سایهبانی برای قهرمانان باورپذیر در رسانه ملی
تمرکز یک مجموعه تلویزیونی بر باورپذیری مخاطب در مواجه با شخصیتهایی که خلق میکند نتیجهای جز مقبولیت روند روایی سریال را ندارد.
خبرگزاری تسنیم- امیرحسین مکاریانی
موضوع قهرمان در آثار دراماتیک با تعاریف گوناگونی روبهرو بوده و موضوعیت این تعاریف دغدغه مباحثههای سینمایی متفاوتی قرار گرفتهاست. با هر تعریفی از قهرمان با یک وجه تشبیه واحد مواجه میشویم و آن عینیت صفات انسانی در شخصیت مذکور است. این صفات انسانی در قالبهای متفاوتی متبلور میشود و بهترین نحوه ارائه آن با میزان باورپذیری این صفات از جانب مخاطب ارتباط مستقیم دارد.
وقتی شخصیت قهرمان در ارائه صفات انسانی بهگونهای باورپذیر عمل کند و بیشترین همخوانی را با واقعیتِ پیشفرض در ذهن مخاطب داشته باشد میتوان اطلاق شخصیت پردازی مناسب از قهرمان را برای اثر داشت اما قالبِ قهرمان را نمیتوان به باورپذیری از سوی مخاطب محدود کرد.
مجموعه تلویزیونی «سایهبان» به کارگردانی برادران محمودی توانستهاست قهرمانی باورپذیر از بدنه اجتماعیِ باورپذیر جامعه ارائه دهد. استفاده از اصطلاح بدنه اجتماعی باورپذیر را هم به این علت به کار میبریم که در برخی از آثار تولیدی رسانه ملی در سالهای اخیر حتی طبقات اجتماعی هم با باور مردم فاصله داشتهاند چه برسد به شخصیتهای پردازش شده در آنها؛ درست است که نظامهای طبقاتی، انعطافپذیرترین نظامهای قشربندی هستند اما به هر حال میتوان المانهای واحدی هرچند محدود برای تعریف آنها به کار برد که در برخی آثار حتی این المانهای محدود را هم شاهد نیستیم چه برسد به پرداخت جزئیات تفاوت در فرهنگ طبقاتی و طبقات اقتصادی.
سایهبان با بهوجود آوردن تناقضات طبقات اقتصادی و برداشتهای فرهنگی متفاوت در همین طبقات توانسته به لزوم اهمیت صفات قهرمان محور در کاراکترهای به ظاهر معمولی خود بپردازد. زایش قهرمان از روند معمولی زندگی یک کاراکتر، همیشه موفق نیست و نیاز به مهارت زیادی در نویسندگی و کارگردانی اثر دارد که در رابطه با سایهبان میتوان قائل به این موفقیت بود.
هر چند این روند گاهی با اسلوموشنهای نا به جا تنها اغراق را به مخاطب القا میکند و او را از ریتم مناسب کار دور میکند و دلیل این اسلوموشنها هنوز برای نگارنده مبهم است اما سریال توانسته از موضوعات تک بعدی سریالهای چند سال اخیر رسانه ملی پرهیز کند؛ سریالهایی که با چند گره کوچک دندان مخاطب را برای بازکردنشان به کار میگرفت و در نهایت شاهد پیرنگی به وسعت یک ماه رمضان بودیم و اگر صلاح میدیدند گسترش پیرنگ را با وصلههایی گرهگونه چند هفته دیگر ادامه میدادند.
سایهبان در نهایت تلاش میکند از قائده پیشبینی مخاطب پرهیز داشته باشد و خود را متعهد به همذاتپنداری او میداند. تلاش میشود در عین حال که باید از قائده پیشبینی گریز کرد به قواعد باورپذیری در روند داستان متعهد ماند که ممکن است اثر در مواردی با تناقض مواجه شود اما در روند داستانی سایهبان این موضوع ملموس نیست.
روند متزلزل زندگی بهگونهای در سریال بازتاب داشته است که طبقات مختلف اجتماعی بتوانند در بین شخصیتها بهدنبال خود بگردند و روایتهای موازی فیلم در دسته روایت پروتاگونیست چندگانه قرار میگیرد. در هر خانواده سریال، هر شخصیت روایتی مجزا و در عین حال پیوسته با سایر روایتها دارد. استفاده از فرم چند پروتاگونیستی میتواند ریسک زیادی داشته باشد و اگر خوب هدایت نشود کلاف این روایتها سردرگم و از حالت پایایی خود خارج میشود. خوشبختانه در سایهبان هر شخصیت توانسه قهرمانی به روایت خود باشد و پس زمینه اثر در یک پلت فرم واحد محفوظ باشد.
در نهایت با وجود مشکلات و انتقاداتی که میتوان به این سریال وارد کرد نباید از حق گذشت و ابراز امیدواری کرد که رسانه ملی با پرداخت به ساختار سریالسازی مشابه این اثر بخشی از مخاطبان خود را بازیابی کند.
انتهای پیام/