تاثیر منفی بحران سوریه بر‌ آموزش زبان فارسی

رایزن فرهنگی ایران در سوریه گفت: کالای فرهنگی که مثلاً مناسب مخاطب عربی تولید شود یا مناسب‌سازی شود، در ایران نداریم یا بسیار کم داریم، در زمینه فیلم، همان تولیداتی که برای مردم خودمان داریم را به خارج هم عرضه می‌کنیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ابوالفضل صالحی‌نیا رایزن کنونی فرهنگی ایران در سوریه کمتر از یک‌سال است در سمت جدید مستقر شده است اما سابقه قبلی او در کشور سوریه و نیز حضور طولانی وی در لبنان باعث شده وی آشنایی خوبی با شرایط منطقه به خصوص سوریه و لبنان داشته باشد.

حال در شرایطی که سوریه درگیر بحران‌ گروه‌های تکفیری و تروریسی است و ایران نیز در این ماجرا حضور مستقیم دارد شرایط کار فرهنگی دشواری‌های خاص خود را دارد.

در گفت‌وگویی که با صالحی‌نیا در دفتر کار وی در دمشق داشتیم وی از دغدغه‌های خود برای احیای مجدد کرسی‌های آموزش زبان فارسی در سوریه خصوصا در حلب گفت که با شروع بحران به حالت تعطیلی درآمده است.

وی همچنین معتقد بود که ایران اگر می‌خواهد حضور موثرتری در افکار عمومی جهان عرب داشته باشد باید کالای فرهنگی مناسب مخاطب عربی تولید کند و صرف ارائه آثار تولید شده ایران در این کشورها تاثیر کمی دارد.

این گفت‌وگو سرآغازی در خصوص بحث فرهنگ و سوریه است که از هفته آتی انتشار آن آغاز خواهد شد.

مشروح گفت‌وگو با ابوالفضا صالحی‌نیا را در ذیل بخوانید:

جناب صالحی‌نیا راجع به فعالیت­‌های رایزنی فرهنگی ایران در دمشق صحبت کنید؟

رایزنی فرهنگی نمایندۀ رسمیِ فرهنگیِ نظام و متولیِ اجرای دیپلماسی فرهنگی است، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یکسری اهداف، مأموریت ها و سیاست­هایی تعریف کرده است که نمایندگی‌های فرهنگی چه در قالب رایزنِ فرهنگی مستقل و چه در قالب رایزن­‌هایی که در سفارت­خانه‌­ها مستقر هستند، در پی تحقق این اهداف و اجرای این سیاست‌ها می‌باشند. از جمله مأموریت‌ها می‌توان اشاره کرد به معرفی اسلام اصیل و مکتب اهل­بیت (ع)، معرفی ایران از لحاظ تمدنی و تاریخی و معاصر و انقلاب اسلامی، معرفی توانمندی‌ها و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران، به بیان دیگر ارائۀ چهره‌­ای صحیح و منطبق بر واقعیت از ایران و تحقق راهبرد وحدت اسلامی و همچنین گسترش زبان و ادبیات فارسی.

این مأموریت‌ها در قالب فعالیت‌­های متنوعی انجام می‌گیرند مانند برقراری ارتباطات و روابط عمومی، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی، هنری، همایش، میزگرد، انتشار مجله، تبادلِ دانشگاهی، برپاییِ نمایشگاه‌­های هنری، برپایی هفتۀ فرهنگی و هفته فیلم .

البته کشور به کشور اولویت­‌ها متفاوت می‌­شود، در سوریه برای ما زبان فارسی، وحدت اسلامی و ارائۀ چهرۀ واقعی ایران اولویت دارد چون شرایطِ خاصی داریم، در شرایطی فعلی سوریه کار برای وحدت اسلامی و تقریب مذاهب جزء کارهای اساسی ماست، در عین حال ارائۀ چهرۀ واقعی ایران را هم اولویت می‌دهیم چون تبلیغاتِ منفی علیه ایران زیاد است که چهره مشوهی از کشورمان ارائه می‌دهد حتی برای دوستان­مان، نه اینکه دیدِ منفی داشته باشند بلکه دیدِ غیرصحیح دارند، از دوستان ما و علاقمند به ایران هستند ولی تصور می‌­کند تهران شهری است مانند یک شهرِ درجه دوم کشور عربی است و در هر چهارراه یک ایست بازرسی وجود دارد یا زن­ها در خیابان­‌ها نیستند و .....

وقتی مهما‌‌‌ن‌­هایی برای اولین‌بار به ایران سفر می‌کنند، در بازگشت تا مدت­ها شگفت‌­زده هستند. این وضع دوستان ماست حال تصور کنید وضع سایرین را. وقتی با مهمانان سوری که از ایران بازگشته‌اند صحبت می­‌کنیم _ شاید برای شما خنده‌­دار باشد_ ولی مثلاً همۀ از نظافت تهران به نیکی و تعجب یاد می‌­کنند که عجب شهر تمیزی است! من ندیدم کسی این نکته را نگوید! شاید این نکته برای ما عجیب باشد ولی این موضوع نشان دهنده تصوری است که قبل از سفر به ایران داشته‌اند و پس از مشاهده عینی آنچنان غافلگیر می‌شوند که تهران را از نظر تمیزی برتر از اروپا می‌­بینند یا نظم ترافیکی برای آنها خیلی جالب است و پیشرفت عمرانی شهر تهران.

در کنار معرفی چهرۀ صحیحِ واقعی ایران، گسترش زبان فارسی هم دراینجا برای ما اولویت دارد به خاطر اینکه سه دانشگاه سوریه گروه زبان و ادبیات فارسی دارند و تا مقطع کارشناسی دانشجوی زبان فارسی دارند.

*تاثیر منفی بحران سوریه بر آموزش زبان فارسی در این کشور

این امر با پیگیری رایزنی اتفاق افتاده است؟

بله سا­لها پیگیری و محقق شده است. البته در حال حاضر مشکلاتی در رابطه با آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌ها داریم چون هنگام آغاز بحران اساتیدِ اعزامی از ایران که در دانشگاه تدریس می­‌کردند همه برگشتند، پیگیری و پشتیبانی آن با رایزنی است ولی وزارت علوم اعزام می­‌کند ، الان گروه‌­های زبان فارسی مشکلات زیادی دارند و چون استاد بومی کم دارند روی کیفیت و کمیت آموزشی تاثیر منفی گذاشته است. همچنین روی جذب دانشجو تاثیر منفی گذاشته است. ما دنبال این هستیم که این نقص را برطرف کنیم.

*گروه­‌های زبان فارسی سرمایۀ فرهنگی ایران در سوریه است

چگونه باید این مشکل را حل کرد؟

راه‌­حلش اعزام استاد از ایران به سوریه است. قبلاً بین 10، 12 استاد از ایران (به طور متناوب اعم از اعزامی و همچنین دانشجویان ایرانی دکترا در دانشگاه‌های سوریه) در اینجا تدریس می­‌کردند که الان همه برگشته‌اند و یک جای خالی اینجا ایجاد شده است. دانشگاه‌های سوریه هم کادرِ بومی خیلی محدود دارند البته در حال حاضر تعدادی بورسیه در ایران در حال تحصیل در رشته زبان فارسی در مقطع دکترا هستند که به تدریج درسال‌­های آینده پس از فارغ التحصیلی بازمی­‌گردند _ که 3 تا 5 سال طول می‌کشد تا آنها درس­شان را تمام کنند و بازگردند به اینجا و مشغول به کار شوند _ این چند سال خیلی برای ما حساس است که بتوانیم این گروه‌­ها را سرپا نگه داریم. البته حتی بعد از آمدن آنها هم باید حداقل یک استاد در هر دانشگاه حضور داشته باشد چون حضورِ استاد ایرانی برای زبان فارسی ضروری است؛ خیلی دنبال این هستیم که این مشکل را حل کنیم. ذهنیتی نسبت به سوریه در ایران وجود دارد مانند جنگ و ناامنی و انفجار و ترور که مانعی است برای اساتید که به سوریه بیایند و معمولاً داوطلب وجود ندارد، ما باید گروه­‌های زبان فارسی را به عنوان سرمایۀ فرهنگی برای ایران محسوب کنیم و هزینه­‌هایی که برای گروه­‌های زبان فارسی می‌­کنیم را به عنوان سرمایه‌­گذاری ببینیم .

