دستفروشی با فرهنگسازی کوچولو

«مهدی ریوندی» جوان هنرمندی است که کنار خیابان بساط می‌کند و برای رهگذران دستبند درست می‌کند تا با درآمد آن عروسک‌ بسازد. عروسک‌هایی که قرار است بچه‌ها را سرگرم کنند.

به در روزهایی که پایتخت از آلودگی آسمانش یکسره سرفه می‌کند و زیبایی‌های شهر بین غبارهایش گمشده زیر پل کریمخان زند و کنار کتابفروشی انتشارات ثالث پسر جوانی نشسته‌است که پشت سرش یک بنر بزرگ آویزان است. بنری پر از عکس کودکان که نشان از یک کمپین کوچک دارد. کمپینی به نام «فرهنگسازان کوچولو» که شعارش این جمله بود: جهان سوم تنها یک طرز تفکر است نه یک مکان!

آقای جوان هم که نامش «مهدی ریوندی» ست مدتی ست در اینجا بساط کرده و دارد دستبندهای دست‌سازش را به نفع کودکان می‌فروشد تا با درآمد بدست آمده از این کار برایشان عروسک بسازد و نمایش اجرا کند. با مهدی پای بساطش صحبت کوتاهی کردیم تا از دنیای آرامش سردربیاوریم.

وجدانم با این کار آرام می‌گیرد

«مهدی ریوندی» متولد 1364 است در دانشگاه گرافیک خوانده و مدتها کار نقاشی و مجسمه سازی می‌کرده اما به یکباره تصمیم می‌گیرد همه کارهایش را رها کند و در حوزه کودکان و فرهنگسازی برای آنها فعالیت کند. وقتی می‌پرسم که چه شد چنین تصمیمی گرفتی تا این‌ کارها را انجام دهی؟ جواب می‌دهد:« وجدانم آرام می‌شود. فکر می‌کنم بهترین کار ممکن را انجام می‌دهم. من چه در داخل ایران و چه در خارج ایران کار نقاشی و مجسمه‌سازی را انجام داده‌ام اما کارم هیچ لذتی برایم نداشت. وقتی میدیدم فرهنگ مردم حتی رانندگی و زباله ریختن اذیتم می‌کند کلافه می‌شدم. امروزه به بچه‌ها یاد می‌دهند که از دست کسی چیزی نگیرند. اما حواسشان نیست که با ترویج این کار نامهربانی را ترویج می‌دهند و تک تک این موضوعات مرا ناراحت می‌کرد. من قصد داشتم اندازه خودم فرهنگسازی کنم. برای همین به شهرهای مختلف رفتم و سعی کردم برای بچه‌ها کار کنم.»

با بطری‌های رها شده مجسمه ساختم

مهدی یک فعال محیط زیست هم هست و برای این موضوع زیاد هم سفر می‌کند و کارهای جالبی انجام داده‌است. او در همین سفرها با عروسک‌های دست سازش برای بچه‌ها هم برنامه اجرا می‌کند: «من همیشه با دوچرخه سفر می‌کنم و همه ایران را رکاب می‌زنم. سفرهای من تفریحی نیست و هربار یک موضوعی داشته‌است.مثلا یکبار آمدم زباله‌های خشک را از طبیعت جمع کردم. یکبار هم با 5هزار پت بطری به عنوان اعتراض به جنگ یک مجسمه صلح درست کردم. دور چهارمی که دارم کار می‌کنم. میخواهم برای بچه‌ها با عروسک فرهنگسازی کنم. برای همین 12 کاراکتر عروسکی دارم که هرکدام کاری انجام می‌دهند. مثلا شخصیتی دارم به نام «بین خطوط» که راننده کامیونی ست که فرهنگ رانندگی را به بچه‌ها یاد بدهم. به هر شهری هم که می‌روم همینطور برای بچه‌ها برنامه اجرا می‌کنم و آنها هم دور من جمع می‌شوند.»

تغییر طرز فکر همسن‌ و سالهایم سخت بود برای بچه‌ها کار کردم

مهدی از 9 صبح تا 9 شب در این هوای آلوده پای بساطش نشسته است تا کارهایش را پیش ببرد. چندباری هم ماموران برایش دردسر درست کردند اما به کمک نشر ثالث هنوز بساطش سرجایش است. او حتی شب‌ها را در کمپ و چادر می‌خوابد و می‌گوید همه تلاش این است که بتواند کاری هرچند کوچک انجام دهد اما همیشه آدمهایی هستند که او را دلسرد کنند:«من در حیطه کاری خودم فکر می‌کردم و به چیزهای عجیبی می‌رسیدم وقتی بیانش می‌کردم بقیه نمی‌توانستند هضم کنند. برای همسن و سالهای خودم خیلی زمان گذاشتم اما امکان تغییر دادن آنها خیلی کم بود. اما این کارها روی بچه‌ها خیلی سریع جواب می‌داد. عده‌ای به من می‌گفتند کارهایی که انجام می‌دهی بیهوده است. اما من به آنها گفتم اگر باور نمیکنید یک روز که برای بچه‌ها برنامه دارم بیایید و ببینید که حرفتان درست نیست.»

مهدی دو هفته هم در کرمانشاه بوده و برای بچه‌ها برنامه اجرا کرده‌است و می‌گوید من در آنجا خیلی فضای فرهنگسازی نداشتم اما توانستم ارتباط خوبی بگیرم و حداقل از داغشان کم کنم. وقتی از مهدی می‌خواهیم یک جمله برایمان بگوید که به شعار کمپینش اشاره می‌کند: جهان سوم فقط یک طرز فکر است نه یک مکان!

منبع:مهر

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها