مصاحبه با رزمنده دفاع مقدس|فکر میکردم فراموش شدم/شهدای جنگل مظلوم واقع شدند
قدرت الله سورکی آزاد از رزمندگان دوران دفاع مقدس و مبارزه با گروهک های ضد انقلاب در شمال کشور از کتاب خاطرات خود با نام«قنات تا قنوت» میگوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, قدرت الله سورکی آزاد اصالتاً اهل شهرستان سورک شهرستان ساری و برادر شهید ایرج سورکی آزاد یکی از رزمندگان است که در دوران پیروزی انقلاب, پس از پیروزی انقلاب و مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و دوران دفاع مقدس مجاهدتهای زیادی را در راه دفاع از انقلاب کرده است. کتاب«قنات تا قنوت» تاریخ شفاهی این رزمنده که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مازندارن به چاپ رسیده در هفدهمین جایزه کتاب سال دفاع مقدس در بخش تاریخ شفاهی به عنوان اثر برتر برگزیده شد, به همین مناسبت با راوی این کتاب گفتوگویی داشتیم که آن را در ادامه میخوانید:
* چطور شد که تصمیم گرفتید این خاطرات و وقایع و اتفاقاتی که در آن سالها اتفاق افتاده را بنویسید و دیگران خصوصا نسل جوان از آن استفاده کنند?
پس از شکل گیری اداره کل حفظ آثار در استان مازندران سردار ملکی مسئول اداره کل حفظ آثار و دوستان دیگری آمدند در آنجا نشستند و آن چیزی که در مازندران در دفاع مقدس نقش داشت را بنویسند. جدای از اینکه نیروها اعزام به جبهه می شدند و در جبهه وظیفه شان را انجام می دانند خود مازندران در مقابل توطئه هایی که در مازندران شکل گرفت چه برخوردی کرد و چه مدیریتی کرد که یکی از اینها گروهک های شهری بودند و یکی از موارد دیگر جنگل بود که جریان آمل جریان سراسری است و این شد که اینها رفتند بین نیروهایی که در این زمینه نقش موثری داشتند و تلاشی کرده بودند از اینها مصاحبه گرفتند. از خود بنده هم نزدیک دوسال مصاحبه گرفتند تا توانستند یک مجموعه ای را شکل دهند که کتابی به نام «قنات تا قنوت» از آن خارج شود قنات بخشی از زندگی شخصی بنده بوده و قنوت هم ما در همه مسائل و مشکلات شکر خدا را می کردیم و این نام بسیار زیبا را برای کتاب قرار دادند و این بود که حفظ آثار و دفاع مقدس در استان مازندران این مسئولیت را به عهده گرفت و از حقیر خواستند که شما بیایید این برنامه خاطرات گویی و تاریخ شفاهی را بیان کنید که و ما این را برای نسل آینده بگذاریم.
*استقبال از کتاب و بازخوردهایی که دیگران از این کتاب داشتند, چگونه بود؟
این کتاب هزار نسخه چاپ شد و الان پیدا نمی شود, یعنی به سرعت این کتاب مورد استقبال قرار گرفت .ده ها نفر از من درخواست این کتاب را می کنند و من ندارم به آنها بدهم.چون این کتاب وقایعی را با واقعیت بیان کرد و مطالبی کمتر گفته شده مخصوصا درباره جنگل و مسائل دیگر را مطرح می کند.
فکر میکردم فراموش شدم
در بخش های مختلف چه در زندگی فردی که تفکر این فرد چطور شکل گرفت و بعد هم چطور این کتاب توانسته مطالب و نگاه های دیگران را که سالیان سال مسکوت مانده بود بیان کند ده ها نفر صدها نفر در این قضیه نقش موثری داشتند اما فراموش شده بودند, اما این کتاب توانست اینها را به جامعه معرفی کند و برای این افراد تولدی دیگر بود که فکر میکردم فراموش شدم اما امروز احساس می کنم که با این کتاب زحمت ها و عملکرد گذشته ما امروز در کتاب آمد و بچه های ما و نسل ما ما را شناختند.
جالب است بگویم که همسرم و بچه های من نمی دانستند که من در این زمینه چه کارهایی را انجام دادم. خانواده ها و خیلی از دوستان میگفتند ما تا حالا فکر می کردیم شما یک نیروی عادی هستید اما عملکردت را چون بیان نمی کردی ما نمی دانستیم, اما در این کتاب شناختیم.
* به نظر شما دلیل انتخاب این کتاب به عنوان کتاب مطرح دفاع مقدس کشوری چه بود؟
البته آنهایی که از بنده مصاحبه گرفتند تدوین کردند که بخشی از آنها اسمشان هست و بعضی از اساتید آمدند نشستند انتقاد کردند و به قول معروف ارزیابی کردند. من به اینها یک جمله گفتم. گفتم من نگاه نمی کنم این کتاب چند صفحه است مهم آن است که واقعی است. اصل مسئله واقعیتش هست.
