میزگرد هنر انقلاب| بررسی ۴۰ سال هنر انقلاب در اردبیل؛فرصتها و تهدیدها+فیلم
میزگرد تخصصی ۴۰ سال هنر انقلاب با بررسی فرصت ها و تهدید ها و با نگاهی آسیب شناسانه در محل حوزه هنری انقلاب استان اردبیل با حضور رئیس حوزه هنری، هنرمندان و فعالان فرهنگی و مسئولان واحدهای مختلف هنری حوزه هنری استان برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، میزگرد تخصصی 40 سال هنر انقلاب با بررسی فرصتها و تهدیدها و با نگاهی آسیب شناسانه در محل حوزه هنری انقلاب استان اردبیل با حضور امیر رجبی(رئیس حوزه هنری)، محمد سیمزاری(دکتری آینده پژوهی، هنرمند و فعال فرهنگی)، خسرو حیدری(هنرمند پیشکسوت)، حجت مجرد(گرافیست و دبیر استانی جشنواره فجر 96) و مسئولان بخشهای مختلف هنری حوزه هنری استان اردبیل برگزار شد.
امیر رجبی در آغاز نشست با بیان اینکه این میزگرد مروریست بر هنر انقلاب اظهار داشت: مباحث تئوریک زیر ساختهای فعالیت های هنری است و ما نیازمندیم پیامهای نظری این مقوله بیشتر شکافته و بهتر به جامعه اراده کنیم؛ این کار مخصوصا برای ما که در عرصه فرهنگ فعالیت میکنیم دارای اهمیت خاصی است.
رئیس حوزه هنری استان اردبیل تصریح کرد: چنین نشستهایی چراغ راهیست برای ما، برای اینکه بدانیم چه کارهایی را باید انجام دهیم و و از چه کارهایی اجتناب کنیم، این فرصت مغتمی است تا با شنیدن و به کارگیری دیدگاهها و نظر بتوان تا موضع و موقعیت خود را درک و با نگاهی انتقادی به گذشته برای آینده خود برنامه درستی را تنظیم کنیم که این وظیفه حوزه هنری هنر انقلاب است.
وی افزود: انتظاری که از دوستان و کارشناسان داریم این است که وِیژگی ها و وجهه هنر انقلاب اسلامی را بازگو و مورد برسی قرار دهند ، مشخص کنند در چه مختصاتی قرار داریم؟، بایدها و نبایدهایش چیست؟ نقاط ضعف و قوت این تعریف چیست؟ تا به ما کمک کند به تعریف درستی از هنر انقلابی برسیم تا پسوند انقلاب را بهتر شفافتر از گذشته درک کنیم و مفهوم و الزامات آن نیز برایمان شفاف شود.
بعد از گذشت 40 سال از انقلاب، امروز بهترین زمان است نگاهی به گذشته داشته باشیم و در مورد مبانی مکتب هنر انقلاب تخصصی تر و علمی تر بحث کنیم؛هنر انقلاب با هنر دینی و ارزشی عجین است ولی باید تفاوت و تشابهاتش را با سایر هنرها بررسی کنیم.
در بخش دوم گفت و گو وضعیت امروز هنر در امروز کشور را بررسی خواهیم کرد؛ حقیقت این است که در یکسری رشتهها بسیار موفق هستیم و شاید در بعضی نتوانستهایم تکلیف خود را مشخص کنیم که مشتاقیم این کارنامه 40 را مورد واکاوی قرار دهیم تا نواقصات بهتر شناسایی و اصلاح شود.
در بخش سوم نیز آینده پیش روی ما قرار دارد، هنر انقلاب به کدام سمت میرود؟ آیا ما در هنر جهانی ذوب خواهیم شد یا میتوانیم هنر خود را در شرایط موجود خود نگه داریم و خود را حفط کنیم؟ از نظر شما این وضعیت، ما را به کدام سو خواهد برد؟ آیا ما خواهیم توانست این روند را هدایت کنیم و اینکه راهکار مناسب چیست؟
سیمزاری: ابتدا باید به خاطر برپایی چنین جلساتی توسط حوزه هنری که همه ساله این اتفاق را رقم میزند تشکر کرد چرا که تکرار مبانی و تکرار اهداف هنر انقلاب برایمان لازم است چرا که گاهی این هدفدر پس زندگی روزمره و یکنواختی کم رنگ میشود؛ قطعا سخن گفتن و بررسی چنین مسائلی ما در راهمان راسختر وهدفمنان استوارتر میکند.
