عراقی‌ها به سردار سلیمانی بیش از آمریکا اعتماد دارند

«شورای آتلانتیک» با اشاره به نقاط قوت ذاتی ایران در عراق نظیر قرابت جغرافیایی نسبت به آمریکا، مقابله با نفوذ تهران در این کشور را بسیار دشوار ارزیابی می‌کند.

نفوذ منطقه‌ای ایران تا کنون نقشه‌های بی‌شماری را از آمریکایی‌ها در غرب آسیا (خاورمیانه) ناکام گذاشته است. پایان کار داعش در سوریه، شکست توطئه‌های سعودی در یمن، و پیش از همه این‌ها، تحمیل هزینه‌های سنگین به آمریکا بدون دست یافتن واشینگتن به اهدافش در عراق، تنها برخی از مواردی هستند که بر این واقعیت صحه گذاشته‌اند. ائتلاف غربی-عربی نیز به همان اندازه که از عمق نفوذ ایران در غرب آسیا (خاورمیانه) عصبانی است، به این نفوذ اعتراف نیز دارد.

اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در یکی از آخرین گزارش‌های خود به موضع نفوذ منطقه‌ای ایران و به طور خاص تأثیرگذاری اراده ایران بر معادلات سیاسی و بین‌المللی عراق پرداخته است. این گزارش تحت عنوان «ایران در عراق[1]»، به قلم «کنث پولاک» کارشناس شناخته‌شده اندیشکده «مؤسسه امریکن‌انترپرایز» نوشته شده و به بیان برداشت پولاک از اهداف، انگیزه‌ها و ابزارهای نفوذ ایران در عراق پرداخته است.

برای خواندن متن کامل گزارش، روی تصویر بالا یا همین نوشته کلیک کنید

آن‌چه در ادامه این گزارش می‌خوانید گزیده‌ای از مهم‌ترین نکات گزارش شورای آتلانتیک است. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

اهمیت عراق برای ایران

کنث پولاک گزارش خود را این‌گونه آغاز می‌کند: «از زمان خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال 2011، ایران به پرنفوذترین قدرت خارجی در این کشور تبدیل شده است. این مسئله، اتفاقی نیست. عراق برای ایران «فقط یک کشور خاورمیانه‌ای» نیست، بلکه یک همسایه حساس است. این دو کشور دارای مرز مشترکی به امتداد بیش از 1400 کیلومتر هستند؛ ملت‌های آن‌ها عمیقاً با یک‌دیگر درآمیخته‌اند؛ تجارت سالیانه آن‌ها بیش از 12 میلیارد دلار است؛ و ایران تقریباً 15 درصد از صادرات غیرنفتی خود را به عراق می‌فرستد.»

وی ادامه می‌دهد: «حوزه نجف مهم‌ترین نهاد روحانیت شیعی در جهان، و برای بسیاری از شیعیانی است که در کشور 90 درصد شیعی ایران زندگی می‌کنند. میلیون‌ها ایرانی هر سال برای زیارت به شهرهای مقدس کربلا و نجف سفر می‌کنند. این دو کشور طی دهه 1980 هشت سال درگیر طولانی‌ترین جنگ متعارف قرن بیستم بودند و هر کدام 400 تا 500 هزار کشته در این جنگ دادند. به خاطر همه این دلایل، ثبات، امنیت، و جهت‌گیری ژئوپلتیکی عراق از نگرانی‌های بسیار بزرگ تهران هستند.»

نویسنده معتقد است: «این میزان روابط میان ایران و عراق، یک معنای دیگر هم دارد: راه‌هایی که ایران می‌تواند و باید با استفاده از آن‌ها جهت نفوذ در عراق تلاش کند، به طور چشم‌گیری پیچیده هستند. علاوه بر این، این تلاش‌ها عمدتاً به صورت مخفی انجام می‌شوند. ایران ترجیح می‌دهد به صورت مخفیانه عمل کند، چون به این ترتیب قدرتش بزرگ‌تر می‌نماید و توانایی هر بازیگر دیگری برای مقابله با تلاش‌های ایران نیز کاهش می‌یابد. در نتیجه، آن‌چه که ما در مورد فعالیت‌های ایران در عراق می‌دانیم، احتمالاً تنها بخش کوچکی از حجم واقعی عملیات‌های تهران است.»

