ناگفتههای جهاد سازندگی از اوج تا اضمحلال بهروایت یک جهادگر نُخبه + تصاویر قدیمی
تأسیس، اوجگیری، اضمحلال، و چگونگی احیای جهاد سازندگی ــ بهعنوان نمونه بارز «نهادسازی» در دوران «دولتسازی» اسلامی ــ در گفتگو با یکی از متقدمین جهاد سازندگی بررسی شده است. تصاویر دیدنی او از جهاد در دهه ۶۰ نوستالژی جهاد سازندگی را زنده میکند.
خبرگزاری تسنیم، پرونده ویژه «جهاد سازندگی» ــ 12
اشاره | از دو ماه پیشتر، پیگیر انجام این مصاحبه بودم که بهدلایل مختلف به تعویق میافتاد، مصاحبه با کسی که در سال 1358، یکی از افرادی بود که سنگ بنای «جهاد سازندگی» در مشهد را گذاشت، گرچه حتی قبلتر از آن هم پیگیر تشکیل سازمان یا نهادی برای خدمت به روستاییان بود. «محمدعلی شمآبادی» بههمراه جمعی از دوستان از جمله سردار سرلشگر فیروزآبادی، و سیدحسن قاضیزاده هاشمی ــ وزیر بهداشت ــ جهاد خراسان را پایهگذاری کردند؛ وی اولین رئیس سازمان جهاد استان خراسان و بعدتر عضو شورای مرکزی قدرتمند جهاد شد که آنقدر ذینفوذ بود که وزیر تعیین میکرد؛ مسئولیتهایی مانند ریاست بر سازمان تعاون روستایی را هم میتوان از سوابقش برشمرد. الآن هم مدتی است سمت دولتی ندارد و در مراکزی مثل کانون سنگرسازان بیسنگر یا جهاد نصر کموبیش فعالیت دارد.
در دانشگاه فردوسی مشهد زبان خارجه میخواند، که انقلاب شد؛ دوره ارشد را در دانشگاه تهران و در رشته جامعهشناسی ادامه داد و مدرک دکتری را در مدیریت بازاریابی بینالملل از دانشگاه تربیت مدرس گرفت. من بهواسطه پسرش ــ مهدی ــ با او آشنا شدم. بعد از دو ماه بالاخره پیگیریها به نتیجه رسید و عصر یکی از روزهای اوایل بهمن ماه، در دفتر یکی از آشنایان مهدی قرار گذاشتیم؛ عصرگاه این روز شلوغ، برای انجام مصاحبه رهسپار شدم، اما ترافیک بسیار سنگین موجب شد با یک ساعت تأخیر برسم. هر 10 دقیقه به مهدی زنگ میزدم که نکند گفتگو بههم بخورد و دست خالی برگردم.
وقتی رسیدم جهادگر پیر، با گشادهرویی و بزرگواری، عذرخواهی من بابت تأخیر را پذیرفت و پیشنهاد کرد هرچه سریعتر بحث را آغاز کنیم، گفتگویی که هزارتوی ذهن او را به عرصه آورد و سرنوشت جهاد سازندگی را، از تراکم فعالیت نیروهای انقلاب و همچنین گروهکها در زمان تشکیل جهاد سازندگی، تا شکلگیری و فرازها و فرودها، و انحلالِ 42 گردان و چند قرارگاه مهندسی رزمی جنگ جهاد و تا کجروی و کجاندیشی برخی مسئولان و حتی برخی وزرای جهاد سازندگی و تیمشان، و درگیریهای مستمر برای اصلاح روند مدیریت از ریلخارجشده برخی مسئولان سازمان مرکزی را که به منهزم شدن جهاد سازندگی منجر شد، روایت کرد.
حاج محمدعلی، دلداده رهبری بود؛ از این گذشته زمانی که یادی از حضرت امام میکردیم، چشمانش برق میزد و همچنین کنشها و زبان بدن او وقتی از فرازهای بینظیر و تکرارناپذیرِ جهاد سازندگی حرف میزد، دیدنی بود؛ جهاد برای او بهمثابه فرزندی بود که عاشقانه دوستش میداشت.
او یکی از افراد شاخص دوران طلایی جهاد سازندگی است؛ همه جای گفتگو را با اتقان و بهپشتوانه تجربه عریق این دوران، پاسخ میداد، الّا یک جا: وقتی از او پرسیدم «چطور جهاد را احیا کنیم؟» دچار سردرگمی شد؛ گویا داشت فکر میکرد سهگانه «مطالبه نخبگانی، فرمان رهبری و نهادسازی دولتی» را با چه الگویی میتواند گرد هم آورد؛ در این الگو دو بخش را توانست در پازل بنشاند و یک بخش را «آه» کشید و گفت: «مطالبه رهبری و احساس نیاز در جوانهای ما وجود دارد؛ اما نهادهای رسمی ما و دولت ما این نیاز را تشخیص نمیدهد. برای اینکه دولت به این الزام تن بدهد، باید اتفاقی بیفتد؛ حالا اینکه آن اتفاق چه باید باشد، باید فکری کرد».
