رباعی‌ها تابلوهای نقاشی هستند

امیر پورخلجی می‌گوید:‌ در آلبوم «عاشق کیست» رباعی‌ها مانند تابلوهای یک نمایشگاه هستند. شما وقتی وارد یک نمایشگاه می‌شوید با آثاری روبه‌رو می‌شوید که یک موضوع اصلی دارند و در عین حال هر اثر هم برای خودش شخصیتی مجزا دارد.

خبرگزاری تسنیم - «عاشق کیست» نام آلبومی است با صدای شهرام ناظری و آهنگسازی امیر پورخلجی. در این آلبوم سیزده رباعی از ابوسعید ابوالخیر خوانده شده و ارکستری از پراگ، آوازِ شهرام ناظری را همراهی می‌کند. در روزگاری که خوانندگان موسیقی ایرانی بیشتر به دنبال کارهای پاپیولار و عامه‌پسند هستند، شهرام ناظری به پیشنهادِ امیر پورخلجی سراغِ رباعی‌های ابوسعید ابوالخیر می‌رود تا هزاره‌ی بوسعید را هم گرامی بدارد. در این آلبوم ارکستر به مانند سازی است که آواز را همراهی می‌کند. «عاشق کیست» آلبومی برای آشنایی با بوسعید است و مخاطب با شنیدن این اثر با جهان‌بینیِ ابوسعید ابوالخیر آشنا می‌شود. البته شاعری تنها یک وجه از بوسعید است و این عارف وجه‌های بسیاری داشته است.
«عاشق کیست» پس از انتشار، برای چند هفته در صدر آلبوم‌های پُرفروش حوزه موسیقی بود. برای آشنایی با زوایای مختلف آلبوم «عاشق‌کیست» پای صحبت‌های امیر پورخلجی آهنگساز این اثر نشستیم. پورخلجی از آهنگسازان جوان حوزه موسیقی کلاسیک است و ایده‌ی اصلیِ آلبوم «عاشق کیست» در ذهن او شکل گرفته است.

در ادامه بخش نخستِ گفت‌وگو با امیر پورخلجی را می‌خوانید:

تسنیم: برایمان از چگونگی شکل‌گیری آلبوم «عاشق کیست» بگویید. چرا سراغ رباعیات ابوسعید رفتید. جایگاه این عارف را در ادبیات و عرفان ایرانی چطور می‌بینید.

«عاشق کیست» حدود سه یا چهار سال پیش و براساس رباعیاتی شکل گرفت که منصوب به ابوسعید ابوالخیر هستند. شک هست که شاید بسیاری از این رباعیات را بوسعید نگفته است. خاندان بوسعید و کسانی که آثار بوسعید را جمع‌آوری می‌کردند، اعتقاد داشتند که شاعری دونِ شانِ بوسعید است و نمی‌خواستند بر مرتبه‌ی روحانیِ شخصیت بوسعید خدشه‌ای وارد شود.
در عین حال «هرمان اته» خاورشناس معروف آلمانی که معروف‌ترین کتابش «تاریخ ادبیات فارسی» است؛ بوسعید را یکی از نوآوران رباعی می‌داند.

تسنیم: بوسعید عارف بزرگی بوده و شاعری تنها بخش کوچکی از کارهای اوست.

بله. بوسعید نه تنها در زمینه‌ی شعر که در زمینه‌های دیگر هم کارهای بزرگی کرده است. از جمله‌ی این کارها رواجِ سماع در خانقاه بوده که از قرن سوم و چهارم این کار را رواج داده است. به واسطه بوسعید، سماع بسیار رواج پیدا می‌کند.
شخصیت ابوسعید برای کسی که در دنیای  امروز زندگی می‌کند، هنوز هم جذاب و امروزی است؛ چرا که بوسعید خیلی جلوتر از زمان خودش بوده است.
در زمانی که همه در خانقاه جمع می‌شده‌اند و با آیه و حدیث برایشان سخن می‌گفتند، بوسعید آمده و با شعر خواندن و با استفاده از ادبیات عامیانه برای مردم صحبت می‌کرده است. مردم، بچه‌ها و حتی خانم‌ها به بامِ خانقاه‌ها می‌آمده‌اند و به حرف‌هایش گوش می‌کردند. این کار در زمان بوسعید در نظر استادانِ خودِ بوسعید خوش نیامده است.
به هر روی با این که هزار سال از مرگ بوسعید می‌گذرد، رباعیاتی که در آلبوم «عاشق کیست» می‌شنوید، زمانی امروزی دارند و انگار شاعری در زمان خودمان آن را سروده است.
متاسفانه بوسعید به عنوان یک عارف، آنگونه که شایسته‌ی اوست در میان مردم شناخته شده نیست. امیدوارم بعد از انتشار «عاشق کیست» بوسعید بیشتر در میان مردم شناخته شود. از آرزوهای استاد محمدرضا شفیعی کدکنی هم این است که دوست دارند هزاره‌ی بوسعید در یونسکو ثبت جهانی شود.

