ریاضیدان‌های "کوچک" ماحصل چشم و هم چشمی "والدین"

داغ معیوب بودن سیستم آموزشی مدت‌هاست که ورد زبان‌هاست. هزینه یک دوره فوق لیسانس در دانشگاه آزاد حدود ۱۶ میلیون تومان می‌شود. آیا سالی ۱۴ میلیون در مقطع ابتدایی هزینه ای معقولی است؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی تسنیم، داغ معیوب بودن سیستم آموزشی مدت‌هاست که ورد زبان‌هاست. اما عطش خانواده‌ها برای ثبت نام فرزندانشان از مدرسه‌های دو زبانه با یک دوجین کلاس‌های آموزشی فوق برنامه به مهدکودک‌ها وپیش دبستانی‌ها هم سرایت کرده و حالا کافی است یک نگاه به برنامه‌های ویژه کودک بزنید تا با تعداد قابل توجهی از ریاضیدان‌هایی رو به رو شوید که در یک چشم به هم زدن یک عددچند رقمی را در یک چند رقمی دیگر ضرب می‌کنند و نتیجه را قبل از 10 شماره اعلام کنند تا پدر و مادرها در کنار پُز دادن برای ماشین‌های آنچنانی و لوازم خانگی مارکدار با رنگ سال به هوش فرزندانشان هم، بازار چشم و هم چشمی را داغ نگه دارند.

یک: چندمین روز پیاپی آلودگی هواست و مدرسه‌ها تعطیل است، دخترک خواب‌آلود با مادرش مسافران تاکسی را که منتظر هستند خوشحال می‌کند. تمام سعی و تلاشم را به کار بسته ام تا با نرم افزار پرداخت آنلاین کرایه 2750 تومانی مسیر را پرداخت کنم، خانم عصبانی اعلام می‌کند که دو نفر را حساب خواهد کرد بعد هم بدون اینکه کسی چیزی بپرسد می‌گوید: دخترم را در یک مدرسه غیرانتفاعی دو زبانه ثبت نام کرده ام که شهریه اش سالی 8 تومان است. آن وقت هوا که آلوده می‌شود مدرسه ای که خودمان شهریه اش را داده ایم هم تعطیل می‌شود.

تعجبم را که می‌بیند تاکید می‌کند که منظورش 8 میلیون تومان است. برای همین مجبور است که فرزندش را با خودش به سر کار ببرد. مسافر جلویی هم بدون اینکه سرش را برگرداند و دختر خوابالویی که وسط نشسته را نگاه کند می‌گوید: پسرم سوم ابتدایی است و به فلان مدرسه می‌رود. اسم مدرسه را که بر زبان می‌آورد راننده و مادر دختر کوچولو سر تکان می‌دهند به خیال مدرسه خیلی معروف و اسم و رسم داری باید باشد که خُب من نمی‌شناسم، 6 صبح سرویس دنبالش می‌آید و 4:30 به خانه برمی‌گردد. سالی 14 میلیون هم شهریه می‌دهم. روزهای زوج 4 تا 6 کلاس زبان و روزهای فرد کلاس روباتیک دارد، آقای مسافر با تفاخر خاصی که در کلامش پیداست می‌گوید: از همین الان مدیر مدرسه و کارشناس آموزش مدرسه دنبال گرفتن پذیرش تحصیلی برای بچه‌هاست تا در یک شبانه روزی به درد خور در آن طرف آب‌ها پذیرش شوند.

نمی دانم چرا با شنیدن این مکالمه یاد کارتون "آرزوهای بزرگ "و خانم ها ویشام می‌افتم. همیشه برایم سوال است که چرا پدر و مادرهایی که حال و حوصله بچه دارشدن ندارند و از صبح تا شب بچه‌های بیچاره را در انواع و اقسام کلاس‌ها و مدرسه‌های آنچنانی ثبت نام و پانسیون می‌کنند اصلا چرا بچه‌دار می‌شوند؟ بالاخره اینترنت اجازه می‌دهد و کرایه 2750 تومانی را پرداخت می‌کنم.

