خوزستان؛ استانی فراموششده در غبار
بیش از دو روز است که خوزستان بهدلیل فعالشدن کانونهای گردوخاک در داخل و خارج کشور گرفتار گردوخاک نفسگیر شده؛ مهمان ناخواندهای که از حضورش در خوزستان ۱۳ سال میگذرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز٬ طعم تلخ خاک را بهآسانی میتوان احساس کرد، هوا آنقدر سنگین است که نفس کشیدن عادی را برای شهروندان سخت کرده بهطوری که احساس میکنند گلولهای از خاک در گلوی آنها گیر کرده و تمام راههای ورود هوا به بدنشان بسته شده است. رنگ آسمان آبی نیست و تا جایی که چشمها توان بازشدن و دیدن دارند فقط رنگ قهوهای و سرخ البته با ذراتی معلق در هوا دیده میشود.
گویا شدت گردوخاک با زمان مسابقه دویدن گذاشته است هرچه ساعت رو به جلو میرود شدت غلظت این پدیده زیستمحیطی نیز افزایش مییابد بهطوری که اگر میزان غلظت را بخواهیم با دستگاهی شبیه دماسنج اندازهگیری کنیم جیوه درون دماسنج از شدت افزایش غلظت به بیرون پاشیده میشود.
رنگی بهغیر از قهوهای دیده نمیشود، درختان شبیه تپههای خاک شدهاند و با تکاندن آنها بارانی از خاک به زمین ریخته میشود. با وجود اینکه امروز (یکشنبه) دومین روز از هفته است اما شهر در سکوتی مبهم قرار گرفته است، خیابانها خالی از عابر و کرکره مغازهها پایین، سوژهای برای مصاحبه پیدا نمیشود تنها روزنامههای دکه روزنامهفروشی بهچشم میخورد که در اندکی ثانیه گرد و خاک؛ قسمتهای سفید روزنامه را به قهوهای تغییر رنگ داد.
آن طرف خیابان تعدادی خودرو کنار جاده پارک است میزان خاک نشسته بهروی آنها بهحدی زیاد است که گویی چندین سال است که کنار خیابان بدون صاحب رها شده است در صورتی که میزان خاک نشسته بهروی آنها حاصل کمتر از نیم ساعت وزیدن باد بههمراه خاک است. رو به ساختمانها میکنم تا شاید پنجرهای باز ببینم که نشان از حضور یک فرد در شهر باشد اما شیشههای پنجرهها بهحدی غبارآلوده هستند که مشاهده هرچه را پشت آن است غیرممکن میکند. رنگ گلهای باغچهای کاشتهشده در بلوارها بهسختی قابل تشخیص هستند.
با وجود اینکه ماسک بر صورت دارم اما همچنان طعم خاک را بیشتر از پیش حس میکنم، ذرات ریزی از خاک را در دهانم که بهآرامی با آب گل میشود حس میکنم. ساعت از 12 گذشته است به آسمان نگاه میکنم اما خورشیدی در آسمان نمیبینم.
همچنان بهدنبال فردی هستم تا سوژه گزارشم شود اما شدت گردوخاک در حال افزایش است و با نگاهی به صفحه گوشی اخبار خبرگزاریها را مشاهده میکنم که خبر لغو بودجه مقابله با ریزگردها میزان آب باقیمانده در چشمانم را خشک میکند و خبر بعد که گویای تداوم گردوخاک در روزهای آینده است سخت فکرم را به خود مشغول میکند که مردم شهرم چگونه تا آخر هفته در خانههای خود بدون دسترسی به کمترین ملزومات مورد نیاز برای زندگی باید محبوس باشند و تاوان عقب ماندن دانشآموزان را چهکسی پاسخگو خواهد بود.
و اینکه نخستین روز از بهمن سال 96 دقیقاً چندمین روز از روزهای گرد و خاکی است که مسئولان شهرم وعده داده بودند با پیگیریهای جدی از سال آینده مردم خوزستان نهتنها رنگی از غبار نمیبینند بلکه روزهای سخت غبارآلود زندگی را فراموش خواهند کرد اما در واقع آنچه فراموش شده مردم این دیار و شرایط زندگی آنها در روزهای خاکی است.
گزارش از فاطمه بندری
انتهای پیام/ش*