 

تسنیم: برای ضبط اثر ابتدا آوازها را ضبط کردید و بعد موسیقی را یا این که به گونه‌ای دیگر عمل کردید.

خدمت استاد ناظری رسیدم و با هم کارِ ضبط رباعیات را شروع کردیم. زمان بسیاری را برای ضبط اثر صرف کردیم. استاد ناظری دقت و صبر بسیاری در اجرای هر کار دارند. در مرحله نخست آوازها ضبط شد و در مرحله بعد وارد مذاکره شدیم با ارکستر متروپولیتن پراگ در کشور چک. از میانه‌های کار هم آقای اردوان جعفریان به عنوان تهیه کننده به کار اضافه شدند.
کارِ ضبط موسیقی را در پراگ انجام دادیم.
وقتی برای ضبط موسیقی به پراگ رفتیم، آوازها را همراه داشتیم و این خیلی خوب بود؛ چرا که وقتی نوازندگان اثر را اجرا می‌کردند، آوازها را می‌شنیدند تا تصوری برای خودشان داشته باشند و بدانند که بر روی این موسیقی قرار است چه آوازی قرار بگیرد. از سوی دیگر ما می‌خواستیم که کارِ میکس را در پراگ انجام دهیم و برای این منظور باید صدای خواننده را با خودمان به پراگ می‌بردیم.
ما در ایران و با فراغ بال و بدونِ محدودیت زمانی، آوازها را با صدای استاد ناظری در استودیو شخصی خودم ضبط کردیم.

تسنیم: در ابتدا و برای شکل گیری این آلبوم چند رباعی را انتخاب کردید و چند آقای ناظری چند رباعی را خواندند.

در مرحله نخست حدود سی رباعی را انتخاب کردیم. رباعی‌هایی که باقی‌مانده‌اند و در اثر «عاشق کیست» منتشر نشده‌اند، ذهن من را خیلی به خود مشغول کرده‌اند. هر کدام از این رباعی‌ها ارزشمند است.
گاهی ما براساس عادت شنیداری امروز چندان به شعر اهمیت نمی‌دهیم. ما در نسخه فیزیکی آلبوم تک‌تکِ رباعی‌ها را آورده‌ایم تا دیده و خوانده شوند. پیشنهاد می‌کنم اثر «عاشق کیست» را در سکوت و با تمرکز بشنوید. در این اثر صدای استاد ناظری و صدای ارکستر از نظر داینامیک فراز و نشیب‌های بسیاری دارد.
در موسیقی پاپ داینامیکِ صدا ثابت است و چندان تغییر نمی‌کند. این خاصیت موسیقی پاپ است و اتفاقی از نظر داینامیک ندارد. در صورتی که در موسیقی کلاسیک این مسئله بسیار مهم است. یکی از چیزهایی که موسیقی را جذاب می‌کند؛ مسئله‌ی داینامیک است. در اثر «عاشق‌کیست» گاهی ما سکوت داریم، گاهی صدای ارکستر و صدای خواننده را با صدایی بسیار پایین می‌شنویم. گاهی هم ارکستر با تمام قدرت می‌نوازد و گاهی هم خواننده در اوج می‌خواند.
پیشنهاد می‌کنم که این اثر را در سکوت کامل بشنوید تا تمام جزئیات را دریابید. تصور کنید در اتومبیل نشسته‌اید و شیشه هم پایین است و این موسیقی را پخش می‌کنید، بی‌شک شما نیمی از موسیقی را از دست می‌دهید.