چه تعداد دانشجوی زبان فارسی در سوریه مشغول تحصیل هستند؟

در دانشگاه دمشق در حال حاضر 80 دانشجو وجود دارد که البته حدود 450 دانشجو هم زبان فارسی را به عنوان زبان اختیاری انتخاب کرده‌اند. در دانشگاه‌­ها فارسی‌­آموز زیاد داریم و تقریباً در تمام دانشگاه‌­ها داریم اما به عنوان رشتۀ تخصصی دانشجوی زبان فارسی الان 80 دانشجوی زبان فارسی فقط در دانشگاه دمشق داریم، در دانشگاه حلب به دلیل نداشتن استاد، پذیرش دانشجو متوقف شده است و تدریس فقط برای باقیمانده دانشجویان قبلی ادامه دارد. چند سال است پذیرش دانشجو ندارند تا دانشجوهای موجود فارغ‌­التحصیل شوند. دلیلش هم نداشتن استاد است دانشگاه حمص هم فعلاً دایر است ولی آن هم مشکل استاد دارند.

*بخشی از فعالیت‌های فرهنگی در سوریه مشترک برگزار می‌شود

چه میزان از برنامه‌­هایی که شما اینجا برگزار می‌­کنید با طرف سوری مشترک است؟

برگزاری فعالیت مشترک در دستور کار همۀ نمایندگی‌­­ها است و بخش عمده‌­ای از فعالیت‌­های ما مشترک است البته مشترک هم به چند معنا است؛ یک زمانی از یک دستگاهِ سوری می­‌خواهیم مشارکت عملی داشته باشد مثلاً با وزارت اوقاف برنامۀ مشترکِ مسابقات قرآنی داریم یعنی وزیر نماینده معرفی می‌­کند، کمیتۀ داوری مشترک تشکیل می‌­دادیم، مسجد و تبلیغات در اختیار ما می‌­گذارند، مشارکینِ در مسابقه را برای ما تامین می‌­کنند و ما هم بخشی از هزینه‌­ها را می‌­دهیم و از ایران قاری و داور می‌آوریم. یا ما در دهه فجر با وزارت فرهنگ سوریه افتتاح نمایشگاه آثار تجسمی 4، 5 هنرمندِ ایرانی را برگزار کردیم که به ما سالن دادند، تبلیغات و دعوت هم خودشان انجام دادند. و ما هم هنرمندان را آوردیم و نمایشگاه را برپا شد. همچنین گروه موسیقی از ایران می­‌آید که وزیر فرهنگ آن را افتتاح می‌­کند و دعوت­‌ها را آنها انجام می­‌دهند و این کار مشترک ماست. به همین شکل با دانشگاه­‌ها و مراکز دیگر ما کارهای مشترک انجام می‌­دهیم.

از این مراسم‌ها استقبال می‌­شود؟

بله خیلی استقبال می‌­شود. البته کارِ مشترک فقط با دستگاه‌های رسمی نیست گاهی ما کارِ مشترک با ان‌­جی‌­اوها هم داریم یک انجمنِ دوستی ایران و فلسطین است که برخی از فعالیت­‌های ما به صورت کارِ مشترک با آنهاست، شب شعرهای، برنامه‌های مربوط به زنان و برنامه­‌های مقاومتی ما اکثراً با این انجمن و ان‌­جی‌­اوهای به صورت فعالیت مشترک است.

*فعالیت فرهنگی جبهه معارض در زمان بحران تعطیل شد

فعالیت‌­های جبهه معارض در سوریه چگونه است؟

از زمان بحران تعطیل شده است. قبل از بحران مراکزِ فرهنگی خارجی در سوریه فعال بودند، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و روسیه مرکز فرهنگی داشتند، کشورهای عربی هم حضور داشتند ولی مرکزِ فرهنگیِ مستقل ندارند بلکه با سفارت هستند؛ اینها فعال هم بودند.

