شیراز| بازخوانی تسخیر کلانتری‌ها و شهربانی شیراز به دست انقلابیون در بهمن ۵۷


در روزهای پایانی پیروزی انقلاب اسلامی، همزمان با اعلام حکومت نظامی در روز ۲۱ بهمن ماه ۵۷ مردم شیراز تصمیم گرفتند که با تسخیر کلانتری‌ها پیروزی را سرعت ببخشند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، در روز 21 بهمن دولت بختیار از ساعت 4 بعدازظهر حکومت نظامی اعلام کرد ولی امام خمینی از مردم خواست به دستور دولت اعتنا نکنند. به دنبال این اخطار و اعلامیه‌ دولت موقت، مردم به خیابان‌ها ریختند.

در کتاب انقلاب اسلامی در شیراز که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره سقوط کلانتری‌ها در شیراز آمده است: کمیته‌ هماهنگی تظاهرات شیراز که با ستاد مرکزی انقلاب واقع در مدرسه‌ رفاه محل اقامت امام خمینی در ارتباط بود، فعالیت خود را افزایش داد.

بنابراین از کمیته‌ مزبور خواسته شد تا نیروهای دولتی را در شیراز سرگرم نمایند تا از اعزام نیروهای نظامی فارس به تهران جهت مقابله با انقلابیون جلوگیری به عمل آید. بنابراین از سوی کمیته‌ هماهنگی تظاهرات از مردم شیراز خواسته شد تا در روز 22 بهمن در صحن شاهچراغ(ع) گرد آیند. از صبح روز مزبور بلندگویی در سطح شهر مردم را به اجتماع در شاهچراغ فرا می‌خواند.

بدین‌ترتیب درحالی‌که شهر به‌صورت نیمه‌تعطیل درآمده بود، جمعیت انبوهی در حرم شاهچراغ و خیابان‌های اطراف اجتماع کردند. در این اجتماع رجبعلی طاهری به سخنرانی پرداخت. 

از آنجایی که در کمیته‌ هماهنگی تظاهرات تصمیم گرفته شده بود جهت خلع سلاح و تسخیر کلانتری‌ها به مراکز مزبور حمله شود، لذا از اول صبح متولیان امر (اعضای کمیته‌ی هماهنگی تظاهرات و...) سلاح‌های موجود خود را بین اعضای خود تقسیم کردند. آنها علاوه بر این عده‌ای از مردم به‌ویژه جوانان حاضر در تجمع شاهچراغ را در صفوف منظم آماده کرده و درحالی‌که آنان شعار: «تهران جنگ است، خاموشی ننگ است» سر می‌دادند، مانند رژه‌ نظامیان پاهای خود را به زمین می‌کوبیدند.

از این رو راهپیمایی از حرم شاهچراغ و مسجد شهدا (نو) به طرف فلکه‌ مصدق آغاز شد. در بین راه گردانندگان تظاهرات از طریق بلندگو به جمعیت تظاهرکننده اعلام کردند که جهت خلع سلاح به سمت کلانتری‌ها حرکت نمایند. هنوز سخنان فرد اعلام‌کننده به پایان نرسیده بود که مردم به سرعت به طرف نزدیک‌ترین کلانتری شیراز یعنی کلانتری3 به حرکت درآمدند.

 رجبعلی طاهری از انقلابیون شیراز که در این حرکت مردم حضور داشت  در این ارتباط می‌گوید:«حرکت مردم در راهپیمایی امروز مانند هر روز نبود، امروز به صورت نیمه‌دو و به صورت دو بود. یعنی با سرعت که من هرچه سعی کردم خود را برسانم، [نتوانستم] فاصله‌ کلانتری تا شاهچراغ 400 الی 500 متر بیشتر نبود، نرسیدم. وقتی به کلانتری3 رسیدیم، دیدم آنها هم زود تسلیم شده بودند و بدون درگیری الحمدلله آنجا تمام می‌شود».