شمآبادی بر لزوم احیای چنین تشکلی تأکید کرد و ادامه داد: «تأکید مستمر مقام معظم رهبری بر مدیریت انقلابی و جهادی، و همچنین وجود صدها و بلکه هزاران گروههای جهادی که از جوانانی بهمراتب آمادهتر از نسل اول انقلاب، در فضاهای جهادی و مخلصانه، و از سوی دیگر وجود فاصله جدی میان سطح و ابعاد زندگی مردم عزیزمان در بسیاری از روستاها و مناطق محروم، و مهمتر از آن وجود چالش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نشانگر نیاز کشور به منسجم شدن جهادگران این عصر و زمان برای خدمت به مردم در قالب و ظرفیتی متناسب با شرایط امروز جامعه است».
مشروح این گفتگوی خواندنی ذیلاً تقدیم خوانندگان میشود.
+بخش های دیگر پرونده «جهادسازندگی» را اینجا ببینید
* * * * *
* تأسیس جهاد سازندگی
تسنیم: عرض سلام و احترام دارم خدمت شما. ما در خبرگزاری تسنیم، تلاش میکنیم با معرفی الزامات تشکیلات و نهادهایی که با الگوی فکر انقلابی تأسیس شدهاند، و بیان نقاط قوت و ضعف آنها، به «نهادسازی» اسلامی کمک کنیم. این موضوع بهویژه در زمانی مهم میشود که آقا فرمودند ما از دوران تشکیل و استقرار نظام اسلامی گذشتیم و الآن دوران «دولتسازی اسلامی» است، و این را پیشنیاز مراحل بعدی یعنی «جامعهسازی اسلامی» و «تمدن نوین اسلامی» میدانند. در این مسیر مدتی است سلسلهوار به جهاد سازندگی میپردازیم، که خدمت شما رسیدیم. در ابتدا خواهش میکنم از زمینههای آغاز و تأسیس جهاد سازندگی بفرمایید.
شمآبادی: بنده هم عرض سلام، ادب و احترام دارم. این نهاد با انفاس قدسیه امام شکل گرفت، و منشأ خدمات و تحولات بزرگی شد و بعد هم بواسطه مشکلاتی، این تشکیلات و موجودیت انقلابی آن زائل شد و از بین رفت. ما توفیق داشتیم و حتی قبل از تأسیس، دنبال چنین مدلی برای خدمت به محرومان بودیم؛ از یکی دو هفته بعد از 22 بهمن، دنبال الگویی بودیم برای تابستان 58؛ این حرکت در همان اواخر بهمن و اسفند در استانها و تهران آغاز شد تا 27 خرداد 58 که امام راحل آن پیام مهم را صادر کردند.
+ بیشتر ببینید: پیام امام: بجای مکه و عتبات، بروید جهاد سازندگی
ما در دانشگاه فردوسی مشهد انجمن اسلامی داشتیم، و ذیل همین انجمن مشغول بودیم؛ میدانستیم چه گروههایی تهران خدمت امام رفتند، دیگر کجا رفتند، چه فعالیتها و پیگیریهایی در حال انجام است و ... هفته به هفته هم به تهران رفت و برگشت داشتیم؛ بحث شکلگیری جهاد؛ اسمش چی شد؛ که دعوا بود بعد تفألی که بچهها زده بودند و این آیه آمده بود: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا – سبأ46». امام خمینی هم فرمان تشکیل جهاد سازندگی را با همین آیه شریفه شروع کرد و در آرم جهاد نیز گنجانده شد؛ نهایتاً جهاد سازندگی در این تاریخ بر اساس واقعیتهای زمانی و مکانی و ظرفیتهای عظیم انقلاب اسلامی تشکیل شد.
تسنیم: این گروهها، دانشجویی بودند؟
شمآبادی: گروهها بیشتر در مرکز پیگیر بودند؛ نه یکی دو تا، سی و چند گروه را اسم میبردند؛ انجمن فلان، اقلیت، اکثریت، رزمندگان فلان، و گروههای دیگر که دنبال یک زمینهای بودند که به روستا بروند. خیلی از اینها وقتی دیدند که بحث خدمترسانی به روستا جدی شده، و رویکرد این نهاد خدمت به مردم است و ذیل آرمانها و منویات امام و نیازها شکل گرفته، اکثر پس کشیدند و حاضر نشدند به انقلاب کمک کنند؛ آن بچههای خالصتر و علاقهمندی که میخواستند به انقلاب کمک کنند باقی ماندند.
تسنیم: یعنی هسته این حرکت از دانشجوها بودند؟
شمآبادی: بله؛ ابتدا عمدتاً دانشجو بودند؛ اما به محض اینکه امام فرمان داد از همه اقشار آمدند؛ زن و مرد؛ پیر و جوان...