این را از آن جهت گفتم می‌­گویند یک بخشی از استعدادی که برای بالا گرفتن بحران در سوریه به وجود آمد به خاطر بذری بود که سعودی‌ها در منطقه کاشته بود؟

بذری بود که سعودی کاشت ولی ربطی به فعالیت­‌های فرهنگی رسمی ندارد. سعودی‌ها فعالیت‌­های زیرساختی داشتند، فعالیت‌­های آشکارِ فرهنگی به عنوان مرکز فرهنگی نبوده بلکه از خلال تبلیغ و جذب علمای دین و کمک‌­های خیریه‌­ای که داشتند فکر تکفیری را ترویج دادند. این فکر تکفیری به تدریج تاثیرگذار شده اینطوری نیست که یک ماه قبل از بحران شروع کرده باشند؛ از 30 سال پیش در مساجد و به ویژه در شهرستان­ها و روستاها که زمینه آماده‌­تر و مردم آگاهی‌­شان کمتر است فعال شدند. مثلاً به ائمه جماعات کمک مالی می­‌کردند آنها را می‌­بردند عربستان آموزش می‌­دادند، به مردم از طریق موسسۀ خیریه که همین ائمه جماعات توسط خودشان تأسیس می‌کردند کمک و نیرو جذب می­‌کردند و بعد هم با گسترش گرایش به اسلام که در کشورهای اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد شد همه رفتند دنبال اینکه هویتِ دینی خودشان را بشناسند، هر کسی رفت دنبال مذهب خودش. سعودی‌­ها با توجه به تجربه و گسترشِ نفوذی که ایجاد کرده بودند در کشورهای عربی و اسلامی، اندیشۀ خود را به عنوان اندیشۀ اسلامی ترویج دادند، منتها این تاثیرش را در درازمدت گذاشت یعنی وقتی شرایط مهیا شد اینها یکدفعه سربرآوردند.

*بایکوت علما و اساتید سوری جبهه مقاومت در جهان عرب

البته عربستان سعودی از فرصت حج و داشتن مکه و مدینه برای جذبِ علمای دینی سوریه که معروف به اعتدال بودند استفاده کرد، ضمن اینکه آنها کسانی که بر راه و روشِ سعودی­ها عمل می­‌کردند را در همایش‌­های بین‌­المللی جهانی دعوت می‌­کردند، به آنها احترام می‌گذاشتند و شخصیت آنها را بزرگنمایی می‌­کردند بر عکس کسی که نسبت به ایران گرایش پیدا و کمتر مطیع محض عربستان می‌­شد یا با اندیشه­‌های وهابیت در سوریه مخالفت می‌­کرد بایکوت می‌­شود و در خیلی از مجامع دعوت نمی‌­وشد همینطور که الان اتفاق افتاده است، الان علمای سوریه که داخل سوریه هستند در هیچ مراسمی در جهان عرب دعوت نمی‌شوند ، چون عربستان از آن عاملِ فشارِ خودش استفاده می­‌کند.

الان وضعیت فرهنگی در سوریه در حوزۀ تولیدات، سینما و تلویزیون در چه وضعی است؟

در شرایط جنگی طبیعتاً کارِ هنری کاهش پیدا می­‌کند بخصوص جنگ در سوریه خیلی متفاوت بود می­شود گفت جنگ داخلی بود، البته دخالت و حضور عناصر خارجی و نقشه‌های استعماری برانگیزنده بحران و مؤثر در ایجاد آن بود ولی عاملِ انسانی مردم اینجا بودند که خودش موجب شکاف در جامعه شد و وقتی شکاف در جامعه ایجاد می‌شود کارِ هنری دیگر کارِ راحتی در جامعه نیست، حالا مشکلات اقتصادی و حالت ناامنی و بی‌­ثباتی هم تاثیرگذار است، بنابراین سطح کارِ فرهنگی و هنری به شدت کاهش پیدا کرد. اما بعد از گذر از دوران خطر و تثبیت نظام، هم دولت برای اثبات عادی بو‌دن وضعیت و هم مردم برای رهایی از شرایط ناامنی روانی، مایل هستند یک مقداری احساس کنند وضع متفاوت شده است. تقریباً از سال گذشته توجه به کارهای فرهنگی و هنری بیشتر شده است الان مرتب در شهرهای مختلف نمایشگاه‌­های فرهنگی و جشنواره برگزار می‌­شود.