 

تسنیم: کلِ سی رباعی که در ابتدا انتخاب کردید را استاد ناظری خوانده است.

از میان آنها تعدادی را انتخاب کردیم و خودِ استاد ناظری هم چند رباعی در ذهن داشتند و می‌خواستند که حتما در اثر باشد؛ مثل این رباعیِ

عشق تو بلای دلِ درویش من است / بیگانه نمی‌شود مگر خویش من است
گفتم سفری کنم ز غم بگریزم / منزل منزل غمِ تو در پیش من است

 در نهایت حدود 22 رباعی را استاد ناظری خواند و در نهایت 18 رباعی منتشر شده است.

تسنیم: با این که هر رباعی در قطعه‌ای مجزا اجرا شده است اما در نهایت کلیت با هم وحدت دارند.

این رباعی‌ها مانند تابلوهای یک نمایشگاه هستند. شما وقتی وارد یک نمایشگاه می‌شوید با آثاری روبه‌رو می‌شوید که یک موضوع اصلی دارند و در عین حال هر اثر هم برای خودش شخصیتی مجزا دارد. در آلبوم «عاشق کیست» هم ماجرا به همین شکل است. یعنی هر رباعی مانند یک تابلو است و تمِ اصلیِ آلبوم هم هجرانِ یار است.

تسنیم: ما از نظر تعداد رباعی‌ها حسرت می‌خوریم؛ که ای کاش تعداد بیشتری از رباعی‌ها منتشر می‌شد و زمانِ اثر بیش از این‌ها بود. یکی از نکات مثبت در این اثر نبودِ اضافه کاری است. شما به عنوان آهنگساز سعی در به رخ کشیدنِ ارکستر نداشته‌اید. در واقع در کار شما، ارکستر به مانند یک ساز عمل می‌کند.

در نوشتن موسیقی این اثر سعی کردم به این مسئله توجه کنم که رباعی‌ها بیشترین اهمیت را دارند. چندی پیش با کارگردانی صحبت می‌کردم که قرار بود برای فیلمش موسیقی بنویسم. به او می‌‌گفتم که شما به من دستمزد می‌دهید تا در برخی جاها برای فیلمتان موسیقی نگذارم. یعنی موسیقی هر جا که لازم است باید بیاید و هر جا که لازم نیست، سکوت بهترین کار است. نباید متری با این مسئله برخورد کرد.
در آلبوم «عاشق کیست» هم همین‌گونه است. وقتی که قرار است خواننده این مصرع را بخواند که «بی‌یار نخواهمت ز تن بیرون شو»؛ در اینجا خواننده باید در اوج بخواند و ارکستر هم با تمام قوا، خواننده را حمایت کند.
در این اثر، ارکستر نقش همراهی را دارد و گاهی هم نقش اصلی را ایفا می‌کند. برخی از تِم‌ها هم در ترک‌های مختلف تکرار می‌شوند اما ارکستراسیون متفاوتی دارند.
آهنگساز باید همیشه خودش را کنترل کند و برخی از کارهایی که دوست دارد را انجام ندهد.

تسنیم: ای جان تو عزیزتر نه‌ای از یارم / بی‌یار نخواهمت ز تن بیرون شو

این یکی از رباعی‌های شاهکار است. ما باید این رباعی‌ها را به لحاظ بصری ببینیم و در ذهنمان حک شود و سپس آلبوم «عاشق کیست» را بشنویم. دنیل برن‌بویم می‌گوید: «بین شنیدن و گوش کردن بسیار تفاوت هست؛ موسیقی پاپ را شما در همه جا می‌شنوید، در آسانسور، در پارک و در جاهای مختلف. اما موسیقی کلاسیک و موسیقی‌ای که ما را به تفکر وادار می‌کند، باید شنیده شود.»

تسنیم: یکی از بهترین رباعی‌های ابوسعید ابوالخیر این رباعی است که می‌گوید:
از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد / وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد / با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد
چرا این رباعی در میان انتخاب‌های شما نبود.