پولاک تأکید می‌کند: «بنابراین، آمریکایی‌ها باید بدانند اطلاعاتی که ما در مورد نفوذ ایران در عراق داریم، در بهترین حالت، ناقص است. به علاوه، بی‌خبری از فرآیندهای تصمیم‌گیری در ایران نیز این ضعف اطلاعاتی را تشدید می‌کند و توانایی ما در درک انگیزه‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌های تهران را بیش‌تر محدود می‌سازد. این عامل، درک همه‌جانبه نفوذ ایران به طور خاص در عراق را نیز دشوارتر می‌نماید. با این حال، ادعاهای بی‌شمار عراقی‌ها درباره نفوذ ایران در کشورشان، به خودی خود، نوعی اثبات وجود این نفوذ است.»

اهداف ایران در عراق

شورای آتلانتیک در تشریح اهداف ایران در عراق می‌نویسد: «شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بهترین راه برای شناخت اهداف ایران در عراق، قائل شدن سلسله مراتب برای آن‌هاست، چراکه ایران نیز مانند همه کشورهای دیگر، اهدافی را که دوست دارد در عراق به آن‌ها دست پیدا کند، در برابر هزینه‌ها و احتمال دست‌یابی به آن‌ها می‌سنجد و بر اساس میزان هزینه‌ای که حاضر است برای دست‌یابی به هر یک از این اهداف بپردازد، آن‌ها را در اولویت قرار می‌دهد یا در فهرست اولویت‌هایش پایین‌تر می‌برد.»

نویسنده، اهداف ایران را این‌گونه برمی‌شمارد: «ایران، عراقی را می‌خواهد که تهدیدی برای این کشور نباشد و ترجیحاً روابط دوستانه با تهران داشته باشد. جمهوری اسلامی بدون شک به دنبال عراقی است که تحت سلطه منافع قدرت‌های خارجی قرار نداشته باشد، به ویژه منافع آن دسته از قدرت‌های خارجی که ایران آن‌ها را تهدید می‌داند: دشمن شماره یک ایران یعنی آمریکا، رقبای منطقه‌ای تهران مانند عربستان، یا گروه‌های تروریستی ضدشیعی مانند داعش.»

کارشناس امریکن‌انترپرایز ادامه می‌دهد: «علاوه بر این، ایران به طور کلی دوست دارد عراق کشوری یک‌پارچه باقی بماند، اگرچه این علاقه ممکن است صرفاً به این خاطر باشد که تجزیه عراق می‌تواند تبدیل به الگویی خطرناک برای بعضی از گروه‌های نژادی-فرقه‌ای ناراضی در خود ایران شود. به عنوان مثال، ایران در مجازات کُردهای عراق به علت برگزاری همه‌پرسی استقلال در ماه سپتامبر سال 2017 نقش مهمی داشت، چراکه می‌خواست جلوی تحریک احساسات مشابه در میان کُردهای ایران را بگیرد.»

ابزارهای اِعمال نفوذ ایران در عراق

پولاک چهار عامل را در اِعمال نفوذ ایران در عراق مؤثر می‌داند، آن‌ها را «برگ‌های بازی» و «نقاط قوت ایران» توصیف می‌کند و درباره آن‌ها این‌گونه توضیح می‌دهد:

