مدرسه «مرد»ها + فیلم
گوش تا گوش «دادزن»، «فال فروش»، «آدامسی»، «ترازو دار»، «واکسی»، «خیاط»، «نجار» و «بساطی»، پشت نیمکت های چوبی نشسته؛ با روپوش های آبی و یقه های سفید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، گوش تا گوش «دادزن»، «فال فروش»، «آدامسی»، «ترازو دار»، «واکسی» و «بساطی»، پشت نیمکت های چوبی نشسته؛ خانم معلم تند تند می خواند و مدادهای نصفه نیمه، کُند و لرزان می لغزند و خطهای کج و معوج روی کاغذهای چرک مُرد، کِش می آیند؛ گاهی وقت ها که مداد روی پینه خشک کف دست «مرد»های مدرسه سُر می خورد و کج و معوجیِ خطها تا ناکجا کش می آید، خانم معلم انگشت های باریک و کشیده اش را روی زمختی پینه دستشان قفل می کند و با دست آن ها می نویسد «بابا نان ...»؛ حرف به حرف؛ کلمه به کلمه.
اینجا مدرسه «مرد»های امام زاده حسن است؛ مدرسه «مرد»های جنوب شهر؛ جایی که شاگرد مدرسهایهای آن نصف بیشتر عمرشان را توی کوچه پس کوچه ها و خیابانهای این شهر کار کردهاند؛ بچههای 10 – 12 سالهای که از 6 سالگی کار کردهاند؛ مثل یک «مرد»؛ بچههایی که سال ها است فهمیدهاند وقتی «بابا» نیست، برای یک لقمه «نان» باید «جان» کند؛ بچههایی که میدانند بعضی وقتها حتی «بابا» هم حریف زندگی نمیشود و به ناچار باید «داد» زد؛ بلند و خشدار؛ مثل اکثر همکلاسیهایی که هرکدامشان یک دنیا خاطره دارند از دادزنی برای مغازههای پشت امامزاده؛ بچههایی که باور کردهاند «آرزو» برای امثال آنها چیزی بالاتر از خواب و خیال نیست؛ بچههایی که بارها و بارها به چشم دیدهاند که «خواستن» آنها، نه تنها «توانستن» نیست، بلکه داغی است که تا آخر عمر بر دلشان میماند.
بچه های مدرسه کار محله امامزاده حسن به دلیل مشکلات متعدد مالی و قانونی از حداقل های زندگی محروم مانده اند و مجبورند برای گذران زندگی و کمک به خانواده هایشان، کار کنند. این مشکلات به اندازه ای است که این کودکان قادر به تحصیل در مدارس عادی و دولتی کشور نیستند و خیرین این موسسه سعی می کنند با در نظر گرفتن زمان کار کودکان و در عین حال مطابق با استانداردهای آموزش و پرورش، دروس مقاطع تحصیلی مختلف را به این دانش آموزان ارائه دهند.
انتهای پیام/