این رباعی از انتخاب‌های ما بود. استاد حسین علیزاده این رباعی را استفاده کرده و بر رویش کار کرده است.

 

تسنیم: بله. در آلبوم «راز نو» با گروه «هم‌آوایان» این رباعی را اجرا کرده است.

ما با حجم رباعی‌های بسیار زیادی روبه‌رو بودیم. اما این رباعی را استاد علیزاده آنقدر زیبا کار کرده که من به این نتیجه رسیدم که اجرای این رباعی همین است و ترجیح دادم که دیگر روی این رباعی کار نکنم.
وقتی چیزی را می‌شنوید که خوب است، نیازی به دوباره کاری نیست. غز‌ل‌های حافظ را در سال‌های اخیر در موسیقی ایرانی بسیار استفاده کرده‌اند و خیلی از هنرمندان هم از این غزل‌ها به درستی استفاده نکرده‌اند. در خوانش‌های این غزل‌ها گاهی ایرادهای واضحی هم وجود دارد.
در شعر نو هم همینگونه است و اشعار شاعرانی مانند نیما را چند خواننده اجرا کرده‌اند، اما در آن میان تنها یک اثر خوب از آب درآمده و بقیه فقط استفاده کرده‌اند.

تسنیم: وقتی آلبوم با کلامی را می‌شنویم باید شعرش را بخوانیم تا بتوانیم آواز را درک کنیم. در این شرایط اگر خواننده هم اشتباهی در خوانش شعر داشته باشد، مخاطب متوجه می‌شود. در برخی از سبک‌های آوازی، خوانندگان حروف را به خوبی ادا نمی‌کنند. در این شرایط مخاطب با خواندنِ شعرِ آواز می‌تواند ارتباط بیشتر و بهتری با موسیقی بگیرد.

استاد ناظری آواز را بسیار شمرده و دقیق می‌خوانند. یکی از دلایلی که ضبط این آلبوم طول کشید، دقتِ استاد ناظری در اجرا آوازها بود. آشنا نبودن با ادبیات و شعر و تک بُعدی جلو رفتن مشکل ایجاد می‌کند. اما استاد ناظری خودش تسلط بسیاری در حوزه ادبیات دارد.

تسنیم:‌ آقای ناظری هر اثری که می‌خواهد بخواند، شعرش را با محمدرضا شفیعی کدکنی چک می‌کند. در این آلبوم هم اینگونه بود.

به واسطه استاد ناظری تک تکِ رباعی‌ها با استاد کدکنی چک شده است و در بسیاری از جاها استاد کدکنی پیشنهادهایی داشتند که در خوانش رباعی‌ها اعمال شد.
مانند همین رباعی:
ای دل چو فراق یار دیدی خون شو / وی دیده موافقت بکن جیحون شو
ای جان تو عزیزتر نه‌ای از یارم / بی یار نخواهمت زتن بیرون شو
استاد کدکنی گفتند که در این مصرع، «موافقت بکن» خیلی امروزی است و بهتر است «موافقت نما» باشد. همین گونه هم شد و در آلبوم به این صورتی اجرا شد که استاد کدکنی می‌خواست.
یا مثلا این رباعی که می‌گوید:
گر خاک تویی خاک ترا خاک شدم / چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم
غم سوی تو هرگز گذری می‌نکند / آخر چه غمت از آنکه غمناک شدم

ما بیت دوم این رباعی را استفاده نکردیم. داستانی پشت این رباعی هست که در کتاب «چشیدن طعم وقت» نوشته‌ی شفیعی کدکنی آمده است. شخصی به نام ابوحمزه نامه‌ای به ابوسعید می‌نویسد و در پایینش می‌نویسد «بوحمزه‌ تراب». بوسعید هم در پایین نامه جوابش را با این بیت می‌نویسد:
گر خاک تویی خاک ترا خاک شدم / چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم
در جوابی که بوسعید به نامه‌ی ابوحمزه می‌دهد خبری از بیت دوم نیست و معلوم است که بیت دومی در کار نبوده است و اگر هم دقت کنید بیت دوم با بیت نخست ارتباط معناییِ چندانی ندارد.
در برخی از رباعی‌ها ما جای بیت اول و دوم یا جای مصرع‌ها را عوض کردیم.
در نهایت با مشورت‌هایی که با استاد کدکنی داشتیم تمام این مسائل را بررسی کردیم و به بهترین نتیجه رسیدیم.