اما در گزارش مطبوعات از مقاومت مأموران و درگیری نیم‌ساعته‌ آنان با مهاجمان و مجروح­ شدن عده‌ای سخن به میان آمده است. به هر ترتیب با تصرف کلانتری3 و به دست افتادن سلاح‌های آن به دست مردم، تظاهرکنندگان با استفاده از سلاح‌های مزبور به کلانتری‌های 4، 2، 5 و 7 یورش بردند که تقریباً بدون درگیری همه‌ کلانتری‌های مزبور به تصرف مردم درآمد.

گویا افراد کلانتری‌های مزبور با اطلاع از سقوط کلانتری3 قبل از رسیدن مردم به مراکز مزبور، ساختمان‌ها را ترک کرده و سلاح‌های خود را به مرکز پیاده منتقل کرده بودند. بدین‌ترتیب درگیری‌ها به مقابل مرکز شهربانی‌های فارس واقع در فلکه‌ شهرداری و کلانتری1 کشیده شد.

درادامه کتاب انقلاب اسلامی در شیراز درباره چگونگی تسخیر مرکز شهربانی فارس آمده است: ساختمان مرکز شهربانی در میدان شهرداری، مقابل موزه‌ پارس در ارگ کریم‌خانی واقع شده بود. مأموران بر برج‌های ارگ بر روی پشت‌بام ساختمان نیز سنگربندی کرده بودند، لذا در هنگام یورش تظاهرکنندگان به شهربانی، مأموران مزبور مبادرت به تیراندازی کردند.

در اثر تیراندازی پی‌درپی آنها عده‌ای از مردم به شهادت رسیدند و برخی نیز مجروح شدند. مجروحین با کمک مردم به وسیله­ آمبولانس‌ها و خودروهای شخصی به بیمارستان‌ها منتقل شدند. نیروهای مردمی نیز متقابلاً به تیراندازی پرداختند. علاوه بر سلاح‌هایی که از کلانتری‌های دیگر به ‌دست مردم افتاده بود، عده‌ای از افراد ایل قشقایی مسلح به تفنگ برنو، که از فیروزآباد به شیراز آمده بودند، به علت مهارت در تیراندازی نقش عمده‌ای در این درگیری ایفا کردند.

علاوه بر این، یکی از پرسنل ارتش با یک دستگاه تانک از مرکز زرهی شیراز به کمک مهاجمان آمده و با پیوستن حدود 150 نفر از افراد مسلح نیروی هوایی و همافران به مردم، حمله به شهربانی شدت گرفت.

سایر مردم نیز با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ، مأموران شهربانی را مورد حمله قرار دادند. بدین‌ترتیب پس از حدود 5 ساعت نبرد مسلحانه بین طرفین، در رأس ساعت 4 بعدازظهر مرکز شهربانی فارس به تصرف مردم درآمد. یکی از شاهدان عینی در ارتباط با چگونگی تصرف ساختمان شهربانی نقل می‌کند که به دلیل سنگربندی و مشرف­بودن مأموران شهربانی، تیراندازی به سوی آنان به سختی صورت می‌گرفت، لذا یکی از افراد ایل قشقایی که مدتی نیز در خارج از کشور آموزش‌های ویژه‌ی چریکی دیده بود با بالا رفتن از دیوار یکی از ساختمان‌های مجاور توانست بر تیراندازان مزبور اشراف پیدا کرده با تیراندازی افراد مزبور را به هلاکت برساند. پس از این واقعه و شدت­یافتن حملات مردم، مأموران شهربانی به ناچار تسلیم شدند.

در اثر هجوم به مرکز شهربانی و پرتاب کوکتل‌مولوتف آتش‌سوزی‌های پی‌درپی در ساختمان مزبور به‌وجود آمد. انبار اسلحه نیز به دست مردم افتاد و عده‌ی زیادی مسلح شدند.

محمدعلی شایسته‌نیا در این ارتباط چنین روایت می‌کند:«بعد از سقوط شهربانی دیگر ملت ریختند به آنجا و غارت کردند. برخی از متدینین انقلابی به بخش اسناد رفتند و به دنبال اتاق سرهنگ سلطانی رئیس ضداطلاعات شهربانی می‌گشتند. برخی هم لباس و وسایل روی میز را جمع می‌کردند، نمی‌شد کنترل کرد. وحید شاهچراغی (سردار وحیدی) فرمانده نیروی قدس یک مسلسل یوزی به دست گرفته و در جلوی درب ورودی زندان کریم‌خان گارد گرفته بود... دکتر فقیهی، ملک‌زاده (وزیر بهداشت) و دکتر معین (وزیر علوم بعدی) هم هر سه با مسلسل بودند».

