۷۳۰روز از دغدغه "نعل وارونه"مرد طبیعت گذشت/ اینانلو: ایران جهانی در یک مرز
یکییکی کشتن گناه آن بیشتر است یا هزار هزار کشتن؛ موقعی که دریاچههای "بختگان و تشک" خشک میشود هزاران فلامینگو، دُرنا و غاز میمیرند، ولی اگر شکارچی برود یکی میزند یا ۱۰ تا شکار میزند،بنابراین نعل وارونه یعنی اینکه تقصیرها را انداختند گردن شکارچی.
حدود 730 روز از کوچ "محمدعلی اینانلو" میگذرد، مردی که طبیعت نیز به صدایش عادت کرده بود، کسی که غنیترین لانگشاتهای فرهنگ و طبیعت ایران را به تصویر درآورد، و در واپسین گفتوگوی عمرش از عشقهایش گفت و آخرین نصایایش را برای گردشگری کشورش به یادگار گذاشت.
مردی از دیار ایلیاتیها و عشایر که با آن صدای گیرایش، سالها مهمان خانههای ما بوده تا با نمایش دهها برنامه طبیعت گردیاش که حاصل جوانیاش در پیمودن برهوتهای ناشناخته ایران و مشق طبیعت بوده، درسهای از عناصر پنج گانه طبیعت پارسی را نثارمان کند و چه زیبا در آموختههایشان به چند نسل از شاگردانش این شعار را همیشه زمزمه میکند " ایران جهانی در یک مرز".
بیشتر بخوانید: جادوی «دست» اجاق کوران / 800 سال دربهدر یک بچه + تصاویر
بیشتر بخوانید: گفتوگویی با طعم تنباکوی کاوندیش سیاه با مرد موطلایی پشت صحنههای "هزاردستان"
حال به مناسبت دومین سال کوچ همیشگی و سفر بیبازگشت "محمد علی اینالو" به گوشههای از آخرین مصاحبه عمر او که در خبرگزاری تسنیم، صورت پذیرفت، میپردازیم.
اینانلو: متاسفانه به خاطر ندانم کاریها کار از این حرفا گذاشته است، حرف من این است که جوانهای احساساتی گرفتار نعلهای وارونه و آدرسهای عوضی نشوند و بدانند که گاهی هدف این آدرسهای اشتباه و احساساتی کردن جوانان سرپوش گذاشتن به گند کاریهای اساسیتر است.
یکی از آدمهایی که در سازمان حفاظت محیط زیست درست سر جای خود قرار گرفته "هومن جوکار" است- من وی را از زمانی که یک دانشجوی جوان بود و در قشم زیر دست یکی از اسطورههای سازمان محیط زیست، دوست عزیزم مهندس "بیژن فرهنگ درهشوری" کارمیکرد "هومن جوکار" را میشناسم. بسیار فرد با دانشی است، بسیار فرد مسلطی است و الان هم سرجایش قرار گرفته و خوشبختانه خوب رفتار میکند و هر کسی هم که در رسانهها و تلویزیون بخواهد به دلیل مسائل و مطامع سیاسیاش "جوکار" را بزند کار اشتباهی میکند زیرا "جوکار" به یوز پلنگ و حیات وحش ایران خدمت میکند.
یک جای بنویس شکار آری یا نه - و بعداً از من بپرس که شکار چه سودی دارد. حالا چرا شکار الان اینهمه مورد تنفر شده است! برای اینکه برای تنفر شکار تبلیغات خیلی زیادی شده – چرا تبلیغات زیادی شده برای اینکه حواسها بیایید طرف شکار و ما متوجه خشک شدن دریاچه ارومیه نشویم، ما متوجه به باد رفتن پارک ملی "بوجاق" نشویم – ما متوجه انهدام پارک ملی کویر نشویم – ما متوجه انهدام پارک ملی گلستان نشویم – در حالیکه اگر شکارچی برود شکار، یکی میزند یا 10 شکار – ولی موقعی که شما دریاچه ملی ارومیه را خشک کنید میلیونها گونه میمیرند – ما موقعی که پارک ملی گلستان را انهدام میکنیم هزاران میمیرند – سازمان حفاظت محیط زیست، تقصیر هزار - هزار کشته را انداخته گردن کسی که یکی یکی میکشد (شکارچی)
از مخاطبین شما میپرسم یکییکی کشتن گناهش بیشتر است یا هزار هزار کشتن – ما موقعی که دریاچههای "بختگان و تشک" را خشک میکنیم هزاران فلامینگو – دُرنا و غاز میمیرند – ولی اگر شکارچی برود یکی میزند یا 10 تا میزند، بنابراین نعل وارونه یعنی اینکه تقصیرها را انداختند گردن شکارچی! بنده هم شدم شکارچی بزرگ – شکارچی پیر – کشتارچی پیر – چرا؟ برای اینکه 15 سال پیش از همین شکارها یکی یکی میزدم– همان موقع که من شکار یکییکی میزدم سازمان حفاظت محیط زیست هزار هزار تا میگشت.
اینانلو: البته یک خلط مبحث شده –یعنی چی؟ یعنی اینکه نگهداری حفاظت محیط زیست، لطمه زدن به محیط زیست، حیوان آزاری، کشتار حیات وحش – شکار، شکار قانونی، شکار غیرمجاز – اینها خلط مبحث شده – همه اینها را ریختند داخل یک کیسه و یک حکم برای آنها صادر میکنیم – در حالیکه به قول این فروشندههای تره و بار شهرداری- آقا سوا کردنی نیست در هم است ولی اینجا در هم نیست سوا کردنی است – ما اگر میبایست و اگر میخواهیم درست قضاوت کنیم برای وانها – برای سمنها و برای فضاهای اینترنتی، باید اینها را از این کیسه درآوریم و هر کدام را جداگانه آنالیز کنیم و قضاوت کنیم.