سازمان سینمایی سوریه جایی شبیه مؤسسه سینمایی فارابی ماست الان روی تولید فیلم و سریال متمرکز شده است و عموماً موضوع آن هم جنگ داخلی سوریه است با پرداختن به جنبه‌های اجتماعی و سیاسی آن و تاثیراتی که در سطح جامعه گذاشته است. البته سالی بین 4 تا 7 فیلم بیشتر نمی‌­توانند تولید کنند ولی چون وزیر فرهنگِ کنونی خودش سالها رئیس سازمان سینمایی بوده خیلی روی تقویت صنعت سینمایی تمرکز کرده و به همین خاطر به نوعی فعالیت سازمان سینمایی بیشتر از سایر بخش‌های فرهنگی و هنری است. چند روز پیش هم برنامۀ سال 2018 خودشان را اعلام کردند که حمایت از ساخت فیلم است و به کار گرفتن نیروهای جوان و حمایت از فیلم­‌های ساخت اول و در مجموع می‌­شود گفت با توجه به شرایط سوریه خیلی کارِ خوبی دارد انجام می‌­شود.

در حوزۀ صنایع فرهنگی فیلم و سریالی که در ایران تولید می‌­شود اینجا مخاطب دارد؟

به طور مشص شبکه آی­‌فیلم بیننده­‌های خاص خودش را دارد و از این جهت آی‌­فیلم اینجا شناخته شده است.

مخاطبِ قابل­توجهی دارد؟

من ارزیابی ندارم ولی تقریباً می­شود گفت قابل توجه است یعنی از کنار گفت‌وگوها و دیدارهایی که داریم مرتباً ‌‌آی­‌فیلم را ذکر می‌­کنند و مشخص است این شبکه شناخته­شده است اما اینکه چقدر می‌­بینند نمی‌­دانم اما آی­‌فیلم به عنوان شبکۀ ایرانی که فیلم‌­های ارزشمند نشان می‌­­دهند شناخته شده است.

*کالای فرهنگی مناسب مخاطب عرب نداریم

البته در موضوع کالای فرهنگی، مشکل اساسی داریم. یعنی کالای فرهنگی که مثلاً مناسب مخاطب عربی تولید شود یا مناسب‌سازی شود ، در ایران نداریم یا بسیار کم داریم . مثلاً در زمینه فیلم ، همان تولیداتی که برای مردم خودمان داریم را به خارج هم عرضه می­‌کنیم حالا بخش کمی از تولیدات ما جشنواره­‌ای است که مخاطب خاص خودش را دارد ولی بقیه آن برای مخاطب ایرانی و فرهنگ ایرانی ساخته شده است، برای کسی ساخته شده که با آن آداب و فرهنگ و رسوم سنت ایران زندگی می‌­کند و آشنا می با­شد و حالا ما می‌­خواهیم همان­‌ها را به خارج منتقل کنیم که این دیگر مناسب نیست.

توجه به کارِ مشترک هم خیلی کم بوده جزء مواردی استثنایی و انگشت‌­شمار، البته باید برای کارِ مشترک ساختن تعریف داشت. اینکه کارگردان یا تهیه‌­کننده‌ای می‌خواهد فیلمی در لبنان با هنرپیشه‌های لبنانی بسازد، نام این کارِ مشترک نیست، کارِ مشترک یعنی اینکه شما یک فیلمی بسازید که فیلم­نامه‌­اش و موضوعش دو فضا را در نظر گرفته باشد. مرحوم سیف­‌الله داد فیلم «بازمانده» را در سوریه ساخت، موضوعش فلسطین است و به کل جهان عرب اختصاص دارد و برای همۀ آنها مهم است، محل ساخت سوریه بود، از بازیگر سوری استفاده کرد، فیلمنامه­و کارگردانی‌اش ایرانی بود. به این می‌­گویند فیلم مشترک و ما چنین چیزی خیلی کم داریم. اخیراً آقای حاتمی­‌کیا فیلم «به وقت شام» را در مورد سوریه ساخته که می تواند یک کارِ مشترک محسوب شود .البته فیلم هنوز نمایش داده نشده و من اطلاعاتی در مورد آن ندارم.

