نقش امیر انگوری و ناصر جگرکیها در شکست ملی شدن نفت
سیاستمدار کهنه کار کشورمان ضمن بیان خاطراتی از نهضت ملی شدن صنعت نفت به آسیب شناسی دلایل ناکامی نهضت ملی پرداخت.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، اولین و آخرین وزیر سپاه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، کسی که مسئولیت خطیر تدارک جنگ و تجهیز نیروهای نظامی در آغاز تحمیل جنگ عراق علیه کشورمان به عهده داشت، در خاطرات و مصاحبههای سیاسیون آمده بسیاری از موشکهایی که از سوی ایران به سمت مواضع ارتش عراق شلیک شد حاصل مذاکرات وی در دهه60 با معمر قذافی (رهبر) لیبی بود.
البته او در ابتدای گپ و گفتی که باهم ترتیب دادیم تأکید دارد همه موشکهایی که در زمان جنگ به سمت دشمن پرتاب کردیم نتیجه مذاکرات وی با مقامات سایر کشورها بود.
مطالبی که بیان شد شرححالی کوتاه بود از سردار «محسن رفیقدوست» زاده جنوب شرق تهران (1319) و وزیر سپاه دولت اول و دوم. به بهانه 29 اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت جام جم آنلاین پای خاطرات و برخی ناگفتههای تحلیلی این سیاستمدار کهنهکار نشست که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
به اعتبار آیتالله کاشانی از مصدق حمایت شد
جایی گفته بودید که در ابتدای جریان ملی شدن صنعت نفت، طرفدار دکتر مصدق و جبهه ملی بودید اما بعداً به سمت طیف آیتالله کاشانی و جبهه روحانیون تغییر گرایش دادید. چه وجوه افتراقی میان دو رهبر نهضت ملی نفت وجود داشت که این تصمیم را گرفتید؟
مصدق با کمک جریانی که در رأس آن مرحوم آیتالله کاشانی بود نخستوزیر شد. یعنی روند تشکیل دولت مصدق بهگونهای بود فدائیان اسلام با ترور مسئولین و نخستوزیر ناکارآمد فضای سیاسی را نخستوزیر مصدق فراهم کردند.
مصدق در ابتدای کار خود کاملاً با آیتالله کاشانی هماهنگ بود و همفکری و تماسهای خوبی باهم داشتند. دراینبین طرفداران دولت مصدق را دو طیف ملی گریان یا همان جبهه ملی و دیگر دسته افرادی بودند که به اعتبار آقای کاشانی از وی حمایت میکردند. اما خوب عدم همسویی مصدق در ادامه راه باعث شد ما هم بیشتر به سمت آیتالله کاشانی گرایش پیدا کنیم.
نخستوزیری که بهفرمان کاشانی تنها 5 روز دوام آورد
یکی از مهمترین اقداماتی که کاشانی و جامعه روحانیت پس از ملی شدن نفت در حمایت از مصدق انجام داد چه بود؟
محمدرضا شاه کلاً با نخستوزیری دکتر مصدق مخالف بود و مایل بود یک فرد غیر مردمی و مطیع اوامر او در رأس دولت قرار گیرد، ازاینرو تحت تأثیر تحولات روز و فضای سیاسی کشور زیر بار نخستوزیری مصدق رفته بود. اما درنهایت تاب ریاست وی در دولت را نیاورد و زمینه برکناریش را فراهم کرد، لذا مصدق را عزل و احمد قوام را جانشین وی کرد که بعد داستان قیام مردمی30 تیر سال 31 علیه این اقدام به وقوع پیوست.
جالب اینجاست که دوران نخستوزیری قوام تنها 5 روز دوام آورد و مردم بهفرمان آیتالله کاشانی به خیابانها آمدند و ازنخست وزیری مصدق حمایت کردند. در این میان انقلابیون زیادی در درگیری با نیروهای نظامی شاه در خیابان امروزی 30 تیر به شهادت رساند. اما این رخداد باعث بازگشت مجدد مصدق به دولت شد.
