خیانت آمریکا به پاکستان، درس عبرتی برای «فتنه گران و غرب زدگان داخلی»
سالها است رسانههای وابسته به استکبار با هیاهوی تبلیغاتی خود و از طریق ماهواره و شبکههای مجازی سعی در بزک کردن چهره شیطان بزرگ دارند، ولی حقیقت چیست؟
بهگزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «حسام کیان مقدم» با ارسال یادداشتی نوشت:
آن زمان که رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، سخن از جنگ نرم و تهاجم فرهنگی سخن میگفتند، شاید کمتر کسی خود را مخاطب کلام ایشان میدانست، ولی تحرکات روزافزون رسانههای وابسته به استبکار برای نفوذ در جوانان نسل سوم انقلاب که نه جانفشانیهای پدران خود در سرنگون کردن دولت ستمشاهی را دیده بودند و نه پایمردیهای رزمندگان جبهه حق علیه باطل در سالهای دفاع و عزت را، باعث شد تا آرام آرام زمزمههایی به گوش برسد که سخن از تکرار روشن فکریهای دوران سلطنت پهلوی اول داشت.
«مگر آمریکا چه بدی دارد که ما از آنها روی گردانیم»، «آیا این ترویج خشونت نیست که شعار مرگ بر آمریکا سر بدهیم!»، « اگر ما با آمریکا دشمنی نکنیم از آنها جز دوستی چیزی نخواهیم دید» و... سخنانی از این قبیل که عدهای روشن فکرِ غرب زده در گوش جوانان سادهدل و پاک ضمیر گفتند و گفتند تا عدهای باور کردند که علت دشمنی آمریکا با ما این است که ما با آنها دشمن هستیم.
سلبریتیها و غرب زدههایی که به خود زحمت ندادند تا گاهی اندیشههای خمینی کبیر را مطالعه کنند ولی صبح و شب از عالیجنابان « بی بی سی و سی ان ان» درس آموختند تا شدند صداهای زهر آلودی که فضای جامعه را مسموم میکنند و اندیشههای پاک را بیمار.
بیایید از رفتار آمریکا با پاکستان عبرت بگیریم
بیایید به دور از هرگونه جناح بندی، و حتی قضاوت عجولانه رفتار آمریکا را در خصوص پاکستان نگاه کنیم و آن را درس عبرتی برای خود بدانیم! اصلا بیایید فرض کنیم که علت دشمنی آمریکا با ما، شعارهای مرگ بر آمریکایی است که در تظاهراتهای خود میدهیم و ایضاً تحریمهای اقتصادی را نیز حاصل کارهای خود بدانیم! این شما و این خنجری که کاخ سفید از پشت به اسلام آباد زد:
« پاکستان» کشوری ناشناخته است که دستگاه اطلاعاتی مخوف و ارتش قوی آن تنها دانسته اکثر مردم منطقه است، ولی آنها تابع مطلق آمریکا بودند! نه راهپیمایی 22 بهمن داشتند و نه در مناسبت دیگری از منزل خارج شده و شعار مرگ بر آمریکا میدادند!
هر چه آمریکاییها میگفتند سران پاکستانی سرتعظیم فرود آورده و در کوتاهترین زمان ممکن آن را اجرایی میکردند.
تنها ساختمان پنج طبقه موجود در اسلام آباد پایتخت پاکستان ،مربوط به سفارت آمریکا است که آن را بدون مجوز ساختهاند، جالب اینکه شهرداری اسلام آبادکه برای حفظ زیبایی این شهر به هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی اجازه ساخت ، بیش از دو طبقه را نمیدهد، در مقابل آمریکا کوتاه آمدند!
پس از حادثه 11 سپتامبر و فرو ریختن برجهای دوقلوی تجارت جهانی آمریکا قصد داشت به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کرده و در اصل ایران را تحت فشار قرار دهد، و در این راه تنها مسیر موجود کجا بود؟ پاکستان! نیروهای نظامی آمریکایی و تجهیزاتشان باید از بندر کراچی وارد افغانستان میشد زیرا این اقتصادیترین مسیر ممکن بود؟ ولی چگونه؟ تنها یک سفر توسط رئیس جمهور وقت آمریکا به پاکستان و دیدار وی با «پرویز مشرف» رئیس جمهور وقت پاکستان کافی بود تا مشرف اعلام کند: دلایل (نگفته) بوش مرا قانع کرد! آمریکا مجاز است هر زمان بخواهد از طریق خاک ما به افغانستان لشکرکشی کند!.