  • استبداد زمان و مکان: وقتی با عراقی‌ها درباره چگونگی نفوذ ایران در کشورشان صحبت می‌کنید، در اکثر مواقع می‌گویند: «ایران همین همسایه بغلی است، و همیشه هم خواهد بود.» استدلال مبتنی بر قرابت جغرافیایی و ابدی بودن این قرابت، برای بسیاری از عراقی‌ها استدلالی قانع‌کننده است. عراقی‌هایی که روی ایران حساب می‌کنند، مطمئن هستند تا زمانی که از تهران روی برنگردانند، حمایت ایران از آن‌ها نیز ادامه خواهد داشت. عراقی‌ها می‌دانند وضعیت امروز کشورشان هر قدر هم که بد باشد، ممکن است فردا از این هم بدتر شود. در این شرایط، آمریکایی‌ها یا سایر متحدان عراق ممکن است وقتی این فردا فرامی‌رسد، بغداد را به حال خود رها کنند، در حالی که ایران تا همیشه در کنار عراق خواهد بود. از سوی دیگر، قرابت جغرافیایی نیز مهم است. ایران همیشه نزدیک عراق خواهد بود و می‌تواند در صورت نیاز به سرعت نسبت به هر اتفاقی واکنش نشان دهد. هم‌چنین تهران به خاطر آن‌که خودش بخشی از تار و پود غرب آسیا (خاورمیانه) است، معمولاً به روش‌های دقیق‌تر و از نظر فرهنگی مناسب‌تر می‌تواند به کمک عراق بیاید، به خصوص در مواردی که قدرت‌های خارجی در آن‌ها دچار اشتباهات ناگزیر می‌شوند. به علاوه، نزدیک بودن ایران به عراق به این معناست که تهران همیشه منافعی را در عراق دارد و بنابراین به احتمال زیاد به کمک عراقی‌ها خواهد آمد.
  • انجام هر کاری، تشویق هر کسی:یکی دیگر از مواردی که عراقی‌ها در توصیف روش‌های نفوذ ایران به آن اشاره می‌کنند، تصورشان مبنی بر تمایل ایران به تشویق و تنبیه است. اگرچه هیچ‌یک از داستان‌هایی را که عراقی‌ها نقل می‌کنند نمی‌توان اثبات کرد، اما داستان‌هایی که در این‌باره تعریف می‌کنند از قتل و غارت و زندان تا اعطای پاداش‌های چندین هزار یا حتی چندین میلیون دلاری به عراقی‌ها توسط ایران را شامل می‌شود. هر وقت یک شیخ قبیله، یک روحانی یا یک مقام دولتی در عراق به ثروت جدیدی دست پیدا می‌کند، عمدتاً شایعات، این ثروت را به ایران نسبت می‌دهند. عمدتاً تصور می‌شود هر سیاستمدار عراقی که پول انجام تبلیغات را دارد یا می‌تواند خدمات مهمی را در بخش‌های تحت مدیریتش انجام دهد، حتماً از حمایت ایران برخوردار است. برخی از عراقی‌ها برای آن‌که به دیگران نشان دهند دوستان ثروتمند و قدرتمندی دارند، ادعا می‌کنند ایران از آن‌ها حمایت می‌کند. به علاوه، عراقی‌ها معتقدند ایران در تشویق متحدان و تنبیه دشمنانش در عراق هیچ محدودیتی ندارد و می‌توانند بهترین تشویق و بدترین تنبیه را در مورد عراقی‌ها انجام دهد. معمولاً این مسئله با محدودیت‌های سیاسی و بوروکراتیک آمریکا و متحدان غربی این کشور مقایسه می‌شود که اگرچه ثروتمندتر و قدرتمندتر از ایران هستند، اما بسیار کم‌تر از ایران دست به تشویق و تنبیه می‌زنند.