ما در این کتاب اسوه ای مطرح کردیم, اسطوره هم یک تفکر خوبی است اما اسوه است که چه چیزی من را رسانده به اینجا> آیا پایه های اعتقادی من بود, فنداسیون تفکر من از کجا شکل گرفت, اینجا مهم است ما باید فنداسیون فکری انسان ها را برای مسئولیت ها ببینیم لذا بر این اساس یکی از مسائل مهمی که این کتاب انتخاب شد بیان واقعیت ها بود.
در این کتاب مطالبی را می بینید که خود من هم بعضی اوقات می خوانم تعجب می کنم که چطور این موضوع یادم آمد, تاریخ دقیق که با گروهک ها داشتیم, اتفاقات, ساعت دقیقش! ما در آنجا نتیجه چه گرفتیم چقدر شهید و مجروح دادیم چقدر طرف مقابل کشته داد همه اینها تطبیق پیدا کرد با همه آنهایی که آمدند در این راستا در جنگل کار کردند و دیدند, واقعیتی است که بیان شد, یعنی بیان به صورت واقعی بیان شده و در آن هیچ بزرگنمایی نبوده حتی من خواهش کردم که سعی کنید به حداقل برسانید.
ما می توانیم ارزیابی کنیم که چطور این کتاب انتخاب شد, یقینا برای خودش یک ویژگی هایی داشت که این انتخاب صورت گرفت, البته خودم شایسته این نیستم ولی خون مطهر شهدا برای من این وظیفه را بوجود آورد چون شهدای جنگل مظلوم واقع شدند ما الان هر چه می گوییم از جنگ و جبهه می گوییم اما نمی گوییم در جنگل چه مصیبت هایی بر رزمندگان گذشت.
دراین کتاب می خوانید مثلا یک فردی که آمده بود شش تا از کادر بسیجی های ما را در قائم شهر ترور کرده بود و فرار کرده بود در جنگل! ما سه ماه تمام قدم به قدم در جنگل تعقیبش کردیم, شما سه روز نمی توانید در جنگل طاقت بیاوری. سه ماه در شرایطهای سرمای کشنده برف بالای یک متر دومتر و بارندگی های شدید!کسانی که این کتاب را تدوین کرده بودند به جنگل بردند, آنها گفتند واقعا ما آنچه که در مصاحبه از شما گرفتیم و امروز آمدیم دیدیم خودش یک کتاب بود که مثلا از چه دره ای باید عبور کنی از چه جاهای صعب العبوری باید عبور کنی و چطور دشمن را محاصره کنی و در دام دشمن نیفتی.
در بیان واقعیت ها هنوز اندر خم یک کوچه هستیم
* دلیل کمتر پرداخته شدن به موضوع دفاع در جنگل پس از پیروزی انقلاب چیست؟
یکی از چیزهایی که در جامعه ما پنهان مانده این است که ما در بیان واقعیت ها هنوز اندر خم یک کوچه هستیم. ما زمانی که انقلابمان شروع شد و با رژیم شاه مبارزه کردیم و پیروز شدیم, بعد در جنگ تحمیلی دنیا در مقابل ما ایستاد. این جنگ منحصر به فرد قرن ماست و ما هنوز ناگفته های بسیار داریم که اگر مردم با این ناگفته آشنا شوند بیشتر متوجه می شوند که ما در مقابل حفظ این انقلاب چه بهایی دادیم, این بهاهای پنهان ماست که ان شاءالله شما با قلم خود و رسانه با نوشته های خود بتوانند این واقعیت ها و حقیقت ها را به جامعه برسانند و اطلاع رسانی کنند.
یکی از علتهایش این بود که جنگ عاملش بود که دو نفر بچه هایی که درگیر این مسئله بودند مثل شهید طوسی که در جبهه شهید شد, یعنی ایشان یکی از نیروهای موثر این کار بود بعد هم بعضی از مسئولین امنیتی از مسئولیت رفتند در جاهای دیگر مشغول شدند, یعنی مسئله امنیتی شان به دیگران واگذار شد که نبودند این مسئله را آگاهی داشته باشند و مسئله بعدی هم که متاسفانه در خیلی از جهات ما را به کارهایی مشغول کردند که آن کارها واقعیت ها را پوشش پنهانی داد.
* در پایان اگر نکته ای است, بفرمایید.
من تشکر می کنم ازشما . جمله آخرم باشد که ما وارث نیستیم ما امانت دار هستیم این امانت را به آن وجهه امانتداری حفظ کنیم.
انتهای پیام/