البته این پایان باجدهی پاکستان به آمریکا نبود، بارها و بارها دولتمردان پاکستان و به تبع آن مردم این کشور خواسته و ناخواسته جلوی آمریکا سرخم کردند و عزت و استقلال خود را پا مال کردند زیرا تصور میکردند که دوستی با آمریکا آنها را به پیشرفت و آبادانی نزدیک خواهد کرد. وجود پایگاههای نظامی متعدد آمریکا در خاک پاکستان و حتی حمله مکرر هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به اتباع پاکستانی مرز نشین ادعاهای ما را تایید میکند، نکته تلخ اینکه همین حملات بدون هماهنگی آمریکا در خاک پاکستان جان هزاران شهروند بیگناه پاکستانی را گرفته است.
ولی حاصل هفده سال دوستی با آمریکا چه بود؟ البته اگر اسم این رابطه را دوستی بگذاریم! زیرا بهتر است آن را بردگی برای آمریکا بدانیم، در اصل آمریکا با هیچ کشوری دوست نمیشود بلکه کشورها را برده خود میکند. در هر حال حاصل سالهای بردگی برای آمریکا شد ایام سیاهی که منجر به کشته شدن 73 هزار پاکستانی در حملات تروریستی.
از زمانی که پاکستان به آمریکا دست دوستی داد، جنگ افغانستان وارد خاک پاکستان شد، و انفجار شد تیتر اول رسانه های پاکستانی به مدت 17 سال.
آیا پاکستان به آمریکا پشت کرده بود؟ خیر! آیا پاکستان شعار مرگ بر آمریکا داده بود؟ خیر! آیا پاکستان به آمریکا «نه» گفته بود؟ خیر! آیا پاکستان علیه منافع آمریکا اقدامی کرده بود؟ خیر! آیا... پاسخ تمام سوالات خیر است. ولی ذات عقرب این است که نیش بزند دوست را یا دشمن را !
تاریخ انقضای دوستی پاکستان و آمریکا هم به سر آمده بود و دیگر کاخ سفید نیازی به پاکستان نداشت! آنها اینک به دنبال آن هستند که هند را وارد ماجرا کرده و از دهلی نو سوء استفاده کنند لذا بدون ذرهای ملاحظه و توجه به 73 هزار قربانی پاکستان در خلال سالهای دوستی با آمریکا با کمال بیشرمی اسلام آباد را عامل شکست خود در افغانستان دانستند.
جالب این است که دولتمردان افغانستانی نیز بدون اینکه از خود اراده و اختیاری داشته باشند صبح و شب به همسایه مسلمان خود میتازند، همسایهای که روزگاری میزبان چهار میلیون مهاجر افغانستانی بود.
اینک اما شاهد این هستیم که دولت مردان پاکستانی تلنگری خوردهاند! که هرچند با خسارت چند ده میلیارد دلاری همراه بوده است ولی حداقل آنها را از خواب غفلت بیدار کرده و آنان میدانند که دیگر آمریکا قابل اعتماد نیست.
ترامپ رسما اسلام آباد را تهدید کرده و این شده پاداش هفده سال بردگی بی چون و چرا برای آمریکا.
«خواجه آصف» وزیر امورخارجه پاکستان، در سخنانی جالب درباره تغییر رویکرد آمریکا نسبت به کشورش اعلام کرده است: کشورهایی در جهان هستند که سالها است علیه آمریکا ایستادگی میکنند و بدون هیچ مشکلی در مسیر پیشرفت هستند! اینک نوبت ما است که این راه امتحان کنیم.
البته قطعا عواقب بردگی برای آمریکا وسپس قطع آن به این سادگی نخواهد بود، و پاکستانیها باید خود را برای توطئه های مکرر شیطان بزرگ آماده کنند، هرچند در صورتی که تسلیم نشوند شیرینی آزادی و استقلال و پیشرفت را در سالهای آتی خواهند چشید.
و آیا این درس عبرتی برای غربزدگان داخلی که با هزار تلاش و زحمت میخواهند به بردگی آمریکا در آیند نیست؟ عاقبت دوستی با شیطان بزرگ جز ناامنی و کشتار شهروندان و عدم پیشرفت علمی و اقتصادی نیست.
کاخ سفید نیز به خوبی آموخته که چگونه از ذهن جوانان مسلمان سوء استفاده کرده، از همراهی آنان مانند آدامس استفاده کند و هرگاه حس کند که طعم آن از بین رفته در اولین سطل زباله آن را پرتاب کند.
انتهای پیام/.