بازگشت غیرت و قهرمان به سینمای ایران با لاتاری
شاهکار مهدویان در فیلم لاتاری زمانی رقم میخورد که هوشمندانه موضوع غیرتمندی مرد ایرانی را به غرور ملی پیوند میزند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نزدیک به دو دهه بود که سینمای ایران انباشته از آثار اجتماعی شده بود که در آنها کاراکترهایی که برای ناموسشان غیرتی میشدند هجو میشد. پدران با تعصب غیر عقلی و منطقی و کله خر و مثلاً غیرتی با دخترانشان بدرفتاری میکردند و شوهران و برادرانی که با خشونتی افراطی به محارمشان زور میگفتند.
این رویه تا حدی پیش رفت که دو سال پیش در یکی از فیلمهای مطرح جشنواره فجر کاراکتری خلق شد که در آن برادری از خانوادهای محروم برای رفع نیاز مالی خود خواهرش را به خواستگاری افغانی در ازای دریافت مبلغی پول شوهر میداد. همه این اتفاقات در حالی رقم میخورد که واقعیت در بطن جامعه چیز دیگری بود. غیرت در جامعه ایرانی وجود داشت اما نه به شکلی افراطی بلکه در حالتی تقریباً متعادل اما عدهای دوست نداشتند این تعادل را در آثار سینمایی بازتاب دهند و همواره تمایل داشتند نمایشی کاریکاتورگونه ازغیرت ارائه کنند.
فیلم لاتاری یک تنه روی این موج بیغیرتی یا غیرت ستیزی سینمای ایران میایستد اما شاهکار فیلم لاتاری آنجا رقم میخورد که این غیرتی شدن را به غرور ملی پیوند میزند.
اینکه برای اشاره به موضوع غیرت مرد ایرانی همواره باید به فیلمی از سینمای پیش از انقلاب ارجاع میدادیم، موضوع خوشایندی نبود. اینکه با وجود همه غیرت مندیها و ایثارگریهای مردان ایرانی پس از انقلاب همواره سینمای ایران در آثارش غیرت مرد ایرانی را مورد تمسخر قرار داده یا برعکس او را در بیغیرتی کامل نشان داده مسئلهای دردناک بوده است.
لاتاری اما فارغ از مفهوم باارزشی که ارائه میکند در ساختار و تکنیک سینمایی هم پیشرو و موفق نشان میدهد. تا اینجای جشنواره فجر تقریباً اغلب آثار با ضعف فیلمنامه مواجه بودهاند؛ عنصری که همواره پاشنه آشیل سینمای ایران بوده و است اما لاتاری از این لحاظ کاملاً غنی است. نقطه اوج، گره فکنی و پایان بندی داستان کاملاً سرجای خودش قرار دارد. مهدویان ثابت کرده که قصه گوی خوبی است، داستان را خوب میشناسد و این برای سینمای ایران چیز کمی نیست. آنچه درباره فیلمنامههای ایرانی همواره آزار دهنده است ضعف ریتم فیلم هاست ولی ریتم روایتگری در لاتاری نیز حساب شده و دقیق است و این موضوع اتفاقی رقم نخورده و معلوم است که روی آن وقت زیادی صرف شده و برای همین هم است که در فیلم لاتاری برخلاف آثار دیگر جشنواره به جای تیپ با شخصیت مواجهیم. تقریباً با همه کاراکترها ارتباط برقرار میکنیم و آنها رامی فهمیم. این شخصیت پردازی دقیق هم در سینمای ایران مسئله مهمی است. اما موضوع دیگر این است که فیلم لاتاری قهرمان دارد. قهرمان عنصری است که آن را از سینمای ایران گرفتند و به جایش مشتی کاراکتر منفعل نشاندند. قهرمان همان عنصری است که سینمای هالیوود همواره بر آن تأکید دارد ولی پس از انقلاب با وجود همه رشادتها و حماسه هایی که رقم خورد، قرار نبود قهرمانی در سینما خلق شود و این جنگ علیه قهرمان در سینمای ایران حتی در مقطعی به سینمای دفاع مقدس هم رسوخ کرد و گریبان آثار جنگی را هم گرفت. قهرمانهای پشیمان از جنگ خود پدیدهای در سینمای ایران بودند. سینما وقتی به قهرمانهای جنگ هم رحم نمیکرد، دیگر معلوم بود که با قهرمانهای جامعه چه معاملهای میکند.
موسی در فیلم لاتاری یک بازمانده از جنگ ایران و عراق است؛ کاراکتری که همه ویژگیهای مثبت یک مرد انقلابی در او دیده میشود؛ کسی که ناخواسته درگیر ماجرای قاچاق دختران ایرانی به امارات میشود و زمانی که از راههای قانونی قطع امید میکند تصمیم میگیرد شخصاً اقدام کند. قهرمانها در سینما اساساً افرادی هستند که دست به کارهای نامتعارف میزنند. همین نامتعارف بودن است که از آنها چهره هایی دوست داشتنی میسازد. مردم دوست دارند در سینما چیزی را ببینند که در عالم واقعیت محقق شدنی نیست وگرنه مشاهده واقعیتها در سینما جذابتی ندارد. سینما جای رؤیاپردازی است و لاتاری بخشی از این رؤیا را محقق میکند.
منبع: جوان
انتهای پیام/