اگر تاریخ هنر کشورمان را بررسی کنیم میبینیم که بزرگانی همچون طالقانی اهتمامی کردند و افرادی برای این مسئله انتخاب نمودند که تا هنر خاصی با اهداف خاصی ارائه کنند، انقلاب ما که انقلابی ایدوئولوژیک و فرهنگی است و برای محک کردن پایهها و انتقال به نسل آینده باید به واسطه هنر قدم برمیداشت که چنین شد.
در فلسفه میگویند "موجد هر شی مبقی همان شی است" یعنی ایجادکننده هر شی نگهدارنده همان شی است؛ انگیزه انقلاب ما و زیباییهایی که این اتفاق و ایثارگریها رقم زد لازم بود توسط زبان هنر مانا و ماندگار باشد، حضرت امام فرمود: هرچیزی که میخواهد مانا باشد باید لباس هنر بپوشانید.
اگر بخواهیم تا امروز تعریفی عرضه کنیم باید بگویم هنر و انقلاب از 2 واژه تشکیل شده که با تعریف این دو میتوان به تعریف واژه هنر انقلاب برسیم؛ در مورد هنر تعاریف بسیاری گفته شده که در دیدگاه مکتب ما هنر متضمن دو مقوله است یکی مقوله التذاذ و دیگری زیبایی است، یعنی اگر احساس کنیم که در پدیدهای زیبایی هست ولی التذاذ نیست، هنر محسوب نمیشود.
دوم اینکه: زیبایی داشته باشد؛ در این مورد با مکاتب غرب تفاوتهای بسیاری داریم، به قول مرحوم علامه جعفری نگارین خطی است که بر روی مسیر کمال کشیده شده است که بحث ما بر روی همین تعریف است در حقیقت خط دلپزیری که کمال انسان را تضمین میکند که اگر کمال انسان را تضمین نکند ما نمیتوانیم آن را در مقوله هنر جای دهیم.
از طرفی ما انقلاب هم کردهایم؛ انقلابی که بواسطهاش فرهنگ و اوضاع زمان طاغوت را قبول نکرده و با شعار استقلال و آزادی انقلاب کردیم و خواستار آزادی شدیم، باید گفت که هیچ دینی به اندازه اسلام در مورد آزادی سخن به میان نیاورده و اهمیت قائل نشده است.
رجبی: پس در هنر انقلاب تعریف زیباییشناسی با هنر غرب متفاوت است؟
سیمزاری: بله، متفاوت است.باید اشاره کنم به کتاب هنر چیست لئون تولوستوی؛ هنر ظرفیست که ما لذتهایی که به آنها دست مییابیم را در آن ظرف با هم نسلهای خود و نسلهای بعد از خود به اشتراک میگذاریم، اما ما این بحث را مطرح میکنیم که آیا هر لذتی میتواند در تعریف هنر گنجانده شود؟ هنر در زیبایی ضمن اینکه گوش نواز و چشم نواز است و حواس ما را به نوعی غنی میکند، باید در مسیر کمال باشد و این تفاوت اصلی ماست.
رجبی: پس تعریف عام از هنر هم بیانگیر این است که مبتنی بر زیبایی باشد و التذاذ حسی بدون هیچ پسوند، ولی ما شرطی به عنوان کمال در کنار زیبایی و التذاذ قرار میدهیم که هنر انقلاب را شکل میدهد.
سیمزاری: در فلسفه غرب از زمانهای گذشته تاکنون بارها این تعاریف تغیر یافته ؛ امروزه زیبایی را لذت تن در آن معنی میکنند و از معانی گذشته خود هم قهقراییتر شدهاند، حال وقتی ما میگوییم هنر انقلاب چرا باید از ویژگی های خاصی برخوردار باشد؟به اعتقاد من ویژگی اصلی هنر انقلاب این است که در کنار تعارفی که بسیار بدیهی جلوه میکند، تعریف خود را محکم تر ارائه کند چراکه مبتنی بر کمال است.
هنرمندان ما نباید مرعوب تعاریف آنها شوندنآ، چه بسا در دنیا غرب تعاریفی مخصوص خودشان در اکثریت باشد، همانطور که در انقلاب با تعداد اندکی مقابل استکبار ایستاد، هنر انقلاب هم باید اینگونه باشد، حال اینکه ما چقدر در این مورد موفق بودهایم سوال و بررسی دارد.
برای مثال حوزه هنری در زمینه فیلمسازی فردی مثل محسن مخملباف را تربیت کرد، او از ابتدا هنر دینی و متعهد را متوجه نشده بود و سطحیترین فیلمها و شعاریترین فیلمها را تولید میکرد و تصور مینمود در هر فیلمی معجزهای اتفاق بیوفتد یا اتفاقی خاص رخ دهد که حتی با خرافات ارتباط داشته باشد هنر دینی است، همان هنر که شعار زده بود که به آثار اخیرش که مسیر درستی نبود منتهی شد.
هنر و انقلاب اسلامی مکمل یکدیگرند
حیدری: شاید تعریف هنر را با توجه به اینکه مفاهیمی در زمان تغیر معنا میدهد باید بررسی نمود، ما سالیان سال است در میبینیم تعاریف مختلفی از هنر ارائه شده ولی چیزی که در طول سالیان تغیر نکرده این است که هنر "تعالی خواه" است، شاید در دورههایی هنر در مسیر انحرافی هم بیوفتد ولی باز هم به راه خود باز کشته است.
انقلاب ما هم اینگونه است؛ مفاهیمی مانند زیبایی خواهی ، تعالی خواهی و زیباییهای خاصی که در آن هست با هنرعجین شده، چرا که هر دو تعالی خواهی به شکل اعلا وجود دارد با این اوصاف میتوان گفت که برداشتهای درست و نادرست از این تعارف را شاهد هستیم، عدهای نتوانستهاند با این مفاهیم درست برخورد کنند ولذا شاهد ارائه هنرهای ناهمگون با این تعاریف هستیم در هنر و انقلاب هیچ تعارضی نیست و میتوانند مکمل هم باشند
رجبی: آرمانخواهی و کمالگرایی؛ این تعریف مورد قبول تمام این اقسام هنر در دنیاست با بخشی از آن؟
حیدری : اگر تعریف را به شکل دورهای بررسی کنیم باید تعاریف مجزایی جدا کنیم که با اقتضاعات زمان رخ داده مثلا در دوره رنسانس و نگاه امانیستی مبنی بر شناخت خود و شناخت دقیق اطراف خود ارائه و باعث شده علم و هنر به جهت شناخت انسان برود پس در هر دوره باید نسبت به شرایط موجود تعاریف و مفاهیم را بررسی کرد.
اما مجموعا در ادوار مختلف نگاه رو به جلو و متعالی را میبینیم هرچند که در کلیت هم جزو یکی از وسایل ارتباطی انسان با جهان خود است و در نتیجه انقلاب اسلامی هم نیازمند بازوی فرهنگی هنر است.
رجبی: حال این مسئله به میان میآید که دو تعریف در تقابل هم قرار هستند؛ یکی اینکه هنرمند از پیش، تعاریفی از تعالی و کمال دارد و هنر خود را برای پیش بردن آن به کار میگیرد و دیگری اینکه هنرمند هیچ پیش داوری از هیچ چیز ندارد و اثر هنری، ابزار عواطف و حس آنی هنرمند است که در قالب اثر هنری ابراز میکند.
سیمزاری: این بحث حساسیت ویژهای دارد وقتی ما کمال خواهی را در زیبایی بیان میکنیم این تفکر در ذهن عدهای شکل میگیرد که میتوان برخی از آثار برجسته هنری را به طور کامل حذف کرد در حالی که اینطور نیست هرکدام از آنها به شکلی به تعالی اشاره کردهاند اما امروزه در غرب آثاری تولید میشود که انسان را از تعالی و کمال دور کرده و به سمت قهقرار سوق میدهد، برای مثال قباحت خیانت را از بین برده و همان فرد را به عنوان قهرمان فیلم مطرح میکند.
رجبی: آیا چنین آثاری را میتوان هنر نامید؟
سیمزاری: 2نظریه مطرح میشود؛ اکر هنر را منطبق بر ارزشها دسته بندی کنیم باید این را "هنر بد" نامید یا نه اگر هنر را صرفا به عنوان کمال انسانی هدایت کنیم آن را نباید هنر بنامیم.
مهمترین ضعف هنر انقلاب در نحوه بیان محتواست
حجت مجرد: همانطور که هنرمند به جامعه خود تاثیر میگذارد قطعا از جامعه خود نیز متاثر میشود، پس برای اینکه بتوانیم اندیشه و نگرش هنرمندان دوره مختلف را دریابیم باید به اتفاقات رخداده در دوره آن هنرمند توجه ویژه داشته باشیم و اگر بخواهیم در مورد هنر انقلاب به جهت فرم و محتوا نظر کنیم باید گفت هر هنری در دنیا که دارای ابعاد مادی و معنوی است دارای فرم و محتواست؛ حتی هنر جنگ، تفاوت این هنر در قبل و بعد خود در محتواست، اگر هنر انقلاب را بررسی کنیم به این میرسیم که باید هنر انقلاب متفاوت از هنر قبل خود بود ضعفهایی دارد که مسلما در فرم نیست، ضعف ما در محتواست.
فرمهایی که قرار است هم زیبایی هم لذت بخشی را توام با تاثیرگذاری و تاثیرپذیری را به ما ارائه دهد باید برخواسته از ایدئولوژی فعلی ما باشد پس اگر هنر ما در راساتای تحقق به ایدولوژی حاکم باشد هنری خواهد بود متناسب با هنر انقلاب.
حسین آزاد: هنر اندیشه ساز است و تلنگری به احساسات و عواطف میزند اگر هنرمند واکنشی نسبت به اطراف خود دارد آیا این موضوع را در خدمت کمال جامعه به کار میبرد یا اینکه در صدد بیان احساسات درونی آنی خود است که باید برای رسیدن به سطح مطلوب برنامه ریزی و هدف گذاری دقیق صورت گیرد.
رجبی: در جمعبندی بخش اول میزگرد باید گفت بُعد تعالی خواهی در هنر انقلاب اسلامی برجسته است لذا تمایز هنر انقلاب با اقسام هنر کمال گرایی و در خدمت تعالی خواهی ارزشهای انسانی، اسلامی و معنوی است و هنریست جهت دار و هدفدار و قطعا هنرمند متاثر از زمان خویش است؛ هنرمند انقلاب باید متاثر از مکتب ارزشی رایج انقلابی و اسلامی باشد و در راستای آن اندیشه آثار خود را تولید و ارائه نماید.
تسنیم: وضعیت امروز هنر/ آیا وضعیت هنری ما مطلوب است یا مسیری که رفته ایم دارای نقصان بوده؟
سیمزاری: قبل از انقلاب هم هنر وجود داشت، اما انقلاب ابتذال را از هنر بیرون کشید و پالایش کرد، در مورد اینکه کارنامه این 40 سال چگونه بوده باید بگویم که کارنامه قابل قبولی نداریم، این به معنای زیرسوال بردن همه چیز نیست بلکه به مقصود کمال طبلی در این حوزه میباشد، ما باید بیشتر از اینها کار فرهنگی-هنری انجام ارائه میدادیم.
متاسفانه بعد از انقلاب تصور بر این شد بخش نامه، جای کار فرهنگی را میتواند پر کند و بجای کار و فعالیتهای هنری و اشائه فرهنگ شروع به صدور بخش نامه شد که آفت اصلی این رشد هنر انقلاب است.
مسئله یگر این است که کاهلی کردهایم، اینکه نمیگویم جاهلی چون در حقیقت انتفاقی از روی جهالت رخ نداده است؛ امام کاهلیها منجر به جاهلی شد؛ دلیل این اتفاق هم این است که خود را مستغنی از خواندن و یادگیری دانستیم، در حالی که ما باید به تمامی مکاتب هنری و فلسفی غرب آشنا و مسلط بودیم، باز هم دیر نشده هنرمندان ما ئباید به تمام این علوم مسلح و مسلط باشند.
ما در تقابل بین سنت و مدرنیته ضعیف عمل کردیم
متاسفانه در دهههای بعد از انقلاب عدهای که به واسطه همین هنر انقلاب مطرح شده بودند احساس کردند که باسوادی یعنی انکار هرچه سنت داخلیست ، باسوادی یعنی غربی بودن؛ ما در تقابل سنت و مدرنیه بسیار ضعیف عمل کردیم، در قبال این موضوع به دو دسته تقسیم شدیم، عدهای سنتی باقی مانده و بلکه خرافاتی و عدهای هم کاملا جدا شده و ملقمه ای بجود آمده که جای تاسف دارد؛ اینجا که ایستاده ایم جای ما نیست و باید بسیار جلوتر از این جایگاه میایستادیم، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم مفصل به این موضوع اشاره نمودهام.
حیدری: ما به مسئله هنر بعد از پیروزی انقلاب مقطعی نگاه میکنیم در حالی که در سالهای قبل تر از انقلاب اتفاقاتی افتاد که منجر به انقلاب شد ولی به هنر اینگونه نگاه نکردهایم، همانطور که در مسایل سیاسی قبل و بعد انقلاب اتفاقات و جریانهایی رخ داد در هنر هم چنین رخدادهایی را شاهد هستیم.
انقلاب فقط این نیست که به صورت ابزاری نگاه کنیم و بگوییم هرکس به مسجد میرود و کارهای فرمی آنچنانی انجام میدهد هنرمند است و دیگران خیر؛ این دیدگاه غلط است، شاید هنرمندانی مرتبط با حوزه هنری نباشند ولی آثارشان مرتبط با انقلاب و جامعه است با ایجاد مرز بین هنرمندان به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید
آسیب اصلی هنر انقلاب شعارزدگی و مستقیم گویی مفاهیم است
حجت مجرد: اگر کمی به عقب برگریم و هنرمندان انقلاب را به صورت موردی بررسی کنیم، جواب من هم به سوال موفق بودن کارنامه هنر انقلاب منفی است چرا که از ابتدا شعار زده شدهایم یعنی فرم غلبه به محتوا دارد و شعارزدگی باعث افول محتوای عمیق شده است.
بیان معنا و مفهوم آنقدر سطحی و مستقیم شده که مخاطب را هیچگونه به تفکر وا نمیدارد و مسئله اصلی دیگری که میتوان گفت این است که چند درصد مدیران ما هنرمند هستند و اگر هم هنرمند نیستند چقدر با هنرمندان در تعامل دارند.
قهرمانی معاون حوزه هنری: هنر ابزاری برای بیان و القای اهداف ماست، اگر با این دیدگاه نگاه کنیم میتوان به هنر انقلاب تعریف درستی ارائه دهیم؛ ما در تلاش هستیم که اهداف انقلاب را بوسیله هنر بیان کنیم و در هنر انقلاب تاکید و اصرار بر این است.
مهمترین چالش؛ بازنگری در فرم هنر انقلاب است
آزاد: در مورد فرصت ها باید گفت که هنر انقلاب توانایی تبدیل شدن به یک فرآیند و قابلیت ماندگاری با هویت سازی دارد و میتواند پر خلا هویتی ایران را به شکل کامل پر کند.
در بحث چالها هم باید گفت که پاسخگویی به زمان مهمترین مقوله هنر است ساختار هنر انقلاب درای مشکلاتی است چگونگی ارتباط با محیط را روشن نکرده و مهمترین چالش؛ بازنگری در فرم هنر انقلاب است
سیمزاری: در زمانی قرار داریم که باید قبول کنیم فرم اکثر هنرهای ما غربیست، و اغلب هنرهای ما وارداتیست، مهم اینجاست که بتوانیم محتوای خودمان را در ظرف وارداتی بریزیم، میتوان گفت نظر حضرت آقا در مورد نهضت نرم افزاری هم همین مسئله است.
دوم اینکه مسائل ظاهری در هنر ما را سطحی و شعارزده کرده است، آسیبی که در جامعه دروغ و ریا وارد کرده بی حجابی وارد نکرده است، باید برای جهانی شدن برنامه ریزی کنیم چراکه خرده فرهنگ هایی که بخواهد در برابر جهانی شدن مقابله کند محکوم به شکست است.
سنت های ما باید آماده برای حضور در عرصه جهانی را داشته باشند و فرهنگ دینی و ارزشی ما باید هدفمند وارد عرصه شود و به هیچ وجه نباید مظروف فرهنگی ما در مقابل غرب معروب شود.
متاسفانه عده کثیری نوع برخورد با هنرمند یا فردی که دغدغه فرهنگی دارد را بلد نیستند؛ هنر یعنی اعتراض خلاق، هنرمند هم یعنی معترض خلاق، باید این را بفهمند که هنرمند کارمند ما نیست و نخواهد بود چون ذاتا معترض است برای مثال اگر فردی روی بومی از طبیعت نقاشی میکند چه اعتراضی میتواند داشته باشد؟ جواب این است که به نامانا بودن این طبیعت اعتراض دارد و می خواهد آن را مانا کند.
وقتی کسی اعتراض داشته باشد و خلاقیت نداشته باشد تبدیل میشود به فردی نقنقو که در همه جا انتقاد میکند، حال اگر فردی خلاقیت داشته باشد و اعتراض نداشته باشد حرفی برای گفتن ندارد لذا وقتی که اعتراض و خلاقیت باهم توام میشود، هنر به وجود می آید، متولیان ما نباید از خلق هنر بترسند.
گزارش از بهرام آدشیرین پور
انتهای پیام/ش