دو: عمو قناد همچنان عمومی بچه‌هایی است که تلویزیون نگاه می‌کنند. ساختار برنامه‌های تلوزیون زیاد تغییر نکرده فقط برنامه‌های کودک هم پر از آگهی‌های تبلیغاتی رنگارنگ است.گویا عمود قناد خودمان هم تازگی‌ها در برنامه کودک، برای تبلیغ یک موسسه خاص بچه‌های خردسال حدود 4 تا 5 سال را در برنامه اش به عنوان مهمان دعوت کرد که توانایی ضرب و تقسیم ذهنی اعداد چند رقمی را دارند. و بعد از برنده شدن در مسابقه کرنومتر و هیجان مصنوعی عمو قناد و زیر‌نویس شدن پی در پی موسسه آموزشی مذکور خانواده‌ها برای ثبت نام فرزندانشان در این موسسه ترغیب می‌شوند.

خانواده‌هایی که حتی در شهریه مدرسه و مهد فرزندانشان هم با هم چشم و هم چشمی دارند پُر بی‌راه نیست که در ثبت نام فرزندانشان در موسسه‌های فراتر از مدرسه با انواع آموزش‌ها و حتی دروغ بزرگ پذیرش دانش آموز راهنمایی و دبیرستانی در کالج‌های آن طرف آبی، این چشم و هم چشمی را نداشته باشند.

سه: تئوری هوش‌های چندگانه نظریه‌ای است آموزشی که نخستین‌بار توسط "هوارد گاردنر" تنظیم و ارائه شده است. بر طبق این نظریه، دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. گاردنر نظریه‌اش را نخستین بار در کتاب «قاب‌های ذهنی: نظریه هوش چندگانه، در سال 1983 ارائه کرد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرد و احتمال داده است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد. طبق نظریه گاردنر، برای به‌دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوش‌های دیگر او مثل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود.

چهار: تلویزیون یک مجموعه شاد نشان می‌دهد از همین برنامه‌های ترکیبی استند آپ و حرف‌های مجری را به دوربین و مهمان های ریز و درشت .یک بخش از برنامه هم مسابقه دارند با حضور تماشاچی‌ها هر 4 شر کت کننده لیسانس دارند. دو نفر از آنها متاهل اند و دو نفر دیگر مجرد و شاغل. مجری برنامه با اشاره به در پیش بودن شب یلدا به حافظ تفال می‌زند و از شرکت کنندگان می‌خواهد که شعر را بخوانند نتیجه فاجعه است.

هیچ کدام از شرکت کننده‌ها بیشتر از سه بیت را درست نمی‌خوانند. رو خوانی‌ها افتضاح است. رعایت وزن و قافیه را که اصلاً نگویم بهتر است. آقای شرکت کننده می‌گوید بلد نیست خط نستعلیق بخواند. بعد هم توجیه می‌آورد که ما همه کارهایمان را با خط تحریری انجام می‌دهیم. اصلا نمی‌شود این خط خطی‌ها را خواند. هر 4 شر کت کننده می‌بازند. مهندس‌ و لیسانسه‌های که بدون توجه به استعدادها و تفاوت، مدرسه رفته اند و مدرک گرفته اند و حالا از خواندن یک بیت شعر حافظ عاجز هستند.

پنج: هزینه یک دوره فوق لیسانس در دانشگاه آزاد حدود 16 میلیون تومان می‌شود. آیا سالی 14 میلیون در مقطع ابتدایی هزینه ای معقولی است؟ آیا نمی‌شود به جای چنین هزینه ای، این پول را به عنوان یک سرمایه کوچک برای اشتغال و ازدواج در آینده در اختیار فرزندان خود قرار دهیم؟ مهد دو زبانه رفتن و کلاس‌های روباتیک با هزینه‌های آنچنانی یک فرد توانمند را تحویل جامعه می‌دهد که بلد باشد یک واشر پوسیده یا یک لامپ سوخته را بدون کمک تعویض کند و یا حتی بلد باشد از یک بیت شعر حافظ بخواند؟ چرا والدین اصرار دارند این حجم عظیم از دکتر و مهندس‌های زورکی را تحویل جامعه بدهند؟ حتی اگر هزینه‌های کلاس‌های فوق برنامه بچه‌هایشان باعث دو برابر اضافه کاری‌ها و قرض و قسط و وام باشد.

انتهای پیام/