یازده نقد بر یازدهمین نمایشگاه گردشگری تهران
یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری و صنایع وابسته آن در تهران، درحالی در بهمن برفی ۹۶ برگزار شد که جدا از دستاوردهایش، دچار نقصان و نقدهای نیز بود و متعاقباً پذیرفتن ایرادات و برطرف کردن آنها برای برپایی نمایشگاه آینده دستاورد دیگری خواهد بود.
خبرگزاری تسنیم/ یادداشت - علیرمضانپور
دومین ماه زمستان و قبل از بارشهای برف تقریباً تاریخی تهران، پایتخت نشینان مهمان کل ایران بودند، نمایشگاهی در طول چهار روز در تهران برگزار شد که لقب مهمترین گردهمایی همه اقوام و جاذبههای گردشگری سرزمین پارس بود، سرزمینی که بسیاری از خارجیها مایل هستند تا قبل از مرگ حتماً به این سرزمین سفر کنند. سرزمینی که ثروت آن چهار فصل بودن و داشتن کویر، دریا، کوه و جنگل است.
حال یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران در 4 روز برگزاری خود باعث شد به نوعی سلایق مردم و دوست داران سفر مورد محک و ارزیابی قرار گیرد، زیرا برخیها معتقدند براساس داشتههای تاریخی، ایرانیان اهل سفر نبودند و سند این ادعا را میتوان در کم بودن سفرنامههای ایرانیها جستجو کرد، کما اینکه برخی هم معتقدند کم بودن سفرنامههای ایرانیها در مقایسه با خارجیها، به دلیل این بوده که ایرانیها آنچنان اهل مستند کردن نبودند و بیشتر تکیه بر فرهنگ شفایی خود داشتند و دارند.
با این وجود در روزهای سرد بهمن 96 یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران را داشتیم که در کنار موفقیتها و دستاوردهای خود، دچار کم و کاستیهای نیز بود، از جمله مهمترین آن، آلودگی صوتی این نمایشگاه بود، بطوریکه از هر سو صدای موسیقیهای محلی به گوش میرسید، شاید در وهله نخست این موسیقیهای بومی، آن هم برای گوشهای مردم کلان شهری چون تهران دلنشین باشد حتی با صداهای مهیب؛ ولی از طرفی اجرای چنین نواهای پُر سر و صدای باید در مکانی جدا از سالنهای داخلی نمایشگاه و حداقل در فضای باز و یا فضای مخصوص به این کار صورت پذیرد.
هیاهوی این صداها که وقتی طولانی میشد دیگر گوشخراشی آن رنجی برای بازدیدکنندگان بود، بارها سخنرانیهای متعددی را مختل کرد، همچنین غرفه داران امکان برگزاری جلسات برای آشنایی و حتی عقد قرادادهای خود را نداشتند.
در این زمینه مشکل عدم مدیریت سالنهای نمایشگاه نیز دغدغه دیگر غرفهداران بود، از جمله اینکه بسیاری از غرفهها از رویدادها و کنفرانسهای نمایشگاه جا میماندند حتی با وجود اینکه مرتباً ورود و خروج مسؤلان و برخی تبلیغات نیز اعلام همگانی میشد.
نبود تابلوهای متفاوت از تابلوهای همیشگی چنین نمایشگاههای، باعث سردرگمی بسیاری از بازدیدکنندگان شده بود، مثلاً کمتر بازدیدکننده ای توانست نمایشگاه بخش گل و گیاه و گردشگری کودکان را بازدید کند.
از دیگر دغدغههای که از جنس گلایههای مردمی و بازدیدکنندگان بود، بحث هزینه ورودی نمایشگاه بود زیرا بسیاری معتقد بودند نباید برای معرفی و جذب گردشگر در چنین نمایشگاهی پول ورودی گرفته شود زیرا خاطر تلخی برای بازدیدکنندگان ایجاد میکند، به خصوص وقتی حتی برای ورود تاکسیها به نمایشگاه نیز باید آنها ورودی پرداخت میکردند.
شاید یکی از گلایههایی که کمتر به چشم میخورد و احتمالاً به مدیران محل نمایشگاه دائمی تهران بیشتر مربوط میشد تا مجریان برگزاری نمایشگاه، رقمهای گران، چرخیهای نمایشگاه بود که برای مسیرهای کوتاه رقمهای خاصی از غرفه داران دریافت میکردند، بطوریکه یکی از غرفه داران در یک روز 4 میلیون ریال پول گاری و چرخی داده بود.
همچنین نبود مکان و محلی تخصصی برای اصحاب رسانه از دیگر کاستیها بود و چرا این مسئله مهم است، زیرا گردشگری در معرفی جاذبهها و ظرفیتهای آن معنا پیدا میکند و این کار نیز بر عهده اصحاب رسانه به خصوص خبرنگاران، وب نویسهای سفر، عکاسان و مستندسازان تخصصی گردشگری و اکوتوریسم است.
نبود فضای برای جمع شدن اهل سفر برای طراحی سفر نیز از نبودهای بود که در یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران به صورت ملموس دیده نشد تا مردم به طور مستقیم به همراه کارشناسان، مسیرهای سفر را طراحی کنند تا انتظارات مردم در کنار دغدغههای اهل فن با همدیگر آمیخته شود.
آموزش؛ حلقه مفقوده نمایشگاهی بود که مدعی افزایش نگاه مردم در حوزه گردشگری است تا مردم تفاوت سفر بدون برنامه را با سفر گردشگری برنامه ریزی شده را یاد بگیرند، تا آنجایی که کمتر غرفهدار و شرکتهایی دنبال زیست پایدار در حوزه گردشگری بودند.
با این وجود، نفس برگزاری چنین نمایشگاهی بسیار برای مردم خوشایند و برای مجریان آن نیز کارنامه موفقی خواهد بود و در کنار خداقوت به برگزارکنندگان آن میطلبد زوایای پنهان و آشکار کاستیهای یازدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران در حیطه نقد دلسوزانه اهل فن قرار گیرد تا به گفته برخی؛ شاهد صرفاً یک شوء گردشگری نباشیم زیرا شنیدهها از برگزاری متفاوت نمایشگاه بزرگ گردشگری در سال 97 حکایت میکند.
انتهای پیام/