گزارش تسنیم|از رنتیسی تا سمیر قنطار؛ دشمنی که جرأت ترور ندارد
توانمندی مقاومت به حدی رسیده که دیگر دشمن جرأت انجام ترورهای مستمر علیه رهبران مقاومت را ندارد چه رسد به اینکه مسئولیت آن را بهعهده بگیرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، سهشنبه 17 آوریل (بیست و هشت فروردین)، چهاردهمین سالگرد شهادت عبدالعزیز الرنتیسی، یکی از مؤسسان و رهبر جنبش حماس در نوار غزه بود.
سال 2004 میلادی تنها 25 روز پس از شهادت شیخ احمد یاسین، مؤسس و رهبر معنوی جنبش حماس، اتومبیل عبدالعزیز الرنتیسی هدف موشک بالگرد آپاچی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. محافظ الرنتیسی در دم جان باخت و خود او نیز بر اثر شدت جراحات به یاران شهیدش پیوست.
زندگینامه
عبدالعزیز الرنتیسی 23 اکتبر 1947 در روستای یبنا، بین عسقلان و یافا به دنیا آمد. سال 1948 هنگامی که عبدالعزیز نوزادی چندماهه بود خانواده الرنتیسی بهدلیل اشغال روستایشان مجبور به مهاجرت به نوار غزه شدند. آنها در اردوگاه آوارگان فلسطینی خانیونس ساکن شدند و در آنجا عبدالعزیز با 9 برادر و خواهرش نشو و نما یافت.
برای گذراندن آموزشهای ابتدایی وارد مدرسه آژانس انروا شد و تا پایان دوره متوسطه تحصیلات خود را گذراند. با پایان دوره متوسطه توانست از انروا بورسیه ادامه تحصیل در رشته پزشکی را به دست آورد. سال 1972 از دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه فارغ التحصیل شد. پس از آن در رشته طب کودکان، تخصص دریافت کرد. از سال 1976 در بیمارستان ناصر در خانیونس مشغول به کار شد.
الرنتیسی یکی از مؤسسان جنبش حماس است. وی بههمراه تعدادی از فعالان مسلمان در نوار غزه در سال 1987 اقدام به تأسیس این جنبش کردند. وی نخستین نفر از رهبران حماس بود که 15 ژانویه 1988 تنها 35 روز پس از آغاز انتفاضه اول ــ که از 9 دسامبر 1987 آغاز شده بود ــ بهاتهام شعلهور کردن انتفاضه بهمدت 21 از سوی صهیونیستها بازداشت شد. این آغاز زندانرفتنهای وی بود و تا لحظه شهادت روزهای بسیاری را در زندانهای رژیم صهیونیستی بهسر برد.
17 دسامبر 1992 بههمراه 400 نفر از فعالان نوار غزه و برخی از اعضای جنبشهای حماس و جهاد اسلامی به روستای مرج الزهور تبعید شد. در مرج الزهور، نبوغ الرنتیسی از نو شکوفا شد. او سخنگوی تبعیدشدگان بود و در آنجا روابط بسیار عمیقی با جبهه مقاومت پیدا کرد. یک سال پس از تبعید، بهمحض بازگشت به نوار غزه از سوی صهیونیستها بازداشت شد و تا 1997 در زندان بهسر برد. الرنتیسی چهار بار هم توسط دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان بهعنوان زندانی سیاسی دستگیر شد.
ترورها
الرنتیسی چهار بار هدف سوء قصد قرار گرفت، اما این ترورها نافرجام بود. نخستین بار در مرج الزهور شخصی بهعنوان مترجم عربزبان یک خبرنگار ژاپنی وارد چادر اطلاعرسانی تبعیدشدگان شد و کیفی حاوی بمب را در آنجا کار گذاشت که منجر به انفجار و آتشسوزی آن چادر شد. بار دوم در ژوئیه سال 2003 مورد هدف قرار گرفت که در این مرتبه دو نفر از همراهانش شهید شدند و فرزندش احمد نیز بهشدت زخمی شد. بار سوم در سپتامبر 2003 هدف قرار گرفت، اما این ترور هم موفق نبود. بار چهارم سه روز پس از ترور شیخ احمد یاسین هدف قرار گرفت، اما بهسلامت از معرکه بیرون آمد.
مرتبه پنجم زمانی بود که اعضای حماس پس از شهادت شیخ احمد یاسین با وی بهعنوان رهبر معنوی حماس بیعت کرده بودند و الرنتیسی جانشین شیخ احمد یاسین شده بود. حماس در پاسخ به ترور شیخ، عملیاتی را در بندر اسدود انجام داد. پس از این عملیات بود که بالگرد آپاچی رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن اتومبیل حامل وی سبب شهادتش شد.
تفاوت از زمین تا آسمان
نگاهی به عملیاتهای تروری که برای هدف قرار دادن الرنتیسی صورت گرفته دو نکته را بهدرستی نشان میدهد:
نخست، صهیونیستها بدون درنگ برای رسیدن به هدف ترور، برنامهریزی میکردند و باکی از این عملیاتهای پشت هم نداشتهاند.
دوم اینکه، در عملیاتهای تروری که برنامهریزی شده است صهیونیستها آشکارا وارد میدان شدهاند و با بالگرد اهداف خود را هدف قرار دادهاند، بدون آنکه از آشکار شدن مجری عملیات واهمهای داشته باشند.
یک نتیجهگیری ساده
اگر به عملیاتهای تروری که صهیونیستها طی هفت سال اخیر برنامهریزی کردهاند نگاهی بیندازیم، میبینیم که ترور شخصیتهایی چون مصطفی بدرالدین، سمیر قنطار و دیگر فرماندهان مقاومت بهگونهای صورت گرفته است که هیچ یک از دو فاکتور فوق در آنها مشاهده نمیشود یعنی نه ترورها پشت هم صورت گرفته است و نه اینکه صهیونیستها به این ترورها اذعان کردهاند.
آنچه از این مطلب میتوان نتیجه گرفت این است که مقاومت آنقدر توانمند شده که صهیونیستها هرگز جرأت عرضاندام علنی مقابل آن را ندارند. روزگاری بین سالهای 2003 تا 2004 میلادی، طی چند ماه، تنها چهار عملیات ترور علیه یک شخصیت مقاومتی مثل الرنتیسی انجام میدادند و این در حالی بود که در همین زمان رهبران دیگری از مقاومت چون شیخ احمد یاسین را ترور کرده بودند.
اما امروز صهیونیستها هرگز جرأت اعلام نام خود را ندارند و هر اقدام خرابکارانهای هم انجام میدهند، در سکوت کامل و بدون گردنگرفتن آن است، این در حالی است که فاصله این عملیاتها نیز بسیار زیاد است و همچون الرنتیسی با فاصلههای کوتاه صورت نمیگیرد. این مفهوم یک معنی بیشتر ندارد و آن اینکه مقاومت در حال از بین بردن رژیم صهیونیستی است و این امری بدیهی است که نمیتوان از آن گریخت.
انتهای پیام/*