* صدور انقلاب اسلامی به روستاها/ تحول در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی روستا
تسنیم: و شما آن زمان جهاد مشهد را شکل دادید؟
شمآبادی: در مشهد سرلشگر دکتر سیدحسن فیروزآبادی، و همچنین آقای سیدحسن قاضیزادههاشمی وزیر بهداشت فعلی، مهندس سیدعلی مقدم و آقای مهندس بنیهاشم و دوستان دیگر که بعضی از آنها از قبل با رهبر انقلاب آشنا بودند، در این زمینه از متقدمین بودند؛ به هر حال در خراسان این مجموعه بوسیله جمعی که اکثراً هم دانشجو بودیم، شکل گرفت. جهاد سازندگی رفت به سمت فضای کار و رسیدگی به نیازهای روستاها. در روستاها نیازهای بسیار شدید و گسترده وجود داشت؛ واقعاً همه چیز صفر یا در حد صفر بود؛ مسائل عمرانی، دسترسیها، آب، برق، امکانات بهداشتی و از این قبیل موارد یا صفر بود یا یک جاهایی که نزدیک شهر بود یا عوامل خاصی داشت، یک کمی بهرهمندتر بودند؛ در کل خیلی سطح بهرهمندی پایین بود. جهاد میخواست به همه اینها بپردازد؛ کمیتههایش را بر اساس این نیازها ساماندهی و ایجاد کرد، بخشهای آموزشی، بهداشت، عمران، کشاورزی و... ما در جهادها حتی شروع کردیم به تربیت مامای روستایی؛ چند دوره این اتفاق افتاد. این کار زیر نظر کمیته بهداشت، که با هدایت و نظارت همین دکتر فیروزآبادی بود شکل گرفت.
به این ترتیب جهاد سازندگی توفنده به دل جامعه روستایی رفت و بهدلیل ماهیت انقلابی و پیروی از منویات امام و نظام اسلامی و انقلاب و عشق به مردم و سرزمین ایران، بسرعت این پیام را با آن نیازهای بصیرتی به دورترین روستاها برد. در واقع انقلاب با جهاد سازندگی به روستاها شناسانده شد. در سطح روستاها بحث انقلابی کمتر بود، زیرا تحرکات قبل از انقلاب در شهرها شکل میگرفت و روستاییها هم در شهرها به تظاهراتها میپیوستند؛ به همین جهت پایگاه سنتی و وابسته هرم قدرت از خانها و کدخداها در روستاها برقرار بود.
تسنیم: پس باید با ساختار سیاسی متفاوتی روبهرو شده باشید.
شمآبادی: نکته مهمی است. ما که رفتیم در روستا با پدیدههای اجتماعی سیاسی پیچیدهای مواجه شده بودیم؛ برخلاف تصور عموم که فکر میکنند بزرگترین خدمت انقلاب در روستاها، خدمت عمرانی بوده، جهاد سازندگی در روستاها یک انقلاب فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد و آن اینکه خود مردم را نسبت به اینکه باید بیایند مدیریت داخلی و ابعاد فرهنگی اقتصادی اجتماعی را - همه را - خودشان باید دست بگیرند آگاه کرد.
شمآبادی (نیمخیز) و سیدحسن قاضیزاده هاشمی (وزیر بهداشت) دومین نفر ایستاده
تسنیم: چطور این اتفاق افتاد؟
شمآبادی: ما وقتی به فکر این تغییر ساختار افتادیم، هفتهها بررسی کردیم، و رسیدیم به تشکیل شوراهای اسلامی روستا؛ مبدع این شوراهای اسلامی روستا جهاد سازندگی بود که بعدها پایه شوراها در کل کشور هم شد.
تسنیم: این شوراها مربوط به چه سالی بود؟
شمآبادی: خرداد سال 58 جهاد سازندگی شروع شد، از همان شروع کار در زمستان 58 هم رفتیم برای تشکیل شوراها.
تسنیم: اعضای شوراها از خود مردم بودند یا از میان شما؟
شمآبادی: همه از خود مردم بودند. در این زمینه جهادیها خوندلها خوردند. کمیته فرهنگی و بخشی برای تشکیل شورای اسلامی روستاها داشتیم؛ بعدها که یک کمی جلوتر آمد، معاونت اجتماعی در دفتر مرکزی وزارت جهاد تشکیل شد؛ با این کار یکی از جرقههای غلبه بر فضای روستا به نفع انقلاب زده شد که درحقیقت تغییر ساختار مدیریتی در خود روستا بود. تشکیلات و مدیریت آدمهای وابسته به رژیم طاغوت، خانها و ملوکالطوایفها و عوامل قدرت دیگر را تبدیل کرد به هسته اسلامی و انقلابی. با شکلگیری این شوراها کارهای ما بسیار تسهیل شد و از مسیر خود مردم چه اتفاقات مبارکی افتاد. مثلاً در سال 59 جنگ شروع شد؛ از 60 یا 61 به بعد، برای این شوراها در مناطق جنگی جنوب اردوگاههایی زدیم؛ آنها را میبردیم جبهه، چند روز میچرخیدند، شرایط رزمندگان، خطمقدم و نیازها را که میدیدند، وقتی برمیگشتند، روستاها بواسطه این شوراها که معتمدین و منتخب مردم بودند پشتیبانی جنگ را پشتیبانی میکردند.