با گروه فیلم «به وقت شام» ارتباط داشتید؟

وقتی آنها آمدند من ایران بودم. البته صحنه‌­های فیلمبرداری این فیلم در خود دمشق نبود.

*نشر سوریه در هنگام بحران ارتباط‌ش را با خارج کشور حفظ کرد

سرانۀ فرهنگی مثل کتابفروشی، سینما و غیره در سوریه چگونه است؟

سینما از ابتدا در سوریه ضعیف بوده یعنی حالت پرمخاطب نداشته و ربطی هم به بحران ندارد و بعد، بحران هم تاثیر گذاشته است. موضوع کتاب هم به شدت از بحران متاثر شد و قیمت کتاب بالارفت، چون سوریه از طرف اتحادیه اروپا، کشورهای عربی و آمریکا بایکوتِ اقتصادی هم شد و این بایکوت تاثیر گذاشت طبعاً کلِ کالاها از جمله کالای فرهنگی مانند ورق و جوهر و دستگاه­‌ها همه گران شدند، ارزش پول ده برابر کاهش پیدا کرد. یک استاد دانشگاه قبل از بحران حقوقش معادل هزار دلار بود الان همان حقوق را می­‌گیرد ولی معادل صد دلار است، این آدم دیگر می‌­تواند برود کتاب بخرد؟ البته این به معنای تعطیل شدن نشر کتاب در سوریه نبود چون سوری‌­ها ارتباط­شان را با خارج حفظ کردند. در این زمینه از طریق حضور در نمایشگاه‌­های خارجی کاهش فروش در داخل را جبران کردند .

البته سوریه در سریال خیلی در جهان عرب دستِ گسترده­‌ای داشت و دارد ، سریال‌­های سوری در جهان عرب پخش می‌شد و می شود . در ایران هم بعضاً پخش شد مانند سریال مدیر کل . ولی این بحران سبب شد عدۀ ای از هنرمندان از کشور بروند و حتی بعضی از آنها به گروه‌­های سیاسی معارض ملحق شدند. برخی از آن‌هایی هم که اینجا ماندند بعد از مدتی به دلیل فشارهای مالی به شرکت‌­های لبنانی در زمینه دوبلاژ جذب شدند، دوبلاژ سوری خیلی قبل از بحران رواج داشت چون لهجۀ سوری برای جهان عرب شیرین­تر و قابل­فهم‌­تر است.

ما چند سال است رسماً به دعوت دولت سوریه در این کشور حضور مستشاری داریم، الان خیلی از آمدن به سوریه هراس دارند، در رایزنی فرهنگی شما خط ارتباطی بین دمشق و تهران را از طریق اهالی فرهنگ و هنر توانستید برقرار کنید؟

شما دو موضوع را نباید با هم مقایسه کنید یکی موضوع رسانه‌­ای است و یکی هم موضوع ارتباط فرهنگی است، ارتباط فرهنگی شخص به شخص است، با نخبگان است. مثلاً ما یک شخصیت فرهنگی را که با ده‌ها نفر دیگر مرتبط هست می‌­فرستیم ایران. طبعاً وی پس از بازگشت، در جاهای مختلف، در محافل، در میان خانواده و دوستان در مورد آنچه دیده‌اند و شنیده‌اند صحبت می‌­کنند اما آن تاثیر گسترده و آنی رسانه را ندارد. آن تصویر از طریق رسانه­‌ها منتقل می‌­شود آن را دیگر باید از طریق رسانه جواب داد.

