر نیز به طبقات بالا رفته بودند و کمد‌ها و لباس‌هایشان را پایین می‌آوردند. به‌سمت بخش فرهنگیان سرپل‌ذهاب رفتیم، زلزله خانه‌ها را تخریب کرده و مردم را به چادرها فرستاده بود؛‌ مرم از هلا‌ل‌احمر، ارتش و سپاه راضی بودند و برای آنها درود می‌فرستادند اما گلایه‌های زیادی نیز داشتند،  توالت و حمام نداشتند، حقیقتاً هم امکانات بهداشتی زیر صفر بود. برخی از مردم در خانه‌شان را به‌روی اهالی آن مناطق جهت استفاده از سرویس بهداشتی باز گذاشته بودند.

کودکان این مناطق نیز مشغول بازی‌های کودکانه‌شان بودند؛ آنها نقاشی ترک‌های دیوار خانه‌هایشان را می‌کشیدند،  تعدادی از روانشناسان نیز کنار آنها حضور داشتند. از منطقه سرپل‌ذهاب به‌سمت ثلاث باباجانی و روستاهای اطرافش رفتیم. مردم آن منطقه نیز از نبود امکانات بهداشتی می‌گفتند و البته گلایه زیادی از تجری (فرهاد تجری) نماینده استانشان در مجلس داشتند، آنها می‌گفتند حتی یک بار هم آقای تجری به آنها سر نزده است. از ما می‌خواستند به گوش مسئولان برسانیم که شب‌ها در چادر یخ می‌زنند و به همین دلیل نشسته می‌خوابند، برخی هم از نبود چادر به‌تعداد کافی گله می‌کردند، می‌گفتند "تعدادمان 9 نفر است اما یک چادر به ما داده‌اند و شب برای خوابیدن مجبوریم نشسته بخوابیم". اهالی آنجا می‌گفتند "مردم اصفهان برایمان کانکس فرستاده‌اند اما هلال‌احمر آن را به ما نمی‌دهد! جلوی چشممان کانکس گذاشته‌اند اما به ما تحویل نمی‌دهند! نمی‌دانیم چرا"؟!

به روستای تازه‌آباد رفتیم. مردم این روستا به‌شدت عصبانی و دلخور بودند، از هلا‌ل‌احمر و دستگاه‌های ذی‌ربط. آنها می‌گفتند "هلال‌احمر چیزی به ما نداده است"، اما وقتی به چادرهایشان نگاه می‌کردیم هم آرم جمعیت هلال احمر روی چادرهایشان نقش بسته بود و هم بسته‌های یک ماه این جمعیت داخل چادرها نیز به‌چشم می‌خورد. شاید هم انتظارهایشان بیشتر از اینها بود و شاید هم فشار روانی و دوری از کاشانه‌شان آنها را خشمگین نشان می‌داد.

 

 

حدود ساعت 14 به ساختمان هلال احمر کرمانشاه برگشتیم، خلبان هلی‌کوپتر برای تصویربرداری خبرنگاران از بالا، شهر سرپل‌ذهاب و ثلاث شهر را دور می‌زند،  تصاویر و فیلم‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که چادرهای سفید جایگزین پشت‌بام خانه‌ها شده‌اند و دیگر خبری هم از بشقاب‌های ماهواره نیست! بخشی از شهر به‌معنای واقعی ویران شده بودند.

به کرمانشاه برگشتیم و محمدرضا امیریان مدیرعامل هلال‌احمر کرمانشاه در این حین نیز نشست خبری برای اعلام برنامه‌ها و اقدامات انجام‌شده این سازمان برگزار کرد و شاید همین  مسئله فرصتی بود تا گلایه‌های مردم را به گوش ایشان نیز برسانیم.

اولین سؤال از وی این بود که "چرا تاکنون کانکسی در اختیار مردم قرار داده نشده است؟"، او می‌گفت: مسئول این کار ما نیستیم و بنیاد مسکن مسئولیت آن را به‌عهده گرفته است و نمی‌توانیم در این موضوع موازی‌کاری کنیم، ضمن اینکه کانکس‌ها باید به‌تعداد کافی باشد که اگر نباشد همین مسئله باعث نزاع و درگیری بین مردم خواهد شد.

از او درباره برخی شایعه‌ها مبنی بر اینکه هلال‌احمر به برخی روستاها به‌دلایل گرایش‌ آئین و مذهبشان امکانات نمی‌دهد، پرسیدیم که وی گفت: قطعاً این‌گونه نیست، یکی از دوستان من از تهران تماس گرفت و گفت "فلانی، گفته‌شده شما به فلان روستا امدادرسانی نمی‌کنید"،‌ همان روز که جمعه هم بود شخصاً به روستا رفتم و از نزدیک دیدم دوستان و همکاران من از هفته‌های قبل امدادرسانی را آغاز کردند و من به‌چشم بسته‌های هلال احمر را آنجا دیدم.

وی البته از وقوع برخی ناهماهنگی‌ها در امدادرسانی گلایه می‌کند، می‌گوید "مردم ما مردم عزیزی هستند و لایق بهترین امداد و کمک اما ناهماهنگی‌ها کار ما را سخت کرده است". امیریان درباره کمک‌های مردم از طریق چهره‌های سلبریتی و مشهور به مناطق زلزله‌زده و اینکه چرا مردم به هلا‌ل‌احمر اعتماد نداشتند، گفت:‌ "این‌گونه نیست، اتفاقاً مردم به هلال‌احمر اعتماد دارند، همین چهره‌ها از جمله آقای زیبا‌کلام آمده بود اینجا و از ما می‌خواست که هلال‌احمر  این کمک‌ها را به دست مردم برساند. البته این نکته را نیز باید گفت که همین حساب‌های بانکی شخصی که این عزیزان اقدام به جمع‌آوری کردند مشمول مالیات می‌شود و بخشی از این پول‌ها باید به مالیات برود در حالی که اگر این کمک‌ها به هلال‌احمر واریز می‌شد هیچ مالیاتی از مبالغ واریزشده کم نمی‌شد".

پایان کار تماشای مسابقات قرعه‌کشی جام جهانی 2018 روسیه از همان محل برگزاری نشست خبری مدیرعامل هلال‌احمر کرمانشاه و پس از آن پرواز به تهران بود. در هواپیمای برگشت نیز محمد خاکپور و هادی طباطبایی و چند چهره سابق تیم ملی نیز بودند که به‌جای تماشای مسابقه قرعه‌کشی از خانه‌هایشان و یا رفتن به کاخ کرملین به‌قصد انجام مسابقه خیریه برای کمک به زلزله‌زده‌ها به کرمانشاه آمده بودند.

انتهای پیام/*

 

زلزله کرمانشاه
زلزله کرمانشاه
زلزله کرمانشاه
زلزله کرمانشاه
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon