مصاحبه | از «وردک تا تهران»؛ روایتی از مهاجر افغانستانی رتبه یک کنکور که پژوهشگر برتر در ایران شد
«مجتبی نیکزاد» نخبه مهاجر افغانستانی است که در سالهای اخیر موفقیتهای دانشگاهی بسیاری کسب کرده است، از کسب رتبه یک کنکور ارشد در سال ۹۱ تا کسب رتبه تکرقمی در کنکور مقطع دکترا در سال ۹۳ و امروز هم عنوان پژوهشگر برتر ایران از سوی وزارت کشور.
خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: حتماً «مجتبی نیکزاد» را یادتان هست، نخبه افغانستانی مهاجر در ایران که در سالهای اخیر موفقیتهای دانشگاهی بسیاری کسب کرده، از کسب رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد در سال 91 تا کسب رتبه تکرقمی در کنکور مقطع دکترا در سال 93 و امروز هم پس از افتخارآفرینیهای فراوان، موفق به دریافت عنوان «پژوهشگر برتر از طرف وزارت کشور» شد.
البته جامعه مهاجر افغانستانی بهرغم وجود محدودیتهای ناشی از مهاجرت که در همه جای جهان بهطریقی وجود دارد در سالهای اخیر درخششی متفاوت و عجیب داشته، حضور موفق چهرههای دانشگاهی در محافل پژوهشی و آکادمیک، موفقیتها در حوزه کارآفرینی و اختراع، کسب رتبههای تکرقمی متعدد از سوی نخبگان افغانستانی تنها بخشی از یک «هجرتِ موفق» است.
بهبهانه این موفقیت، ساعتی را با «مجتبی نیکزاد» به گفتوگو نشستیم که در ادامه مشروح صحبتهای وی را میخوانیم:
** از «وردک تا تهران» و شکوفایی یک نخبه مهاجر
قبل از هر چیز بگویم، پژوهش اخیر و رساله دکترای خود را با اجازه از روح بزرگوار پدرم و دستان پرمحبت مادرم به شهدای مبارزه با مواد مخدر در دو کشور «ایران» و «افغانستان» و همچنین دانشجویان و دانشآموزان مهاجر افغانستانی که با تمامی مشکلات در راه علمآموزی از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند، تقدیم میکنم.
در حال حاضر دانشجوی دوره دکترای رشته اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهران هستم، دوره کارشناسی را در دانشگاه شهید باهنر کرمان گذراندم و پس از آن با معدل الف کشوری و همچنین کسب رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد در سال 1391 وارد دانشگاه تهران شدم و رساله کارشناسی ارشدم را در عرصه «مبارزه با مواد مخدر» تدوین کردم که راهنمایی این رساله را دکتر «سید صفدر حسینی» بهعهده داشت و یکی از مشاوران بنده نیز دکتر «نصیر احمد نور» سفیر افغانستان در تهران بود، همچنین پس از پایان دوره کارشناسی ارشد بنده در کنکور دکترای سال 1393 شرکت کردم که در این کنکور هم با کسب رتبه تکرقمی مجوز آزمون مصاحبه دانشگاه تهران را بهدست آوردم و در مجموع هر دو مرحله با موفقیت و رتبه اولی در دانشگاه تهران برای دوره دکتری مورد پذیرش قرار گرفتم و مراحل تحصیلی دوره دکترای خودم را با رتبه الف پشت سر گذاشتهام و هماکنون در حال تدوین رساله دکترای خود هستم.
راستش همیشه دغدغهمند کار میکنم، یعنی مدتها درگیر موضوعی مشخص هستم و بعد به آن میپردازم، موضوع پژوهش اخیر هم همین بود، بنده از دوره کارشناسی علاقهمند به تحقیق و پژوهش در حوزههای مختلف مربوط به علم «اقتصادِ کشاورزی» بودم و همیشه سعی داشتم فرصتی پیش بیاید تا آن علم را از نظری به حالت کاربردی درآورم، اصل هم همین است، این علوم باید در حوزه عملی بهکار بیاید.
** چرا «مواد مخدر»؟
انتخاب رشته دانشگاهی من هم بر همین مبنا بود، در دو کشور ایران و افغانستان علم «اقتصادِ کشاورزی» بهعنوان زیربنای توسعه اقتصادی بوده و از طرفی اشتغال بیش از هشتاد درصد مردم افغانستان نیز در این عرصه بوده است، لذا تحصیل در این زمینه و ارائه راهکارهای عملی برای ترقی در حوزه اقتصاد کشاورزی بهعقیده من یک ضرورت بهشمار میرود.
در مسیر فعالیتهای پژوهشی نیز تاکنون بیش از پنجاه مقاله در کنفرانسهای مختلف بهصورت شفاهی و کتبی ارائه دادهام و خوشبختانه توانستهام چندین مقاله علمی و پژوهشی را در مجلات داخلی ایران و افغانستان و مجلات خارجی بهچاپ برسانم که عمدتاً در حوزه اقتصاد کشاورزی و مسائل آبی، تجاری و زراعی میان دو کشور ایران و افغانستان بوده و البته بهصورت پراکنده به سایر مسائل سیاسی و اقتصادی نیز پرداختهام.
از این رو در دوره کارشناسی ارشد با توجه به توسعه کشت مواد مخدر در افغانستان تا بیش از 90 درصد تولید جهانی و معضلات گستردهای که از طریق تولید این مواد افیونی برای کشور افغانستان و کشورهای همجوار چه بر اثر ترانزیت و مصرف این مواد و چه بر اثر تأمین درآمد گروههای تروریستی و مخالفان مسلح بهبار میآورد، سبب شد که با جدیت به این مسئله بپردازم.
کار آسانی هم نبود، سفر تحقیقاتی گستردهای را به سایر مناطق تحت کشت انجام دادم و با تدوین الگوهای دقیق اقتصادی روشهای صحیح مبارزه با کشت این مواد و راهحلهای سیاستی جایگزینی مواد مخدر با سایر محصولات زراعی را از طریق تدوین سیاستهای صحیح و بهینه مشخص کردم.
در دوازدهمین جشنواره آثار مکتوب و پژوهشی برتر در زمینه مبارزه با مواد مخدر، روانگردانها و پیشسازها که از جانب ستاد کل مبارزه با مواد مخدر وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران هم که اخیراً برگزار شد از میان 900 پژوهش عنوان برتر را دریافت کردم.
البته باید قدردانی هم داشته باشم از حمایتهای مادی و معنوی ستاد مبارزه با مواد مخدر جمهوری اسلامی ایران و همچنین سفارت افغانستان در تهران که در موفقیت این پژوهش سهیم هستند. علاوه بر آن چند وزارت مرتبط با این حوزه در افغانستان نیز نظیر مبارزه با مواد مخدر، وزارت کشاورزی، آبیاری و مالداری و وزارت احیا و انکشاف دهات افغانستان و چندین سازمان خارجی از جمله سازمان مبارزه با جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد با بنده همکاری داشتهاند.
** بگوییم «فرصتِ مهاجرت» نه «محدودیتِ مهاجرت»
ببینید مهاجرت مسلماً همراه با محدودیتها و تغییر شرایط زندگی است اما اینکه ما به آن بهچشم فرصت نگاه کنیم یا یک مشکل، تعیینکننده آینده ما خواهد بود. من همیشه سعی کردم از تجربههای جدید خودم در ایران و از فرهنگهای متنوع و فضاهای متفاوت آن برای گسترش بینش و دانش بهره ببرم و از این طریق فرصتهایی را که مهاجرت برای تحصیل و رشد علمی و معنوی در اختیارم قرار میدهد حداکثر استفاده را ببرم، اتفاقاً این پیشزمینهای است برای خدمت به افغانستان، من هم نگاهم همین بوده که این فرصتها را برای خدمت و آبادانی کشورم و همچنین کشور میزبان ما (جمهوری اسلامی ایران) فراهم سازم.
** معنای مرزهای جغرافیایی و شناسنامهای برای یک مهاجر
فکر میکنم این بهترین نوع مبارزه است که هم میتواند نگاه برابر و انسانی و بهدور از نژاد و قومیت و مذهب را برای امت اسلامی تقویت کند، چه آنکه به آبادانی کشورهای اسلامی نیز کمک کند تا کمتر شاهد جنگ و مهاجرتهای اجباری باشیم. مهاجرت میتواند نگاه انسان را به فراتر از مرزهای جغرافیایی و شناسنامهای ارتقا دهد و تحمل مشکلات ناشی از آن نیز به تقویت روحیه تلاش و صداقت انسانی کمک میکند.
این میتواند با یک تلاش همهجانبه به تربیت نیروهای انسانی بینظیری منجر شود که خدمات آنان برای جامعه میزبان و جامعه مادری وی زمینه برای آبادانی و پیشرفت را فراهم میکند اما نباید از این نکته غافل شد که شرایط زندگی هر انسانی میتواند سختیها و سهولتهای خاص خود را داشته باشد و موفقیتها نیز باید در چهارچوب زندگی هر فرد مختص خودش تعریف شود.
