آموزش زبان دوم به کودکان؛ کی و چگونه؟
آموزش زبان دوم به کودکان در ایران کمکم دارد وارد فضای پیچیدهای میشود که چشمانداز روشنی برای آن نمیتوان در نظر داشت. سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و یادگیری زبان دوم چه کمکی به توانمندی کودک میکند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «هرچه زودتر، بهتر»؛ شعار کسانی است که معتقدند بهترین سن برای آموزش زبان دوم به کودکان، از سه سالگی است؛ نظریه منسوخ و غیر منطقی که بسیاری از مراکز آموزشی در کشور با تأسی از آن، از این آب گل آلود به نفع خود ماهی میگیرند.
آموزش زبان دوم به کودکان در ایران کمکم دارد وارد فضای پیچیدهای میشود که چشمانداز روشنی برای آن نمیتوان در نظر داشت. در ایران همین که کودکی متولد میشود، پدر و مادر دست به کار میشوند تا برای تأمین آینده، زبان دوم و سوم را به او آموزش دهند، اما واقعاً سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و یادگیری زبان دوم چه کمکی به توانمندی کودک میکند؟ مزایا و معایب آموزش زبان دوم چیست؟
آموزش زبان دوم از چه سنی و چگونه؟ سوال مهمی است که پاسخهای متفاوت و گوناگونی دارد. هرچند تاکنون تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده، اما همچنان پاسخ روشنی برایش وجود ندارد. اگرچه برخی از پژوهشگران و بسیاری از مردم عامه بر این باورند که بهترین سن برای فراگیری زبان دوم، از سه سالگی است، اما حقیقت آن است که برای پرسش مطرح شده نمیتوان پاسخ قطعی داد؛ به عبارت دیگر هرچند باور عامه بر این است که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی است، اما باید گفت این نسخهای نیست که بتوان برای همه کودکان پیچید و حتی همه زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نیز به آن اعتقادی ندارد.
بررسیهای انجام شده در بین نظرات مختلف زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک حکایت از آن دارد که همگی بر آموزش زبان دوم قبل از سن بلوغ تأکید دارند. از نظر آنها در این بازه زمانی کودک وقت بیشتری برای یادگیری زبان دوم دارد و از سوی دیگر میتواند با لهجهای نزدیکتر به لهجه اصلی، به زبان دوم تکلم کند. اما اختلاف در سن یکی از موضوعات واضحی است که بین نظرات مختلف به چشم میخورد. بازه زمانی گستردهای هم دارد؛ از 3 تا 15 سال.
چندی پیش انتشار خبر ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی در دوره دبستان، حاشیهساز شد. این موضوع خیلی سریع از سوی کاربران فضای مجازی به بحث داغ تبدیل شد. حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: در ایران رسم است که با هر تصمیم و در هر کجا، برخورد سیاسی و با سیاست آغشته شود و هر کس هم اظهار نظر کند و در پایان نتیجه بگیرد که وامصیبتا کشور از دست رفت. یکی از آن مسائل که این روزها بر سر زبانها افتاده موضوع آموزش زبان انگلیسی در دبستانهاست که البته موضوع تازهای نیست؛ زیرا در قانون اساسی تکلیف روشن است و در برنامههای آموزش و پرورش نیز هیچگاه در مقطع ابتدایی آموزش زبان بیگانه مطرح نبوده است. براساس برنامه مصوب درسی، زبان انگلیسی در دوره ابتدایی تدریس نمیشود و آغاز تدریس آن در پایه هفتم(اول متوسطه) است. پس اجازه دهید موضوع در فضایی علمی و غیر سیاسی بررسی شود تا آنچه به نفع مصالح کشور و کودکان است انجام شود.
اما چرا وزارت آموزش و پرورش دوباره این موضوع را یادآور شده است؟ خیلی روشن است عملکرد برخی مدارس البته غیر دولتی برای جذب منافع مادی به کمک آموزش زبان بیگانه تا مدرسه خود را پیشگام، نوین، یگانه و ... جلوه دهند. در تبلیغات این مدارس و حتی کودکستانها نیز مینویسند: کودکستان سه زبانه! طبیعی است سودجویان البته نه به قصد خیرخواهی یا ارائه دستاوردی علمی بل از سر منفعتطلبی چنین میکنند. اساساً هر فرد در زندگی با چهار زبان مستقیم یا غیر مستقیم در اراتباط است:
- زبان مادری که با آن زبان میگشاید مثل کردی، بلوچی، ترکی و ... که باید آن را حفظ و ادبیات و فرهنگش را از آن طریق انتقال دهد؛
2. زبان ملی که طبق نص صریح قانون اساسی زبان رسمی همه ایرانیان است و باید در مدارس آموزش داده و تقویت شود؛
3.زبان دینی که در ایران عربی است و طبق قانون اساسی باید پس از دوره ابتدایی آموزش داده شود؛
4.زبان بینالمللی که انگلیسی یا هر زبان دوم دیگر که باید در دوره متوسطه آموزش داده شود. اکنون در نظام آموزش و پرورش ایران، دانشآموزان دوره متوسطه هفتهای دو ساعت درس زبان خارجی(بیشتر زبان انگلیسی) دارند.
پس هیچکس با آموزش زبان دوم و بینالمللی مخالف نیست. این زبان همواره برای ارتباط با دنیا وجود داشته است و از ضروریات دنیای علم است. اکنون نیز در تمام رشتهها شرط تافل برای ورود به مقاطع دکترا وجود دارد. از طرفی کسانی که احساس میکنند این توانایی را باید از کودکی آغاز کنند یا در کودکی بهتر میتوان زبان خارجی آموخت میتوانند از طریق آموزشگاهها کار را دنبال کنند. مؤسسات خصوصی دهها نرمافزار و کتاب آموزشی تولید کردهاند. هماکنون سالانه حدود یک میلیون نفر در مؤسسات، زبان خارجی میآموزند. راه باز است و جاده دراز.
اکنون باید پرسید آیا با تدریس زبان انگلیسی در دوره ابتدایی، آموزشی کارآمد خواهیم داشت؟ یا اگر از همان آغاز تحصیل به آموزش زبان انگلیسی بپردازند، سریعتر زبان دوم را فرامیگیرند؟ اما آیا زمان آن از پیشدبستانی است؟ به چند دلیل پاسخ منفی است: در صورت آموزش زبان خارجی در مدرسههای ابتدایی، زبان فارسی برای نسل آینده به زبانی کمارزش تبدیل خواهد شد. از سویی، وقت این مقاطع باید صرف آموزش زبان فارسی شود، زیرا زبان فارسی با هویت و ملیت ما پیوند استوار دارد. نگاهبانی و توسعه زبان فارسی وظیفه ملی است. آموزش درست زبان فارسی در دوره ابتدایی اگر محقق شود بسیاری از مشکلات ما را در دانشگاه رفع میکند. اساس آموزش سایر دروس زبان فارسی است. اگر دانشآموزان موفق به درک صورت مسئله ریاضی نمیشوند، به دلیل نقص مهارتهای زبانی آنهاست. پس حق است ابتدا زبان ملی و مادریشان تقویت شود، سپس زبان دوم را بیاموزند تا آمیختگی این دو، موجب نقص آموزش هر دو و نقض غرض نشود. عقل نیز حکم میکند وقت و امکانات محدود آموزش و پرورش در دبستانها صرف آموختن زبان فارسی شود.
او در ادامه به مخالفت اساتید زبان و ادب فارسی نسبت به این موضوع اشاره میکند و میگوید: نه تنها امروز که در گذشته نیز گاه این مسائل مطرح بوده و بسیاری بزرگان زباندان و مترجم حرفهای مسلط بر چند زبان بیگانه مثل استادان طراز اول زبان و ادب فارسی از جمله فروغی، تقیزاده، علامه قزوینی، اقبال آشتیانی، مینوی، نفیسی، خانلری، ایرج افشار به قوت در برابر این مسائل ایستادهاند. ...
استاد مجتبی مینوی نیز با نوشتن مقاله «فارسی مقدم بر همه چیز» با آموزش زبان انگلیسی در دبستانها مخالفت کرد. دهها استاد صاحبنظر نیز بر همین عقیده هستند که مقالات آنها موجود است. پس چه اصرار است که بیمطالعه و بدون توجه به نظر کارشناسان صرفاً از باب مخالفت با هر چیز گوی سبقت را در اظهار نظرهای غیر کارشناسانه از همگان برباییم.
اکنون وظیفه آموزش و پرورش است برخی سهلانگاریها در آموزش زبان و ادب گرانسنگ فارسی را در کتابهای درسی کنار بگذارد و به این وظیفه ملی دست عمل کند. افرادی را به کار تألیف بگمارد که دانشمند و فرهیخته و استاد زبان و ادب هستند نه هر بیمایه که مستند آنان برای انتخاب متن اینترنت است و نقل اشعار سست و ضعیف از اینجا و آنجا و رها کردن هزار سال ادب غنی فارسی و آوردن متن از شاعران و نویسندگان کممایه که هنوز خود شعر و نثر خود را قبول ندارند. اگر به چند دهه پیشتر باز گردیم خواهیم دید کتابهای درسی را امثال فروزانفرها، خانلریها، شفیعی کدکنیها، مجتباییها، هماییها و ... نوشتهاند و خوب از پس کار برآمدهاند.
انتهای پیام/