ایکاشهایی برای نشر
هر سال در ماه پایانی، به این فکر میکنیم که چه اتفاقات مثبتی را شاهد بودیم و چه دشواریهاییها را. با برشمردن رویدادهای مثبت، تلاش میکنیم در سال آتی، آنها را تقویت کنیم و برای عدم روبرو شدن با دشواری برنامهریزی میکنیم.
باشگاه خبرنگاران پویا، عادل طالبی؛
هر سال در ماه پایانی، با نگاه به سالی که سر کردهایم، به این فکر می کنیم که چه اتفاقات مثبتی را شاهد بودیم و چه دشواریهایی را از سر گذارندهایم. با برشمردن رویدادهای مثبت، تلاش میکنیم در سال آتی، آنها را به تکرار یا تقویت کنیم و برای عدم روبرو شدن با دشواریها، برنامهریزی میکنیم.
در سالی که گذشت، حوزه نشر، شاهد اتفاقات مثبت بسیاری بود. رونماییهای متعدد کتاب، حضور پر رنگ و پر تعداد مخاطبان در این رویدادها و ارتباط مستقیم مولفین با خوانندگان آثارشان از اقداماتی بود که در سال 96 بسیار تکرار شد. در نمایشگاه کتاب سیام، شاهد صف طولانی در برابر غرفههای ناشران بودیم. صفی که لااقل نگارنده برای اولین بار برای یک مولف، برای یک ناشر و برای یک محصول فرهنگی شاهدش بود. در سالهای نه چندان دور، دیدن صفهای طولانی برای نفت، بعد از آن برای مایحتاج روزانه، اقلام کوپنی، در خاطرمان بود ولی برای کتاب؟ به این شکل؟ بدون حمایتهای خاصی که میدانیم و میدانید؟ مبتنی بر فرآیندهای صحیح بازاریابی محصول که پیش از تولید محصول آغاز می شود و تا پس از عرضه محصول ادامه پیدا می کند؟ نه! لااقل من ندیده بودم.
سال 96 از این لحاظ سال بسیار خوبی بود. حضور ناشران مختلفی که با تکیه بر ایجاد تمایز و با تاکید بر تولید محصول با کیفیت (چه در حوزه تالیف، چه در حوزه ترجمه، چه از نظر فیزیک کتاب و ظاهر آن، چه از نظر متریال یا مواد اولیه از جمله کاغذ مورد استفاده، چه از نظر کیفیت چاپ و صحافی) و استفاده از ابزارهای صحیح بازاریابی یکی از برجستگیهای سال 1396 بود.
دیده شدن ناشرانی که کپی رایت را نه به عنوان یک پرستیژ و پُز، که به عنوان یک اعتقاد و منش و خط مشی رسمی در پیشگرفتهاند نیز از اتفاقات خوب سال 96 بود. مطرح شدن موضوع کپی رایت و حساس شدن ذهن فعالین حوزه در این موضوع نیز از اتفاقات مثبت سال 96 بود. همچنین منتشر شدن خبرهایی مبنی بر اینکه یکی از موانع اصلی پیوستن ایران به کنوانسیونهای بینالمللی، یک فرد موثر در یکی از مراجع تصمیم گیری بوده است و نقش قابل تاملی در این مسیر داشته، هرچند به ظاهر تاسف برانگیز بود، اما در باطن، نشان از این داشت که شفافیت و اطلاع رسانی و معرفی افرادی که نظرات شخصی خود را در امور مهم دخالت میدهند می تواند راهگشای برداشته شدن موانع باشد
همچنین گسترش ویترین دیجیتال کتاب های فیزیکی و در کنار آن، گسترش عرضه دیجیتالی محصولات فرهنگی نیز در سال 96 بسیار پررنگ بود. بسترها یا Platform های عرضه دیجیتال، فرمت ها Format های جدید مانند فرمت صوتی را اضافه کردند و بسترهای عرضه فرمت های صوتی، موفق به جذب سرمایهگذاری خارجی شدند و تعدادی بستر عرضه دیجیتال جدید نیز اعلام حضور کردند که همه این موارد نوید برچیده شدن یا محدود شدن قراردادهای انحصارطلبانه در حوزه نشر دیجیتال را داشت که باید به آن توجه ویژه داشت.
نشر دیجیتال هم در سال 96 سال متلاطمی را طی کرد. از یک سو، رسانههای دیجیتال روند رو به رشدی را از خود نشان دادند که میطلبد در سال آینده این روند سرعت بیشتر به خود بگیرد و از سوی دیگر، مخاطبان بیشتر و بیشتری نسبت به استفاده از فضای نشر دیجیتال اقبال نشان دادند که این خود، فرصتی است که باید به آن توجه ویژه داشت.