بنده ایمان دارم که جامعه مهاجر افغان در ایران از بینظیرترین، پاکترین و خدمتگزارترین جوامع مهاجر در سطح جهان هستند و با ارتقای خدمات متقابل جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته زمینه برای تربیت نسلی کوشا و مستعد که به توسعه دو کشور میتواند کمک کند، منجر خواهد شد، البته که در این مسئله برای دو جامعه مسلمان و برادر ایران و افغانستان با فرهنگ، زبان، ریشه و تاریخ مشترک بیش از پیش مفید فایده خواهد بود و نمونههای بارزی از آن را در آرمانهای مشترک و مقدس دینی و عقیدتی دو ملت شاهد هستیم.
** چرا نخبگان مهاجر به افغانستان بازنمیگردند؟
یک مسئله مهم بررسی این موضوع بوده که چرا تمایل به بازگشت به افغانستان برای جامعه فارغالتحصیل مهاجر کمتر است.
ببینید مانع اصلی شاید «عدمشناخت متقابل» باشد، نخبگان ما از شرایط کشورشان هنوز به اطمینان کافی نرسیدهاند و از طرفی دولت افغانستان برای پذیرش جامعه تحصیلکرده افغان هنوز آماده نبوده و فضای سیاسی پذیرای آنان نیست، گویا هنوز به استعدادها و تواناییهای آنان اعتماد نکرده و بهنظر بنده راهحل در آن است که نخبگان ما پیشگام این مسیر باشند و با نقشآفرینی در عرصههای مختلف کشور زمینه را برای جذب تحصیلکردگان مهاجر افغان فراهم آورند.
به همین ترتیب خوب است که شرایطی مهیا شود که دانشجوی مهاجر بتواند بعد از اتمام تحصیلات خویش به کشورش رفتوآمد داشته باشد تا با محیط کاری و شرایط زندگی آنجا آشنا شده و خود را بهمرور برای آن فضا آماده کند و از طرفی دچار نگرانی ناشی از عدمتوانایی بازگشت به ایران نباشد.
بنده یقین دارم که با توجه به فرصت ارزشمند کاری و زمینه بکر صنعتی، زراعی و خدماتی در افغانستان بهمرور تمامی جامعه مهاجر افغان بهسمت کشورشان جذب خواهند شد و این رفت و برگشتها خود به حل مسئله عدم شناخت که در ابتدا ذکر کردهام نیز کمک میکند.
این مسئله سبب میشود فرد با شناختی که مییابد خود را دقیقاً برای تخصصها و علومی که میبیند در کشورش به آنها نیاز است در ایران تجهیز کند و بازگشت آبرومندانه و عزتمندانه با درآمد مکفی را برای خویش فراهم سازد.
مسئله دیگر رایزنیهای متقابل دولت دو کشور است تا با معرفی این سرمایههای ارزشمند زمینه فعالیت برای آنان در سطوح دولتی را نیز بیش از پیش و بهصورت ویژه برای جذب این سرمایههای ارزشمند با همکاریها و حمایتهای دوجانبه فراهم کنند.
بهنظر بنده نباید حمایت از دانشجوی مهاجر افغان به تحصیل در ایران محدود شود، بلکه این حمایت در مراحل بعدی نیز تا زمانی که فرد بتواند به شغل و جایگاه مناسبی در کشور متبوعش دست یابد با بستههای حمایتی مادی معنوی و اعتباری ادامه یابد تا با بهوجود آمدن نمونههای موفق بقیه جامعه نیز تشویق به بازگشت شوند، تأکید دارم که بازگشت اجباری و یا تعیین تاریخ به هیچ عنوان سیاستهای انسانی نبوده و اثرات معکوسی را بههمراه خواهد داشت و علاوه بر آن عمدتاً در طول تاریخ ثابت شده که اثربخش نیز نبوده است.
باتوجه به اینکه ما با مهاجرینی سروکار داریم که زندگی خود را بهطور کامل در ایران سپری کردهاند و بخشی از هویت ایرانی را با خود دارند و لذا این راه بهتر است که نگاه بلندمدتتر و علمیتر و با دید همهجانبهتری به این مسئله داشته باشیم و من معتقدم با کمی مصلحتاندیشی تمام مشکلات حل خواهد شد.
**از رهبر معظم انقلاب ممنونیم
یکی از این مشکلات که سالها گریبانگیر مهاجرین بود مسئله تحصیل بوده است که دیدید با تدبیر رهبر معظم انقلاب چه انقلابی شد و چقدر راه برای مهاجرین هموار، در دیگر حوزهها مسئولان اینگونه تدبیر بیندیشند، ما واقعاً ممنون رهبر معظم انقلابیم.
حقیقتاً در دو سال اخیر با فرمان تاریخی ایشان تحول شگرفی در آموزش دانشآموزان افغانستانی فاقد مدرک صورت گرفت و زمینه برای تحصیل آنان فراهم شد که این عمل قابل قدردانی و بینظیر است؛ از سوی دیگر نتایج این تصمیم و بینش بلندمدت تربیت فرزندانی خواهد بود که سفیر صلح و دوستی و برادری دو کشور ایران و افغانستان خواهند شد.
در سطح وزارت علوم ایران نیز پذیرش رتبههای تکرقمی کنکور بهصورت بورسیه اقدام پسندیدهای بود که بسیار ارزشمند است و سبب تشویق دانشجویان مهاجر افغان میشود؛ همچنین تلاش برای بورسیه معدل الفهای آنان نیز در دانشگاههای مختلف گام مؤثر دیگری است که بنده شخصاً از صمیم قلب از بابت آنان سپاسگزار هستم.
یک نکته دیگر اجازه تحصیل دانشجویان افغانستانی در تمامی دانشگاههای مراکز استانی است که یکی از محدودیتهای هویتی و تحصیلی را از پیشِروی دانشجویان مهاجر افغان برداشت و واقعاً این اقدامات قابل ستایش بوده است.
** نخبگان مهاجر و سردرگمی هویتی و فرهنگی
یک موضوع که کمتر به آن پرداخته شده وضعیت هویتی و فرهنگی دانشجویان مهاجری بوده که در ایران به دنیا آمدهاند، مهاجران افغانستانی در ایران دارای پیشینهای بیش از چهار دهه زندگی هستند و قطعاً نسلهای دوم و سوم مهاجر که بهطور کلی در ایران به دنیا آمده و تحصیل کرده و هرگز کشورشان را ندیده و درک نکردهاند دچار یک سردرگمی هویتی و فرهنگی میشوند، ما حتی مهاجرینی را داریم که پدرانشان هم در ایران به دنیا آمدهاند و عملاً میتوان گفت در فضای علمی و فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران بزرگ شدهاند و بخش بزرگی از هویت آنان را هویت ایرانی تشکیل میدهد که البته این افراد دارای اصالت افغانستانی هستند.
این مسئله بهعنوان یک معضل اجتماعی و شخصیتی در نسلهای جدید مهاجرین بروز کرده، فکر میکنم سیاستهایی که در قبال مهاجرین افغان در گذشته اعمال شده است باید با آمدن این نسلهای جدید اصلاح شوند و تغییر یایند و با شخصیت و هویتهای انسانی شکلگرفته در بستر جامعه ایرانی هماهنگ شوند.
ببینید جامعه مهاجر از سویی با فرهنگ ایرانی گره خورده و از سوی دیگر با فرهنگ کشور خویش بیگانه است، باید چه کرد؟ نباید این نسلها را نیز همچون نسلهای گذشته در مورد دو هویت بلاتکلیف قرار داد تا سبب سرافکندگی و افسردگی شخصیتی آنان شود، یعنی هر دو کشور پذیرای وی باشند نهاینکه نه این و نه آن و ادامهدار بودن یک سردرگمی هویتی چرا که ادامه این راه همانند گذشته سبب مهاجرتهای بعدی میشود، همان چیزی که مانع شکوفایی نخبگان مهاجر شد و لذا به اروپا مهاجرت کردند.
** دلار گران میشود، دل دانشجویان مهاجر بیشتر میلرزد
از اینها که بگذریم مشکل فعلی دانشجویان مهاجر در دانشگاههای ایران موضوع شهریههاست.
افزایش نرخ ارز با افزایش سطح شهریههای دانشجویان افغانستانی که براساس محاسبه ارزی شهریه خویش را پرداخت میکنند مسلماً فشار مضاعفی وارد خواهد کرد و از این منظر همواره از دانشگاههای مختلف تقاضا میشود که حساب شهریه خود را حداقل برای دانشجویان مهاجر افغان بهصورت ریالی تعیین کنند.
این دانشجویان عمدتاً کسانی هستند که در ایران متولد شدهاند و منبع درآمد ناچیز آنان نیز از مشاغل سطح پایین در همین کشور و بهصورت ریالی است و وزارت محترم علوم نیز میتواند در این امر از هیئت امنای دانشگاههای مختلف تقاضای همکاری کند. شرایط دانشجویان افغان و تفاوت آن با سایر دانشجویان خارجی از سایر کشورها باید درک شود و نگاه به آنان تا حد امکان همچون دانشجویان ایرانی باشد چرا که این نسل در آینده نهچندان دور وظایف خطیری را در آبادانی افغانستان و استحکام و تقویت روابط حسنه دو کشور بهعهده خواهند داشت.
انتهای پیام/.*
ما را در تلگرام، فیسبوک و توئیتر دنبال کنید.