جبهه ملی از کجا راه خود را از کاشانی جدا کرد و این جدایی چه تبعاتی به همراه داشت؟
باگذشت یک سال از پیروزی نهضت ملی کردن نفت عدم همسویی مصدق با دیگر نقشآفرینان این حرکت آشکار شد. تا اینکه آیتالله کاشانی به دلیل برخی نگرانیها و بروز ضعف مدیریتی در دولت نامهای برای مصدق نوشتند و این نامه الآن هم موجود است. محتوای نامه ایشان این بود که دولت باید در اداره کشور به مسائل دینی مذهبی توجه بیشتری مبذول کند و شخص نخستوزیر تعهدی که به مردم داده را فراموش نکند. در این نامه تأکید شده بود اگر نخستوزیر از مردم جدا شد رژیم فاتحه آن را خواهد خواند.
در ذیل این نامه مصدق بدون ذکر نام خدا و بدون خطاب این نکته را در پاسخ مینویسد، « من به عنایت ملت مستحضرم... دکتر محمد مصدق. بنده یک نسخه از این نامه را داشتم و وقتیکه ساواک به منزل من حمله کرد و اسناد انقلابی را جمعآوری کرد این نامه هم پیدا کردند و با خود بردند. بنابراین مجموعهای از اختلافات مدیریتی رهبران نهضت موجب شکاف جامعه میان جریان مصدق و کاشانی شد.
در چنین وضعیتی خیال شاه برای برکناری دوباره مصدق راحتتر شد و وقتی فهمید نخستوزیر دولت دیگر از پشتیبانی جبهه روحانیون برخوردار نیست وی را عزل و تیمسار زاهدی را بر مسند قدرت گذاشت. اما مصدق زیر بار نرفت و سرهنگ نصیری، افسری که حامل پیام برکنارش طرف شاه بود را دستگیر و روانه زندان کرد. این رخدادها همان موضوعاتی بود که مرحوم کاشانی پیشتر به آن ابراز نگرانی داشتند اما متأسفانه موردتوجه مصدق قرار نگرفت و ما به فاصله چند روز حادثه مهم کودتای 28 مرداد سال 32 را شاهد هستیم.
لجبازی در برابر نمایندگان مردم نهضت ملی را به باد داد
به نظر شما اگر به دهه20 و 30 برگردیم کنش گران سیاسی این دوره باید چگونه رفتار میکردند تا دستاوردهای نهضت ملی صنعت نفت به تاراج نمیرود و اساساً کودتای 28 مرداد علیه دولت و مردم ایران رقم نمیخورد؟
اصل این موضوع که دکتر مصدق در مجلس شعار ملی شدن صنعت نفت را سر بدهد قبلتر مورد وثوق جامعه در آن مقطع قرارگرفته بود و همانطور که عرض شد کاشانی و علمای دین تمامقد از تشکیل دولت مصدق پس از ملی شدن نفت حمایت کرده بودند و این رویکرد بستر را برای روی کار آمدن دولت ملی مناسب کرده بود.
اما آنچه در عمل محقق نشد این بود که لجبازیهای دکتر مصدق در برابر نمایندگان واقعی ملت و نیز اتحاد بسیار قدرتمندی که باهدف سرنگونی دولت مصدق توسط آمریکا و انگلیس شکلگرفته بود و به این ترتیب همه این موارد میتواند تکمیلکننده پاسخ پرسش شما باشد.
یعنی این ناسازگاری دولت با حامیان اصلی خود بود که سیر تکاملی نهضت ملی نفت را با ناکامی و شکست مواجه نمود. قضیه هم اینطور شد که آمریکا برای ایجاد هرجومرج در ایران پول خرج میکرد و انگلیسیها هم با صحنهگردانی خود تعدادی اراذلواوباش را علیه مردم اجیر کرده و به خیابانها ریختند. بعد شاه هم پیروز غائله 28 مرداد شد و زاهدی را نخستوزیر کرد. وی هم امضای قرارداد ننگین کنسرسیوم نفتی کل دستاوردهای ملی کردن نفت را به باد داد.
ماجرای سگ گردانی MI 6
فرآیند قیام ملی کردن شرکتهای نفت ایران را سه ضلع ملیگراها به رهبری مصدق – روحانیون و علما به زعامت آیتالله کاشانی و همراهی توده مردم تشکیل داد. چه شد که بهیکباره اراذلواوباش وارد میدان سیاست شدند؟
بنده در پاسخ به این سؤال یک نگاهی به قیام 30تیر و بعد به کودتای 28 مرداد دارم. قبل از برکناری مصدق عدهای از سوی رژیم مأمور میشوند یکی و دو سگ را عینک زده و در خیابانها میگرداندند و به روحانیت توهین میکردند، کاملاً میتوان بهوضوح به رد پای MI 6 و سرویس جاسوسی انگلیس در این غائله پی برد. دولت انگلیس با این اقدام کاری کرد که طبقه متدین خود را از صحنه سیاست کنار کشد تا بیش از این مورد اهانت قرار نگیرد.
امیر انگوری و ناصر جگرکی گنده لاتهای رژیم در کودتای 28 مرداد
وقتی شما به آرامگاه ابنبابویه مراجعه میکنید شهدای قیام 30 تیر یا بازاری و کسبه محل هستند یا عالماند و معلماند و یا از قشر دانشجو و تحصیلکرده یعنی نمایندگان واقعی ملت. در جریان 28 مرداد دیگر اینها درصحنه حاضر نبودند خوب چه اتفاقی میافتد؟!... محور مبارزه میافتد دست شعبان بیمخها و اراذلواوباش.
خاطرهای از درگیریهای آن زمان را به یاد دارید چه کسانی گروه گنده لات دربار یعنی شعبان را هدایت میکردند؟
بله، تعدادی از اوباش آن زمان همچون امیر انگوری- ناصر جگرکی و پری بلنده گنده لاتی بودند که با ایجاد زدوخورد و آسیب رساندن به کوچه و بازار کشور را به آشوب کشیدند. اما من در میان درگیریها یک صحنه دیدم که هیچگاه فراموش نمیکنم. در آن زمان 13 ساله بودم...
قضیه ازاینقرار بود، صبح روز کودتا در میدان خراسان شعبان بیمخ سوار بر یک جیپ بلندگو به دست شعار می داد. عده ای در این بین شیطنت کرده و به او یاد داده بودند شعار دهد « زنده باد شاه خائن ... مرگ بر مصدق پیر خردمند».
همین طور این شعار را تکرار می کرد ما بچه ها هم دنبال ماشین شعبان می دویدیم. ناگهان فردی به نام حاج احمد صالحی که رییس بار فروش های میدان بود سر خیابان خراسان فریاد زد شعبان شعبان «چی داری میگی شعبون تو داری الان به شاه فحش میدی و مصدق رو تایید می کنی با این شعار». شعبان هم به راننده گفت سر وته کن برم شکم آن کسی را که این شعار را به من یاد داده سفره کنم. خوب شما ببینید چه طیف از آدم هایی مطامع انگلیس و آمریکا را در ایران تامین کردند.
ملی شدن نفت پای رادیو را به خانهها باز کرد
از منظر شما بزرگترین دستاورد ملی شدن صنعت نفت در ایران فارغ از همه نقاط ضعف و قوتی که داشت، چه بود؟
بعد از سقوط رضا شاه و پادشاهی محمدرضا فضای سیاسی کشور تا حدودی باز شد. ولی این فضای باز سیاسی مجال مشارکت به آحاد ملت را نمی داد و غالبا طیف روشنفکری و احزاب با رژیم پهلوی مبارزه می کرد. اما جریان ملی شدن صنعت نفت اولین اقدام مهمی بود که پای توده مردم را به معنای واقعی کلمه به میدان سیاست باز کرد. یعنی حتی وقتی مصدق از دادگاه لاهه(در ارتباط شکایت انگلیس از ملی شدن نفت ایران) پیروز به ایران بازگشت. مردم به دستور آیت الله کاشانی ملت به استقبال وی رفتند.
حتی استقبال به گونه ای بود که اطراف فرودگاه مهرآباد که در آن زمان کاملا بیابانی بود بخاطر حرکت مردم به طرف فرودگاه پر از گرد و خاک شده بود. البته قبل از آن وقتی کاشانی از لبنان بازمی گشت یک استقبالی در مقیاس کوچکتر مردم از وی انجام دادند. لذا باز شدن پای مردم به عرصه سیاست بزرگترین تاثیر ملی شدن نفت به جامعه ایرانی بود.
در آن زمان خانواده های متدین رابطه خوبی با رادیو نداشتند اما در جریان نهضت ملی پای رادیو به خانه آنها هم باز شد تا سخنرانی های آیت الله کاشانی و مصدق را گوش کنند. در خانه خود ما هم هر موقع زمان سخنرانی بود پدرم رادیو را روشن می کرد و بنابراین به این ترتیب توده مردم وارد مباحث سیاسی کشور شدند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/