 

تسنیم: موسیقی آلبوم «عاشق کیست» را در پراگ ضبط کردید. علت این تصمیم‌تان چه بود.

من کارهای قبلی‌ام را هم در خارج از کشور ضبط کرده‌ام و حتی کنسرتی کامل در بلغارستان اجرا کرده‌ام. با کشور بلغارستان، با اوکران و هر کشورهایی که امکانِ ضبط آثار را به شما می‌دهند، من همکاری کرده‌ام. در سال 1394 هم با ارکستر سمفونیک تهران همکاری داشته‌ام.
فضا در داخل ایران برای انجام چنین کارهایی فراهم نیست. این آرزوی قلبی هر آهنگسازی است که در کشور خودش ارکستری در اختیار داشته باشد و بتواند آثارش را ضبط  کند. مانند این است که در کشوری تیم ملی نباشد و ورزشکاران آن کشور مجبور باشند به تیم‌های ملی دیگر کشورها بروند.
کاش روی جلد آلبوم «عاشق‌کیست» نام ارکستر سمفونیک تهران حک می‌شد. اما دردناک است که ما در کشوری مانند ایران ارکستر سمفونیک تهران را نمی‌توانیم به طور دائم داشته باشیم. منظورم از دائم این است که ارکستر در طول سال همواره فعالیت داشته باشد و در ماه چند اجرا داشته باشد و به صورت پروژه‌ای کار نکند و در عین حال اجراهایش به چند ماه یکبار خلاصه نشود.
ارکستر حرفه‌ای باید همیشه آماده‌ی اجرای آثار مختلف باشد.
کار باید از پایه درست باشد. در خارج از ایران رشته‌های موسیقی شاخه‌های مختلف دارند؛ تدریس موسیقی، سولیست یا تدریس. هر کسی در هر شاخه‌ای که وارد می‌شود تنها در آن شاخه فعالیت می‌کند و دیگر وارد دیگر شاخه‌ها نمی‌شود. من سعی کردم این ماجرا را از خودم شروع کنم. پیش‌ترها در ارکستر سمفونیک تهران نوازنده بودم و ویولا می‌نواختم. در کنسرت‌ها و آلبوم‌های مختلف هم نوازندگی کردم. اما از جایی به بعد وقتی قرار شد آهنگسازی را به طور حرفه‌ای دنبال کنم، ساز زدن را کنار گذاشتم. چون آهنگسازی کاری تمام وقت است.
نوازنده‌ای که در ارکستر می‌نوازد به لحاظ مادی و معنوی باید تامین باشد و تنها به فکر نواختن در ارکستر باشد نه این که هنگام نواختن در ارکستر در فکرِ کارهای بعدی‌اش باشد.

نوازندگان ارکستر برلین یک کار تمام وقت دارند و اجرایشان در جاهای دیگر را نمی‌بینید. اما در میان نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران چنین چیزی وجود ندارد و اغلب نوازندگان بعد از حضور در تمرین‌های ارکستر، بعداز ظهرش به آموزشگاه می‌روند و موسیقی تدریس می‌کنند و شب هم ممکن است در استودیویی ضبط داشته باشند.

در زمان حضور علی رهبری در ارکستر سمفونیک تهران، قرار بر این شد که نوازندگان ارکستر سمفونیک در ارکستر ملی حضور نداشته باشند. این کار از یک طرف ایجاد شغل می‌کرد و از طرف دیگر نوازندگان به لحاظ سبکی از هم جدا شده‌اند تا کارشان را به درستی انجام دهند.
نمی‌دانم کجایش سخت است که ما نمی‌توانیم ارکستری داشته باشیم که همه چیزش حرفه‌ای باشد.

ادامه دارد...

------------------------------
گفت‌وگو: یاسر شیخی یگانه
------------------------------

انتهای پیام/