  • ارتباطات شخصی: یکی دیگر از راه‌های ایران برای اِعمال نفوذ در عراق، شخصی‌سازی ارتباطاتش، از جمله در ارائه انگیزه‌های مثبت و منفی به عراقی‌هاست. تهران قطعاً می‌تواند روی نهادهای عراقی سرمایه‌گذاری کند، اما ترجیح می‌دهد روی مردم سرمایه‌گذاری کند. اگرچه قطعاً دولت‌های متعدد دیگری هم هستند که همین کار را انجام می‌دهند، اما انجام این کار برای آمریکا و دیگر کشورهای غربی دشوار است و همین موجب می‌شود ایران در این زمینه هم نقطه قوتی داشته باشد. عراق نهادهای بسیار ضعیفی دارد و بنابراین ایران انگیزه خاصی ندارد که تحت تأثیر آن از نهادهای عراقی به عنوان ابزار نفوذ استفاده کند. البته ایران بدون شک روی برخی از نهادهای عراق، به ویژه تعدادی از گروه‌های شبه‌نظامی شیعی مانند «سازمان بدر»، «عصائب اهل‌الحق» و «کتائب حزب‌الله»، سرمایه‌گذاری کرده است، اما حتی در همین موارد نیز تمرکز ایران روی رهبران این گروه‌ها بسیار بیش‌تر از خود سازمان‌ها بوده است. این تمرکز روی افراد به جای نهادها، نفوذ ایران را افزایش داده است، چراکه افراد را می‌توان به شیوه‌هایی تشویق یا تنبیه کرد که در مورد نهادها جواب نمی‌دهند. به عنوان نمونه، وقتی کشوری وزارت کشاورزی یک کشور دیگر را تهدید به قطع کمک‌های مالی می‌کند، این تهدید ممکن است به تمام اعضای آن وزارت‌خانه آسیب بزند، اما این آسیب، پراکنده و کم‌اثر است، چراکه احتمالاً در حقوق کارمندان زیرمجموعه آن وزارت‌خانه تأثیرگذار نخواهد بود. در مقابل، پیشنهاد ده میلیون دلار کمک یا تهدید به قتل یک «فرد»، به احتمال قریب به یقین می‌تواند توجه آن فرد را جلب کند.
  • هم‌بستگی شیعی:مذهب، آخرین برگی است که ایران می‌تواند با آن بازی کند. اگرچه آمریکایی‌ها و دیگر بازیگران خارجی تلاش می‌کنند تا این برگ را برگ برنده ایران معرفی کنند، اما واقعیت این است که این برگ، ضعیف‌ترین برگ بازی تهران است. با این وجود، این برگ هم قدرت دارد و ایران بدون شک از آن استفاده می‌کند. در دوران مدرن، ایران (با فاصله از سایر حکومت‌های شیعه) قدرتمندترین دولت شیعه در جهان است. به همین دلیل شیعیان مظلوم در کشورهای مختلف برای دریافت کمک در مقابل دولت‌های ظالم خود به ایران چشم امید بسته‌اند. شیعیان بی‌شماری جان خود را به خاطر وجود شبه‌نظامیان سنی در خطر می‌بینند و ایران می‌تواند به گونه‌ای از این شیعیان و از گروه‌های شبه‌نظامی شیعه حمایت کند که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند. تهران برای اثبات این حمایت خود دلایل و مثال‌های قانع‌کننده‌ای هم دارند. به عنوان مثال، ماه ژوئن سال 2014 زمانی که داعش بخش‌های عمده‌ای از شمال غربی عراق را تصرف کرده بود، ایران سلاح، پول، مستشار و ژنرال قاسم سلیمانی را فرستاد تا نیروهای دفاعی عراق را تقویت و پیش‌روی‌های داعش را متوقف کند. ایران و متحدانش این کمک‌ها را با واکنش آمریکا به پدیده داعش مقایسه می‌کنند؛ واشینگتن تا زمانی که مالکی از قدرت کناره‌گیری و داعش اربیل را تهدید نکرده بود، هیچ حمایتی از عراقی‌ها نکردند. این مقایسه به شیعیان عراقیِ وحشت‌زده از داعش این درس را داد که فقط ایران است که می‌توان برای دریافت کمک در زمان نیاز به آن اعتماد کرد.

