چگونه دانش یک دختر، مزارع کشاورزان روستا را نجات داد؟
امیر نصیری کارگردان مستند «حاصل فصل من» میگوید کشاورزان با تغییرات اقلیمی و آفات گیاهی کنار میآیند و با آن مبارزه میکنند اما وقتی دولت به محصول آنها بیمحلی میکند و واردات زیاد میشود، آنها دیگر هیچ راهی برایشان باقی نمیماند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، هشتمین جشنواره مردمی عمار از 6 دی ماه کار خود را رسما آغاز خواهد کرد و در آن مستندهای منتخب پخش میشود.
مستند «حاصل فصل من» به کارگردانی امیر نصیری از جمله مستندهای با موضوع مردمی است که در روستای رحیم آباد استان آذربایجان غربی ساخته شده است. داستان فیلم روایت خانمی به نام سلیمه نصیری است که به دلیل مشکلات کشاورزی موجود در روستا تصمیم میگیرد که رشته کشاورزی را در دانشگاه ارومیه بخواند. بازگشت او به روستا همزمان با مشکلات متعددی است که کشاورزان را درگیر خود کرده است. کشاورزان دست به دامن او میشوند تا مشکلاتشان را حل کند و این سرآغاز زندگی جدید برای سلیمه است. داستان در این جا تمام نمیشود بلکه این بانوی موفق تصمیم میگیرد تا از ظرفیتهای بانوان روستا استفاده کند. تاسیس صندوق حمایتی و حمایت از بانوان روستایی آنان را شاغل میکند. همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از افرادی که قصد مهاجرت به شهر را داشتند، از تصمیم خود منصرف شده و در زادگاه خود بمانند. محصولات روستای رحیمآباد شامل انواع محصولات کشاورزی، غلات، لبنیات، نان محلی و ... به خوبی در آذربایجان غربی اسم در کرده است و همهی روستاها آن را به نام روستای خود کفا میشناسند.
امیر نصیری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگیخبرگزاری تسنیم از عدم حمایتهای دولتی از روستاییان گله کرد.
* شخصیت اصلی فیلم یک خانم است. او در ابتدا با مشکلاتی مواجه میشود و به دلیل این که زن است و درس خوانده است، توسط افرادی که کشاورزی را به صورت تجربی یاد گرفتهاند طرد میشود. آیا واقعا یک نگاه منفی نسبت به خانمی تحصیلکرده در روستا وجود دارد؟
من موافق این نیستم که بگوییم نگاه منفی نسبت به خانم تحصیلکرده در روستاهای ما وجود دارد بلکه این اتفاقی است که در زندگی خانم نصیری رخ داده است و شاید برای بقیه رخ ندهد. اصلا این گونه نیست که نگاه بالا به پایین به تواناییهای زنان روستا وجود داشته باشد. ما شاهد این هستیم که در بسیاری از شهرها و شهرستانهای ما، بانوان نقش گستردهای دارند. برای مثال در فضای شهر ارومیه که تصویربرداری میکردم، می دیدم که فضای خوبی برای فعالیت زنان وجود دارد. همچنین در کنار خانم نصیری نیز فعالیتها و پویاییهای زنان را در روستا میبینید و در نهایت متوجه میشوید که چه فعالیتهای گسترده اقتصادی در روستا توسط بانوان هدایت میشود. به نظرم این شانس ایشان بوده است که با چنین اتفاقی روبهرو شدهاند. این که بخواهیم کل روستاهای کشور را در نظر بگیرم، نمیتوانم نظری بدهم.
*یکی از ویژگیهای مثبت فیلم پرداختن به موضوع مهاجرت از روستاها به شهر به دلیل نبود اشتغال کافی است. برای مثال خانوادهای را نشان میدهید که قصد مهاجرت دارند اما به واسطهی شغلی که برایشان ایجاد میشود در همان جا میمانند. وضعیت اشتغال روستاها و کم و کیفیت آن از این نظر چگونه است؟ به نظر شما اگر یک روستایی شغل و درآمد مناسب داشته باشد، آیا باز هم شهرنشینی را به روستانشینی ترجیح میدهد؟
در جوامع اروپایی و کشورهای پیشرفته، روستا هنوز هم اصالت و هویت خود را از دست نداده است. جغرافیا و مختصات روستا، تولید است و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. روستا باید این رسالت خود را حفظ کند. بدین معنی که دامدار باید طیور و حیوانات خود را حفظ کند، باغدار باید کشاورزی خود را ادامه بدهد و ... البته حمایت نیز باید صورت بگیرد. یک روستایی را تصور کنید که در روستای خود جایگاه و منزلت بالایی داشته است. او دارای دام و طیور و باغ است اما به دلیل عدم حمایت همهی آنها را میفروشد و به شهر میرود. او برای این که ارتزاق کند، مجبور میشود که چنین کاری بکند. مطمئنا اگر یک روستایی، شغلش در شهرش تامین باشد، ذرهای به شهر آمدن فکر نمیکند و آن را مناسب خود نمیبینید.