بنابراین از بین بردن آنها چیزی که هزاران کشتار میکند – از بین بردن زیستگاههاست که مقصر آن سازمان حفاظت محیط زیست است، دوم - کشتار حیوانات هم تقصیر حفاظت محیط زیست است و هم یک عده آدم سودجو؛ چه در زمینه دامهای اهلی و چه در زمیه دامهای وحشی؛ دهها و صدها کشتار میکنند – ولی همین الان ژاپن دارد نهنگ میکشد و سازمان ملل نیز به این کشور مجوز داده، پس ما باید این موارد را از هم جدا کنیم.
بنده به عنوان کسی که پدر و پدرجدم به خاطر ایلیاتی بودن، شکارچی بودن و چون شکار در ایلات و عشایر به عنوان فضیلت مطرح بوده و هنوز هم هست. اصلاً جوانی که شکارچی نبود، تفنگ نداشت و شکار نزده بود زن نمیدانند، الان ارزشها تغییر کرده، بنده اولین و تنها شاهسونی در تاریخ شاهسونها از 500 سال پیش به این طرف هستم که تفنگش را گذشته زمین و دوربین برداشته و حالا من را محکوم میکنند به کشتارچی پیر!
بنابراین بنده با هر نوع شکار قانونی به عنوان بهره برداری موافق هستم منتها با صد هزار شکار موجود؟ با چه چیزی؟ با آن چیزی که سازمان شکاربانی و نظارت بر صید که بعد شد سازمان محیط زیست! این نکته خیلی مهمی است که فلسفه وجودی حفاظت محیط زیست اول این دو جمله بوده و به این خاطر نیز تشکیل شد. (حفاظت، تکثیر و رهاسازی حیات وحش) این فلسفه وجودی سازمان حفاظت محیط زیست بوده است.
یعنی شما حفاظت کنید طبق وظیفهات؛ تکثیر بکنید و رهاسازی کنید آنگاه پروانه شکار هم بدهید، کاری که تمام دنیا دارند انجام میدهند، جمهوریهای اروپای شرقی مانند مجارستان، لهستان و بلغارستان، از کرج ما کوچکتر هستند ولی 100 هزار پروانه "شوکا" میدهند، 100 هزار! میلیونی پروانه "قرقاول" میدهند، چرا؟ چون تکثیر کردند و بعد پروانه میدهند و پولش هم میآیید به جیبشان؛ کانادا میلیونها تُن گوشت "کاریبو" میفروشد. "کاریبو" یک نوع گوزن شمالی است، یکی از درآمدهای کانادا شده است. آفریقا با اقتصاد شکار، گردشگری شکار و گردشگری اکوتوریسم زنده است.
همین آذربایجان الآن توریسم شکارش راه افتاده و ببینید چه درآمدی دارند، قوچ ارمنی که یک نوعی از قوچ ما است که در شمال غربی ایران زندگی میکند زیر گونه آن در ترکیه است و زیرگونهاش را میفروشند 250 میلیون تومان!! و ما اینجا نداریم. ببینید چه بهره برداریها میکنند، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکیه، ... ترکیه از کجا رسید به 20 میلیارد دلار گردشگری، یکی از راههای مهمش همین است.
تسنیم: طبق روال گفتوگوها در پایان کلماتی را عنوان میکنیم در کوتاهترین زمان کلمهای که به ذهنتان میرسد بگویید.
- -- شکار
اینانلو: درآمد
--- طبیعت
اینانلو: زیبا
--- تفنگ
اینانلو: یار
--- محیط زیست
اینانلو: فراموش شده
--- کویر
اینانلو: رازآلود
--- ایران
اینانلو: عشق
--- موسسه طبیعت
اینانلو: عشق
--- اینانلو
اینانلو: عشق است
---- خانم مهلقا ملاح «مادر محیط زیست ایران»
اینانلو: عشق
--- مرز
اینانلو: ایران جهانی در یک مرز
--- گردشگری
اینانلو: درآمد به همراه اشتغالزایی
--- ایرانگردی
اینانلو: لازمه
--- محیط بان
اینانلو: میتواند خوب باشد
--- شکارچی
اینانلو: میتواند خوب باشد
---- خانم ابتکار
اینانلو: میتواند خوب باشد
--- شهر مورد علاقهتان
اینانلو: شهر مورد علاقه من ... راستش را بگویم ... یک شهری است در جنوب هندوستان، جنوبیترین نقطه آن که آن طرفش نگاه کنید سریلانکا معلوم است، شهری است به نام کوچین، آن شهر مورد علاقه من هست، چون هم شهر هست و هم نیست، ولی طبیعت بسیار زیبا و مردم عالی دارد، ساحل و هتلهای بسیار خوبی هم دارد. هر سال یکی - دو بار آنجا میروم، خیلی آنجا را دوست دارم.
--- شهر مورد علاقه تان در ایران
اینانلو: قبلاً شاهرود بود!
--- شهر مورد علاقه کنونی تان در ایران
اینانلو با خندهای این سئوال را دیگر جواب نمیدهد و با تأکید مجدد که حتماً قید شود شاهرود درگذشته شهر مورد علاقهاش بود، گفتوگو را به پایان میرساند.
انتهای پیام/