احمدینژاد و دو پیشفرض غلط
"اولین پیشفرض غلط احمدینژاد این است که وی این تصور را دارد که بهدلیل هزینه بالای برخورد نظام با او، از مصونیت برخوردار است و میتواند بهراحتی پروژه خود را پیش ببرد".
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ محمد عبداللهی: مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان فرمودند: «کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند». ایشان همچنین فرمودند: «اینکه برداریم همینطوری بیهوا این قوه و آن قوه را بدون هیچ تمییزی محکوم کنیم، اینکه هنری نیست. هر بچهای هم میتواند سنگ بردارد و شیشهها را بشکند؛ اینکه هنری نیست. هنر این است که انسان منطقی و منصفانه حرف بزند و برای قدرتیابی حرف نزند و خدا را در نظر داشته باشد».
+ بیشتر بخوانید: خطای محاسباتی احمدینژاد و انفعالناپذیری آیتالله خامنهای
این اظهارات حکیمانه تمام تحلیلها را بهسمت کنشهای پرابهام اخیر احمدینژاد روانه میکند. وقتی اقدامات اخیر وی را همچون تکههای پازل کنار سخنان رهبری بچینیم، کاملاً روشن است که مخاطب بخشی از سخنان رهبری، او بهعنوان فردیست که پس از 8 سال تکیه زدن بر بالاترین منصب اجرایی کشور؛ اکنون رادیکالترین معترض است!
در یادداشت قبل گفتیم هدف اصلی جریان احمدینژاد از کنشهای اخیر؛ بازسازی جایگاه مردمی و جلب نظر حاکمیت برای بازگشت به سیاست درسطح پیشین و بهعبارتی باجخواهی از نظام است.
در واقع احمدینژاد پس از تلاش نافرجام در پروژه احیای خود، تلاش میکند تا خود را در موقعیت «علیالبدل» نظام جمهوری اسلامی نشان دهد و برای تحقق چنین امری نیز بهطور طبیعی ایجاد فشار متراکم بر حاکمیت با مدل "اپوزیسیوننمایی" را انتخاب کرده است.
اکنون احمدینژاد برای خارج شدن از وضع موجود و پیش بردن پروژهاش تلاش میکند تا با حربه «مظلومنمایی» و قرار گرفتن در نقش «اپوزیسیون» و حاشیهسازیهای بعضاً کودکانه، بین حاکمیت یا اجزای آن و خودش اصطکاک ایجاد کند و حلقه هوادار اصلی او برای طی این مسیر، قطعاً از برخورد، زندانی شدن، اعتصاب غذا، درشتگویی و تمام بهانهها یا ابزارهای جنگ روانی برای تیم خود استقبال و استفاده خواهند کرد.
ظاهراً دو پیشفرض غلط احمدینژاد را به این سمت کشانده است:
اولین پیشفرض غلط احمدینژاد این است که وی این تصور را دارد که بهدلیل هزینه بالای برخورد نظام با او، از مصونیت برخوردار است و میتواند بهراحتی پروژه خود را پیش ببرد.
دومین پیشفرض غلط احمدینژاد؛ این است که از آنچنان اقبال اجتماعی برخوردار است که میتواند به هر ترتیب آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی را تشکیل دهد. این پیشفرضهای متوهمانه؛ کنشهای سیاسی احمدینژاد را ترسیم میکند تا جایی که در آینده روند رادیکالیزه کردن اعتراضاتش به دستگاه قضایی و شخص رییس قوه قضاییه محدود نخواهد شد. محمود احمدینژاد و یارانش با تحلیلهای غلط در مسیر خطرناکی پا گذاشتهاند که عاقبت آن برای هر فرد با هر جایگاه و سابقهای تفاوتی نخواهد کرد؛ چرا که میزان حال فعلی افراد است. در گذشته نیز سلوک سیاسی جمهوری اسلامی و در رأس آن رهبر انقلاب نشان داد که هزینهسازی برخی افراد نمیتواند حق را به حاشیه براند.
احمدینژاد از اصولی منحرف شده است که همه اقبال مردم به وی بهسبب پایبندیاش به آن اصول بود نه اینکه خود بهتنهایی و بدون پایبندی به آن اصول قدر و قیمتی داشته باشد. طرفه آنکه ابرچالش تعیین کننده برای او و یارانش در آینده نزدیک پای گذاردن در مسیر عدم التزام به ولایت فقیه و قانون است که در صورت انتخاب چنین گزینهای خط بطلانی بر همه خدمات گذشته خود خواهد کشید.
انتهای پیام/*