برخی از مأموران شهربانی به‌وسیله‌ مردم دستگیر شده و به محل استقرار کمیته‌ هماهنگی تظاهرات شیراز و منازل آیت‌الله محلاتی و آیت‌الله دستغیب منتقل شدند. در پی مجروح­شدن گروه زیادی از مردم، کلیه‌ طبقات با همکاری و کوشش فراوان به جمع‌آوری لوازم بهداشتی و دارویی پرداختند و در زمان کوتاهی محوطه بیمارستان‌ها مملو از کمک‌های درمانی و دارویی مردم شد. در شهر جنب‌وجوش خاصی دیده می‌شد و هر کس در حد توانایی خود به کمک آسیب‌دیدگان می‌شتافت. بیمارستان‌های نمازی، سعدی، شیراز، شهریار، ثریا و فاتح‌نژاد محل استقرار و اسکان مجروحین و مصدومان شده بود.

براساس گزارش مطبوعات در جریان درگیری مرکز شهربانی فارس تعدادی از مأموران کشته و مجروح شدند و از مردم نیز 42 نفر شهید و در حدود 421 نفر مجروح شدند، لیکن با شهادت عده‌ دیگری از مجروحان در بیمارستان‌ها تعداد شهدا به بیش از 50 تن رسید.

پس از سقوط شهربانی، یگان‌های ارتش و ژاندارمری یکی پس از دیگری و بدون درگیری تسلیم شده و همبستگی خود را با انقلاب اعلام کردند. به نظر می‌رسد علاوه بر اعلام همبستگی فرماندهان ارشد نظامی در تهران، واقعه شهربانی شیراز نیز در اتخاذ تصمیم مورد نظر بی‌تأثیر نبود.

عصر 22 بهمن پرسنل مرکز زرهی شیراز با تانک‌های خود در خیابان به مردم پیوسته و درحالی‌که تصاویر امام خمینی را روی تانک‌ها نصب کرده بودند، در خیابان‌های شهر به حرکت درآمدند. بدین‌ترتیب در حوالی غروب آن روز در فارس رسماً پیروزی انقلاب اعلام گردید. همان شب تلویزیون فارس نیز در اختیار انقلابیون قرار گرفت و پس از تهران از تلویزیون فارس خبر پیروزی انقلاب اعلام شد. بدین‌ترتیب پس از تهران، شیراز دومین شهری بود که کنترل آن به دست نیروهای انقلابی افتاد.

علی‌رغم اینکه در برخی از شهرستان‌های استان فارس نیز در پایان روز 22 بهمن نیروهای نظامی تسلیم شدند، اما در جهرم وقایع دیگری روی داد. در روز مزبور مردم جهرم به محض اطلاع از خبر آزادی تهران، تظاهرات عظیمی به راه انداخته و ابتدا مجسمه شاه را در میدان شهر پایین کشیده و قطعه قطعه کردند، سپس به طرف هنگ ژاندارمری واقع در دو کیلومتری شهر به راه افتادند، اما حمله‌ی انقلابیون به هنگ ژاندارمری با مقاومت و تیراندازی مأموران مواجه شد. در نتیجه هفت تن از مردم مجروح شدند.

درحالی‌که ژاندارمری در محاصره‌ی مردم بود، مأموران نظامی و تانک‌های مستقر در شهر به پادگان‌های خود بازگشتند. تا اینکه در روز دوشنبه 23 بهمن پس از زد و خورد مسلحانه بین مردم و مأموران که طی آن ده نفر از طرفین کشته و صد نفر مجروح شدند. سرانجام مقارن ظهر روز مزبور هنگ ژاندارمری جهرم به تصرف مردم انقلابی درآمد، اما در شهرهای داراب، آباده، کازرون، فسا، فیروزآباد و لار مراکز نظامی و انتظامی یا بدون مقاومت و یا با درگیری کوتاهی به تصرف مردم درآمد.

انتهای پیام/  ع