یکی از عناصر نفوذ ایران در عراق، سردار سلیمانی و نقش فرماندهی او بر نیروهای عراقی در مقابله با داعش است

«سایه بیست متریِ مرد دو متری»

پولاک در بخش دیگری از گزارش خود با زبانی کنایه‌آمیز می‌نویسد: «ایران، سه متر قد [و قدرت زیادی] ندارد. حتی در عراق. اما بازیکن سبک‌وزن [و بازیگر ضعیفی] هم نیست. بازیگری ماهر، مصمم و مجرب است که سال‌های سال، منافع خود را با موفقیت چشم‌گیری پی‌گیری کرده است. تهران، ضدقهرمانی بالغ است که به خاطر مهارت و نقاط قوت ذاتی‌اش نباید دست‌کم گرفته شود. با این حال، ایران غولی غلبه‌ناپذیر نیست که مانند گودزیلا بر فراز توکیو، روی خاورمیانه چنبره زده باشد.»

وی با اشاره به سود بردن ایران از «اعتبارش» در میان عراقی‌ها، توضیح می‌دهد: «ایران دشمن قدرتمندی در عراق است، اما سایه‌ای که بر سر عراق می‌اندازد بسیار بزرگ‌تر از آن چیزی است که اقدامات واقعی تهران ایجاب می‌کند. عراقی‌ها هم عموماً نسبت به همین سایه اقدامات و قدرت ایران است که واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها قدرت ایران را دقیقاً با سایه‌اش هم‌اندازه می‌دانند و در مقابل آن کاملاً تسلیم هستند.»

نویسنده گزارش، یکی از دلایل دشوار بودن رقابت با ایران در عراق را همین مسئله می‌داند و می‌نویسد: «دشمنان ایران، و اول از همه آمریکا، دارند با سایه ایران بوکس‌بازی می‌کنند: سعی می‌کنند سایه ایران را تا اندازه واقعی این کشور کوچک کنند، اما اغلب، موجودی تخیلی را هدف قرار می‌دهند که مقابل ضربه‌های ما تأثیرناپذیر است.»

به اعتقاد کارشناس امریکن‌انترپرایز راه مقابله با ایران این است که «به عراقی‌ها نشان دهیم ایران آن‌قدرها که آن‌ها تصور می‌کنند، قدرتمند و خطرناک (یا قادر به کمک به عراقی‌ها) نیست.» وی مدعی می‌شود: «در مواردی که آمریکا، یا خود عراقی‌ها، یا مثلاً یک بازیگر منطقه‌ای دیگر، توانسته‌اند قدرت ایران را همان‌گونه که هست (بلوف‌ها و تهدیدهای متعدد و عدم عمل تهران به قول‌هایش) نشان دهند، عراقی‌ها با کمال میل، به ایران پشت کرده‌اند.»

نویسنده در نهایت تقویت عراق را نیز راه دیگری برای مقابله با نفوذ ایران می‌داند و ادعا می‌کند: «در شرایط مساوی، عراقی‌ها ترجیح می‌دهند نفوذ ایران در کشورشان را به کلی از بین ببرند. هرگاه هم که عراق به اندازه کافی قدرتمند بوده، به‌رغم همه نقاط قوت بنیادین ایران، همین اتفاق افتاده است. بنابراین کلید تضعیف یا حذف نفوذ ایران در عراق همین است: ایجاد عراقی قوی و یک‌پارچه که آن‌قدر اعتماد به نفس داشته باشد تا در [و راه خروج از عراق] را به ایران نشان بدهد.»

حشدالشعبی عراق، ابتکار ایران و یکی از عوامل مهم ایستادگی عراق مقابل داعش است

البته پولاک توضیح می‌دهد که نه عراقِ سال 2017 آن عراقِ لازم است و نه آمریکا اکنون توانایی سرمایه‌گذاری در این کشور و تحقق اهدافش را دارد. بنابراین راه‌حل جایگزین، «ورود به بازی طولانی‌مدت، ساختن عراق تکه به تکه، نزدیک کردن عراقی‌ها به یک‌دیگر، قدرت بخشیدن به دولت این کشور برای بهبود وضعیت زندگی مردم، و یافتن راه‌های سازنده برای حل‌وفصل اختلافات است.»

این تحلیلگر آمریکایی در ادامه لحن ناامیدانه خود می‌نویسد: «این کار غیرممکن است، اما دشوار و البته ضروری است، چراکه اگر آمریکا و متحدانش جایگزین مناسب‌تری از نفوذ ایران را به عراقی‌ها پیشنهاد ندهند، عراق ممکن است به یک لبنان دیگر تبدیل شود. [با این تفاوت که عراق،] بزرگ‌تر، ثروتمندتر، و در نقطه‌ای استراتژیک‌تر [نسبت به لبنان] است. این چشم‌انداز، بسیاری از متحدان آمریکا را تهدید خواهد کرد؛ متحدانی که معمولاً به روش‌های تهاجمی و بی‌ثبات‌کننده به این‌گونه مواردِ افزایش قدرت و نفوذ ایران واکنش نشان می‌دهند. و این (بی‌ثباتی بیش‌تر) چیزی است که غرب آسیای بحران‌زده کنونی (خاورمیانه) اصلاً به آن نیاز ندارد.»

منبع:مشرق

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط