یادداشت؛ موج جدید کشتار مسلمانان در «کشمیر»؛ وزارت امور خارجه ایران چه موضعی اتخاذ کند؟
هرچند اصل موضعگیری وزارت خارجه ایران در ابراز نگرانی از حوادث اخیر کشمیر بجا بود اما اصل "دعوت طرفین به خویشتنداری" متناسب با فضای حاکم بر کشمیر نیست چه آنکه درگیری در کشمیر نه درگیری قومی و قبیلهای و نه تنازع میان دو کشور رقیب است.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «سرباز روحالله رضوی» با ارسال یادداشتی به خبرگزاری تسنیم به بررسی تحولات اخیر در منطقه کشمیر پرداخته است. در زیر متن کامل این یادداشت را مطالعه میکنید:
دو روز پس از شهادت 17 فلسطینی در نوار غزه بدست دژخیمان صهیونیست در روز جمعه 10 فروردین، در خلال درگیریها میان مبارزین مسلح کشمیری با نیروهای هندی، 17 کشمیری نیز به شهادت رسیدند. این روزها جنوب دره کشمیر منطقهای شده که هر روز خبر پیوستن جوانی به گروههای مسلح مبارز علیه حکومت هند منتشر میشود و اندی هم نمیگذرد که سیستم امنیتی هندوستان رد این جوانان را زده و در محلهای و روستایی آنها را بازداشت میکند و عمدتا پس از چند ساعت درگیری مبارزین را به شهادت میرساند و خانهی محل اختفای آنها را نیز به آتش میکشد. قاعده نیروهای ارتش هند در چنین شرایطی شلیک به هر جنبدهای است و حتی اگر مردم معترض و حامی مبارزین مسلح، اقدام به تظاهرات در منطقه محل درگیری نمیکردند باز از شر تیر و ترکش ارتش هندوستان در امان نمیماندند. در واقعه روز یک شنبه 12 فروردین علاوه بر 13 مبارز مسلح کشمیری، چهار غیرمسلح نیز جان باختند.
تشییع جنازه این مبارزین مسلح نیز خود محملی است برای اعلام اعتراض و اعتصاب علیه حکومت هندوستان و این سلسله سر دراز دارد. فارغ از اینکه آیا مبارزه مسلحانه علیه حکومت هندوستان میتواند راه نجاتی برای مردم کشمیر از باتلاقی که در آن گرفتار شدهاند باشد یا نه، نگاه عموم مردم کشمیر به این مبارزین را میتوان در خلال تشییع جنازه پرشور آنها دریافت.
موج نخست مبارزات مسلحانه کشمیریها علیه هندوستان به سال 1988 باز میگردد که در آن دوران، جوانان کشمیری عمدتا تلاش میکردند از خط مرزی میان هند و پاکستان عبور کرده و خود را به سمت دیگر مرز یعنی کشمیر تحت کنترل پاکستان برسانند و پس از آموزشهای نظامی، برای عملیاتهای چریکی به کشمیر بازگردند.
این موج با حمایت مستقیم مالی و تدارکاتی پاکستان و البته با اشتیاق جوانان کشمیری اعم از شیعه و سنی همراه بود به گونهای که علیرغم اینکه این گروههای نظامی قاطبه سنی مذهب بودند و حتی برخی گرایشات سلفیت جهادی داشتند، جوانان شیعه ابایی برای مشارکت و مبارزه در کنار آنها علیه حکومت هند نداشتند. این موج در سال 2003 میلادی و در پی فشار آمریکا به پاکستان برای توقف اردوگاههای آموزش نظامی مبارزین کشمیری افول کرد.
اما آنچه در خلال سالهای پس از 2010 شاهد آن بودهایم سر برآوردن موجی جدید از رویکرد میلیتاریستی میان جوانان کشمیری است. این موج جدید البته خصوصیاتی متمایز از قبل دارد. بسیاری از جوانانی که این بار جذب گروههای مسلح کشمیری میشوند را جوانان با تحصیلات دانشگاهی شکل میدهند. جوانانی که عمدتا در یکی دانشگاههای بنام کشور هندوستان مشغول به تحصیل بودند. همچنین جمع قابل توجهی از این جوانان از خانوادههای متمول و برخوردار کشمیری هستند. علاوه بر این، نسل جدید مبارزین کشمیری دیگر مانند گذشته برای مبارزه نیازی به آموزش آنچنانی و عبور از مرز و رفتن به پاکستان نمیبینند و تنها از طریق رابطین جذب گروههای مسلح شده و زندگی جنگلی خود را آغاز میکنند؛ زندگیای که به سختی عمری معادل یک سال دارد.
پر واضح است که سیاست قلع و قمعی که هندوستان در قبال مردم کشمیر دنبال کرده و هر روز هم بدتر از روز گذشته میشود عامل جدی شکلگیری این موج جدید از مبارزات مسلحانه میان جوانان کشمیری است.
بررسی سابقه این جوانان نشان میدهد که بخش قابل توجهی از آنها، تجربهای دسته اول از تحقیر و ضرب و شتم را توسط نیروهای امنیتی هندوستان تجربه کردهاند و آنهایی هم که چنین تجربهای نداشتهاند در برابر هویت تحقیر شده و خُرد شده مردم مسلمان کشمیر قرار گرفتهاند. تنها چند روز پیش از این بود که یکی از شرکتهای تولیدی وابسته به حزب حاکم در هندوستان، تصویر جوان کشمیری بسته شده جلوی یک جیپ ارتشی را روی یکی از تیشرتهایش چاپ کرد و روی آن جملهای در حمایت از این اقدام ارتش هند حک نمود؛ جوانی که بعنوان سپر انسانی توسط ارتش هندوستان استفاده شده بود. بالغ بر 80 هزار کشته، 10 هزار مفقودالاثر، مواد متعدد از هتک حرمت نوامیس مسلمان توسط ارتش هند، پروندههای باز و بینتیجه حقوق بشری علیه ارتش هندوستان و ... همه و همه در ایجاد موجی از نفرت در نسل جدید و جوان مسلمان کشمیری نقش آفرین بوده است.
در این شرایط هرچند اصل موضعگیری وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در ابراز نگرانی از مواقع کشمیر بجا و پسندیده بود اما باید خاطرنشان کرد که "دعوت طرفین به خویشتنداری" متناسب با فضای حاکم بر کشمیر نیست چه آنکه درگیری در کشمیر نه درگیری قومی و قبیلهای بوده و نه تنازع میان دو کشور رقیب است.
حکومت هندوستان مسئول مستقیم و اصلی آن چیزی است که امروز در کشمیر رخ میدهد و فرافکنی حکومت هندوستان در مقصر جلوه دادن پاکستان برای شرایط امنیتی در کشمیر دیگر کارایی ندارد. اگر موج مبارزین مسلح دهه 90 میلادی را میشد به پاکستان نسبت داد، باید اذعان کرد که موج مبارزین مسلح پس از سال 2010 زاییده چیزی جز سیاست مشت آهنین هندوستان و نفرتپراکنی علیه مردم کشمیر نیست.
انتهای پیام/.