البته سال 96، سال گل و بلبل و سنبل و سوسن هم نبود. موارد متعدد نقض حقوق مولفین و مصنفین و انتشار غیرقانونی محصولات فرهنگی از جمله کتاب چه به شکل فیزیکی (کپی غیر قانونی) و چه به صورت دیجیتال (انتشار در بستر های پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی و وب سایت ها) بسیار پر رنگ بود. علی رغم توصیههای متعدد کارشناسان، نه از سوی اتحادیهها و انجمنهای مربوطه و نه از سوی مجریان قانون (از جمله پلیس فتا و دادگاه ویژه جرایم رایانه ای) شاهد اقدامات موثر و یا لااقل قابل قبولی در این حوزه نبودیم که جا دارد در سال 97 نسبت به بررسی فرصت های موجود در جهت مقابله با نشر غیر قانونی محصولات فرهنگی اهتمام ویژه ورزید. تنها در چند مورد معدود شاهد صدور احکام اجرایی برای برخورد با ناقضین حقوق ناشران بودیم (که آن هم با پیگیری و مداومت و ممارست و صرف وقت و هزینه بسیار توسط معدود ناشران پیگیر روی داد) که در برابر حجم وسیع تخلفات عملا هیچ به نظر می رسد.
در سال 96، دامپینگ از سوی برخی ناشران که منابع درآمدی از محل های دیگر داشتند و با تخفیف های غیر طبیعی مانند 53 درصد و 64 درصد و 71 درصد اقدام به عرضه کتاب های بی کیفیت یا تاریخ مصرف گذشتهی خود کردند، موجب تلاطم در بازار کتاب بودند. به نظر میرسد لازم است خلاءهای قانونی و مسیرهای موازی در حوزه نشر که اجازهی تکرار چنین اقداماتی را (که به اعتبار کتاب در ذهن مشتری لطمه وارد می کند) می دهد بررسی شوند و در سال 97 مقررات مناسبی برای تنظیم بازار نشر مورد توجه قرار گیرد.
در سال 96 نیز مثل سالهای قبل شاهد عدم انجام وظیفه مناسب و درخور رسانه ملی در جهت معرفی کتابهای ناشران مختلف بودیم. دیدگاه «همسو پرور» حاکم بر رسانهی ملی در سال 96 نیز اجازه حضور موثر ناشران واقعی را در رسانه ملی نداد. ناشرانی که با شناخت مناسب از مخاطب و نیاز آن، اقدام به تولید کتاب میکنند، سهم قابل توجهی در رسانهای که طبق تعریف و با توجه به تامین بودجه آن از جیب مخاطبان باید به میل مخاطبان توجه ویژه و کافی داشته باشد، نداشتند. در رسانهای که نام بردن از برندهای ایرانی مستلزم پرداخت هزینه است، ناشرانی که توان پرداخت هزینههای غیرطبیعی رسانههای رسمی را ندارند جایی نداشتند. در کنار مشکل عدم درک صحیح رسانه ملی، به نظر می رسد، کوتاهیهایی در اتحادیهها و انجمنها و عدم سهم خواهی و پیگیری آنها، یکی از دلایل این عدم تخصیص سهم مناسب و غیر ممیزی شده در رسانه ملی بوده باشد. اصولا صنعت نشر، عادت به سهم خواهی از آنجایی که باید را ندارد. به جای تلاش برای گرفتن بودجه برای نمایشگاه کتاب و طرح های غیر سیستماتیکی مانند عیدانه و بهارانه و تابستانه کتاب، شاید، سهم خواهی از ویترین های موجود در دراز مدت بیشتر به نفع صنعت نشر کشور باشد.
همچنین در سال 96 شاهد یک تغییر بسیار مهم بودیم. تغییر در مدیریت خانه کتاب که مدتها بود مورد توجه قرار داشت. امید می رود با این تغییر در مدیریت، شاهد آن باشیم که خانه کتاب، از حالت فروشگاهی و خانه امن عدهای خاص بودن، به خانهی کتاب و اهل کتاب شدن، بازگردد و به جای پرداختن به امور حاشیهای که تخصصی در آن ندارد، به کارهایی که در شرح وظایف و اساسنامه آن به آن اشاره شده بپردازد.
در سال 97، احتمالاً مشکل نقدینگی یکی از مشکلات جدی صنعت نشر خواهد بود و به تدریج دامن برخی از اهالی نشر را خواهد گرفت. سیستم توزیع و مدل تسویه حساب با ناشر، به این مشکلات نقدینگی دامن خواهد زد. این مشکل که در سال 96 نیز نمود بسیاری داشت، در سال 97 به شکل پر رنگ تری نمایان خواهد شد. ناشرانی که نتوانند خود را با تغییر شرایط در بازار نشر وفق دهند، در سال 97 فشار های بیشتری را تحمل خواهند کرد.
قطعاً یادداشت حاضر، یادداشت کاملی نیست. آبراهام مازلو در 1966 گفته بود : آنکه تنها ابزار در دسترسش، چکش است، همه مشکلات را در میخ میبیند (یا چیزی به همین مضمون). اشاره به این است که هر کسی از منظر خود، از نگاه خود، با توجه به محدودیتهای خود، مسایل را نگاه و تحلیل میکند قطعاً این یادداشت نیز مصداق این جمله است و کاستیهای بیشماری دارد که از محدود بودن زاویه دید نگارنده منتج شده است.
انتهای پیام/