آن زمان به تعبیر خودمان میگفتیم این انقلاب بر ویرانههای 2500 سال حکومت شاهنشاهی و همه آن ظلمها ایجاد شده بود. به هر حال جهاد سازندگی بهعنوان یک نهاد انقلابی تحت رهبری امام با آن احاطه معنوی و نفس گرم، و مسئولان دیگر یا رهبر معظم انقلاب که یکی از مدافعان جدی این تفکر بودند، شکل گرفت و تثبیت شد. درواقع انقلاب در روستاها آنطور که باید، انجام نشده بود که توسط جهاد سازندگی در حال انجام بود. یکی از دو بال اصلی انقلاب شد جهاد سازندگی؛ یک بال هم سپاه بود؛ در حوزه امنیتی و دفاعی و نظامی و در حوزههای مهم دیگر سپاه ورود کرد.
* جهاد در دفاع مقدس
تسنیم: نقش جهاد سازندگی در دفاع مقدس هم نقش بیبدیلی است؛ اگر موافق باشید در این مورد هم مایلیم بدانیم.
شمآبادی: این هم فراز بسیار مهمی است. جنگ که شروع شد، بدون اینکه بچهها هیچ دستوری از جایی بگیرند، از فردای حمله، رفتند و مهندسی رزمی جنگ را شکل دادند. 80 تا 90 درصد مهندسی رزمی جنگ را تا انتهای جنگ، جهاد سازندگی انجام میداد.
جهاد سازندگی در مقطعی 42 گردان و 5 قرارگاه مهندسی رزمی جنگ جهاد داشت. یکی از ظلمهایی که در حق جهاد شد، حذف یکباره این ظرفیت، تجربه و توانمندیهای عظیم جهاد سازندگی بود.
* آغاز پایان جهاد سازندگی توسط تکنوکراتها
تسنیم: حذف چرا؟
شمآبادی: یک سال بعد از تشکیل جهاد، جنگ شد و یک روز بعد از آغاز جنگ، جهادیها رفتند جبهه. بهمرور و همنام و به موازات قرارگاههای سپاه و ارتش، جهاد برای خودش تشکیلات درست کرد: قرارگاه نوح در دریا، قرارگاه کربلا در خوزستان جنوب، قرارگاه حمزه، قرارگاه رمضان و قرارگاه نجف؛ همنام اینها در حوزه مهندسی رزمی ایجاد شد و رابطه تنگاتنگی بین جهاد و فرماندهان جنگ برقرار کرد.
تسنیم: که بعداً جمع شد؟
شمآبادی: بعد از قطعنامه، یکی از اشتباهات یا خیانتهای بزرگی که انجام شد، زدن تیر خلاص به این ظرفیت بود که این ظرفیت را متلاشی کرد. میشد این سازمان را شبیه ظرفیت چند قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء سپاه سازماندهی کرد، با آن همه نیروهای مهندسی کمیابی که در حوزه تحقیقات و مهندسی وجود داشت که کارهای بزرگی در جنگ به انجام رساند؛ مثل پل بعثت، جاده سیدالشهدا، اولین موشک دوربردی که در جمهوری اسلامی طراحی شد، و از این دست کارهای بزرگ که در مرکز مهندسی جنگ جهاد، یا در سازمانهای جهاد سازندگی انجام میشد.
تسنیم: اولین موشک دوربرد کار بچههای جهاد بود؟
شمآبادی: بله، و بعد به وزارت دفاع و نیروهای مسلح منتقل شد. مرحوم آیتالله هاشمی و همچنین سرلشگر فیروزآبادی چند سال قبل، در سالن اجلاس سران اذعان کردند که اینجا میگوییم که بچههای جهاد این موشک را ساختند.
پس فقط این نبود که جهادیها میرفتند فقط در جبهه خاکریزی میزدند. البته سنگر هم میساختند، بهعنوان مهمترین نیاز و جانپناه در کوران شبهای عملیات، که توسط امام ملقب شدند به «سنگرسازان بیسنگر». ولی غیر از آن کارهای پیچیده و بسیار فنی و علمی و مبتکرانه انجام میدادند که جای دیگری انجام نمیشد؛ مثلاً ساخت موشک یکی از آنها بود. انواع پلها را در پیچیدهترین آبها و رودخانهها و کوهستانها و مردابها را اجرا کردند. اینها پل بعثت را در دهانه اروند، در وحشیترین بخش رودخانه نزدیک فاو زدند، که همین بچههای جهاد سازندگی خراسان ما مجریاش بودند.
