نشانههای عدم جدیت در فعالیتهای قرآنی
برای جدی بودن یا نبودن هر فعالیتی میتوان معیارهایی تعریف و بر اساس آنها این موضوع را بررسی کرد.
مهدی خدایی:
بسیار شنیده میشود که میزان جوایز نفرات اول مسابقات بینالمللی و یا ملی قرآن و یا هدایایی که به به قاریان و حافظان قرآن داده میشود را با مبالغ و جوایزی که در مسابقات و به چهرههای ورزشی داده میشود مقایسه کنند. نتیجهاش هم این میشود که دریافتی قاریان، حافظان و... قرآن بسیار ناچیز است.
یا گفته میشود که چرا مردم به اندازهای که به آموزش فوق برنامه و... فرزندانشان اهمیت میدهند و هزینه میکنند، به آموزش قرآن آنها بیتفاوتند؟
موضوع این یادداشت نه بررسی این مقایسهها، بلکه پاسخ به این سؤال است که آیا در کشور ما فعالیتهای قرآنی هم به اندازه هر فعالیت پرمخاطب دیگری به صورت جدی پیگیری میشود که توفعات اینچنینی از آن مطرح میشود؟
نخستین شاخصه جدی بودن هر فعالیتی جدیت فعالان آن عرصه در دستیابی به اهداف تعریف شده است.
جدیت، نشانههای متعددی دارد و ما در این یادداشت میخواهیم با ذکر مثالهایی از جریان فعالیتهای قرآنی کشور و بدون هیچ مقایسهای به بررسی این شاخص بپردازیم.
«سکوت» فعالان قرآنی در قبال تحولات امور قرآنی اولین نشانه عدم جدیت
تاکنون مشاهده نشده است که فعالان قرآنی کشور به اتفاق به یکی از تصمیمات و یا عملکرد مدیران و مجموعههای قرآنی کشور اعتراض کنند و بر اثر واکنش آنها تغییری در تصمیمات و روند اجرایی این حوزه ایجاد شود.
نوشتن سند 3/5 صفحهای طرح ملی حفظ قرآن کریم در شورای توسعه فرهنگ قرآنی از سال 91 تا 95 به طول میانجامد، تشکیل ستاد آن قریب به یک سال طول میکشد، جلسات آن با تأخیر تشکیل میشود، عدهای برای تعیین ریاست آن یک ماه لابی میکنند، تاکنون هیچ نسخه شفابخش و محرکی برای رونق حفظ قرآن توسط این ستاد ارائه نشده است و با این وجود هیچ صدایی از فعالان قرآنی کشور بر نمیخیزد.
مسابقات سراسری قرآن کریم از حیث اجرا، داوری و... به ضعیفترین شکل ممکن برگزار میشود و زمانی که یک برنامه رسانهای (رصد شبکه قرآن) اقدام به بررسی ریشهای ماوقع از جهات مختلف میکند، از ادامه این روند جلوگیری میشود و باز هم صدایی از کسی بلند نمیشود.
پویشی هم که با شعار «تغییر به نفع ترویج» توسط عدهای از فعالان قرآنی عمدتا جوان به راه افتاد، به واسطه نفوذ برخی عناصر و کارشکنی آنها به سرانجام نرسید و حتی شنیده شد که برخی از افراد، بدون ذکر نام!!! با پویش مذکور همراه بودند تا نکند از این ناحیه گزندی به میزشان یا کرسیهای تلاوت و داوریشان برسد.
فعالان قرآنی در قبال عدم تخصیص بودجه قرآنی در حالی ساکتند که بسیاری از مدیران قرآنی فریاد بیپولی سردادهاند و این موضوع تبدیل به بهانهای ظاهرا موجه برای کمکاری آنها شده است.
و در عین حال هیچکس از چرایی این عدم تخصیص و ارتباط احتمالی آن با نحوه هزینهکرد بودجه نیمدرصدی سال 1390 توسط شورای توسعه فرهنگ قرآنی نمیپرسد؛ تا نکند این پرسش سبب کمبهره ماندن از بودجههای احتمالی آتی شود.
حاشیه امن مدیران ناکارآمد، دیگر نشانه عدم جدیت فعالیتهای قرآنی
این نمونهها از عدم جدیت فعالان قرآنی سبب شده است که مدیران قرآنی، در سایه آن هر آنچه که میخواهند میکنند و در قبال کردهها و نکردههای خود به هیچکس پاسخگو نیستند.
قطعا یکی از عوامل نظارت مؤثر بر جریان هر فعالیتی پرسشگری و مطالبه رسانههاست. رسانهها با فعالیت حرفهای خود میتوانند موجب اصلاحات اساسی در هر زمینهای شوند. این نقش رسانهها اکنون با گسترش بسترهای ارتباطات جمعی و فردی پررنگتر و تأثیرگذارتر نیز شده است.
اغلب خبرنگاران حوزه فعالیتهای قرآنی از درگیر شدن با مسائل اصلی این حوزه میپرهیزند. دلایل این پرهیز یک یا چند عامل زیر است:
1- سیاست رسانهای که خبرنگار در آنجا مشغول به قلمفرسایی است
2- فرد، خبرنگاری را صرفا شغل و محل درآمد و نه رسالت خود میداند
3- ترس خبرنگار از خالی شدن زیر پایش توسط مدیران صاحب نفوذ
4- تبلیغ برخی از مدیران مبنی بر اینکه رسانهای شدن برخی از موارد (شما بخوانید سوء مدیریت خودشان) موجب وهن فعالیتهای قرآنی است.
نگارنده، نمونههای متعددی را از هر چهار شق مطرح شده در حافظه خود دارد که ذکر آنها هم ضروری نیست و هم سبب اطاله این یادداشت میشود.
خبرنگاران هر حوزهای از جمله خبرنگاران فعالیتهای قرآنی در چنین شرایطی چارهای جز این ندارند که رسالت خبری خود را تا حدی تقلیل دهد که ناخواسته تبدیل به روابط عمومی سازمان متبوع فلان مدیر شوند؛ یعنی بسنده کنند به انعکاس اخبار دریافتی، پوششی و تولید اخبار صرفا مثبت.
بدیهی است که در این صورت، خبرنگار مذکور نه تنها مورد قهر واقع نمیشود بلکه در نظر مدیران، تبدیل به خبرنگاری محبوب، کاردان و حتی دلسوز!!! میشود که مستحق تقدیر و تشکر است.
فضای رسانههای قرآنی کشور به قدری با پرسشگری و مطالبه نامأنوس است که حتی اگر خبرنگاری به آن مبادرت کند هم مسئولان خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند، زیرا میدانند مخاطبان رسانههای قرآنی، اغلب همان فعالان قرآنی ساکتند.
دیگر ابزار نظارتی که باید برای بهبود اوضاع امور قرآنی کشور وارد گود شود، نمایندگان مجلس و طرح سؤال از مجریان، حداقل در سطح فراکسیون قرآن و یا کمیسیون فرهنگی است.
تاکنون به یاد ندارم که یکی از نمایندگان مجلس به طور رسمی از وزرای آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا وزارت علوم در رابطه با کمتوانی دانشآموزان و دانشجویان در روخوانی قرآن کریم سؤالی پرسیده باشد.
رهبر انقلاب سالهاست که درباره تولید علوم انسانی قرآنپایه رهنمود میدهد، اما به واقع معلوم نیست که در این خصوص چه اقداماتی در دانشگاهها و پژوهشگاهها صورت گرفته و به مرحله تولید رسیده است.
آیا اینکه 6 سال از مطالبه رهبر انقلاب برای تربیت 10 میلیون حافظ قرآن میگذرد و هنوز حتی شاهد ورود نیمی از این تعداد به شروع حفظ قرآن کریم هم نیستیم، جای سؤال را از وزرای مربوطه ندارد؟
بدیهی است که اگر فعالیت قرآنی نزد رسانهها و نمایندگان مجلس امری جدی باشد، اینگونه که ذکر شد با آن مواجه نخواهند شد.
عدم جدیت فعالان قرآنی، رسانهها و نمایندگان مجلس کافی است برای اینکه این فعالیتها نزد مردم و مجریان جدی تلقی نشود.
انتهای پیام/