همین الان میبینید که از پس شهرها با همین جمعیت برنمیآیند چرا که زیر ساختهای ضعیفی دارند. در ادامه آن میبینید که مهاجرت، حاشیهنشینی، اختلاف فرهنگی و .... پیش میآید چرا که مختصات روستا با شهر متفاوت است. میآییم و زمین زراعتی، دام و طیور او را میگیریم و او را تبدیل به یک کارگر ساده میکنیم. چرا از یک کشاورز حمایت نمیشود؟ وقتی با یک کشاورز صحبت میکنید، میبینید که او یک سال از زندگی خود را درگیر زمیناش است. شخم میزند، آب میدهد و ... او این سختیها را میکشد تا در 3 ماه تابستان محصول خوبی را برداشت کند. او از پس تمام بلایا از جمله آفتهای حشره ای و ... برمیآید اما ناگهان به عدم حمایت میرسد. محصول او خراب میشود و هیچ کس نیست که از او خرید کند. وقتی دوربین را در دل روستا ببرید، درددل او را میشنوید. او میگوید که از ما حمایت کنید. چگونه میشود که از کشاورز خودمان حمایت نکنیم و به سراغ واردات برویم؟ مگر این کشاورز ایرانی نیست؟ مگر زحمت او کمتر از یک کشاورز کشور خارجی است؟ این نوع نگاه تاسف بار است.
* در این فیلم نشان دادید که یک روستایی ساده که از حمایت دولتی و بودجهای بهرهمند نیست میآید و با اتکا به پتانسیل نیروی انسانی موجود، کاری را انجام میدهد که باعث میشود تا بسیاری از روستاییان در روستا بمانند. حال اگر حمایت دولتی با بودجه و توانایی بیشتر صورت بگیرد، مطمئنا نتیجه خیلی بهتر خواهد بود. آیا حمایتی از روستاییان در این وسعت صورت میگیرد؟
قطعا همین طور است. وقتی حمایت از یک ارگان بالاتر صورت بگیرد، نتیجه بسیار بهتر است. هر دولتی که حضور داشته باشد، بودجه کلانتر و رئیس بزرگتری را داریم که باید بیاید و از این طرحهای کوچک حمایت کند. تصور این که دولت حمایت نکند خیلی سخت است و روستایی را اذیت میکند. من به عنوان فیلمساز این را نشان میدهم تا بگویم که با کوچکترین حرکت و حمایت، این اتفاقات بزرگ صورت میپذیرد. این یک عقل و درایت است که شما دیدت را بهتر کنی. هرکس ممکن است که براساس موقعیت و جغرافیای منطقه خود یک حرکتی را شروع کند. در ابتدا بالاخره با مبلغی اندک یا زیاد این حرکت صورت میگیرد اما تداوم آن نیازمند حمایت است. اگر به این حرکت بها ندهید، از حرکت باز میماند.
برای مثال اگر فیلم یک فیلمساز دیده نشود، او خشکیده میشود. قدرت تحلیل را از دست می دهید. جوانی و دغدغهمندیتان را از دست میدهید و... وقتی که یک طرح را به چند جا میبرید اما همهشان رد میکنند و میگویند انجام چنین کاری اولویت ما نیست و برای آن بودجه نداریم. این مثال را زدم تا به خانم نصیری اشاره کنم. وقتی یک نفر میآید و اعتماد میکند تا کاری انجام بشود، خود باعث پیروزی و پیشرفت میشود. شما حرفهای من را در این فیلم راجع به یک روستا و اتفاقات آن میشنوید و این باعث خوشحالی است. اگر حمایت دولتی نباشد، این جرقهها تبدیل به شعله نمیشود و فراگیری پیدا نمیکند. ما اکنون از اقتصاد مقاومتی صحبت میکنیم. بالاخره یک نفر باید باشد تا از این مقاومت حمایت کند پویایی خانم نصیری و بسیاری دیگر از افرادی که تلاش میکنند و زحمت میکشند باید دیده شود و موردحمایت قرار گیرد.
*همکاری شما با مرکز روایت فتح بود. روایت فتح را بیشتر با مستند بحران میشناسیم. چگونه شد که همکاریتان با این مرکز شروع شد و آنان به یک فیلم با موضوع متفاوت پرداختند؟
این فیلم در قالب طرحی که در مرکز روایت فتح طراحی شده بود، ساخته شد. تلاش کردیم با توجه به امکانات، محدودیتها و بودجهای که در اختیار داشتیم، ابعاد این قالب و طرح را رعایت کنیم. درمرکز، از این دست کارها در حال تولید بود. هدف این باکس نگاهی متفاوت به قضایا بود که منجر به ساخت چند ده مستند با موضوعات متفاوت شد. به نظرم که مرکز در این بخش قصد داشت تا به جنگ نرم بپردازد. در زمان جنگ این موضوع وجود داشت که شما دوربین به دوش بگیری و سمت خاکریز بروی اما اکنون و در زمان حال جنگ نرم این است که به چنین موضوعات مردمی پرداخته شود. خاطرم هست که در یکی از تصویربرداریها به مشکلی برخوردیم. آن شخصی که آنجا بود از ما پرسید که روایت فتح چه ربطی به ساخت مستند در یک روستای کوچک دارد؟ این مثال را زدم تا به این موضوع اشاره کنم که در باکسی جدید، مستندهایی متفاوت توسط روایت فتح ساخته شد.
انتهای پیام/