یا قبل از عملیات والفجر 8، در منطقه فاو، برای عبور از اروند و انتقال تجهیزات پدافندی و پشتیبانی رزمندگان، مشکل داشتیم و همه مانده بودند که عملیات را شروع کنند یا نکنند، هرکه هر طرحی آورد نشد؛ آقای فیروزآبادی نقل میکرد که یکی از بچههای جهاد که رویش هم نمیشد مطرح کند، گفت من یک طرحی دارم. یک شناوری به نام «خضر» ابداع کردند؛ صفحهای طراحی کرد؛ مثلاً فرض کنیم دُبهای، ورقهایی که مثل کشتی میایستاد؛ لبش یک تراکتور صنعتی قوی بود؛ بغل دُبه این سیم بکسل را میچرخاند، یک سر آن طرف ساحل و یک سر این طرف؛ این جواب داد، تانک و نفربر و کامیون با ماسه و ... را با این منتقل میکردند. بعد از چند ماه با طراحی پل معظم و بسیار پیچیده به طول 900 متر در وحشیترین نقطه اروندرود ساخته شد که در حفظ و نگهداری فاو بسیار مؤثر بود، یا دستگاهی ابداع کردند که ابر مصنوعی ایجاد میکرد، طوری میشد که ابر میشد دشمن آن نقطه را نمیتوانست رصد کند. یا سایتهای پدافندی که ارتش میخواست و سریع اجرا میشد.
اما وزیر وقت جهاد سازندگی به این ظرفیت تیر خلاصی زد و گفت که جنگ تمام شد، بروید دنبال کارتان! و این اتفاق افتاد. اینکه چطور شد جهاد سازندگی تهی شد، به دلیل اتفاقاتی از این دست بود که در چند مرحله اتفاق افتاد؛ یک بخش مهمی اینطوری از بین رفت. این مشکل از رأس جهاد شروع شد؛ در جهاد سازندگی در تهران و در سطح ملی، آقایانی که دنبال رتق و فتق امور بودند، بجای اینکه سیستمهای دیگر و سنتی را همراه خود کنند، خودشان مرعوب ساختار سنتی شدند، چون ذاتاً تکنوکرات بودند و با روحیه جهادی سازگاری نداشتند.
شمآبادی در پایین تصویر، دوران دفاع مقدس
تسنیم: یعنی تکنوکراتها در رأس جهاد قرار گرفته بودند؟
شمآبادی: بله؛ کسانی که روحیه تکنوکرات داشتند در رأس قرار گرفتند. ذاتاً آن حالت انقلابی ناب را نداشتند. اینها بهدلیل همان نوع تفکرات، در امور سیاسی، قدرت و رقابت در وزارتخانهها و در کرسیهای ظاهری، میدیدند وزیر سلطه دارد، عزل و نصب میکند؛ در جهاد این خبرها نبود، جرأت نمیکردند هر کسی را بگمارند؛ شورای مرکزی استانها از درون خودشان میجوشید، احترامی گذاشته میشد، خودشان با روش «همه با هم» انتخاب میکردند؛ از بالا عزل و نصب نمیشد. این آقایانی که در رأس بودند، ظرفیتهای محدودشان، آن ظرفیت عظیم را درک نمیکرد، که بر اساس این ظرفیت عظیم پیش بروند و عرصهها را فتح کنند.
جهاد در همه عرصهها که نیاز بود و ظرفیت خالی میدید پیش میرفت. مثلاً جهاد سوادآموزی که شد نهضت سوادآموزی، اساسنامه اولیهاش را دوستان تدوین کردند و من خودم آمدم دانشگاه تربیت معلم، شهید رجایی آمده بود و همان روز امام نهضت سوادآموزی را اعلام کرد. برای این نهضت، کمیته فرهنگی جهاد قبل از آن پای کار بود؛ جهاد فرهنگی، جهاد مدارس، جهاد خودکفایی در سپاه و ارتش، جهاد دانشگاهی، جهاد ادارات، و ... صادرات تفکر جهاد همان یک ساله اول آغاز شد، اما آقایان دولتی و تکنوکراتهای رأس جهاد، بهمرور در رقابت و کورسِ گرفتنِ پست و سلطه وزارتی، در برابر سیستم سنتی مرعوب شدند، و بعد هم شروع کردند شاهرگهای جهاد را زدند.
تسنیم: ممکن است مثالی بزنید؟
شمآبادی: بله، مثلاً بعد از جنگ شورای مرکزی را زدند؛ شورای مرکزی نماد «همه با هم» جهاد سازندگی بود که در آرم جهاد منعکس شده بود؛ این فقط در آرم جهاد نبود؛ این «همه با هم» در عرصه و میدان کار و در ساختار نمود داشت؛ بچهها همه با هم بودند؛ با هم مینشستند مسائل را حل میکردند، رئیس و مرئوس نبود، گاهی در مسئولیتها و مباحث کاری دعوا و مشکل هم بود، ولی بچهها با هم بودند. آقایان در مرکز ریشه این «همهباهم» را زدند و روحیه «همه با من» را جایگزین کردند.
تسنیم: چطور میفرمایید ریشهاش را زدند؟
شمآبادی: بنده چند دوره عضو هیئت معتمد جهاد بودم. آن «همه با هم» اینقدر قوی بود که هیئت معتمدین به نخستوزیر و رئیسجمهور پیشنهاد اعضای شورای مرکزی یا وزیر میداد؛ خب، آقایان ابتدا به لحاظ نظری و مفهومی پای این مجموعه را لق کردند، اولین وزیر جهاد به لحاظ نظری ریشه این شورا را زد و گفت این شورا را قبول ندارم، که مستند آن را هم دارم. وزیر بعدی هم این جریان را ادامه داد و این شورا را حذف کرد و از لحاظ ساختاری هم رسماً زیرآبش را زد. شورای مرکزی در وزارت جهادسازندگی، مطابق مصوبه مجلس، 8 بند وظیفه اساسی داشت؛ غیر از انتخاب وزیر، تمام امورات، مثل تأیید نصب معاونین، رؤسای سازمانهای استانها، بودجه، طرح و غیره وظیفه شورای مرکزی بود، به همین خاطر ریشه شورای مرکزی را زدند و جهاد سازندگی را به قواره دیگر وزارتخانهها درآوردند.
تسنیم: ناگزیر نبودند حاج آقا؟ ببینید؛ مثلاً جهاد، بودجه لازم دارد. باید از دولت بودجه بگیرد، یک نهاد و سازمان ناگزیر است تحت قواره بروکراتیک قرار بگیرد.
شمآبادی: ببینید، اصل رویکرد جهاد این نبود که جهاد خودش را اسیر قید و بندهای معمول و بروکراسی سیستم سنتی کند؛ جهادسازندگی از روز اول هم در چارچوبهای خودش بودجه میگرفت و هزینه میکرد؛ به همین دلیل هم وقتی در سال 62 جهاد سازندگی تبدیل به وزارتخانه شد، اینقدر عقبه جهاد از نظر ساختاری و ضوابط مالی و اداری قوی بود که بسیاری از آن ویژگیها در اساسنامه تأسیس وزارت جهاد سازندگی منعکس شد؛ مثلاً در امور مالی، قانون خاص مالی داشت، و بسیاری از قیدهایی که وزارتخانههای دیگر داشتند را نداشت، چابک و انقلابی بود؛ حتی هنوز هم جهادکشاورزی از همان قانون استفاده میکند. یعنی پس از ادغام در سال 1379 هم بخشی از ظرفیتهای خوب جهاد سازندگی حفظ شد و به بخشهایی از جهاد کشاورزی هم تسری پیدا کرد.
تسنیم: چرا باید وزارتخانه میشد؟ و چرا برنگشت در حالی که حتی سپاه هم وزارتخانه شد ولی برگشت.
شمآبادی: در حقیقت دو تفکر وجود داشت؛ یکی ماها بودیم که مخالف وزارتخانه شدن جهاد بودیم؛ بدنه استانی جهادها مخالف این بود، ولی بخشی از آن کسانی که در تهران و در سطح دفتر مرکزی بودند، میخواستند مثل دیگران باشند و آن ساختارها را بگیرند. این گروه بواسطه روابطشان با نخستوزیر و بعد هم رئیسجمهور و لابیهای دیگر غالب شدند؛ موضوع به مجلس رفت و وزارتخانه شد.
تسنیم: من سؤالم این است که چطور میشود جامعه نخبگانی ایران میتواند سپاه را حفظ کند ولی جهاد را نمیتواند؟
شمآبادی: میدانید؟ آنقدر نیازهای دفاعی و امنیتی حین جنگ و قبل و بعد از آن بزرگ بوده که مردم و نخبگان ضرورت یک نهاد انقلابی را با تمام وجودشان احساس کردهاند؛ بنا بر این شد که سپاه بماند و ماند؛ کسی را یارای اینکه در فلسفه وجودی سپاه درگیر شود نبود؛ گرچه افکار مشکلداری دنبال این بودند که این نهاد را هم ادغام کنند، اما موفق نشدند.
از طرفی هم رأس سپاه به لحاظ فرماندهی و اشراف رسمی و قانون، ولیفقیه ایستاده است؛ خب، مقام معظم رهبری خوشبختانه قبول نکردند؛ ولی رأس این وزارتخانهها قوه مجریه و قوه مقننه است، که خب دیدهاید چه جزر و مدی داشته و دارد. به لحاظ تفکر جزر و مدهای زیادی داشتند؛ بعد از جنگ هم که مرحوم آقای هاشمی آمد، عمدتاً تفکرات متمایل به تفکرات خاص بود؛ خود ایشان هم حمایت کرد؛ و بعد هم افتاد به دوره اصلاحات؛ در این دوره این ظن و گمان که از بیرون هم دستور داشتند، اگر درست نباشد باید گفت حداقل خودشان شیفته این بودند که جهاد نباشد.
تسنیم: مقارن با مجلس ششم، درست است؟
شمآبادی: بله؛ حتی مقام معظم رهبری درباره ادغام جهاد پیام کتبی دادند و مخالفت کردند؛ اما آقایان به پیغام و تأکید آقا عمل نکردند و نهایتاً جهاد را در کشاورزی ادغام کردند. بعد هم عناصری که آمدند، بهعنوان مسئولان این وزارتخانه، به لحاظ ساختاری نه مرام و نه توان سرپا نگه داشتن این روحیه را نداشتند. حتی نماینده ولی فقیه هم دیگر آن نماینده قبلی نبود؛ بعدها بیشتر به نظارتها و مباحث فقهی میپرداخت. به این ترتیب جهاد سازندگی عملاً ادغام شد. جهادکشاورزی الآن مثل شترمرغ یا مارماهی است به قول سنایی «نه این تمام و نه آن».
* احیای جهاد سازندگی
تسنیم: حالا به نظر شما جهاد سازندگی قابل احیا هست؟
شمآبادی: اینکه در این زمان آیا روال موجود و دستگاههای جاری جواب میدهد؟ حتماً جواب نمیدهد. اگر بناست در حوزه کارها و نیازهای کشور در زمینه اقتصاد مقاومتی یا در ساختارهای بروکراتیک و سازمانهایی که متولی امورات هستند، کاری صورت بگیرد، بدون شک یک ساختار متفاوت و انقلابی نیاز داریم؛ اما اینکه حتماً و الزاماً باید همان جهاد سازندگی سال 1358 باشد، یا همان ساختار باشد؟ نه؛ البته هیچ مشکلی نداریم که احیا بشود، اما زمانه فرق کرده است.
وقتی ما سی و هشت سال پیش شروع کردیم، فضا و زمانه فرق میکرد؛ شرایط تغییر کرده؛ حتی به لحاظ شرایط عمومی که ما در روستاها و مردم داریم فرق کرده؛ یک نیاز عمدهای که داشتیم محرومیتزدایی بود که الآن آن نیازها کاملاً تغییر کرده است. نه اینکه محرومیت نیست، اما ما اگر بخواهیم یک نهاد انقلابی داشته باشیم که یک کارهایی که دستگاههای دیگر نمیتوانند انجام دهند را سامان ببخشد، باید بنا بر اقتضائات امروز طرحریزی و اجرا شود.
امروز بیش از هر زمان دیگری به الگوی مدیریت جهادی و انقلابی نیاز داریم. رهبر معظم انقلاب، مطالبه مستمر دارند، جوانهای با انگیزه و جهادی بسیار زیادند، ولی در طراحی الگوی جهاد سازندگی در این زمان باید واقعبینانه، اصولی، و در عین حال خارج از نظامات و سیستمهای سنتی باید عمل کرد. جهادی دیگر باید...
تسنیم: این را چه کسی انجام دهد؟
شمآبادی: باید ببینیم.
تسنیم: میدانید؟ شما در ابتدای گفتگو توضیح دادید که سال 58 یک جمع نخبگانی وسیعی ــ که حالا بعضی راست میگفتند و بعضی نه ــ مطالبه کردند؛ این مطالبه از پایین وجود داشته، امام هم دستوری دادند و جهاد تشکیل شد. الآن احساس ضرورت و نیاز از سوی مردم و نخبگان وجود ندارد، که مثلاً خودروسازی را یک تفکر جهادی میتواند نجات بدهد؛ با وجود اینکه آقا هم مدام دارند این تفکر را پمپاژ میکنند.
شمآبادی: برای اینکه اشتباه نشود یک نکته بگویم، اینکه آن 32 گروه اول انقلاب، همه جوانهای متعهد و حزباللهی نبودند. به لحاظ سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی مجموعههایی از طیفهای مختلف در آنها بود؛ بعضاً میخواستند پشمی به کلاه خودشان بزنند، ولی وقتی دیدند چیزی عاید آنها نمیشود کنار رفتند.
اما اینکه از دو جهت ــ از بالا به پایین و پایین به بالا ــ باید این نیاز احساس شود تا کار پیش برود بله؛ شاید بیش از این هم باشد. امام راحل بهعنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، حتماً یک نگاه عمیقی به محرومیت و نیازهای روستا داشتند، و از طرفی هم دیدند که یک تعدادی جوان عاشق به میدان آمدند، دستور دادند و با ملاحظاتی که داشتند مرتباً مراقبت میکردند که شد همان که مسئولان ما میخواستند: نهادی شد مکتبی و انقلابی و در خدمت نیازهای انقلاب.
الآن هم همین نیازها وجود دارد؛ فاصله بخش روستایی با شهرها کماکان حفظ شده است؛ البته زیرساختها درست شده، یعنی جاده، آب، برق، مخابرات و ماهواره و موبایل و تجهیزات فنی رفته، ولی باز هم نماد فاصله روستاها با کلان شهرها را در موضوع اشتغال میشود جستجو کرد، یا مباحث اجتماعی و فرهنگی، مباحث انقلابی و ارزشی... چه کسی متکفل این مهم است؟ جریانی الآن نیست.
بعضی از جوانها آن روزها را ندیدهاند یا بسختی دیدهاند، نه از کشاورزی چیزی میدانند نه از جهاد؛ البته بحثهای فنی را کاری ندارم، آن تفکر انقلابی و ارزشی که بیاید این بحثهای فنی و تخصصها را در مسیر نیازهای مبرم انقلاب قرار دهد دیگر وجود ندارد.
اینکه چطور میخواهد این اتفاق بیفتد یک بحث جدی و مهم است؛ ما هم واقعاً دغدغهاش را داریم؛ نسل ما که جهاد را راه انداختیم امروز و فردا میافتیم میمیریم و این جریان عظیمی که ایجاد شد را کسی نیست تببین کند.
تسنیم: آیا الآن از طرف جامعه و نخبگان این نیاز احساس میشود؟
شمآبادی: حضرت آقا بهعنوان رهبر معظم انقلاب، مطالبهاش را نه یکی دو بار، همیشه و مستمر داشته است؛ با واژههای مختلف و مکرر مثل مدیریت جهادی، اقتصاد مقاومتی، از سوی رهبری مطالبه خود را دارد و فشار هم وارد میشود؛ در بعضی مقولات هم وقتی یک اتفاقاتی میافتد، بخاطر پیگیریهای آقاست، مثل خودکفایی در محصولات استراتژیک، یا هدر نرفتن آبها، یا مثلاً طرح 550 هزار هکتاری خوزستان که مصوبه آقا در سال 1375 بود، و سه دولت به آن بیاعتنایی کردند، وهمان بچههای جنگ جهاد، بالاخره آن را پی گرفتند؛ سال 88 داده شد به مؤسسه جهاد نصر، و الآن مجری آن است و دارد انجام میدهد.
تسنیم: میگویند 300 هزار هکتار آن انجام شده؛ یعنی این حاصل فعالیت از سال 88 تا حالاست؟
شمآبادی: بله؛ از 88 نزدیک این مقدار انجام شده است. میخواهم بگویم این ظرفیتها هنوز هم هست و وجود دارد؛ در ریزگردها هم همین جهاد نصر دارد کار را در خوزستان پیش میبرد. انتقال آب کارون به کانون ریزگردهای اهواز، که کانون و لکه بزرگی هم هست؛ تقریباً آب دارد به آنجا میرسد.
اینها بقیتالسیف (باقیماندههای کارزار) همان جهادیها هستند؛ در عرصه کشاورزی و روستا و جنگل و مرتع، اگر بنا باشد کاری شود، همین عناصر و جوانهایی با این الگوی مدیریتی و فرهنگ جهادی جواب میدهند؛ مدل دولتی بسیار محدود است و چنین انگیزهها و ظرفیتهایی وجود ندارد.
تسنیم: یک مقوله دیگر گروههای جهادی است که به گستردگی وجود دارد. نظرتان در این زمینه چیست؟
شمآبادی: اصل وجود این گروهها از جهات متعددی خوب و مبارک است؛ اما برنامه جامع نداریم؛ با زحمت به روستا میروند، تا کاری کنند، یک دیواری بکشند، خانه و مدرسهای بسازند، مشکلی را حل کنند؛ اما بدون برنامه جامع و همافزایی و سینرژی و بدون اینکه استراتژی بلندمدتی را دنبال کنند، فایدهای ندارد. البته از جهاتی مثلاً برای خودسازی و ارتباط مردم با روستا خوب است، ولی از آن جهت که یک حرکت اجتماعی منسجم ایجاد کند، اینطور نخواهد شد.
ببینید؛ مطالبه رهبری و احساس نیاز در جوانها و جامعه ما وجود دارد؛ اما نهادهای رسمی ما و دولتهای ما این نیاز را تشخیص نمیدهد. برای اینکه دولت به این الزام تن بدهد، باید اتفاقی بیفتد؛ حالا اینکه آن اتفاق چه باید باشد، باید کاری کرد. باید متناسب با شرایط امروزِ روستاها و مناطق محروم و نیازهای کشور، مستقل از سیستم بروکراتیک و فشل وزارتخانهها و نظامات سنتی با حمایت رهبری و حضور جوانان و استفاده از دانش و تجربیات متقدمین و جهادیهای واقعی سازمانی را مأمور به پر کردن این خلأ عظیم کرد.
تسنیم: ممنونم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
شمآبادی: من هم از شما ممنونم.
انتهای پیام/