ما برای کارِ خودمان برنامه داریم مثلاً 5 هنرمند تجسمی دهه فجر آمدند سوریه برای افتتاح نمایشگاه، بعد از آن یک گروه موسیقی می­‌آیند . این کار هم برای عرضه هنر ایرانی و نشان دادن پیشرفت و تحول در هنر ایران و هم برای اصلاح تصویر غیر واقعی ایران انجام می‌گیرد. در مقابل البته اصلاحِ تصویری که از سوریه در ذهن مردم ایران است کار ما نیست، اصلاحِ تصویر سوریه کارِ خود سوری­‌هاست، سفارت سوریه در تهران باید این کار را بکند مانند اینکه ما داریم روی اصلاحِ تصویر ایران کار می‌­کنیم.

به هر حال ما در یک جایی مشارکت کردیم که منافع ملی­‌مان و هزینه‌­هایی که در این زمینه دادیم شاید در عرصۀ سخت موفق بودیم ولی در عرصۀ نرم هنوز جای کار دارد، اگر ما کاری نکنیم شاید بعداً قافیه را ببازیم. بالاخره رایزن فرهنگی چشم و بازوی جمهوری اسلامی در سوریه است؟

شما آن علامتِ سوالی که در اذهانِ مردم ما نسبت به حضور ما در سوریه وجود دارد را می­‌پرسید.

آن روایتی که قرار است بعداً از اینجا و از طرف ما ارائه شود منظورم است؟

این کار ما نیست، موضوع ما ایران است، ما عکسش را انجام می‌­دهیم ما از سوری‌­ها می­‌خواهیم در مورد ایران بنویسند، اصلاح یا تصحیح چهرۀ ایران وظیفۀ ماست، تصحیح چهرۀ سوریه وظیفۀ مانیست. اینها در چارچوب وظایف رایزنی فرهنگی نیست ما برای مخاطب خارجی کار می‌­کنیم مخاطب ما مردم محل ماموریت ما هستند در هر کشوری باشیم، آن طرف قضیه مسئولیتی ندارید البته غیرمستقیم می­توان فعالیت داشت مثلاً فرض کنید ما یک برنامه ادبی داریم، شب شعر و میزگردِ ادبی داریم از ایران کسی را دعوت می‌­کنیم. به عنوان مثال در مأموریت قبلی که لبنان بودم آقای امیرخانی آمد لبنان و من با او آشنا شدم. حالا این که ایشان برگردد ایران کتابی در مورد لبنان بنویسد خارج از حیطه مأموریت ماست. البته تأکید می کنم این نوع اقدامات در تقویت روابط فرهنگی دو جانبه مفید است و ما تشویق می‌کنیم اما مسئولیت مستقیم نداریم.

اگر نهادهای فرهنگی داخلی ایران با شما تماس بگیرند شما می­‌توانید برای حضور آنها تسهیلات برقرار کنید؟

کارهای ما دو جنبه اداری_قانونی و محتوایی دارد. ما متولی جنبۀ محتوایی آن هستیم وقتی یک نفر یا یک گروه می­خواهند بیایند یک روالی در ایران دارد که آن باید طی شود نامش اعزام است، این اعزام یک روندی دارد یک کسی باید پیشنهاد بدهد بعد برود در دستورِ کارِ شورای اعزام قرار بگیرد، شورای اعزام تایید کند بعد برود هیات نظارت بر سفرهای خارجی تایید شود بعد حکم زده شود تا او بیاید اینجا، ما هم متولیِ بحث محتوایی آن هستیم. در ایران دستگاه‌­های ذیربط هستند که باید کارش را انجام بدهند که آن دیگر در چارچوب ماموریت‌­های‌شان و توان مالی‌­شان است. مثلاً من می­‌خواهم نمایشگاه برگزار کنم و می­‌گویم فرضاً 5 هنرمند می­‌خواهم. من اینجا نمایشگاه را برگزار می‌­کنم ولی اینکه از آنجا چه کسی بیاید و چگونه بیاید، تأیید شود یا نشود، آن دیگر روالِ قانونی خودش را دارد و در اختیار نمایندگی فرهنگی نیست. واحدهای ستادی ذیربط طبق روال و مقررات تنظیم شده، عهده‌دار این بخش کار هستند.

منبع:فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها